eitaa logo
جهاد تبیین
75 دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼 حضرت فاطمه سلام الله علیها: هر كه عبادت خالصانه خود را به درگاه خدا فرا برد، خداوند عز و جل بهترين چيزى را كه به صلاح اوست برايش فرو فرستد. 📗 بحار الانوار، ج۶۷ ص۲۵۰
🌷امام على عليه السلام: 💠العاقِلُ يَعتَمِدُ عَلى عَمَلِهِ، الجاهِلُ يَعتَمِدُ عَلى أمَلِهِ خردمند، به عمل خويش تكيه مى كند. نادان، به آرزوى خويش تكيه مى نمايد غررالحكم حدیث1240
✍ انصاف را بیاموزیم یک دانشجوی پزشکی خاطره بسیار جالبی را از زمان دانشجویی‌اش نقل می‌کند. زمانی كه ما دانشجوی پزشكی بوديم، در بخش قلب، استادی داشتيم كه از بهترين استادان ما بود. او در هر فرصتی كه به‌دست می‌آورد، سعی می‌كرد نكته جديدی به ما بياموزد و دانسته‌های خود را در بهترين شكل ممكن به ما منتقل می‌كرد. او در فرصت‌های مناسب، ما را در بوته تجربه و عمل قرار می‌داد. در اولين روزهای بخش ما را به بالين يک مرد جوان كه تازه بستری شده بود، برد. بعد از سلام و ادای احترام، به او گفت: اگر اجازه می‌دهيد اين همكاران من نيز قلب شما را معاينه كنند. مرد جوان پذيرفت. سپس به ما كه تركيبی از كارآموز و كارورز بوديم رو كرد و گفت: هريک از شما صدای قلب اين بيمار را به‌دقت گوش كنيد و هرچه می‌شنويد روی تكه‌كاغذی يادداشت كنيد و به من بدهيد. نظر استاد از اينكه اين شيوه را به‌كار می‌برد، اين بود كه اگر كسی از ما تشخيصش نادرست بود، از ديگری خجالت نكشد. هريک از ما به نوبت، قلب بيمار را معاينه كرديم و نظر خود را بر روی كاغذی نوشتیم و به استاد داديم. همه مايل بوديم بدانيم كه آيا تشخيصمان درست بوده يا خير؟ استاد نوشته‌های ما را تک‌تک مشاهده و قرائت كرد. جواب‌ها متنوع بودند. يكی به افزايش ضربان قلب اشاره كرده بود. يكی به نامنظمی ريتم آن. يكی نوشته بود: «ضربان طبيعی است.». يكی ريتم گالوپ ضعيف شنيده بود. يكی اظهار كرده بود كه بيمار چاق است و صداهای مبهم شنيده می‌شود و يكی به‌ وجود صدای اضافی در يكی از كانون‌ها اشاره كرده بود. استاد چند لحظه‌ای سكوت كرد و به ما می‌نگريست. منتظر بوديم تا يكی از آن نوشته‌ها را كه صحيح‌تر بوده، معرفی نمايد. اما با كمال تعجب استاد گفت: متاسفانه همه اين‌ها غلط است. و در حالی كه تنها كاغذ باقی‌مانده در دست راستش را تكان می‌داد، ادامه داد: تنها كاغذی كه می‌تواند به حقيقت نزديک باشد، اين كاغذ است كه نويسندهٔ آن بدون شک انسانی صادق است كه می‌تواند در آينده پزشكی حاذق شود. نوشته او را می‌خوانم، خودتان قضاوت كنيد. همه سر تا پا گوش بوديم تا استاد آن نوشته صحيح را بخواند. ايشان گفت: در اين كاغذ نوشته: «متاسفانه به‌علت كم‌تجربگی قادر به شنيدن صدايی نيستم.» و در حالی كه به چشمان متعجب ما می‌نگريست، ادامه داد: من نمی‌دانم در حالی كه اين بيمار دكستروكاردی دارد، و قلبش در طرف راست قرار گرفته، شما چگونه اين همه صداهای متنوع را در طرف چپ سينه او شنيده‌ايد؟ بچه‌های خوب من، از همين حالا كه دانشجو هستيد بدانيد كه تشخيص‌ندادن عيب نيست ولی تشخيص غلط بر مبنای يک معاينه غلط، عيب بزرگی محسوب می‌شود و می‌تواند برای بيمار خطرناک باشد. در پزشكی دقت، صداقت، حوصله و تجربه حرف اول را می‌زند. سعی كنيد با بی‌دقتی برای بيمار خود، تشخيص نادرستی ندهيد، يا برای او تصميمی ناثواب نگيريد. پ‌ن: در هر موردی تشخیص منصفانه باید داشته باشیم. در این صورت قضاوت کمتری خواهیم داشت. پس مطلب فوق یک درس انسانی‌ست نه فقط پزشکی. بیاییم انصاف را بیاموزیم تا انسانیت را در زندگی جاری کنیم.
