eitaa logo
جهادگران تبیین بسیج
3.7هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
1.8هزار ویدیو
3.2هزار فایل
کانال تحلیلی ویژه هادیان ، اساتید و سخنرانان بسیج سراسر کشور پل ارتباطی با ادمین @Maahdeyar313
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از غلامعلی کریمی
سلام. ۱. آقای مدرسی یان، جوانی بشدت جویای نام است و تلاش دارد با ابراز نظرهای جنجالی و مناظرها تند وتیز ، دکتر حسن عباسی یا لااقل علی اکبر رائفی پور شود، هرچند برخی از دوستان سیاسی وی را فردی مشکوک می دانند که ظاهرا هدفی جز ایجاد شکاف در جبهه انقلابی ندارد. ۲. ایشان عضو بخش تندرو جریان پایداری است و این جریان با طیف قالیباف بشدت در جنگ و با قالیباف کینه ای دیرینه دارند، علی الخوصوص بعد از موفقیت قالیباف در جلب اعتماد عمومی و شانس بالای او برای ۱۴۰۰ ، سعی می کنند با تخریب گسترده قالیباف و سایر رقبای آقای جلیلی در جبهه اصولگرایی آنان را از حضور در عرصه رقابت منصرف و زمینه رای آوری جلیلی را فراهم کنند ، یعنی همان مثال پاک کردن شیشه تمیز با دستمال چرک، همان تز هدف وسیله را توجیه می کنند ، واین در حالی است که آقای جلیلی یک شخصیت محترم و انقلابی است ، اما صد در صد سیاسی ، فکری و اعتقادی، در حالیکه درد اصلی مردم تنگناهای اقتصادی است و آقای جلیلی بروز و نمود اقتصادی نداشته ، لذا ایشان در ۱۴۰۰ از پائین ترین شانس در جبهه اصولگرایی برخوردار است. ۳. اینگونه اعمال نتیجه ای جز نا امیدی و سلب اعتماد عمومی نسبت به جریان انقلابی ندارد و نتیجه همان می شود که در ۹۲ و ۹۶ رقم خورد. ۴ . بنده نه جزء ارادتمندان قالیباف هستم و نه ارادتمندان جلیلی، مطالب را بر مدار و محور فرمایشات حضرت آقا ، حقایق و واقعیات موجود و تجربه ۴۰ ساله ، تحلیل می کنم. ۵. در ضمن آقای مدرسی یان با تقوا ، باید مدارک و مستندات خود را در مورد تهمت حمایت شهید رجایی از کشمیری را ارائه کند ، شهید رجایی به کشمیری اعتماد داشت ، آنهم زمانی که همه اعتماد داشتند و چهره او آشکار نشده بود، کجا داریم که کشمیری جرمی مرتکب شد و شهید رجایی از او حمایت کرد؟؟؟؟؟!!!!!
هدایت شده از غلامعلی کریمی
البته این مطلب را قبلاً ناصر باغستانی ، هم وزن و هم سن و سال آقای مدرسی یان ، در جریان مقابل یعنی جبهه اصلاحات ، بگونه ای دیگر مطرح کرده بود که همان موقع با پاسخ قاطع و روشن نیروی های انقلابی مواجه شد ، حالا فردی در جبهه اصولگرایی و انقلابی همان مسیر را البته به شکلی دیگر ادامه می دهد ، به همین دلیل برخی دوستان وی را فردی مشکوک می دانند. 👇👇👇 🔴 سوال قابل تامل! ناصر باغستانی، فعال رسانه ای: 🔹میپرسند چطور عیسی شریفی(قائم مقام قالیباف) محاکمه می شود اما قالیباف نه.طبری(معاون اجرایی ق.ق) محاکمه میشود اما صادق لاریجانی نه 🔹اما نمی پرسند چطور برادر جهانگیری و روحانی محکوم شدند اما جهانگیری و روحانی نه! 🔹یا قائده رئیس دزد،دزد است را قبول داریم یا نه 🔹یک بام و دو هوا درست نیست ✍️بیداری ملت @bidariymelat
اهداف و پشت پرده نا آرامی های اخیر در لبنانhttps://basirat.ir/fa/news/323053
مذاکرات راهبردی عراق و آمریکا؛ ابهامات و توقعاتhttps://basirat.ir/fa/news/323038
