25.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسلهجلسات تحلیلے
#دهه_فجر_99
🎙| سخنران:
رجبعلی بازیاد
🌀| موضوع:
دستاوردها و فرصت هایِ
کم نظیر انقلاب اسلامی
♻️| فایل تحلیلے
🔸️ دوستان و اطرافیان خود را به
این کانال دعوت کنید تا پاسخ پرسش
هایشان را دریافت کنند🌷
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
#ثامن #روشنگری
#پرسشوپاسخ_بصیرتی
11.75M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسلهجلسات تحلیلے
#دهه_فجر_99
🎙| سخنران:
حسین عباسیان
🌀| موضوع:
➖معنای تحریف و علت تحریف
در جریان انقلاب اسلامی
♻️| فایل تحلیلے
🔸️ دوستان و اطرافیان خود را به
این کانال دعوت کنید تا پاسخ پرسش
هایشان را دریافت کنند🌷
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
#ثامن #روشنگری
464- برگی از تاریخ انقلاب اسلامی ایران/ شش ساعت با یک نوجوان انقلابی (خاطرات دست اول از تاریخ معاصر- سال 57):
گوینده خاطره: اکبر خواجه روشنایی:
⛳️🌷⛳️🌷⛳️🌷⛳️
🔸چند روز بود که عصرها در صحن حرم امام رضا علیه السلام تظاهرات می کردیم ، با شعار مرگ بر شاه و پا زدن به زمین، صحن می لرزید.
💥یک روز سربازان از خیابان طبرسی وارد شدند و تیر اندازی را شروع کردند، هر کس به طرفی فرار کرد، من به طرف بست بالا رفتم ، کنار دستی من تیر خورد ، خون زیادی روی زمین ریخت، اورا به بیرون صحن بردیم تا به جای امنی ببرند.
🌺 برگشتم با تعجب به خونهای روی زمین نگاه می کردم ، تا حال در عمرم چنین صحنه ای ندیده بودم، دستهایم را پر خون کردم و به دیوارهای صحن مالیدم، با خود می گفتم این بهترین گواه خواهد بود.
💥آمدم موتور گازی خودرا برداشتم برای نماز به مسجد مقبره رفتم، چنان تظاهرات آن روز و تیر اندازی و آن خونهای جاری در من اثر گذاشته بود که با همان سن کمی که داشتم بین دو نماز بلند شدم و ماجرای حرم و تیر اندازی را که در نوع خود برای مردم هم تا آن زمان بی نظیر بود، با حرارت و بصورت دست اول و داغا داغ توضیح دادم، صدای همه بلند شد، می گفتند خدا لعنتشان کند .
🔸بعد از نماز سوار موتور شده داشتم می رفتم، مغازه ها تعطیل کرده بودند، با خود می گفتم اعلامیه علما اثر خوبی داشته که همه تعطیل کرده اند، دیدم مغازه ای نزدیک دروازه قوچان باز است .
💥پیاده شدم رفتم داخل مغازه ، چهار نفر بودند، برایشان وقایع حرم را توضیح دادم و با تعجب پرسیدم مگر اعلامیه علما را ندیده اید که مغازه شما باز است؟
🔸یکی از آنها که نزدیک من بود، مچ دستم را گرفت گفت یک وجب آدم برای ما بلبل زبانی هم می کند! به بقیه گفت ببریمش تا مزه بلبل زبانی را بفهمد.
💥 من یک لحظه احساس قدرت در خودم کردم و با تمام توان تلاش کردم و دستم را از دستش بیرون کشیده به طرف خیابان خیز برداشتم و در جهت خلاف حرکت ماشین ها شروع کردم به دویدن.
🔸 دنبالم کردند خیلی دویدم بالاخره به گاراژی رفتم ، زیر ماشینها خزیدم، هوا تاریک شده بود، بالاپوشم را که سفید بود در آوردم که دیده نشوم، آنرا زیرم پنهان کردم ، دویده بودم ولی مجبور بودم آرام نفس بکشم که صدای مرا نفهمند.