✍ او به حال شما آگاه‌تر است حدود ۷۰ سال پیش، جوان ساده و جاهلی در مسجد حاجی‌بابا در بازار شهر خوی به مکتب علوم دینی می‌رفت. او هنگام اذان ظهر به وسط بازار می‌آمد و با صدای بلند اذان می‌گفت و نماز می‌خواند. این کار او باعث شده بود در وسط بازار ایجاد سدمعبر کرده و مردم را معذب کند. پیرمردی که در بازار مغازه داشت، روزی به وی اعتراض کرد که این کار او درست نیست و باعث مزاحمت برای مردم و نفرت آن‌ها از نماز می‌شود، ولی جوان اصرار داشت که این کار او تبلیغ و یادآوری نماز و خدا برای مردم است. روزها گذشت تا بعد از مدتی آن جوان ازدواج کرد و با نامزدش به بازار آمد. پیرمرد چون آن جوان را با نامزدش در بازار دید، از دور او را به اسم صدا کرد و گفت: ای جوان! نامزدی‌ات مبارک! به مغازه‌ من بیا، می‌خواهم هدیه‌ای به شما بدهم. اهل بازار سرهایشان به‌سوی آن جوان و همسر جوانش برگشت و جوان وقتی نگاه مردم را روی خود و نامزد جوان خویش دید، نامزد خود را گفت تا از گذر بازار، به خانه برود. جوان نزد پیرمرد با حالت طلب‌کار و عصبانیت آمد و گفت: ای پیرمرد وسط بازار چرا داد می‌زنی و آبروی مرا می‌بری؟ به نزد من بیا و در خلوت بگو. پیرمرد گفت: می‌خواستم در وسط بازار یادت کنم تا همه ببینند چقدر دوستت دارم! ای جوان! یادکردنِ بلند من، تو را در وسط بازار باعث شد همسر خویش، از خود دور کنی. پس بدان! یادکردنِ تو هم، خدا را در وسط بازار، جز دورکردن مردم از خدا، هیچ ثمری ندارد. هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَی؛ او به حال شما آگاه‌تر است آن‌گاه که شما را از خاکِ زمین آفرید و هنگامی که در رحم مادرها جنین بودید، پس خودستایی مکنید، او به حال هر که متّقی (و در خور ستایش) است، از شما داناتر است.(نجم:۳۲)
✍ منطق ماشین‌دودی یکی از دوستان ما که مرد نکته‌سنجی‌ست، یک تعبیر بسیار لطیف داشت که اسمش را گذاشته بود: «منطق ماشین‌دودی». می‌گفتیم: منطق ماشین‌دودی چیست؟ می‌گفت: من یک درسی را از قدیم آموخته‌ام و جامعه را روی منطق ماشین‌دودی می‌شناسم.  وقتی بچه بودم، منزلمان شاه‌عبدالعظیم بود. آن وقت‌ها قطار راه‌آهن به‌صورت امروز نبود. فقط همین قطار تهران‌شاه‌عبدالعظیم بود. من می‌دیدم که قطار وقتی در ایستگاه بود، بچه‌ها دورش جمع می‌شوند و آن را تماشا می‌کنند و به زبان حال می‌گویند: «ببین چه موجود عجیبی‌ست!» معلوم بود که یک احترام و عظمتی برای آن قائل هستند. تا قطار ایستاده بود، با یک نظر تعظیم و تکریم و احترام و اعجاب به او نگاه می‌کردند. تا کم‌کم ساعت حرکت قطار می‌رسید و قطار راه می‌افتاد. همین که راه می‌افتاد، بچه‌ها می‌دویدند، سنگ برمی‌داشتند و قطار را مورد حمله قرار می‌دادند. من