هدایت شده از بینات
🚨 تشکر ویژه مریم رجوی (مریم ابریشمچی _ مریم قجر عضدانلو) از شورای شهر تهران بخاطر نام گذاری یکی از خیابانهای تهران به نام پدر معنوی منافقین. ✅ حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه)، در پاسخ به نامه آقای محتشمی در مورد نهضت آزادی در تاریخ ۱ بهمن ۱۳۶۶ ، از منافقان بعنوان فرزندان عزیز مهندس بازرگان نام می برند. 👇👇👇
هدایت شده از بینات
پاسخ حضرت امام خمینی ، رضوان الله تعالی علیه ، به نامه وزیر کشور (آقای محتشمی) در مورد نهضت آزادی. بسم الله الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام آقای محتشمی وزیر محترم کشور ایده الله تعالی. در موضوع نهضت به اصطلاح آزادی، مسایل فراوانی است که بررسی آن محتاج به وقت زیاد است. آنچه باید اجمالاً گفت آن است که پرونده این نهضت و همین طور عملکرد آن در دولت موقت، اول انقلاب شهادت می دهد که، نهضت به اصطلاح آزادی طرفدار جدی وابستگی کشور ایران به امریکا است و در این باره از هیچ کوششی فروگذار نکرده است و حمل به صحت اگر داشته باشد آن است که شاید امریکای جهانخوار را ، که هر چه بدبختی ملت مظلوم ایران و سایر ملت های تحت سلطه او دارند از ستمکاری اوست ، بهتر از شوروی ملحد می دانند و این از اشتباهات آنها است. در هر صورت به حسب این پرونده های قطور و نیز ملاقات های مکرر اعضای نهضت چه در منازل خودشان و چه در سفارت امریکا و به حسب آنچه من مشاهده کردم از انحرافات آنها ، که اگر خدای متعالی عنایت نفرموده بود و مدتی در حکومت موقت باقی مانده بودند ، ملت های مظلوم به ویژه ملت عزیز ما اکنون در زیر چنگال امریکا و مستشاران او دست و پا می زدند و اسلام عزیز چنان سیلی از این ستمکاران می خورد که قرن ها سربلند نمی کرد. و به حسب امور بسیار دیگر، نهضت به اصطلاح آزادی، صلاحیت برای هیچ امری از امور دولتی یا قانونگذاری یا قضایی را ندارند و ضرر آنها به اعتبار آن که متظاهر به اسلام هستند و با این حربه جوانان عزیز ما را منحرف خواهند کرد. و نیز با دخالت بی مورد در تفسیر قرآن کریم و احادیث شریفه و تاویل های جاهلانه موجب فساد عظیم، ممکن است شوند، از ضرر گروهک های دیگر ، حتی منافقین این فرزندان عزیز مهندس بازرگان بیشتر و بالاتر است. نهضت آزادی و افراد آن از اسلام اطلاعی ندارند و با فقه اسلامی آشنا نیستند از این جهت گفتارها و نوشتارهای آنها که منتشر کرده اند مستلزم آن است که دستورات حضرت مولی الموالی امیرالمومنین را در نصب ولات و اجرای تعزیرات حکومتی که گاهی برخلاف احکام اولیه و ثانویه اسلام است برخلاف اسلام دانسته و آن بزرگوار را - نعوذبالله - تخطئه بلکه مرتد بدانند و یا آن که همه این امور را از وحی الهی بدانند که آن هم برخلاف ضرورت اسلام است. نتیجه آن که نهضت به اصطلاح آزادی و افراد آن چون موجب گمراهی بسیاری از کسانی که بی اطلاع از مقاصد شوم آنان هستند می گردند، باید با آنها برخورد قاطعانه شود و نباید رسمیت داشته باشند. والسلام علی من اتبع الهدی. توفیق جناب عالی را از خداوند تعالی خواستارم. روح الله الموسوی الخمینی. صحیفه نور جلد ۲۲ صفحه ۳۸۴ تاریخ ۱ بهمن ۱۳۶۶.
