▪️بسم الله الرحمن الرحیم ▪️
روزمان را با #قرآن آغاز کنیم
👈 همیشه بهترین عمل را انجام دهید.
🔹الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَهُوَ الْعَزِيزُ الْغَفُورُ (ملک/۲)
🔸ترجمه :خدایی كه مرگ و حيات را آفريد تا شما را بيازمايد كه كداميك از شما كار بهترى انجام مى دهيد و اوست عزّتمند و آمرزنده.
❇️این آيه، هدف «آزمايش» را حسن عمل، معرفى كرده، نه كثرت عمل.
و اين دليل بر اين است كه:
اسلام به «كيفيت» اهميت مى دهد، نه به «كميت».
مهم آن است كه، عمل، خالصانه و براى خدا، مفيد و جامع باشد، هر چند از نظر كميت كم باشد.👌
✅ و نکته دیگر این که:
نفرموده: «عمل نیکو»
بلکه فرموده: «نیکوترین عمل»
🍁 یعنی: از بین عمل خوب و خوبتر، باید خوبتر انتخاب شود.
مثلا:
⚡️ از بین نماز اول وقت و نماز دیرتر،
نماز اول وقت را انتخاب کنید.
⚡️ از بین انفاق مال درجه دو و انفاق مال درجه یک،
انفاق مال درجه یک را انتخاب کنید.
🍃کسانی که همیشه بهترین عمل را انتخاب کرده و انجام میدهند، به هدف خلقت نزدیکترند.
از مهلت الهى بترس
#نهج_البلاغه
▫️یَا بْنَ آدَمَ، إِذَا رَأَیْتَ رَبَّکَ سُبْحَانَهُ یُتَابِعُ عَلَیْکَ نِعَمَهُ وَأَنْتَ تَعْصِیهِ فَاحْذَرْهُ
🟠ای فرزند آدم!زمانی که می بینی خداوند انواع نعمت ها را به تو می رساند، در حالی که تو معصیت کاری، بترس.
📘 #حکمت_25
✍گنهکاران سه دسته اند: گروهى آلودگى کمى دارند و یا اعمال نیک بسیار توأم با صفاى دل. خداوند این گروه را در همین جهان گرفتار مجازات هایى مى کند تا پاک شوند و پاک از جهان بروند.
گروه دیگرى گناهان سنگین تر و مجازات بیشترى دارند که خداوند به آنها فرمان توبه داده و اگر توبه نکنند در آخرت گرفتارند.گروه سومى هستند که طغیان و سرکشى را به حد اعلى رسانده اند خداوند آنها را در همین دنیا گرفتار عذاب استدراج مى کند. منظور از عذاب استدراجى این است که لطف و رحمت خود را از آنها مى گیرد و توفیق را از آنها سلب مى کند، میدان را براى آنها باز مى گذارد، بلکه هر روز نعمت بیشترى به آنها مى دهد تا پشت آنها از بار گناه سنگین گردد. ناگهان مجازات سنگین و دردناکى به سراغشان مى آید و آنها را در هم مى کوبد و به یقین مجازات در این حالت که در ناز و نعمت به سر مى برند بسیار دردناک تر است. این درست به آن مى ماند که شخصى ساعت به ساعت از شاخه هاى درختى بالا برود و هنگامى که به انتهاى آن برسد ناگهان تعادل خود را از دست بدهد و فرو افتد و تمام استخوان هایش در هم بشکند.
➖
بِسمِ الله الرّحمن الرّحیم
تقویم روز
شمسی: شنبه ۱۳ مردادماه ۱۴۰۳ هجری شمسی
میلادیSaturday 03 August 2024
قمری: السبت ۲۸ محرم الحرام ۱۴۴۶ هجری قمری
شنبه متعلق است به:
🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم
📿 اذکار روز:
👈صد مرتبه یا رب العالمین
👈 ۱۰۶۰مرتبه یاغنى بگوید تا غنى گردد.
