💢 بیم و امیدهای مجلس دوازدهم
مرحله دوم انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی برگزار و عملاً پرونده این دور از انتخابات بسته شد، اما این انتها علیالقاعده آغاز مقطع تازهای از خدمت به مردم و پیشبرد منافع ملی ایران اسلامی به شمار میآید. حال که مجلس جدید به زودی فعالیت خود را آغاز میکند، بهترین کار تشخیص ضعف و کاستی رفتار سیاسی منتخبان به شمار میآید تا با اصلاح آن، مجلس آینده در ریل صحیح و اصولی خود قرار گیرد.
اجازه دهید صریح و ساده بگوییم که مهمترین آسیب مجلس آینده آنچنان که در رفتار برخی منتخبان آن ظاهر شده، بگو مگوهای سیاسی بیحاصل و در نتیجه آن کشاندن کشور به سمت حواشی است. رهبر معظم انقلاب ۱۷ اسفندماه در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری در تذکری مهم، سخنان اختلافانگیز، دعوا راه انداختنها و ستیزهگریهای دشمنپسند را موجب تلخ شدن شیرینی تشکیل مجلس جدید خواندند و فرمودند: «منتخبان مجلس جدید مراقبت کنند و نگذارند شیرینی تشکیل مجلس در کام مردم و فضای سیاسیِ با طراواتِ کشور تلخ شود، ضمن اینکه اگر مجلس دچار دعوا و ستیزه و مقابله و جبههبندیهای گوناگون شود، از کار اصلی خود باز میماند.»
در اولین روزهای پس از انتخابات ۱۱ اسفند مناقشات سیاسی برخی منتخبان، آنقدر پر رنگ به فضای عمومی کشور کشیده شد که اگر تذکر رهبر حکیم انقلاب اسلامی کمتر از یک هفته پس از برگزاری انتخابات نبود، معلوم نبود منتخبان بنا داشتند این مسیر مشمئزکننده را تا کجا ادامه دهند. این در حالی است که عمده منتخبان مجلس جدید از یک خاستگاه اعتقادی و سیاسی برخوردار هستند و انتظار میرود که آنان در یک فضای سازنده و چارچوب تشکیلاتی مباحث مربوط به مجلس آینده را دنبال کنند، به گونهای که این جر و بحثهای خستهکننده، ذهن و فکر مردم را درگیر خود نکند و آرامش را از جامعه نستاند.
ترکیب هیئت رئیسه آینده مجلس یا کمیسیونهای تخصصی آن ممکن است برای منتخبان جذابیت و اهمیت داشته باشد، اما برای مردم اهمیت و جذابیت ندارد؛ به ویژه طرح آن در فضای رسانهای و عمومی کشور قضاوت و ارزیابی مردم را به جریان سیاسی پیروز انتخابات تغییر میدهد. این در حالی است که یکی از فواید و نتایج انتخابات عیان شدن متانت، بلوغ سیاسی و کارآمدی جریانهای سیاسی است. امید است منتخبان مجلس دوازدهم در همین دوران باقیمانده تا آغاز مجلس آینده برچسب «مجلس حاشیهها و دعواهای سیاسی» را از خود برهاند و خود را مهیای خدمت حقیقی به مردم کند.
✍️ #عزیز_غضنفری
❤️ بانویی که انوار علم را به سراسر دنیای اسلام منتقل کرد
✏️ رهبر انقلاب: این بانوی بزرگوار، این دختر جوانِ تربیتشدهی دامان اهلبیت پیغمبر، با حرکت خود در جمع یاران و اصحاب و دوستان ائمه (علیهمالسّلام) و عبور از شهرهای مختلف و پاشیدن بذر معرفت و ولایت در طول مسیر در میان مردم و بعد رسیدن به این منطقه و فرود آمدن در قم، موجب شده است که این شهر به عنوان پایگاه اصلی معارف اهلبیت (علیهمالسّلام) در آن دورهی ظلمانی و تاریکِ حکومت جباران بدرخشد و پایگاهی بشود که انوار علم و انوار معارف اهلبیت را به سراسر دنیای اسلام از شرق و غرب منتقل کند. ۱۳۸۹/۷/۲۹
💫امام صادق (علیه السلام):
ما اِجْتَمَعَ فِي مَجْلِسٍ قَوْمٌ لَمْ يَذْكُرُوا اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لَمْ يَذْكُرُونَا إِلاَّ كَانَ ذَلِكَ اَلْمَجْلِسُ حَسْرَةً عَلَيْهِمْ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ.
هرگاه عدّه اى در محفلى جمع شوند و در آن محفل ذكر خدا نگویند و ما (اهل بیت) را یاد نكنند، آن محفل در روز قيامت براى آنان مايه افسوس خواهد بود.