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─ 🇮🇷 🕰ساعت: 22/00 🗓تاریخ:99/03/28 🔍◁موضوع‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ 🕋✧◁ امام جعفر صادق (ع) 🎙ارائه:جناب حجه الاسلام پور 🔮اجرا: 🆔 @hafezanammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─═༅𖣔🌺𖣔༅═─ 🇮🇷
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─ 🇮🇷 🕰ساعت: 22/30 🗓تاریخ:99/03/29 🔍◁موضوع‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌ 🔊✧◁ سیاهان آمریکا،پایانی بر رویای لیبرالیزم وابر قدرتی 🎙ارائه:جناب استاد 🔮اجرا: https://eitaa.com/joinchat/2216230965C6d9cc71f0b ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─═༅𖣔🌺𖣔༅═─ 🇮🇷
هدایت شده از کلیپ سرای عماریون
45.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️فیلم کامل مناظره حجت الاسلام دکتر رفیعی و آقای آقامیری
هدایت شده از کلیپ سرای عماریون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️خلاصه مناظره اینستاگرامی دکتر رفیعی و آقای حسن آقامیری 🎙علی
✈️ حاج قاسم..... مهندس پرواز.... 🔶خرداد سال ۹۲ قرار بود با هفت تُن بار ممنوعه به سمت دمشق پرواز کنیم. علاوه بر بار، تقریباً ۲۰۰ مسافر هم داشتیم که حاج قاسم یکی‌شان بود. حاجی مرا از نزدیک و به اسم می‌شناخت. طبق معمول وارد هواپیما که شد اول سراغ گرفت خلبان پرواز کیه؟ گفتند اسداللهی. صدای حاج قاسم را که گفت "امیر" شنیدم و پشت بندش دَرِ کابین خلبان باز شد و خودش در چارچوب در جاگرفت. مثل همه پرواز‌های قبلی آمد داخل کابین و کنارم نشست. زمان پرواز تا دمشق تقریباً دو ساعت و نیم بود. این زمان هر چند کوتاه بود ولی برای من فرصت مغتنمی بود که همراه و هم صحبتش باشم. تقریباً ۷۰ ، ۸۰ مایل مانده به خاک عراق قبل از اینکه وارد آسمان عراق شویم باید از برج مراقبت فرودگاه بغداد اجازه عبور می‌گرفتیم. اگر اجازه می‌داد اوج می گرفتیم و بعد از گذشتن از آسمان عراق بدون مشکل وارد سوریه می شدیم. گاهی هم که اجازه نمی دادند ناگزیر باید در فرودگاه بغداد فرود می‌آمدیم و بار هواپیما چک می شد و دوباره بلند می‌شدیم. اگر هم بارمان مثل همین دفعه ممنوع بود اجازه عبور نمی گرفتیم از همان مسیر به تهران بر می گشتیم. آن روز طبق روال اجازه عبور خواستم، برج مراقبت به ما مجوز داد و گفت به ارتفاع ۳۵ هزار پا اوج گیری کنم. با توجه به بار همراهمان نفس راحتی کشیدم و اوج گرفتم. نزدیک بغداد که رسیدیم، برج مراقبت دوباره پیام داد. عجیب بود! از من می‌خواست هواپیما را در فرودگاه بغداد بنشانم. با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیروهای آمریکایی بود. گفتم:" با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می دهم." به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می زنیم! 🔶من جدای از هفت تُن بار، حجم بنزین هواپیما را که تا دمشق در نظر گرفته شده بود محاسبه کرده بودم تا به دمشق برسیم بنزین می سوخت و بار هواپیما سبک تر می شد. تقریباً یک ربع با برج مراقبت کلنجار رفتم، اما فایده نداشت. بی توجه به شرایط من فقط حرف خودش را می زد. آخرش گفت: آنقدر در آسمان بغداد دور بزن تا حجم باک بنزین هواپیما سبک شود. حاج قاسم آرام کنار من نشسته بود و شاهد این دعوای لفظی بود. گفتم: حاج آقا الان من میتونم دو تا کار بکنم، یا بی توجه به اینها برگردم که با توجه به تهدیدشان ممکنه ما رو بزنن، یا اینکه به خواسته شان عمل کنم. حاج قاسم گفت: کار دیگه ای نمیتونی بکنی؟ گفتم: نه. گفت: پس بشین! آقای رحیمی مهندس پروازمان بین مسافرها بود، صدایش کردم. داخل کابین گفتم؛ لباس هات رو در بیار. به حاج قاسم هم گفتم: حاج آقا لطفاً شما هم لباس هاتون رو در بیارید. حاج قاسم بی چون و چرا کاری که خواستم انجام داد. او لباس های مهندس فنی را پوشید و رحیمی لباس های حاج قاسم را. یک کلاه و یک عینک هم به حاجی دادم. از زمین تا آسمان تغییر کرد و حالا به هر کسی شبیه بود الا حاج قاسم. رحیمی را فرستادم بین مسافرها بنشیند و بعد هم به مسافرها اعلام کردم: برای مدت کوتاهی جهت برخی هماهنگی های محلی در فرودگاه بغداد توقف خواهیم کرد. روی باند فرودگاه بغداد به زمین نشستیم. ما را بردند به سمت "جت وی" که خرطومی را به هواپیما می چسبانند. نیم ساعت منتظر بودیم، ولی خبری نشد. اصلاً سراغ ما نیامدند. هر چه هم تماس می گرفتم می گفتند صبر کنید... بالاخره خودشان خرطومی را جدا کردند و گفتند استارت بزن و برو عقب و موتورها را روشن کن و دنبال ماشین مخصوص حرکت کن. هرکاری گفتند انجام دادم. کم کم از محوطه عادی فرودگاه خارج شدیم، ما را بردند انتهای باند فرودگاه جایی که تا به حال نرفته بودم و از نزدیک ندیده بودم. موتورها را که خاموش کردم، پله را چسباندند. کمی که شرایط را بالا و پایین کردم به این نتیجه رسیدم که در پِیِ حاج قاسم آمده اند. به حاجی هم گفتم، رفتارش خیلی عادی و طبیعی بود. نگاهم کرد و گفت: تا ببینیم چه میشه. به امیر حسین وزیری که کمک خلبان پرواز بود گفتم: امیرحسین! حاجی مهندس پرواز و سر جاش نشسته! تو هم کمک خلبانی و منم خلبان پرواز. من که رفتم، دَرِ کابین رو از پشت قفل کن. بعد هم با تاکید بیشتر بهش گفتم: این "در" تحت هیچ شرایطی باز نمی شه، مگه اینکه خودم با تو تماس بگیرم. 🔶از کابین بیرون آمدم. نگاهم روی باند چرخید. سه دستگاه ماشین شورلت ون، به سمت ما می آمدند. دو تایشان، آرم سازمان اف بی آی آمریکا را داشتند و یکی شان آرم استخبارات عراق را. شانزده، هفده آمریکایی و عراقی از ماشین ها پیاده شدند و پله ها رابالا آمدند و توی پاگرد ایستادند. برایشان آب میوه ریختم و سر حرف را باز کردم. به زبان انگلیسی کلی تملق شان
راگفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم. سه چهارنفرشان که دوربین های بزرگ فیلمبرداری داشتند وارد هواپیما شدند. توی هر راهرو هواپیما دو تا دوربین مستقر کردند. بعد هم یکی یکی لنز دوربین را روی صورت مسافرهازوم می کردند. رفتارشان عادی نبود. به نظرم داشتند چهره ی مسافران پرواز را اسکن می کردند و با چهره‌ای که از حاج قاسم داشتند تطبیق می دادند. این کارها یک ربع، بیست دقیقه ای طول کشید و خواست خدا بود که فکرشان به کابین خلبان نرسید. آمریکایی ها دست از پا درازتر رفتند و عراقی‌ها ماندند. تا اینکه گفتند : زود در "کارگو" را باز کن تا بار رو چک کنیم. نفسم بند آمد. خیالم از حاج قاسم تا حدودی راحت شده بود، اما با این بار ممنوعه چه کار باید می کردم؟! این را که دیگر نمی شد قایم یا استتارکرد. مانده بودم چطور رحیمی را بفرستم کارگو را باز کند؟ این جزو وظایف مهندس فنی پرواز بود، اما رحیمی که لباس شخصی تنش بود هم مثل بید می لرزید، منم بلد نبودم. دیدم چاره‌ای برایم نمانده، خودم همراهشان رفتم. از پله ها بالا رفتم و از روی دستورالعملی که روی در کارگو نوشته بود در را با زحمت و دلهره باز کردم. یکی شان با من آمد یک جعبه را نشان داد و گفت: این جعبه رو باز کن... سعی کردم اصلا نگاهش نکنم. قلبم خیلی واضح توی شقیقه هایم می زد. حس می‌کردم رنگ به رویم نمانده. دست بردم به سمت جیب شلوارم، کیف پولم را بیرون کشیدم و درش را باز کردم و دلارهای داخلش را مقابل چشمش گرفتم. لبخند محوی روی لبش آمد و چشمکی حواله ام کرد. نمی‌دانم چند تا اسکناس بود همه را کف دستش گذاشتم، او هم چند عکس گرفت و گفت بریم... 🔶روی باند فرودگاه دمشق که نشستیم، هوا گرگ و میش بود.حاجی رو به من گفت: امیر پیاده شو. پیاده شدم و همراهش سوار ماشینی که دنبالش آمده بود شدیم. رفتیم مقرشان توی فرودگاه. وقت نماز بود. نمازمان را که خواندیم گفت: کاری که بامن کردی کی یادت داده؟ گفتم: حاج آقا من ۶۰ ماه توی جنگ بوده ام این جورکارها رو خودم از برم... قد من کمی از حاجی بلندتر بود، گفت: سرت رو بیار پایین. پیشانی ام را بوسید و گفت: اگرمن رئیس جمهور بودم مدل افتخار گردنت می انداختم. گفتم: حاج آقا اگه با اون لباس میگرفتنتون قبل از اینکه بیان سراغ شما، اول حساب من رو می‌رسیدند، اما من آرزو کردم پیشمرگ شما باشم... تبسم مهربانی کرد و اشک از گوشه ی گونه هاش پایین افتاد. 👨‍✈️راوی: کاپیتان امیر اسداللهی ، خلبان هواپیمای ایرباس شرکت هواپیمایی ماهان.
جهادگران تبیین بسیج
راگفتم و شوخی کردم و خنداندمشان تا فقط حواسشان را از سمت کابین پرت کنم. سه چهارنفرشان که دوربین های
با عرض پوزش از همه عزیران و جهت اطلاع ارائه این روایت از کاپیتان اسداللهی موج رسانه ایی بیگانه فارسی زبان ( ایران اینترنشنال ) شروع و مدعی شده اند ؛ با این سرتیتر خبری: سردار سلیمانی با لباس مبدل و رشوه به ماموران F.B.I گریخت . لذا با عنایت به این سوژه و پوشش خبری گسترده و تهیه مواد لازم برای تهاجم رسانه ایی با راه اندازی میزگردها و تحلیل های کارشناسی و سر ریز شدن آن به شبکه های اجتماعی توسط پادوهای مزدور را شاهد باشیم .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب نامه / ناگفته هایی از حضور ایران در ونزوئلا / یمن مسیری که با فشار کری بر ظریف متوقف شد .../ جان کری پس از متوقف کردن حضور ایران در یمن با فشار بر ظریف : اگر می خواهید ایران را شکست دهید راهکار این است : یک عقب نشینی را به ایران تحمیل کنید .../ همه چیز در خصوص پیشرفت ایران در آمریکای لاتین / آیا سرویس های اطلاعاتی ایران ، دولت ونزوئلا را حمایت می کنند ؟/ قسمت 186
