هدایت شده از موسسه جهاد تبیین و سواد رسانه ای
بسم الله الرحمن الرحیم
داستان زندگی یحیی سنوار که در سلول های رژیم صهیونیستی تحت عنوان
"خار و میخک" نوشته است
کتاب به فارسی ترجمه و صوت آن تهیه شده است
مطالعه و شنیدن صوت این کتاب ، انسان را در فضای واقعی زندگی مردم فلسطین در زمان آوارگیها و ظلم اشغال گری قرار می دهد و ...
👌حتما بشنوید یا بخوانید
👈با ما در این مجموعه ۳۰ قسمتی
در اینجا همراه باشید👇👇
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
Part07_خار و میخک.mp3
13.84M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 7⃣
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
Part08_خار و میخک.mp3
12.15M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 8⃣
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
Part09_خار و میخک.mp3
10.81M
📗کتاب صوتی
#خار_و_میخک
اثر یحیی سنوار
قسمت 9⃣
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
TalangorPodcast_011.mp3
11.51M
#نشر_حداکثری
❌این صوت بسیار مهم حاج آقا قاسمیان را بشنوید و بشنوانید
روزگار عجیب ...
آیا مطیع بودن در مکتب شیعه، مساوی مطیع کور و نفهم بودن است!
مقام مطالبه گری چیست
#ما_تندروها
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
🔴 اینستاگرام، عامل احساس حقارت و بدبختی
♻️ گزارش ۲ رسانه غربی؛ #اینستاگرام عامل احساس حقارت و #بدبختی!
🔹 مجله آمریکایی تایمز در گزارشی نوشت:
نتايج یک مطالعه بر روى جوانان و نوجوانان نشان میدهد اینستاگرام بدترین شبکه اجتماعی از لحاظ تاثیرات منفی بر روی #سلامت_روان جوانان است.
🔹 طبق این تحقیق کاربران این شبکه اجتماعی ۶۳٪ بیشتر از کاربران دیگر شبکههای اجتماعی احساس بدبختی میکنند.
#اعراض_نفسانی
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
ساعتکاری ادارهها تا پایان بهمن ۸ تا ۱۴
🔹براساس مصوبۀ هیئت دولت با توجه به برودت هوا و مشکل ناترازی انرژی ساعتکاری ادارهها تا پایان بهمن از ساعت ۸ الی ۱۴ خواهد بود.
🔹همچنين مقرر شد ادامۀ فعالیت روزانه در بخشهایی که امکان دورکاری برای آنها فراهم است، بهصورت دورکاری باشد.
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
🔴فردا سهشنبه، سخنرانی رهبر معظم انقلاب در دیدار هزاران نفر از بانوان سراسر کشور
🔹️در ایام سالروز ولادت حضرت زهرا سلامالله علیها، جمعی از اقشار مختلف بانوان، صبح سهشنبه ۲۷ آذرماه ۱۴۰۳ با حضور در حسینیه امام خمینی (ره) با حضرت آیتالله خامنهای دیدار خواهند کرد.
🔹️رهبر انقلاب اسلامی سه سال قبل در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام با اشاره به درخواست جمعی از بانوان برای برگزاری دیدار در ایام ولادت حضرت زهرا(س) به مناسب بودن چنین دیدارهایی اشاره کردند و در دو سال گذشته نیز این دیدار در ایام ولادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها برگزار شد.
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
هدایت شده از پایگاه حفظ و نشر آثار استاد امیری
9.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
وظیفه ما در جهاد تبیین چیست؟ 👇
https://aparat.com/v/awtv1rk
🔱پایگاه نشر آثار" #استاد_امیری"
🆔eitaa.com/aasarostad
🆔 t.me/asareostad
🆔virasty.com/Amiraliheidar_Amiri
🆔aparat.com/v/cujt84e
🆔https://youtube.com/watch?v=GQijfVbWDzw&si=w8dyVeACOydYOHnA
7.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رجز خوانی 👏👏👏
نه عراق نه سوریه خیالت راحت
کشور ضامن آهوس بزرگتر دارد
وای اگر غباری به حرم بنشیند
تیغ ما شوق به انداختن سر دارد
باید این شهر به آرامش خود برگردد
که شب جمعه حرم روضه مادر دارد
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha
🔴 فقط چند درجهی ناقابل !!
الان چند روزه که از سر صلاتِ صبح تو رادیو، تا اخبار پس از شامگاهی تو تلویزیون، مدام اعلام میکنن: زنهار ! هشدار! آگاه باشید که هوا این هفته سرد خواهد شد!!
حالا که چی؟ چند درجه! فقط چند درجهی ناقابل! هوا قراره سرد بشه! مطمئنم که کل سیستم هواشناسی رو، این جدیدیها اداره میکنند که اینقدر هول و ولا برشون داشته! و گرنه قدیمیترها خوب یادشونه زمستونای سرد و بخاریهای نفتی پِِت پِتی رو!!
خرمنهای سفید برف و چکمههای رنگیِ کفش ملی رو!
اون زمانا از اول مهر، هوا رو به خنکی میرفت، آبان دیگه سرد بود. اصلا مدرسهها بخشنامه داشتند از وسط آذر بخاریها رو روشن میکردند، قبلش باید دیگ دیگ می لرزیدی تو کلاس!