📚 الکافی (باب الدعاء)
جلد ۲ صفحه ۴۹۶
✍جناب ملاصدرا رحمة الله عليه فرمود:
از مهم ترین کارها، شناخت و تفکیک خواطر ملکی از #خواطر_شیطانی است و این با آشنایی از خود امکان دارد، و راه اصلی آن است که انسان نیرنگهای نفس را و نکته های باریک تقوا را بشناسد که خود این موضوع به دقت ها و مواظبت های درونی نیاز دارد.
و از طریق پرسیدن های بیرونی مسئله روشن نمی شود. ممکن است بگویید:
طول می کشد، بسیار خوب، اگر طول بکشد و پس از مدتی به لطف خدا این هوشیاری و توجه نسبت به تفکیک خواطر ملکی و شیطانی را به دست آوری، بهتر است و یا این که طول نکشد و به دست نیاوری؟ بالأخره همین که پس از سال ها دقت و کشیک نفس کشیدن، می توانی حیله شیطان را بشناسی و با او درگیر شوی و به لطف خدا بر او غلبه کنی، خودش یک زندگی بابرکتی است.
در جهان جنگ این شادی بس است
که بر آری بر عدو هر دم شکست
یک وقت آدم با دشمن درگیر می شود و در عین شکست خوردن از او، به او شکست می دهد، این بد نیست، ولی یک وقت همین طور دشمن را شکست می دهی، این یک نوع زندگی خوبی است، ولی سخت است، چون جنگ است و اصل زندگی جنگ با شیطانی است که پایه دشمنی را با ما گذارده است.
🔰علامه حسن زاده آملی :
قرآن قول ثقیل، مأدبة الله، اخلاق ملکوتی، و اوصاف الهی است، بنابراین تنها راه تحصیل این رشدعقلی، قرآن است
📚بر گرفته از کتاب انسان و قرآن، ص122
🔻 حاج اسماعیل دولابی
✍در جوانی اسبی داشتم؛ وقتی از کنار دیواری عبور میکرد و سایهاش به دیوار میافتاد، اسبم به آن نگاه و خیال میکرد اسب دیگری است. به همین خاطر خرناس میکشید و سعی میکرد از آن جلو بزند و، چون هرچه تند میرفت، میدید هنوز از سایهاش جلو نیفتاده است؛ باز هم به سرعتش اضافه میکرد تا حدی که اگر این جریان ادامه پیدا میکرد مرا به کشتن میداد. اما دیوار تمام میشد و سایهاش از بین میرفت، آرام میگرفت.
🔸در دنیا وقتی به دیگران نگاه کنی، بدنت که مرکب توست میخواهد در جنبههای دنیوی از آنها جلو بزند و اگر از چشم و همچشمی با دیگران باز نگهش نداری، تو را به نابودی میکشد
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸امامان یکی هستند، اما مردمشان متفاوتند🔸
امامان همه به خداوند بینهایت متّصل هستند و از این رو، علمشان بینهایت است و همه یک محتوا دارند، امّا مردمشان متفاوت هستند. متفاوت بودن مردم یعنی چه؟ علم امام، همچون اقیانوس بینهایتیست که از طریق شلنگی، به ظرف مردم میریزد. در دورۀ امام صادق (ع)، ورودی این ظرف وسیع بود و علم امام بهراحتی در آن میریخت. امّا در دورۀ ائمۀ دیگر، ورودی ظرف مردم وسیع نبود و طبیعتاً علم امام به شکل محدودتری جریان مییافت.
شما در مواجهه با کسیکه خوب میفهمد، راحت حرفتان را میزنید. اما در مواجهه با کسیکه فهم کمتری دارد، باید حرفتان را باریک و نازک کنید تا به اندازۀ ظرفیت او باشد. تفاوت امامان ما، در تفاوت مردمشان است.
#تفسیر_قرآن
سوره هود آیه۷
«وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ وَكَانَ عَرْشُهُ عَلَى الْمَاءِ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا ۗ وَلَئِنْ قُلْتَ إِنَّكُمْ مَبْعُوثُونَ مِنْ بَعْدِ الْمَوْتِ لَيَقُولَنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ»
🌿ترجمه
او كسى است كه آسمانها و زمين را در شش روز (دوران) آفريد و عرش (حكومت) او بر آب قرار داشت، تا شما را بيازمايد كه كدام يك نيكوكارتريد و اگر بگويى كه شما پس از مرگ زنده خواهيد شد، همانا كفّار خواهند گفت: اين نيست مگر سحرى آشكار.