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌ ─┅═༅🍃🌼🍃༅═┅─ از شبِ تاریکِ عالم، روی ماهت کم شده قلب من از غیبتت، چون خیمه‌ی ماتم شده زیر شلاقِ تباهی، چون نهالی بی‌‌پناه قامتم ای سرو ایمان، در فراقت خم شده تو ببار ای فصلِ باران، بر کویرِ چشم ما همدم هر برگِ غنچه، در سحر شبنم شده مژده‌ی دیدار تو در روز جمعه وقت عشق بر دو چشمانِ تر و بر زخمِ ما مرهم شده 🍂 مَتَى نُغَادِيكَ وَ نُرَاوِحُكَ فَنَقِرَّ عَيْنا [فَتَقَرَّ عُيُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاكَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ النَّصْرِ تُرَى  🍁چه زمان با تو صبح و شام می کنیم، تا دیده از این کار روشن کنیم، چه زمان ما را می بینی، و ما تو را می بینیم، درحالی که پرچم پیروزی را گسترده‌ای 📖فرازی از دعای ندبه 🆔 @ammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‎‌‌‌‌ ─┅═༅🌍🌍༅═┅─
هدایت شده از کلیپ سرای عماریون
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 (1132) ⭕️ زمان (عج) در روز جمعه 🎤 🆔 @clipsaraammareyon ┅┅❅ ❥❈❥❅┅┅ 🇮🇷اتحادیه عماریون🇮🇷
🌷حاج قاسم آن روز مهندس فنی پرواز بود و آمریکائیها در میان مسافران دنبال او می گشتند! +عکس ها+فیلم ⭕️با توجه به اینکه قبلا اجازه عبور داده بودند شرایط به نظرم غیر عادی آمد. مخصوصاً اینکه کنترل فرودگاه دست نیرو‌های آمریکایی بود. گفتم:” با توجه به حجم بارم امکان فرود ندارم. هنگام فرود چرخ‌های هواپیما تحمل این بار را ندارد. مسیرم را به سمت تهران تغییر می‌دهم. ” به نظرم دلیل کاملاً منطقی و البته قانونی بود، اما در کمال تعجب مسئول مراقبت برج خیلی خونسرد پاسخ داد: نه اجازه بازگشت ندارید در غیر اینصورت هواپیما را می‌زنیم! ⭕️مطالعه متن کامل این مصاحبه جذاب در تلفن همراه ۲۵ دقیقه زمان می برد.👇👇 https://basirat.ir/fa/news/323082/ ✅‌‌کانال بصیرت را به بهترین دوستان و همکاران خود  سفارش کنید.💐 ┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄ 🇮🇷 @basirat_fa 🇮🇷www.basirat.ir
🔴 چطور سیاهی ها را فریاد کنیم؟ 🖌 🔻 در چند ده روز گذشته جامعه رسانه ای ما درگیر با چند موضوع تلخ بوده است. از رومینا تا آسیه پناهی تا غیزانیه تا عمران محمدی و این روزها هم طبری و ... 🔻سوال خیلی ها اینست که چطور به این موضوعات بپردازیم که مطالبه ما مورد سواستفاده ضدانقلاب قرار نگیرد. 🔹پاسخ اول و کلیدی اینست که مطالبه این موضوعات اولا باید در دست انقلابی ها باشد. هیچ سیاهی نباید سفیدنمایی شود. هیچ تلخی را نمی شود مزه کرد و به ناخوشی اش بی اعتنا بود. ظلم در هر اندازه ای در جمهوری اسلامی قباحت ایدئولوژیک دارد نه صرفا نگرانی بابت کارآمدی. انقلاب اسلامی شکل گرفت تا بساط ظلم برچیده شود. غصه عمیق مولا از ماجرای خلخال و زن یهودی، قصه باشد یا افسانه، مبنای دینی و منطقی در حکومت دینی دارد. بیرق مطالبه ایندست مسائل نیز باید دست انقلابی ها باشد. باید فریاد کنند؛ آنهم به صدای بلند. 🔹با این توضیح چه کنیم که مطالبه ما دستاویز ضدانقلاب نشود؟ چه کنیم پازل ضدانقلاب را کامل نکنیم؟ بالاخره ضدانقلاب لاشخور وار نشسته و مترصد است ظلم را امری دامنگیر در انقلاب نشان دهد. 🔻سوال اینست که چه کنیم تا دچار خطای تحلیل و خطای مطالبه نشویم؟ 🔹خلاصه و روان و ساده بگویم؛ به اثر رفتارمان در مخاطب توجه کنیم. اگر اثر رفتار ما این شد که مخاطب احساس کرد سیاهی سراسری است یعنی به خطا رفتیم. اگر حس کرد گرفتار بن بستیم دچار اشتباه شدیم. اگر ناامید از آینده شد یعنی به هدف نزدیم. 