eitaa logo
طلاب جهادی انتظارالفرج
993 دنبال‌کننده
5.9هزار عکس
5.5هزار ویدیو
184 فایل
ارتباط با مدیر کانال @jahad1113
مشاهده در ایتا
دانلود
ژنرال در خوابی عمیق 🔹لیستی بلند بالا از خسارت ها و خیانت های بیژن زنگنه : 🔹۱:جریمه قرارداد کرسنت ۱۴ میلیارد 🔸۲:جریمه صادرات گاز به ترکیه ۱.۹ میلیارد 🔹۳:جریمه قراداد واردات گاز ترکمنستان ۲میلیارد دلار 🔸۴:حذف کارت سوخت ۲۳ میلیارد دلار 🔹۵:عدم پیگیری صادرات گاز به عمان ۲ میلیارد دلار 🔸۶:عدم پیگیری و اجرای قرارداد صادرات گاز به کویت ۷ میلیارد دلار 🔹۷:ضعف دیپلماسی و لغو قرارداد صلح بین پاکستان و هند و خط لوله ایران @jahadi1 پ#
طلاب جهادی انتظارالفرج
(فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ ) 🔴🔷اطلاعیه🔴🔷 سلام واحترام طرح حفظ قران کریم روزانه نیم
سلام واحترام ليست برادران ملبس 1_ كريمزاده 2_رشدي 3_ جعفرنژاد 4_ قنبرلو 5_ هاشمزاده 6_ مدبر 7_ محمدي 8_ر شاهيزاده 9_ سيدحسيني 10 _ عرب 11_ داداش زاده و ۱۲_ استادقاضی (ره)☺️ دوست عزیزم 13_ اخوندي 14_ جعفري 15_بهادري 16_ رستم زاده 17_حاجی زاده ۱۸_ فیضی 19_ عباسي اول 20_حجة الاسلام دكتر زارعي 21_م شاهيزاده 22_ ا محمدي 23_ م ميرزاجاني 24_غ حبيب پور براي طرح حفظ قران كريم روزي نيم ساعت اعلام امادگی کرده اند احيانا عزيزي اسمش اورده نشده ياتمايل به شركت دراين طرح رادارد بفرمايد @jahadi1
هدایت شده از حسن
🌺 امید اهرم حرکت 🌺 در بصره زنی زندگی می‌‌کرد به نام «شعوانه»، که در لاأبالی‌‌گری و رقّاصی و فاحشه‌‌گری زنی معروفه بود و هیچ خانه و مجلس فسادی نبود که شعوانه در آن نباشد. روزی او با کنیزان خود از کوچه‌‌ای گذر می‌‌کرد، اتفاقا گذرش از در خانه مرد صالحی که از زُهّاد و وُعاظ زمان خود بود، افتاد. دید صدای خروش و ناله‌‌ای از آن خانه بگوش می‌‌رسد. یکی از کنیزان خود را به آن خانه فرستاد تا ببیند جریان چیست و به او گوشزد کرد که زود بیا و ببین در این منزل چه می‌‌گذرد و این ناله و گریه برای چیست؟ با خود گفت: در بصره ماتم خانه و عزاست و ما خبری نداریم! کنیزک به درون خانه رفت و مدتی گذشت و بیرون نیامد. کنیز دیگری را فرستاد باز هم از او خبری نشد. همه کنیزان را یکی یکی فرستاد خبری نشد. خیلی ناراحت شد. گفت: مگر چه خبر است؟ همه کنیزان را فرستادم هیچکدام نیامدند. شاید در اینجا سرّی باشد. زیرا این ماتم، ماتم عزای مردگان نیست، بلکه عزا و ماتم زندگان است، ماتم گنهکاران است، ماتم بدکاران است. سپس با خود گفت خودم به داخل منزل بروم و ببینم چه خبر است. وارد خانه شد، دید مرد صالحی بالای منبر است و جمعی دور منبر نشسته‌‌اند و گریه می‌‌کنند. در این هنگام واعظ داشت این آیه از قرآن را تفسیر می‌‌کرد: «إِذا رَأَتْهُمْ مِنْ مَکانٍ بَعیدٍ سَمِعُوا لَها تَغَیُّظاً وَ زَفیراً وَ إِذا أُلْقُوا مِنْها مَکاناً ضَیِّقاً مُقَرَّنینَ دَعَوْا هُنالِکَ ثُبُوراً لا تَدْعُوا الْیَوْمَ ثُبُوراً واحِداً وَ ادْعُوا ثُبُوراً کَثیراً»(سوره فرقان: ۱۴-۱۲)؛ جهنم در روز قیامت وقتی که گنهکاران و عاصیان را می‌‌بیند به غرش در می‌‌آید، عاصیان و گنهکاران از صدای غرش آتش جهنم، به لرزش در آیند. وقتی معصیت کاران را وارد آتش کنند، در آن مکانهای تنگ و تاریک، و غل و زنجیرهای آتشین هم در گردنشان است که به یکدیگر بسته شده، فریاد واویلای آنها بلند است. مالک دوزخ گوید: ها؟! چه زود صدای واویلا و فریادتان بلند شد؟ حالا کجایش را دیده‌‌اید؟! که فریادها و دردهای شدیدتری هم دارید برای آنها چه خواهید کرد؟!!! «شعوانه» تا این سخن و آیه را شنید، چنان در او اثر کرد که از خود بیخود شد به گریه و ناله درآمد. صدا زد شیخ! اگر کسی توبه کند آیا با این همه گناه، خداوند توبه او را قبول می‌‌کند و او را به درگاه خود جای می‌‌دهد و می‌‌آمرزد؟ شیخ گفت: خدا أرحم الراحمین است، اگر واقعا توبه کنی از سر تقصیراتت می‌‌گذرد اگر چه گناهانت به اندازه شعوانه باشد. شعوانه گفت: چقدر بیچاره شده‌‌ام که مَثَل برای گنهکاران و معصیتکاران قرار گرفته‌‌ام. ای شیخ! شعوانه منم، توبه کردم و دیگر پیرامون گناه نمی‌‌روم. شعوانه توبه راستین کرد و هرچه ثروت از این راه بدست آورده بود و غلام و کنیزانی را که داشت در راه خدا آزاد کرد و سالها ریاضت کشید تا سوخته و گداخته شد. روزی به حمام آمد که سر و تن خود را بشوید، نگاهی به بدن خود انداخت دید بدنش سوخته و گداخته و نحیف و لاغر شده. آهی کشید و گفت شعوانه این بدن توست، آه!!! در دنیا چنین زار و نزار شدی، نمی‌‌دانم در آخرت احوال تو چگونه خواهد بود، سپس به گریه افتاد. ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد. ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد. ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد. ناگهان از درون خود صدائی شنید: که ای شعوانه! تو از درگاه ما دور نشو و ملازم درگاه ما باش و مترس، تا ببینی که فردای قیامت کار تو چطور خواهد شد. کم کم کارش بالا کشید و یکی از اولیاء شد که مجلسی درست می‌‌کردند، او سخنرانی می‌‌کرد و با سخنان و مواعظش از مردم اشک می‌‌گرفت.      @jahadi1 H
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 روحانی: آدرس غلط به مردم ندهید؛ ریشه مشکلات، «واشنگتن دی‌سی» است. مردم باید در این سال‌ها خیلی راحت‌تر زندگی می‌کردند. ما لعن و نفرین و کینه خود را به آدرس صحیح و درست بفرستیم. این مشکلات از کاخ‌نشین کاخ سفید است. @jahadi1 پ#
🌺داستان🌺 🌴رطب تازه ، بر نخل خشکیده🌴 ✅روزی امام حسن علیه السلام برای عمره به سوی مکه عزیمت کردند. در این سفر، فرزند زبیر ایشان را همراهی می کرد. در طول مسیر، در مکانی زیر یک درخت، خرمای خشکیده به استراحت پرداختند. ✅ابن زبیر به امام علیه السلام عرض کرد: «لو کان فی هذا النخل رطب اکلناه ! ای کاش این درخت، خرمای تازه داشت و از آن می خوردیم» ✅ امام علیه السلام فرمودند: «او انت تشتهی الرطب؟ آیا تو به خرمای تازه اشتهایی داری؟» وی گفت: آری ! امام حسن علیه السلام سر را به سوی آسمان بلند نمودند و دعایی خواندند . ✅ در این هنگام درخت، سبز شد و پر از برگ گردید و دارای رطب فراوانی شد و یاران ایشان از آن درخت بالا رفتند و خرمای زیادی چیدند. (مناقب ابن شهرآشوب، ج3، ص173) @jahadi1