🌿 نکته ها
🔹 سؤال: اين آيه، هدف خلقت را آزمايش انسان مىداند، «لِيَبْلُوَكُمْ» ولى آيات ديگر امور ديگرى را بيان كردهاند، چگونه است؟
پاسخ: هدفها در طول يكديگر و به صورت مرحلهاى است، چنانكه شخمِ زمين براى كشت است و كشت براى گندم و گندم براى نان و نان براى انسان. آيات قرآن نيز مراحلى را براى هدف خلقت انسان بيان كرده است:
الف: آفرينش براى آزمايش است. «لِيَبْلُوَكُمْ»
ب: آزمايش، براى جدا كردن خوبان از بدان است. «لِيَمِيزَ اللَّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»
ج: جدا كردن خوبان از بدان، براى جزا و كيفرِ متناسب است. «لِتُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ»
د: جزا و كيفرِ متناسب، براى عمل به وعده بوده است. «وَعْداً عَلَيْنا
📚برگرفته از تفسیر نور
❌اسرائیل فرزند نامشروع
♨️ چرا آمریکا وکشورهای اروپایی از اسرائیل دفاع بی قید وشرط می کنند؟
چرا عناصر اصلی صهیونیستها تا عمق حاکمیت کشورهایی همچون آمریکا، انگلیس، المان ، فرانسه نفوذ دارد حتی دکترین صهیونیستها رئیس جمهور و وزیر انتخاب می کنند؟
آیا می دانید صهیونیست و صهیونیستها فرزند نامشروع دنیای غرب از دل فرقه بهانه جوی یهودی می باشد.
دلیل ایجاد کشور اسراییل در سرزمین فلسطین ایجاد یک سپر دفاعی سخت برای دفاع از منافع مادی ومعنوی غرب بوده است.
حالا چرا حامیان اسرائیل یکی یکی جا خالی میدهند؛ اینبار آلمان
🔹 پس از تأیید رسمی گزارشها درباره توقف ارسال مهمات برای اسرائیل توسط آمریکا، خبرها از آلمان به عنوان یکی از بزرگترین حامیان این کشور نیز از بررسی محدودکردن ارسال تسلیحات به اسرائیل حکایت دارد.
عقب نشینی دنیای غرب از آن جهت هست نفرت علیه اسرائیل جهانی شده است.
دموکراسی دروغین وپوشالی دنیای غرب رنگ ولعاب خود را از دست داده وهسته مرکزی آن با بیداری ملت ها عیان گشته.
بنظر می رسد دنیا در حال تغییر هست و زیربنای آن را امام خمینی ره و حضرت آیت الله خامنه ای مسیر حرکت پیچ های تاریخی را به آزادگان جهان نشان دادند. اکنون میدانگاه این پیچ تاریخی دانشگاهای ، دنشجویان، اساتیدو دانش آموزان ملل غرب می باشند.
💠داستان"نمک خوردن ونمکدان شکستن"💠
👌👌💖 بسیار زیبا، حتما بخوانیدو نشر دهید و چنانچه اشکتون جاری شد التماس دعای فرج دارم...
📜حسن بن محمّد بن قاسم گويد:
⭕️ در يکى از محلات اطراف کوفه که (حماليه) نام داشت با شخصى به نام عمّار درباره امام زمان (عليه السلام) گفت وگو مى کردم.
⭕️ او گفت: روز قافله ى از قبيله طيّ به کوفه آمد، آنها از ما خريد نمودند.
من به يکى از کارگرانم گفتم: برو ترازو را از خانه آن علوى بياور!
⭕️ رييس قافله که مردى تنومند بود گفت: آيا اين جا علوى نيز هست؟
⭕️ گفتم: چه مى گويى؟ بيشتر اهل کوفه سادات علوى هستند!
⭕️ او گفت: علوى واقعى همانى بود که ما در بيابان مجاور آن شهر ديديم.
⭕️ گفتم: ماجرا چيست؟
⭕️ گفت: ما در حدود 300 نفر يا کمتر اسب سوار 🏇 بوديم که از جايى گريختيم. سه روز در بيابان تشنه وگرسنه بدون هيچ آذوقه ى سرگردان بوديم تا اين که عدّه ى گفتند: بهتر است قرعه کشى کرده ويکى از اسب ها را بکُشيم.
⭕️ همه اين پيشنهاد را پذيرفتيم. وقتى قرعه کشيده شد به نام اسب من افتاد. من قبول نکردم وگفتم: که شما تقلّب نموده ايد.
⭕️ دوباره قرعه کشى نمودند وباز به نام اسب من افتاد، باز من آن ها را متّهم به تقلّب نمودم. اما در مرتبه سوم که در عين ناباورى مجدداً قرعه به نام اسب من افتاد مجبور شدم که قبول کنم.
⭕️ بسيار ناراحت بودم، زيرا اسبم حداقل هزار دينار ارزش داشت، وآن را از پسرم بيشتر دوست داشتم.
گفتم: اجازه بدهيد کمى در اطراف با اسبم سوارى کنم، زيرا تاکنون دشتى چنين هموار نديده ام.