🙏بارالها در فرج حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف تعجیل فرما و گره از مشکلات همه مردم باز کن
✅وقایع مهم روز:
مناسبت خاصی ثبت نشده است
🗓روزشمارتاریخ:
💐⏳۰۵ روز تا سالروز ولادت حضرت
امام محمدباقر علیه السلام (۵۷ ه ق به روایتی)
◼️⏳۰۷ روز تا سالروز شهادت حضرت رقیه سلام الله عليها (۶۱ه ق)
◼️⏳۰۹ روز تا سالروز شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیه السلام (۵۰ه ق به روایتی )
◼️⏳۲۲ روز مانده به اربعین حسینی
🔴 امیرالمومنین علیه السلام فرمودند:
♦️…فَلَن يَستَطيعُ مُحِبُّنا بُغضَنا و لَن يَستَطيعُ مُبغِضُنا حُبَّنا و لَن يَجتَمِعُ حُبُّنا و حُبُّ عَدُوِّنا في قَلبٍ واحِدٍ "ما جَعَلَ اللّهُ لِرَجُلٍ مِن قَلبَينِ في جَوفِهِ"
يُحِبُّ بِهذا قَوماً و يُحِبُّ بِالآخَرِ اَعدائَهُم .
♦️ دوست دار ما هرگز نمیتواند به ما بغض داشته باشد و دشمن ما هم هرگز قادر بر دوستی ما نیست ؛ و هرگز دوستی ما و دوستی دشمن ما در یک قلب گرد نمی آید "خداوند درون کسی دو قلب قرار نداده است"
که با این گروهی را دوست بدارد و با دیگری دشمنانشان را دوست بدارد.
📚تفسیر علی بن ابراهیم , ذیل آیه احزاب/۴
امیرالمؤمنین عليه السلام:
💠مَن وَضعَ نَفسَهُ مَواضِعَ التُّهمَةِ فلا يَلومَنَّ مَن أساءَ بهِ الظَّنَّ
هر كس خود را در جايگاه هاى تهمت قرار دهد، نبايد كسى را كه به او گمانِ بد مى برد سرزنش كند
حکمت 159 نهج البلاغه
✍ نه پستفطرت و خسیسم، نه حاضر به زیانکردن
روزی دو بازرگان به حساب معاملههایشان میرسیدند.
در پایان، یکی از آن دو به دیگری گفت:
طبق حسابی که کردیم من یک دینار به تو بدهکار هستم.
بازرگان دیگر گفت:
اشتباه میکنی! تو یکونیم دینار به من بدهکار هستی؟
آن دو بر سر نیم دینار باهم اختلاف پیدا کردند و تا ظهر برای حل آن باهم حرف زدند اما باز هم اختلاف، سر جایش ماند. هر دو بازرگان از دست هم خشمگین شدند و با سروصدا تا غروب آفتاب باهم درگیر بودند.
سرانجام بازرگان اولی خسته شد و گفت:
بسیار خب! تو درست میگویی! یک روز وقت ما بهخاطر نیم دینار به هدر رفت.
سپس یکونیم دینار به بازرگان دوم داد. بازرگان دوم پول را گرفت و بهسمت خانهاش به راه افتاد.
شاگرد بازرگان اولی پشتسر بازرگان دوم دوید و خودش را به او رساند و گفت:
آقا، انعام من چی شد؟
بازرگان، ۱۰ دینار به شاگرد همکارش انعام داد.
وقتی شاگرد برگشت، بازرگان اولی به او گفت:
مگر تو دیوانهای پسر؟! کسی که بهخاطر نیم دینار، یک روز وقت خودش و مرا به هدر داد، چگونه به تو انعام میدهد؟!
شاگرد ۱۰ دینار انعام بازرگان دومی را به اربابش نشان داد.
آن مرد خیلی تعجب کرد و در پی همکارش دوید و وقتی به او رسید با حیرت از او پرسید:
آخر تو که بهخاطر نیم دینار این همه بحث و سروصدا کردی، چگونه به شاگرد من انعام دادی؟!
بازرگان دومی پاسخ داد:
تعجب نکن دوست من، اگر کسی در وقت معامله نیم دینار زیان کند در واقع بهاندازه نیمی از عمرش زیان کرده است چون شرط تجارت و بازرگانی حکم میکند که هیچ مبلغی را نباید نادیده گرفت و همه چیز را باید به حساب آورد.
اما اگر کسی در موقع بخشش و کمک به دیگران گرفتار بیانصافی و مالپرستی شود و از کمککردن خودداری کند نشان داده که پستفطرت و خسیس است.
پس من نه میخواهم بهاندازه نیمی از عمرم زیان کنم و نه حاضرم پستفطرت و خسیس باشم.
جوانی در بازار به رسم تصادف روزگار سرمایهای بههم زد و با تاجران تراز اول بازار قصد مجالست نمود.
تاجران را که ماهران تجارت و شاخصان مهارت بودند روزی میل سیاحت نمودند و تاجر جوان با خدمتکار جوان با آنان همراه شد.