🔹اگر سوال کرد پس فرق ما با طاغوت و دیگر حکومت های مستبد چیست یعنی مصداق را تعمیم به ساختار دادیم؛ فرد خطاکار را به خطای نظام ارتقا دادیم و فساد مصداق را تبدیل به فساد سیستمی کردیم. نقد و مطالبه ما چه در ساحت ادبیات و چه بیان مشکل یک تفاوت جدی با ضدانقلاب دارد و آن اثرش بر مخاطب است. 🔹ایجابی بحث کنیم. جوان انقلابی وقتی ظلمی را پی گیری می کند در نهایت مخاطب باید حس "حرکت" کند. حس اینکه در حال شدنیم. در حال اصلاحیم. مطالبه باید مخاطب را به حرکت برای اصلاح وادار کند نه نشستن و ناامیدی. 🔹خیلی وقت ها نقدها، ولو نقد دولت و قدرت نتیجه اش می شود قهر مردم از صندوق. اگر نقد کردیم و آنوقت مردم را برای تغییر وضع موجود پای صندوق آوردیم، هنرست واگرنه همان می کنیم که زمین بازی رقیب بدذات است. چنان مطالبه و نقد کنیم که انتخاب مردم تغییر کند نه با هر نوع انتخابی خداحافظی کنند. در مکتب امام و به حکم مردمسالاری، رای سبز و بنفش و سیاه از بی رایی بهترست. ✅ ؛ نقد کردن تمام حیثیت نظام، نه لازم بلکه واجب است، اما نتیجه اش باید امید به اصلاح باشد...همین ملاحظه سبک و ادبیات و روش نقد را تعیین می کند. 【 : آنچه یڪ تحلیلگر بایست بداند】 ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 🔺اگر تحلیل راهبردے میخوانید 🔻اگر سرخط تحلیلے میخواهید 🆔 | eitaa.com/joinchat/796000260C5d9fc9afdd
✔️به روایت آمار و اسناد 💬 بیش از ۲۴۶ دیدار دانشجویان و دانشگاهیان با آیت‌الله خامنه‌ای ۵۶ دیدار با عموم دانشجویان ۵۲ دیداربا اساتید و مسئولان دانشگاه ۴۲ دیدار با تشکل‌های دانشجویی ۱۵ دیدار با نخبگان دانشگاهی ۲۶ دیدار با دانشجویان در سفرهای استانی و... ✔️ @shenakhte_rahbari 🔺
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅🍃🌼🍃༅═┅─ 👤امام صادق علیه السلام: ☄ما مِن عَمَلٍ أفضَلَ يَومَ الجُمُعَةِ مِنَ الصَّلوةِ عَلى مُحَمَّدٍ و آلِهِ. ✍در روز جمعه هيچ عملى برتر از صلوات بر محمد و خاندان او (علیهم السلام) نيست. 📖الخصال شیخ صدوق ، ص۳۹۴ 🆔 @gh_karimi 🆔 @hafezanammareyon ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎ ‎‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅🍃🌼🍃༅═┅─ 🗞 خَرِ مسجد... ✍مدتی پیش در محل گلزار شهدای شهر قم کنار قبر همسنگرها با جمعی از دوستان، قدم می‌زدیم، خاطرات جنگ را تعریف می‌کردیم و برای هر یک از رفقای شهید خود فاتحه‌ای قرائت می‌کردیم. و بنا به یک عادت ناپسند درباره افرادی و یا به عبارت دیگر اشراری که دستی در سیاست دارند نیز سخن می‌راندیم. بله از سیاستمدارها هم می‌گفتیم. من از خوردن‌ها و بردن‌ها و اختلاس‌هایشان سخنانی گفتم و در جواب من دوستی حاضر جواب، تمثیلی آورد که نشان از دقت و نکته‌سنجی او بود. من سؤال کرده بودم، برای ما که نه زیر خاکیم، از ما رفع تکلیف شده باشد و نه بر منبریم که صدای ما شنیده شود، تکلیف چیست؟؟ دوست من، با لبخند شیرینِ همیشگی‌اش گفت ما خرِ مسجد هستیم!! پرسیدم خر مسجد دیگر چه صیغه‌ای است؟! دوست همرزم من به نقل از مرحوم پدرش ادامه داد: در گذشته وقتی قرار می‌شد صیغه‌ی مسجد بر زمین وقفی خوانده شود و کار ساخت مسجد را آغاز کنند، مجتهد یا ملای ده در حالی‌که بر خر سوار بود، وارد زمین مسجد می‌شد. از همان ابتدای ساخت مسجد خر دارای نقش بود و در ادامه با حمل مصالح ساختمانی نیز در ساخت مسجد مشارکت می‌کرد. تمام کارها و بارهای