⭕️ گفتند: اشکالى ندارد، سوار اسبم شدم، حدود يک فرسخ تاختم به تلّى رسيدم که کنيزى در دامنه آن مشغول جمع آورى هيزم بود. از او پرسيدم که کيستى؟ واز کدام خانه ى؟
⭕️ او گفت: من کنيز سيّدى هستم که در اين واداى سکونت دارد.
⭕️ بعد بلا فاصله از آنجا دور شد. من عباى خود را به علامت بشارت وشادمانى بر سر نيزه کردم. آنگاه به طرف يارانم تاختم وبه آن ها گفتم: مژده بدهيد! گروهى از مردم در نزديکى ما زندگى مى کنند.
⭕️ همگى به طرف آن تلّ حرکت کرديم، وقتى به آن جا رسيديم خيمه ى را ديديم که در وسط آن واداى برپا شده بود، مردى که از همه زيباتر به نظر مى رسيد با چهره ى باز در حالى که گيسوانش آويخته بود ولبخندى بر لب داشت در کنار خيمه ايستاده بود.
⭕️ وقتى به او نزديک شديم، به ما خوش آمد گفت.
⭕️ من گفتم: اى آبروى عرب! ما تشنه ايم.
⭕️ او کنيز خود را فرا خواند وگفت: هرچه آب دارى بياور!
⭕️ آن کنيز دو ظرف پر از آب آورد. آن مرد يکى از آن ها را گرفت کمى نوشيد ودست خود را به آب زد وآن را به ما داد. همه 300 نفر ما يک به يک از همان يک ظرف نوشيديم وسيراب شديم. وقتى ظرف را باز گرداندند، ديديم که هنوز کاملا پر است.
⭕️ وقتى سيراب شديم گفتيم: اى آبروى عرب! ما گرسنه ايم.
⭕️ او خود وارد خيمه شد وسبدى را که مملو از غذا بود بيرون آورد، وآن را در مقابل ما نهاد ودست خود را به آن زد وفرمود: ده نفر ده نفر جلو بياييد.
⭕️ ده نفر ده نفر مشغول خوردن غذا شديم وهمه کاملا سير شديم، سوگند به خدا! هنوز سبد کاملا پر مانده بود.
⭕️ آنگاه رو به او نموديم وگفتيم: اگر اجازه مى فرماييد مى خواهيم به راهى که قصد آن را داريم برويم.
⭕️ او با دست خود به شاهراهى اشاره کرد وفرمود: منظورتان اين راه است؟
⭕️ ما تعجب کرديم، زيرا اصلا هدف مشخصى نداشتيم وراه را نمى شناختيم وفقط براى اين که او نفهمد که ما فرارى هستيم چنين گفتيم. اما او راه نجات را به ما نشان داد.
⭕️ از او خداحافظى نموديم، وقتى کمى دور شديم.
يکى از افراد گفت: شما از خانه وخانواده دور شده ايد که چيزى به دست بياوريد حالا که به همه چيز رسيده بوديد چرا آن را تصرف نکرديد؟
⭕️ منظور او آن بود که بازگرديم وآن مرد را غارت کنيم، گروهى موافق وگروهى مخالف بوديم، در نهايت تصميم گرفتيم که او را غارت کنيم.
⭕️ بازگشتيم، وقتى ما را ديد که بازگشته ايم شمشير⚔ خود را حمايل نموده، نيزه اش را به دست گرفت، بر اسب خاکسترى سوار شد ودر گوشه ى ايستاد
⭕️ وفرمود: چه خيال بدى در سر داريد؟ بدانيد که زشتى آن به خود شما بازخواهد گشت.
⭕️ گفتيم: درست حدس زده ى، وهرچه دلمان مى خواست به او گفتيم.
⭕️ آنگاه چنان خشمگين شد که از خشم او همه به وحشت افتاديم، سپس خطى بين ما وخود کشيد وفرمود: به جدّم رسول الله (صلى الله عليه وآله وسلم) قسم! هر که از اين خط بگذرد گردن او را خواهم زد.
⭕️ از صداى او چنان ترسيديم که همه پا به فرار گذاشتيم. به خدا قسم! که علوى واقعى او بود، نه اينان که اينجا هستند.
📚بحار الانوار، ج 52، ص 75 ـ 77
🔅 #امام_صادق علیه السلام:
✍️ لا تَسْتَصْغِرْ مَوَدَّتَنافَاِنَّها مِنَ الْباقياتِ الصّالِحاتِ؛
💠 دوستى ما را دستكم نگيريد، كه از باقياتِ صالحات (كارهاى خير ماندگار) است.
📚 بحار الأنوار، ج ۲۴، ص ۳۰۴، ح ۱۶.