به صحرایی رسیدند و قصد شکار با تیروکمان کردند. تاجر جوان که مهارتی در شکار نداشت از درد تکبر، گفتن حقیقت و تواضع سنگین آمد و تیری بر کمان نهاد تا او هم آهویی به تیر خود نشان کند. چون تیر در کمان نهاد زمان پرتاب خطا کرد و انتهای کمان به زیر چشم خورد و رخسار کبود کرد.
مسافتی گذشت و تاجران را اسبهایی تازان آوردند تا بر اسب سوار شده و بر آرزو و مراد خویش بتازند. تاجر جوان که اسبی سوار نشده بود برای کمنیاوردن از صحابه تجّار، او نیز سوار شد و چون بید لرزان بر اسب تازان کمی تاخت و زمان فرود چون هنری او را نبود، بر زمین خورد و پایش درد گرفت و باب مزاحی بر تاجران گشود.
تاجران به ساحل دریا رسیدند و قصد رفتن در آب در غروب نمودند. خدمتکار ارباب دید که باز قصد همپروازی با تاجران دارد و التماس نمود که این بار را بگو شنایی تو را نیست چون دریا را رحمی بر کسی که علمش نباشد، نیست.
هرچه کرد تاجر متکبر وَقعی بر کلام خدمتکار عاقل خود ننهاد و لباس از تن درآورد و برای مبارزه با دریای خروشان وارد معرکه شد.
پای چون در دریا نهاد و قدمی از قدم برداشت، آبهای خروشان او را با خود بردند و صدای استغاثه تاجر به آسمان برخاست.
خدمتکار هیچ تکانی نخورد و غرقشدن ارباب نگریست.
تاجران گفتند:
چه غلام بیصفت و پستی که ارباب نجات نداد و نظارهگر غرق و مرگ ارباب شد.
خدمتکار گفت:
من بارها او را خواستم نجات دهم ولی تکبرش را رها نکرد که نجاتی بر خود بیند. زمانی که خواستم نجاتش دهم اندیشه کردم چگونه نجات دهم کسی را که تکبرش دیر یا زود او را خواهد کشت؟
پس دیدم نجات مرا بر او سودی نیست و تکبرش او را بعد از این نجات، در مهلکه دیگری بیتردید خواهد کشت.
⚠️مذهبی صورتی نباشیم!
أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْكِتَابِ وَتَكْفُرُونَ بِبَعْضٍ....؟
➖
✍ برای بچهات باغبان باش نه نجار
🔹نجار، قبل از اینکه شروع به ساختن چیزی کند، باید نقشۀ دقیق همهچیز را بکشد. او پیش از اینکه یک صندلی بسازد، دقیقاً میداند نتیجۀ کارش چه خواهد شد و اگر به اندازۀ کافی مهارت و تجربه داشته باشد، هیچ خطایی رخ نخواهد داد.
🔸اما باغبان چطور؟ او هم همۀ تلاشش را میکند، به جزئیترین نشانهها توجه دارد و بهترین شرایط را برای رشد گلها و گیاهانش فراهم میکند. اما با وجود این، نمیتواند تعیین کند که درختی که کاشته یا گلی که پرورش داده، چه شکلی خواهد شد.
🔹باغبان برخلاف نجار، همیشه منتظر چیزهای پیشبینینشده است. یک روز صبح از خواب بیدار میشود و میبیند درختها زودتر از چیزی که انتظار داشت شکوفه کردهاند. یا میبیند گلدان سرسبزی ناگهان پژمرده شده است.
🔸بعضی از پدر و مادرها میخواهند برای بچهشان نجار باشند. از همان کودکی نقشۀ راه موفقیت او را پیش خودشان کشیدهاند: پسرم باید دانشمند شود. دخترم باید پزشک شود! و بعد لحظهلحظۀ زندگی کودکشان را مثل نجارها با خطکش و پرگار و گونیا اندازه میگیرند.
🔹۴۰ دقیقه بازی، دو ساعت درس، ۲۰ دقیقه تلویزیون و همینطور تا آخر.
🔸آنها تحت هیچ شرایطی اجازه نمیدهند این برنامه بههم بریزد، اما نکتۀ بزرگی را فراموش کردهاند این است که نجارها با چوب بیجان کار میکنند، ولی بچهها نهالهای زندهاند. باید برای بچهها باغبان بود.
🔹باید به آنها توجه کنیم، شرایط رشد و بالندگیشان را فراهم کنیم، اما بدانیم که آنها باید راه خودشان را بروند.
