eitaa logo
مجموعه جهادی حسنا (حمایت از مادران باردار)
955 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
242 ویدیو
16 فایل
گروه جهادی حسنا جهادگران حامی فرزندآوری ارتباط با ما : ادمین: @Z_bazaz تلفن تماس: 0905 689 4313 ( @jahadi_hosna01)
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☀️ تربیت فرزندان، تربیت تک‌تک فرزندان نیست، *تربیت محیط خانواده* است. محیط خانواده که خوب بود، چه بچّه یکی باشد چه پنج تا باشد، فرقی نمی‌کند، خوب تربیت می‌شوند. @giveroflife
✨ امام صادق(ع) می‌فرماید: سه عامل است که انسان را از عذاب آخرت رهایی می بخشد: *اطعام* و سلام کردن و نماز در شب به هنگامی که دیگران خوابند. در روز بیست‌و‌دوم ماه مبارک رمضان و در آستانه سومین شب قدر، یکی از عزیزان خیر مجموعه ۸۰ پرس غذا برای توزیع بین مادران باردارمون اهدا کردند. اجرتون با مولای یتیم‌نوازان🙏🌺 عزیزانی که تمایل دارند در توزیع این کار خیر مشارکت داشته باشند لطفاً با آیدی زیر ارتباط بگیرند. @z_arab64 آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
ساعت ۵ عصر است. تلفن باز هم زنگ می‌زند. شماره مهدیه را که می‌بیند کمی دلش آرام می‌شود، گوشی را برمی‌دارد. _سلام مهدیه جان، کیسه آب بچه پاره‌... قسمت پنجم داستان امشب ساعت ۲۲ آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
ساعت ۵ عصر است. تلفن باز هم زنگ می زند. شماره مهدیه را که می‌بیند کمی دلش آرام می‌شود، گوشی را برمی‌دارد. _سلام مهدیه جان، کیسه آب بچه پاره... _سلام عزیزم وسایلات رو بردار بیا این بیمارستان که می‌گم... صدایش از شادی می لرزد... _گفتی که خانم دکتر امروز نیستش! _چرا چرا هست، فقط همین  امشب کشیکه، گفته زود خودتو برسونی... نفس راحتی می کشد. اشک هایش را پاک می‌کند. ابوالفضل را محکم می‌بوسد و دلش به امیدی خوشایند گرم می شود. راه می‌افتد سمت بیمارستان. اگر سید بود با هم می‌رفتند بیمارستان و همراهی‌اش، اضطرابش را کمتر می کرد. به بیمارستان که می‌رسد سراغ بخش زایمان را می‌گیرد. بخش زایمان پر است از پدر و مادر و همسرهایی که به همراهی آمده اند با دسته گل و ساک های نوزادی نو و زیبا و شادی و انتظار در چهرهایشان موج می زند ...ولی تنها همراه سارا، دختر خواهرش است... خودش رابه پذیرش معرفی می کند و می گوید از طرف خانم دکتر آمده است. کارهای بستری سریع تر از آنچه انتظار داشت انجام می شود. دکتر برای معاینه بالای سرش می آید. _سلام عزیزم اسمت چیه؟ _سارا _کیسه آب بچه هم که پاره شده... ولی جای نگرانی نیست آرامش دکتر و محیط بیمارستان اضطرابش را قدری کمتر می کند شبی که نگرانش بود فرا رسیده است. درد هنوز هست اما تشویش نه... از اینکه همه اینقدر هوایش را دارند متعجب است  از پرستار و دکتر و ...همه مثل پروانه دورش می گردند... انگار فصل نگرانی و بی کسی به سر آمده است و دنیا بعداز مدتها با او مهربان شده است، پرستار فشارش را می گيرد _خوبی خانم؟ _خدارو شکر. دردام خیلی زیاده، بچه ام چیزیش نشده؟ _نگران نباش عزیزم دکتر حواسش به همه چیز هست. یکی از بهترین دکترای این بیمارستانه‌. استاد دانشگاهه باز چشم هایش را از زور درد به هم فشار می دهد امیدوار است که زودتر دختر زیبایش را در آغوش بگیرد و دردها تمام شود. شبی است طولانی و پر درد... اما پرامید و روشن... اذان صبح را که می گویند صدای دلنشین  گریه نوزادی زیبا در گوشش می پیچد... درد جایش را به شادی عمیق و وصف ناپذیری داده است... دست های کوچک سادات کوچکش را می بوسد و صورتش به لبخندی ژرف گل می کند. حالا مسئولیت اش برای شاد و سلامت نگه داشتن خانواده سه نفره اش سنگین تر شده است. دکتر گرم و مهربان به رویش لبخند می‌زند. _خداقوت مامان نمونه. ولی به موقع رسیدیا، اگر تا امروز صبح صبر می کردی معلوم نبود چی به سر اون طفل معصوم می‌ومد. کارخدا بود که دیشب دردت گرفت تو تنها شب کشیک من. _بچه ام حالش خوبه؟ _آره خوبه. نگرانش نباش ولی به خاطر اینکه کیسه آب چند ساعت زودتر پاره شده بود و کلیه های تو هم عفونت داشت باید یکی دو روزی تو بیمارستان بمونه _اونوقت هزینه زایمان و بستری بچه چی می شه؟ بیمه جور شد؟ _بیمه که درست نشد. اصلاً وقت نکردیم بیمه ات کنیم، ولی نگران هزینه ها نباش جور می شه. خدا رو شکر همه چیز بخیر گذشت. تو فقط استراحت کن، روز سختی رو گذروندی. چه روز طولانی و سختی بود دیروز، امشب که باز به خانه خودش برگشته است آرامش را با تمام وجودش حس می کند... ادامه دارد : زینب بزاز 📝پ.ن ۱: داستان براساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. 📝پ.ن ۲: اسامی شخصیت ها مستعار هستند. آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
(ع) همراهان گرامی مجموعه حسنا سلام حتماً یادتون هست که برای رفع نواقص پک‌های سیسمونی مادران باردارمون از دهم تا هفدهم ماه مبارک رمضان (ع) داشتیم تا بتونیم ۵۰ بسته پوشک و ۵۰ دست رختخواب نوزادی تهیه کنیم. ✅ در این بازه زمانی، مبلغ ۴۰۰۰۰۵۰ تومان به حساب مجموعه برای این طرح واریز شد. ✅ از این مبلغ، ۲۴۰۰۰۰۰ تومان برای خرید ۴۰ بسته پوشک‌ هزینه شد و مابقی آن هم برای تهیه سرویس خواب کوچولوهای توراهی‌مون اختصاص یافت😍 ☘ قطعاً قدم‌های کوچک و بزرگ شما برای *رفع موانع فرزندآوری* هموطنانمان نزد خدای سبحان ثبت و ضبط خواهد شد. آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
👗👔👗👔👗👔👗👔 👚👕👚👕👚👕👚👕 همه‌ی ما وقتی کمد و کشوی لباس‌های خودمون و بچه هامون رو برانداز می کنیم، یا وقتایی که مثل الآن به بهونه خونه تکونی و ... سراغ لباس های قدیمی تو چمدون‌هامون می‌ریم، چشم‌مون می‌خوره به لباس‏‌هایی که وضعیت بسیار خوبی دارند و می‏‌توانند لباس محبوب کس دیگه‌ای باشند و بارها و بارها پوشیده بشن. لباس‌های نو یا در حد نو که همچنان قابلیت استفاده دارند، ولی خب به دلایل مختلفی مثل کوچیک شدن اندازه و ... دیگه برای ما قابل استفاده نیستند. شما هم اگه دوست دارید با این لباس‌های بلااستفاده افراد دیگه‌ای رو خوشحال