💥 آنها با سرعت دنبالم می دویدند، آمدند داخل گاراژ را با دقت گشتند، از نگهبان گاراژ پرسیدند ، نگهبان، من را ندیده بود گفت کسی را ندیده ، با سرعت به گاراژ مجاور رفتند، هوا سرد بود، این قدر خسته بودم که تقریبا یک ساعت و نیم خوابم برد.
🔸 وقتی بیدار شدم، همه جا ساکت بود، از زیر ماشین بیرون آمدم، خواستم از گاراژ بیرون بروم، متاسفانه در گاراژ بسته بود، داشتم نگاه می کردم چطوری فرار کنم ، دستی از پشت روی شانه ام نشست، خیلی ترسیدم، نگهبان گاراژ بود، گفت می خواهی فرار کنی؟
💥با گریه گفتم من دزد نیستم، ، برایش داستان آنروز را گفتم ، در را باز کرد، از گاراژ بیرون رفتم، مجبور شدم پیاده به خانه بروم چون موتورم جلوی آن مغازه ای بود که از آن فرار کرده بودم.
🔸مقداری جلوتر یک موتور عبور می کرد، گفت تا چهار راه می روم می خواهی با من بیا، سوار شدم ، گفت این وقت شب کجا بودی، ماجرای حرم را کامل برایش تعریف کردم.
🌀او گفت من هم پاسبانم، تعدادی از افراد حرم را آورده بودند کلانتری ما ...
💥مغزم سوت کشید که ببین چی شد، از چاله در آمدم افتادم تو چاه.
🔸به چهاررا ه رسیدیم ، با اصرار می خواستم پیاده شوم، او می گفت اگر مسیرت مستقیم است من دارم می روم ، من هم می گفتم نه نگهدار تا پیاده شوم ، فهمید ترسیده ام، گفت نترس، کارت ندارم منهم دل خوشی از رفتار آنها ندارم .
💥او می رفت و تعریف می کرد از ظلم هایی که به او شده بود و من دلشوره داشتم نکند به طرف کلانتری بپیچد.
🔸بالاخره پیاده شدم به خانه رفتم ، پدرم خیلی از دستم ناراحت بود، گفت کجا بودی این موقع شب فکر کردی به ما چه گذشته؟ برادرم را(که اکنون شهید شده) فرستاده بودند بیمارستان ها را گشته بود تا مرا پیدا کند.
🌀وقتی برای پدرم واقعه حرم و تعقیب چهار نفر را گفتم و دید که خیلی خسته و سرماخورده ام، خیلی دلش سوخت و به من مهربان شد و فورا گفت برایش چای و غذا بیاورید...
💠نکته: از همه تلاش های این جوان که بگذریم ، نکته آخر و تعقیب و گریز، نشان از این است که در رژیم گذشته با معترضین وتظاهر کنندگان مثل یک تروریست خطرناک برخورد می شده است، که کاملا با حقوق بشر مغایرت دارد! و نشان از اوج خفقان در آن رژیم بوده است.
تدوین: سید محمد حسین مرکبی
18.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎤🍃
🍃
[• #تحلیل_روز •]
🎯| سلسلهجلسات تحلیلے
#دهه_فجر_99
🎙| سخنران:
سیدجلال امینی
🌀| موضوع:
دستاوردها و فرصت هایِ
کم نظیر انقلاب اسلامی
♻️| فایل تحلیلے
🔸️ دوستان و اطرافیان خود را به
این کانال دعوت کنید تا پاسخ پرسش
هایشان را دریافت کنند🌷
◀️ نشر حداکثری
#ڪانالهای_ثامن
هدایت شده از بینات
🍃💐 أَیْنَ الرَّجَبیُّون ؟
⏳ روز شمار ماه رجب المرجب.
🍃🌹یک هفته مانده به ماه مبارک رجب.
🍃🌧 ماه بارش رحمت و مغفرت الهی فرا می رسد. 🌸🌼🌸
هدایت شده از بینات
هندسه انقلاب اسلامی.m4a
15.02M
🍃🌺 قُلْ هَٰذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَىٰ بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ.
🎧 فایل صوتی با موضوع :
💠 هندسه انقلاب اسلامی.
🕯گذری بر مبانی تحلیل انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن.
🎙 غلامعلی کریمی.
🆔 @gh_karimi