از همون اولِ پاییز، لباس کامواییها و ژاکتها و کلاهکش و شالها و... از تو بقچه در میومد! کی مثل الان با یه تا پیرهن و تیشرت میگشت تو خونه؟
دولا سهلا لباس میپوشیدی، یه بافتنی ماماندوز هم روش. جورابا از پامون کنده نمیشد.
اوایلِ آبان بخاریهای نفتی و علاالدین های سبز و کِرمیرنگ از تو انباریها میومد بیرون. تویست هم بود که ژاپنی بود و باکلاس، تازه بو هم نمیداد! بخاریهای نفتی اکثرا یا ارج بودند یا آزمایش. همشونم سبز و سیاه.
ملت یا بشکه ۲۲۰ لیتری نفت تو حیاط داشتند یا اگه باکلاس بودند یه تانکر بزرگ ته حیاطشون!
نفت آوردن نوبتی بود، پسر و دختر هم نداشت، اگه زرنگ بودی و یادت بود که تا قبل از غروب بری و سهمت رو بیاری که هیچ،
وگرنه تاریک و ظلمات باید پیت به دست میرفتی تا تهِ حیاط عینهو کوزت. برف که اکثر وقتا روی زمین نشسته بود حتی شده ۵ سانت. اگر هم برف نبود، یخ زده بود زمین، باید تاتی تاتی میرفتی تا دم تانکر، گاهی مجبور بودی از تو بشکههای ۲۲۰لیتری، نفت رو منتقل کنی به گالنهای کوچیکتر!
اون موقع یه وسیلهی کارآمدی بود که ازقضای روزگار اسم خاصی هم نداشت. یه لوله کرم رنگ با یه چی نارنجی شبیه آکاردئون روی سرش و شیلنگی که عین خرطوم فیل آویزون بود، خدایی اسم نداشت ولی خیلی کارراهانداز بود.
کرسی یا بخاری رو میذاشتن تو هال و بسته به شرایط جوی و گذر فصل، دکوراسیون خونه رو هی تغییر میدادند! یعنی سرد و سردتر که میشد، درب اتاق ها یکییکی بسته میشد و محترمانه منتقل میشدی به وسط هال!
دی و بهمن عملا خونه فقط یه هال داشت با دمای قابل تحمل و یه آشپزخونهی گرم.
اتاقها در حد سیبری سرد بود و اگه یه وقت خدانکرده قصد میکردی بری تو اتاقت و یه چیزی ورداری، باید یه نفس عمیق میکشیدی، درو باز میکردی، به دو میرفتی و به دو برمیگشتی. و دقیقا تو همون زمان، حداقل چهار نفر با هم داد میزدند: درو ببند!! وای سوز اومد!! باد بردِمون!!
گاهی هم که خسته میشدی و دلت میخواست بری تو اتاقت، یا امتحانی چیزی داشتی، یه بخاری برقی قرمز با دو تا لولهی سفالی سیمپیچ شده میدادند زیر بغلت، بدیش به این بود که باید میرفتی تو بغلش مینشستی تا گرم شی، دو قدم دور میشدی نوکِ دماغت قندیل میبست!
بخاری محل تجمع کل خونواده بود، موقع سریال همه از هم سبقت میگرفتند که نزدیکترین جا به بخاری رو پیدا کنند، حتی روایته که بعضیا از هول دور موندن از بخاری، شام رو هم نصفه ول میکردند.
پشت بخاری معمولاً مخفیگاه جورابهای شسته شده و کفشای خیس بود که باید خشک میشد تا صبح به پا بکشی و بری مدرسه.
و اما روی بخاری، آشپزخونهی دوم مامان بود، همیشه یه چیزی بود برای پختن و داغ شدن یا خشک کردن. اگر هم نبود، پوستای پرتقالی بود که بابا شکل آدمک و ترازو و گربه ردیف میکرد رو بخاری تا بوی نفت، زیرِ عطرِ پوستِ پرتقالهای نیمسوز گم بشه.
موقع خواب، دل شیر میخواست سرت رو بذاری رو بالش گلگلیِ یخ! بالش رو با احتیاط پهن میکردیم رو بخاری، بعد هم جلدی تاش میکردیم که گرمیش نره؛ سرت رو که میذاشتی رو بالشِ گرم، انگار گرمیِ آفتابِ وسطِ تابستون بود که آروم، لابهلای موهات نفوذ میکرد. پتوهای ببر و طاووسنشان و لحافهای پنبهای ساتن دوز رو تا زیر چونه بالا میکشیدیم. صدای گُرگُر بخاری آرامشبخشترین لالایی شبانه بود .
بیرون سرد بود،خیلی سرد! ولی دلمون گرم بود. گرم به سادگی زندگیمون، به سادگی بچگیمون. دلمون گرم بود به فرداهایی که میومد. فرداهایی که سردیش اثری نداشت تو شادیامون، شادی بچههایی که با چکمههای رنگیِ کفشملی تو راه مدرسه، گوله برفی سمت هم پرتاب میکردند، بچههایی که گرچه دستهاشون مثل لبو قرمزِ قرمز بود ولی دلاشون گرمِ گرمِ گرم بود.
❄💧❄💧❄
این نوشته به دلم نشست
شما چطور؟
.
#موسسه_جهادتبیین_و_سوادرسانه_ای
@jahadtabin313
@jahadtabin313
🆔 پذیرش تبلیغات
@f_aaha