کنید کافیه که به یکی از آی‌دی‌های زیر پیام بدید و این لباس ها رو به ما برسونید تا ما با تفکیک و دسته بندی‌شون، به دست خانواده‌های نیازمند برسونیم☺️ خانم حسینی(محدود پاسداران) @ash1954 خانم رمضانی(محدوده شهرک محلاتی) @snhm1156 خانم جعفرنژاد(محدوده جنت آباد) @zjafarii خانم خلیلی(محدوده چیتگر) @dawn14 🌱 غیر از لباس های نوزادی و بچه‌گانه، حتی عروسک های سالم و تمیز را هم می‌تونید برای ما بفرستید. پدری که به خاطر فقر و ناتوانی برای سیر کردن شکم فرزندش به فکر سقط جنین میوفته، قطعاً خرید عروسک و ... فوق طاقت مالی‌اش است. آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
قسمت *پایانی* داستان امشب ساعت ۲۲ آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
دختر خانمی که در دوران عقدکردگی باردار شدند. ایشون هم خودش و هم همسرش یتیم هستند و به خاطر از بین رفتن همه‌‌ی امکاناتشان در زلزله‌ی کرمانشاه، مجبور شدند به یکی از مناطق محروم اطراف تهران مهاجرت کنند. به کمک خیریه‌ای جهیزیه‌ای براشون فراهم شد تا بتوانند زندگی سه نفره‌شان را سریعتر آغاز کنند. همسر این خانم کارگر یک تولیدی هستند ولی از لحاظ مالی شرایط خیلی سختی دارند، که به همین علت تحت حمایت مجموعه حسنا قرار گرفتند. 💳 شماره کارت جهت تأمین *ارزاق، سیسمونی، درمان، اشتغال زایی و مخارج کلی* مادران باردار نیازمند ۵۰۲۲۲۹۱۰۷۶۳۰۰۹۹۳ مهران سرمد آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
6.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ امید آمریکا به کاهش جمعیت و تغییر نسل در ایران .... ✅ وقتی فرزندآوری می‌شود جهاد امروز @giveroflife
صدای چرخ خیاطی و صدای بازی ابوالفضل در هم  آمیخته شده است... از این طرف خانه به آن طرف می‌دود و با متر و پارچه ها بازی می کند... هر روز چند ساعتی را صرف یاد گرفتن  و تمرین خیاطی می‌کند. هنوز خیلی وارد نیست، بچه ها هم  گاهی حواسش را پرت می‌کنند ولی در این سه ماهی که از زایمانش می‌گذرد به مرور یاد گرفته که چطور هم به بچه ها برسد هم کار خانه را سامان دهد و هم وقتی برای تمرین خیاطی بگذارد. چرخ خیاطی را برای سارا خریده اند تا خیاطی یادش بدهند. قرار است برای فروش لباس ها هم کمکش کنند. از این به بعد می‌تواند با فروش لباس‌هایی که خودش می‌دوزد گلیمش را راحت‌تر از آب بیرون بکشد. _ابوالفضل، مامان، مراقب قیچی باش خطرناکه! _مامان، مامان آبجی داره گریه می کنه... دخترش را بغل می‌کند تا شیرش بدهد توی این لباس صورتی چقدر خواستنی‌تر می شود. یاد شب اول بعد از زایمانش می‌افتد که این لباس را در یک پک سیسمونی زیبا و کاملاً دخترانه برایش فرستادند، به همراه یک ظرف کاچی گرم و خوشمزه و چند بسته گوشت و کله پاچه و مواد غذایی... چقدر دلش گرم شده بود به داشتن خانواده ای که نمی‌شناختشان ولی هوایش را داشتند. به آرامش این روزها فکر می‌کند، به آمدن سادات کوچکش که  تجسم تحقق وعده خدا شد و رزقش را با خودش آورد و خانه اش را