تعجب می‌کردم که اگر به این قطار باید سنگ زد، چرا وقتی که ایستاده یک ریگ کوچک هم به آن نمی‌زنند و اگر باید برایش اعجاب قائل بود، اعجاب بیشتر در وقتی‌ست که حرکت می‌کند. این معما برایم بود تا وقتی که بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم. دیدم این قانون کلی زندگی بعضی جوامع است که هر کسی و هر چیزی تا وقتی که ساکن است، مورد احترام است. تا ساکت است، مورد تعظیم و تجلیل است. اما همین که به راه افتاد و یک قدم برداشت، نه‌تنها کسی کمکش نمی‌کند، بلکه سنگ است که به‌طرف او پرتاب می‌شود و این نشانه یک جامعه مرده است. ولی یک جامعه زنده فقط برای کسانی احترام قائل است که متکلم هستند نه ساکت؛ متحرکند نه ساکن؛ باخبرترند نه بی‌خبرتر.
میدونید فرق شهید رئیسی و پزشکیان چیه ؟! پزشکیان یه قدم‌مثبت برمیداره همه با هم یک صدا تشویقش می‌کنیم سید ابراهیم یک کار مثبت می‌کرد صدتا تیر تهمت و توهین به طرفش پرتاب میشد بمیرم برای مظلومیتت سید ابراهیم 💔🖤🖤
🇮🇷آمریکاییها و اطرافیانش غلط اضافی انجام ندهند فرماندهان قوای مسلح ما برانتقام سخت تاکید داشتند اگر تروریستهای امریکایی دست از حمایت رژیم صهیونیستی بر ندارند؛روزهای سختی همراه با نابودی در انتظارشون هست ➖
🔴 بازم یه شایعه منتشر شده و بازم جماعتی ترسو و بزدل دارن به این شایعه دامن میزنند که ایران از مجازات صهیونیست ها عقب نشینی کنه !! 🛑 شایعه کردن که آمریکا تهدید کرده اسرائیل رو بزنید زیرساخت های برق و .. ایران نابود میشه بعد مشاور میکروفن پرت کن آقای پزشکیان گفته ای وای که بدبخت شدیم و .... اگه بزنن چکار کنیم .. 🔹 اول ، که آمریکا و اسرائیل جرات چنین کاری ندارند چون می‌دونن شیشه عمر اسرائیل و حضور آمریکا در منطقه به رفتار اونا بستگی داره که اگر بخواهند از خطوط قرمز ایران که زدن زیرساخت اقتصادی باشه عبور کنند موجودیت اسرائیل دیگه معنایی ندارد و پایانی تلخ خواهند داشت ، آمریکا هم باید جنازه سربازان خود را از پایگاه های خودش در منطقه جمع کنه و برای همیشه تعدادی ناو غرق شده در منطقه به یادگاری بگذارد ! 🔹 دوم ؛ حضرات اصلاح‌طلب بگویید آمریکا یا اسرائیل چه کاری انجام دهند شماها به تنبیه و مجازات دشمن رضایت میدهید چون هر وقت دشمن غلطی کرده و نظام خواسته مجازات کنه این جماعت زود با تحلیل های حاوی ترس میگن این بازی دشمن هست وارد نشویم ، اگه بزنیم جنگ گسترده میشه ، اگه بزنیم بدبخت میشیم و .... در ماجرای ترور شهید سلیمانی ، حمله به کنسولگری ایران در سوریه همین حرفا رو زدن الان هم تکرار میکنن !! بالاخره از نظر این جماعت ترسو کی وقت تنبیه و مجازات دشمن هست ؟؟؟؟ 🔹 سوم ، این جماعت مدعی همه چیز دانی و ... یعنی نمی‌دانند دشمنی داریم که اگر پاسخ نگیرید در اقدام بعدی با جرات بیشتر و گسترده تر ضربه میزند و گستاخی بیشتری میکند ؟؟ این تحلیل های آنها را به حساب ترس و نادانی بگذاریم یا باز کردن راه دشمن ؟؟؟ ✍ امین مهدوی پور