🔴🔷فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ 🔴🔷
سلام واحترام اشتباه افراد رانباید بپای مکتب نوشت. کمااینکه نباید اشتباهات اخوندها را بپای اسلام نوشت کما اینکه نباید اشتباه قاتلین سیدالشهداء رابپای اسلام نوشت همانها باشعار تهلیل و تکبیر امام زمان عصرخودرا شهید کردند در دقت عوامانه اشتباه افرادبپای مکتب نوشته میشود وچون عامه مردم این ظرافت نظر راندارند لهذا مامورشدیم که زینت اهلبیت علیهم السلام باشیم ونه وبال.. لکن دردقت عقلی چنین نیست @jahadi1 پ#
🌺 امید اهرم حرکت 🌺 سراج الدین سکاکی از علمای اسلام بوده و در عصر خوارزمشاهیان می زیسته و از مردم خوارزم بوده است. سکاکی نخست مردی آهنگر بود. روزی صندوقچه ای بسیار کوچک و ظریف از آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید. آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت آهن ساخت که در ساختن آن رنج بسیار کشید آن را به رسم تحفه برای سلطان وقت برد. سلطان و اطرافیان به دقت به صندوقچه تماشا کردند و او را تحسین نمودند. در آن وقت که منتظر نتیجه بود مرد دانشمندی وارد شد و همه او را تعظیم کردند و دو زانو پیش روی وی نشستند. سکاکی تحت تأثیر قرار گرفت و گفت: او کیست؟ گفتند: او یکی از علما است. از کار خود متأسف شد و پی تحصیل علم شتافت. سی سال از عمرش گذشته بود، که به مدرسه رفت و به مدرس گفت: می خواهم تحصیل علم کنم. مدرس گفت: با این سن و سال فکر نمی کنم به جایی برسی، یهوده عمرت را تلف مکن. ولی او با اصرار مشغول تحصیل شد. اما به قدری حافظه و استعدادش ‍ضعیف بود که استاد به او گفت: این مساله فقهی را حفظ کن: «پوست سگ با دباغی پاک می شود» وی بارها آن را خواند و فردا در نزد استاد چنین گفت: «سگ گفت: پوست استاد با دباغی پاک می شود»  استاد و شاگردان همه خندیدند و او را به باد مسخره گرفتند. اما تا ده سال تحصیل علم نتیجه ای برایش نداشت و دلتنگ شد و رو به کوه و صحرا نهاد به جایی رسید که قطره های آب از بلندی بروی تخته سنگی می چکید و بر اثر ریزش مداوم خود، سوراخی در دل سنگ پدید آورده بود. مدتی با دقت نگاه کرد، سپس با خود گفت: دل تو از این سنگ، سخت تر نیست، اگر استقامت داشته باشی سرانجام موفق خواهی شد. این بگفت و به مدرسه بازگشت و از چهل سالگی با جدیت و حوصله و صبر مشغول تحصیل شد تا به جایی رسید که دانشمندان عصر وی در علوم عربی و فنون ادبی با دیده اعجاب به او می نگریستند. او بعدها کتابی به نام مفتاح العلوم مشتمل بر دوازده علم از علوم عربی نوشت که از شاهکارهای بزرگ علمی و ادبی به شمار می رود. @jahadi1 H
⭕️ "لعنت بر واشنگتن دی‌سی اما مقصر شمایید" 👤 Ali Gholhaki @TWTenghelabi
توطئه فراگیر سازمان های باصطلاح جهانی @jahadi1