🔸با بازی، زندگیکردن را بیاموزند و با شلختگی و بههمریختگی، اهمیت نظم و برنامهریزی را درک کنند.
🔹یادمان نرود که مرغوبترین میز و صندلیها هم هیچوقت شکوفه نخواهند داد.
🔹# *داستان_آموزنده* 👇👇
🔹ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ ﺍﺯ ﭘﻠﯽ ﻋﺒﻮﺭ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺑﻪ ﺩﺍﺧﻞ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭشاﻥ ﺍﻓﺘﺎﺩﻧﺪ. ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺟﻤﻊ ﺷﺪﻧﺪ ﺗﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺑﺘﻮﺍﻧﻨﺪ به آنها ﮐﻤﮏ کنند.
🔹ﻭﻟﯽ ﻭﻗﺘﯽ ﺩﯾﺪﻧﺪ ﺷﺪﺕ ﺁﺏ ﺁﻧﻘﺪﺭ ﺯﻳﺎﺩ ﺍﺳﺖ، ﮐﻪ ﻧﻤﯽ ﺷود ﺑﺮﺍیشان ﮐﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ؛ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﻣﮑﺎﻥ ﻧﺠﺎت تاﻥ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭد ﻭ ﺷﻤﺎ ﺑﻪ ﺯﻭﺩﯼ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ. ﺩﺭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﺁﻥ ﺩﻭ ﻣﺮﺩ ﺍﯾﻦ ﺣﺮﻑ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻧﺎﺩﯾﺪﻩ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ ﻭ ﮐﻮﺷﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﻴﺎﻳﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺋﻤﺎ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﻣﯽ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﺗاﻥ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ اﺴﺖ ﻭ ﺷﻤﺎ ﺧﻮﺍﻫﯿﺪ ﻣﺮﺩ.
🔹 ﭘﺲ ﺍﺯ ﻣﺪﺗﯽ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﻭ ﻧﻔﺮ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺗﻼﺵ ﺑﺮﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺟﺮﻳﺎﻥ ﺁﺏ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﺑﺮﺩ. ﺍﻣﺎ ﺷﺨﺺ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺑﺎ ﺣﺪﺍﮐﺜﺮ ﺗﻮﺍﻧﺶ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ.
🔹ﺑﻴﺮﻭﻧﯽ ﻫﺎ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﮐﻪ ﺗﻼﺷﺖ ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﻫﺴﺖ، ﺍﻣﺎ ﺍﻭ ﺑﺎ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ ﺗﻼﺵ ﻣﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎﻻﺧﺮﻩ ﺍﺯ ﺭﻭﺩﺧﺎﻧﻪ ﺧﺮﻭﺷﺎﻥ ﺧﺎﺭﺝ ﺷﺪ. ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺁﺏ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻣﺪ، ﻣﻌﻠﻮﻡ ﺷﺪ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺷﻨﻮﺍﺳﺖ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﺍﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺍﯾﻦ ﻣﺪﺕ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﮐﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺗﺸﻮﯾﻖ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ.
🔹آری؛ همواره هستند کسانی که بخاطر اغراض مختلفی مانند حسادت، انتقام گیری، به انحراف کشیدن دیگران و... تلاش می کنند دیگران را از پیمودن مسیر صحیح، اهداف والا، رسیدن به موفقیت بزرگ و... مأیوس و دور کنند،
🔹اما در برابر اینگونه افراد سعی کنیم ﻧﺎﺷﻨﻮﺍ ﺑﺎشیم تا سخنان وسوسه برانگیز و انحرافی آنان در ما اثر نکند و با #توکل بر خدا و با استقامت و پایداری مسیر درست و طریق #سعادت را با قدرت و قوت بپیماییم و هیچگونه یأس و ناامیدی را در دل خویش راه ندهیم.
🔹خداوند می فرماید: لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكافِرُون.
و از رحمت #خدا مايوس نشويد كه از #رحمت_خدا جز قوم كافر مايوس نمى شوند.
(سوره یوسف، آیه 87)
⭕️ شیخ عکرمه صبری خطیب الاقصی بازداشت شد
پس از اینکه شیخ عکرمه صبری خطیب مسجد الاقصی در خطبههای نماز جمعه، شهادت اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس را تسلیت گفت، نظامیان صهیونیست با یورش به منزل وی در محله الصوانه در قدس، او را بازداشت کرد.