رییس جمهور منتخب بعد از ۳۲ روز پس از انتخاب... وقتی نمی دانی چکار باید بکنی وقتی میدان حکومت داری را شوخی گرفته ای نتیجه می شود خزعبل گویی این داستانها تا چند ماه خریدار دارد اگر چه برای اصلاح طلبان دیوار حاشا بلند است و بهانه برای کار نکردن بسیار... آبی ازش گرم نمیشه بیسواد سیاسی شده عروس‌خیمه شب بازی دست ظریف وافسادطلبا
یکی به ما بگوید شورای راهبری جناب ظریف همان شورای سقیفه. نیست؟. آیا این بدعت سازماندهی شده نیست ؟ آیا این شورا مبنای قانونی دارد ؟اگر ندارد با چه مجوزی نهادهای رسمی در دولت‌ را که باید به‌وسیله قانون تشکیل، اداره، نظارت و منحل شوند انتخاب می کند؟. این شورا چه اختیاراتی دارد؟ واقعا ماموریتش چیست؟ ساختار تشکیلاتیش چیست ؟ بودجه آن از کجا تامین می شود؟ ➖
☀️سلام: لطفاً قبل از خواندن این خاطره این قول را بدهید که این 👈 کار را انجام دهید. یک قسمتی از منزل یا محل کار خود را مشخص کنید به ابعاد تقریبی ۲×۳ و فکر کنید برای یک مدت فقط باید در این محدوده زندگی کنید و تمام نیازهایتان را هم باید در این مکان، انجام دهی!؟ 🤔 ☀️فقط چند دقیقه که این کار را انجام دادی، حالا چراغ را خاموش کن و پرده ها را بکش👈 تا نوری درون اتاق نیاید... قول بدهید تاریک و بی نور باشد🥺 چند دقیقه که گذشت حالا، تمام ارتباطات خود را با دنیا قطع کن👈 آب، برق، گاز، تلفن، تلویزیون، رادیو، رایانه، گوشی همراه، فضای مجازی، واتساپ، تلگرام، زن و بچه پدر و مادر و... خلاصه هیچ... در ظلمات تاریکی و سکوت، تنهای تنها... هیچ کس و هیچ چیز فقط 👈 ظلمات و سکوت... 🥺حالا که در این موقعیت قرار گرفتی، فکر کن جایی که الان داخلش هستی، کمی رطوبت هم داره و چندتا حشره هم مثل سوسک و مارمولک هم داشته باشه و...🤔 درست حدس زدی😰 فکر کن داخل یک «سیاه چال» هستی و چند طبقه هم زیر زمین هستی!؟ یه چیز یادم رفت، هر وقت خسته شدی که می خواهی بخوابی، یه خورده اذیت کنند و نگذارند، بخوابی👈 حمام هفته ای یکبار اونم ۵ دقیقه با آب سرد...😔 دو وعده هم غذا در طول روز داری، که عبارت از کمی آب و چندتا خرما و سوپ و یه نون، مثل نون ساندویج، بدون سبزی و میوه و دسر و ...😰 تازه من کتک و شکنجه و... را هم فاکتور گرفتم و نگفتم... حالا یه سوال👈 چند ساعت، چند روز، چند سال می توانی طاقت بیاری، در این وضعیت... 