اصلی و مهم در ساخت مسجد، از حمل سنگ گرفته تا خاک و آجر و... همه توسط الاغ‌ها انجام می‌شد. الاغ‌هایی که این سعادت نصیب آن‌ها می‌شد و توفیق رفیق راه‌شان شده و باربر مصالح مسجد می‌شدند، دارای احترام خاصی نزد مردم بودند. مردم شهر با دیدن کاروان الاغ‌ها اشک شوق بر چشم‌هایشان می‌نشست. از آنجا که ساخت مسجد واجب کفائی بود، کسانی‌که کنار خیابان ایستاده و کاروان خرها را نظاره می‌کردند، شوق می‌کردند و از آن‌ها رفع تکلیف می‌شد. آن‌قدر شور و شوق داشتند که حتی پیرزن‌های شهر که توانایی مالی چندانی نداشته تا به ساخت مسجد کمک جانی و مالی بکنند، در مسیر راه با تمام توان به حمایت خرهای زیر بار مصالح آمده، با جوی پوست‌کنده از آنها پذیرائی می‌کردند. خلاصه خرها خیلی مهم بودند ، موضوعِ گفتگوی هر جمع و محفلی شده بودند. از مهندس و معمار گرفته تا بنّا و کارگر!! بدون خر کارها لنگ می‌شد. همه جا خرها به حساب می‌آمدند. وقتی الاغها واردِ مسجد می‌شدند ؛ بناها و معمارها به استقبال‌شان می‌رفتند، کارگرها بعد از هر دفعه که بار را تخلیه می‌کردند دستی به سر و صورت الاغ‌ها کشیده، تیمارشان میکردند و برای ادامه کار، آماده‌شان می‌کردند. الاغ‌ها روزگار خوبی را پشت سر می‌گذاشتند. هم احترام داشتند و هم خوراک، حال و هوا چه از جهت مادی و چه از جهت معنوی خوب بود. همه چیز عالی و کار ساخت مسجد کم‌کم رو به پایان بود. الاغ‌ها خسته اما راضی بودند. در آخر ، فرش‌های مسجد نیز بر روی کول خرهایی بود که وارد مسجد می‌شدند.... وقتی مسجد فرش شد خرها در دالان مسجد به تماشا ایستاده بودند، ملا فریاد بر آورد: خرها را از مسجد بیرون کنید، مسجد که جای خر نیست... مسجد که جای خر نیست..!! کسانی‌که جای مُهر بر پیشانی داشتند به سمت خرها یورش بردند، تا از مسیر دالان به سمت درب خروجی خرها را هدایت کنند. یکی از الاغ‌ها گردن چرخاند تا ببیند در مسجد چه می‌گذرد که مورد اصابت لنگه‌کفش زاهدی قرار گرفت..! دیگر از آن لحظه به بعد هیچ‌کس از زخم‌های تنِ الاغ‌ها که نپرسید، هیچ بلکه زخمی هم بر دلشان نهادند. خرها واقعاً کاری و توقعی نداشتند فقط دنبال آشنایان قدیم خود می‌گشتند!! ملا، معمار، بنا و کارگرهایی که همیشه زخم‌هایشان را تیمار می‌کردند. گویا کسی را نمی‌شناختند، پیدایشان نمی‌کردند و کسی هم آن‌ها را نمی‌شناخت!! پس خرهای مسجد با چشمانی گریان، دل‌هایی شکسته و بدن‌هایی زخمی دالان مسجد را پشت سر گذاشتند و در دل، با خود ‌گفتند که جواب خدا را چه باید بگوییم با این سایه‌بانی که برای این از خدا بی‌خبران ساخته‌ایم؟!✏ ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
کابینه نهضت علمی.pdf
198.8K
نسخه pdf ❇️یادداشت اختصاصی/ کابینه نهضت علمی و جریان سازی امام جعفر صادق (ع) ✅به قلم دکتر علی مرادزاده - کارشناس مسایل سیاسی هادیان و مسئولان سیاسی بصیرتی https://sapp.ir/meyar.pb eitaa.com/meyarpb
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‎─═༅𖣔❁﷽❁𖣔༅═─ 🇮🇷 🕰ساعت: 22/00 🗓تاریخ:99/03/30 🔍◁ 💮✧◁ خدا 💮✧◁ چمران در کلام امامین انقلاب 🎙ارائه:جناب استاد 🔮اجرا:جوانان وطلاب انقلابی https://eitaa.com/joinchat/3477274636C59b60852f0 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌─═༅𖣔🌺𖣔༅═─ 🇮🇷