پر برکت کرد... به خانم دکتر با محبتی که، علاوه بر تمام مهربانی‌هایش در روز زایمان، به همراه بقیه خیرها هزینه های بیمارستان را پرداخت کرده بود. به روزی که آرزوی ابوالفضل برآورده شد و یکی از خیرین همان ماشین بزرگی را که دوست داشت برایش فرستاد ... به برق چشمهای ابوالفضل وقتی که ماشینش را دید... اشک امانش نمی دهد اما این اشک شوق است. خدا تا کجا هوای اوی یتیم و دو بچه یتیمش را داشته است...درست همان موقع ها که او فکر می کرد تنهاست و بی کس... اگر مهدیه به مرکز بهداشت دیگری زنگ می زد که این را نمی شناخت تا خانم دکتر را معرفی کند... اگر شب زایمانش همان تنها شب کشیک دکتر نبود و مجبور بود تا صبح صبر کند... اگر دیر به بیمارستان رسیده بود یا مجبور شده بود در خانه زایمان کند ...اگر...اگر... اگر... به دست های پرخیری فکر می کند که دست های خدا شدند تا رزق او و بچه هایش را به او برسانند همان خواهر و برادر های خیرخواهی که ندیده بودشان، اما هر شب و هر روز برایشان دعا می‌کرد تا خدا احسان بی‌منت‌شان را صدها برابر برایشان جبران کند... همان‌ها که هر لبخند و شادی سید ابوالفضل و فاطمه سادات حسنه‌ای می‌شود در کارنامه اعمالشان.... دلش نیامده بود اسم دخترش را چیزی به جز فاطمه سادات بگذارد. اذان و اقامه را که در گوشش گفت، آرام برایش زمزمه کرد *تو فاطمه سادات من هستی، سپردمت دست مادرمان حضرت زهرا(س)* والحق که به معجزه زیبای خدا هیچ اسمی به اندازه فاطمه سادات برازنده‌اش نبود. صدای خنده های سید ابوالفضل خانه را پر کرده است... فاطمه سادات با لبخندی زیبا، آرام خوابیده است ... سارا با تمام وجودش گرمی آغوش خدا را حس می کند... پایان : زینب بزاز 📝پ.ن ۱: داستان براساس یک ماجرای واقعی نوشته شده است. 📝پ.ن ۲: اسامی شخصیت‌ها مستعار هستند. آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife
✍شخصی را قرض بسیار آمده بود. تاجری کریم را در بازار به او نشان دادند که احسان می‌کند. آن شخص، تاجر سخاوتمند را در بازار یافت و دید که به معامله مشغول است و بر سر ریالی چانه می‌زند، آن صحنه را دید پشیمان شد و بازگشت. تو را که این همه گفت‌وگو ست بر دَرمی، چگونه از تو توقع کند کسی کَرمی؟ تاجر چشمش به او افتاد و فهمید که برای حاجت کاری آمده است پس به دنبال او رفت و گفت با من کاری داشتی؟ شخص گفت: برای هر چه آمده بودم بی‌فایده بود. تاجر فهمید که برای پول آمده است. تاجر به غلامش اشاره کرد و کیسه‌ای سکه زر به او داد. آن شخص تعجب کرد و گفت: آن چانه زدن با آن تاجر چه بود و این بذل و بخششت چه؟ تاجر گفت: آن معامله با یک تاجر بود ولی این معامله با خدا...! *در کار خیر طرف حسابم با خداست او خیلی خوش حساب است.* 💳 شماره کارت جهت تأمین *ارزاق، سیسمونی، درمان، اشتغال زایی و مخارج کلی* مادران باردار نیازمند ۵۰۲۲۲۹۱۰۷۶۳۰۰۹۹۳ مهران سرمد آدرس کانال در پیام رسان بله👇 https://ble.ir/giveroflife آدرس کانال در پیام‌رسان ایتا👇 https://eitaa.com/giveroflife