😠حالا این خاطره را شروع کن به خواندن👇 🌷همسر شهید جلسه ای میگفت خدا حسین را فرستاد تا سرمشقی برای همگان شود و…او اولین کسی بود که رفت و آخرین نفری بود که برگشت وقتی بازگشت ازاو پرسیدند این همه سال انفرادی را چگونه گذراندی واو می گفت: برنامه ریزی کرده بودم وهرروز یکی از خاطرات گذشته خود را مرور می کردم کردم . اسیر که شد پسرش علی۴ ماهه بود و دندان نداشت و به هنگام آزادیش علی پسرش دانشجوی دندانپزشکی بود ☀️ سالها در سلول های انفرادی بوده و با کسی ارتباط نداشت، قرآن را کامل حفظ کرده بود، زبان انگلیسی می دانست و برای ۲۶ سال نماز قضا بود. بهترین عیدی که این ۱۸ سال اسارت گرفتم، یک نصفه لیوان آب یخ بود! عید سال ۷۴ بود، سرباز عراقی یک لیوان آب یخ می خورد می خواست باقی مانده آن را دور بریزد، نگاهش به من افتاد، دلش سوخت و آن را به من داد، من تا ساعت ها از این مساله خوشحال بودم، این را بگویم که من ۱۲ سال در حسرت دیدن یک برگ سبز، یک منظره بودم، حسرت ۵دقیقه آفتاب را داشتم ... 💥۱۸ سال اسارت سرلشگر شهید لشگری 🌺 عشقی که تورادر دل سنگر دشمن استوار و مقاوم نگه می دارد  عشقی متفاوت تر از عشق های زمینی ما بود....تصورش هم سخت است.18سال دوری از وطن و خانواده ...تازه  نه یک دوری ساده  یک دوری  پر ازسختی و مشقت... بازی های روزگار حواس مان را پرت کرده که روزگاری یک حسین لشکری داشتیم  که 27 شهریور 59 قبل از شروع  رسمی جنگ اسیر بعثی ها شده و 18 سال  اسارت کشیده... اسارتی متفاوت از همه... اسارتی که16 سال آن را به دور از صلیب سرخ گذرانده بود و  هیچ کس نمی دانست که اصلا او زنده هست یا نه... 🌺 گاهی خوب است آن چشم بند و پنبه ها را کنار بزنیم و ببینیم که  این  کشور یک سید الاسرا داشته  که  آن قدر اسارتش طولانی شده بود که یک افسر عراقی گفته بود تو به ایران باز نمی گردی بیا همین جا تشکیل خانواده بده !!.... همه این 18 سال سختی یک علت داشت و آن این که بعثی هاخواستار این بودند که حسین را مجبور کنند بگویید ایران جنگ را آغاز کرده و با این اعتراف  معادلات جنگ  را عوض کنند ولی او این سال  ها را تحمل کرد و حاضر به خیانت به میهن و انقلابش نشد...👌 ☀️ 18 مرداد ماه 1388 نماز که خواندند، دیدم دست شان را سه بار بلند کردند و برای تعجیل در فرج امام زمان (عج) دعا کردند. چهار ساعت بعد هم در خانه در اثر ایست قلبی، تمام کردند.ساعت دو نیمه شب بود که ایشان از پشت به زمین افتاده و حالت خفگی به ایشان دست داده بود به طوری که صورت شان کبود شده بود و اصلاً نمی‌توانستند صحبت کنند ولی به من نگاه‌های عمیقی می‌کردند. با گریه و دستپاچگی گفتم، حسین جان چه شد، چه کار کنم خدا و … می د‌یدم هر لحظه که این نفس تنگ‌تر می‌شود، نگاهش بیشتر به من دوخته می‌شود. من می‌گفتم چه کار کنم و او فقط نگاه می‌کرد. آن قدر نگاه شان قشنگ و زیبا بود که محال است تا پایان عمرم فراموش کنم. آخرین مکالمه ما نگاهی بود که می‌دید من گریه می‌کنم و او می‌گفت: نگران نباش... کتاب خاطرات دردناک، ناصر کاوه
❌ انتظار و ترس بخشی از مجازات صهیونیست‌هاست 🔸سخنان اخیر سیدحسن نصرالله درباره نحوه مجازات رژیم تروریست اسرائیل، بسیار مهم و راهبردی بود. شاید کسانی، این بیانات دقیق را عملیات روانی حساب کنند؛ اما پشت هر جمله سید مقاومت، ده‌ها سند محکم خوابیده است. 🔸دبیرکل حزب‌الله سه‌شنبه بعدازظهر گفت: اسرائیل دیگر به قدرت قبلی خود باز نخواهد گشت. از دلایل این واقعیت، عملیات وعده صادق بود. می‌بینید که اسرائیل چگونه از پاسخ ایران و مقاومت ترسیده است، در حالی که خودش را قوی‌ترین ارتش منطقه می‌داند... اگرچه رادارهای اسرائیل و ماهواره‌های آمریکایی، از ترس واکنش در حالت آماده‌باش هستند، پهپادهای ما بدون مشکل وارد عکا شدند. حزب‌الله پاسخ می‌دهد، ایران پاسخ می‌دهد، یمن پاسخ می‌دهد و دشمن منتظر است و هر فریادی را پاسخ می‌داند؛ هیچ‌یک از عملیات‌های ما تاکنون، انتقام فواد شکر نبوده است. مهم‌ترین موضوع این است که عزم، تصمیم و توانایی وجود دارد... ما با ایرانی‌ها شوخی می‌کنیم که ایران با پنبه سر می‌برد، اما می‌گویم که همه ما در محور مقاومت، با پنبه سر خواهیم برید. 🔸بخشی از مستندات این روایت دقیق و عمیق و فنی را می‌توان در میان انبوهی از ارزیابی‌های محافل عبری و غربی و... طی چند روز گذشته مرور کرد؛ از جمله: 🔻- رئیس سابق شورای امنیت ملی اسرائیل: ایران به احتمال زیاد در پاسخ به ترور هنیه، به تاسیسات حیاتی ما حمله خواهد کرد. 🔻- تایمز اسرائیل: در صورت وقوع جنگ با حزب‌الله، برق و آب و تلفن برخی شهر‌های اسرائیل قطع می‌شود. ۴۰درصد از نیروی کار قادر به کار نخواهند بود. اسرائیل با صد‌ها موشک با سر‌های جنگی از ۵۰ کیلو تا ۱۰ برابر آن هدف قرار می‌گیرد. حزب‌الله اهدافی تا جنوب حیفا، از جمله تل‌آویو را هدف قرار می‌دهد. 🔻- مؤسسه واشنگتن: اکثر مقامات اسرائیلی متوجه شده‌اند که جنگ با حزب‌الله مانند هر جنگی که اسرائیل قبلاً انجام داده است، نخواهد بود. 🔻- اکونومیست: پاسخ ایران به ترور اسرائیل کاملاً اجتناب‌ناپذیر است. اما نمی‌توان پیش‌بینی کرد که چگونه پاسخ خواهد داد. ایران قصد دارد اسرائیلی‌‌‌ها را مضطرب نگه دارد. آیا ایران مانند ماه آوریل تنها پایگاه‌های نظامی را هدف قرار خواهد داد؟ این چیزی است که تحلیلگران اطلاعاتی اسرائیل آن را «ترکیبی» می‌نامند. آیا حمله صرفاً از سوی ایران خواهد بود، یا حزب‌الله و دیگر اعضای ائتلاف ایران؟ اسرائیل از ماه اکتبر، از همه جهت آتش گشوده، اما نیروهای نیابتی ایران، هنوز توان کامل خود را آزاد نکرده‌اند.