eitaa logo
متی ترانا و نراک
315 دنبال‌کننده
44.4هزار عکس
17.1هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ ⚘الســـــــــــــلام علیکــــــــ یامـولانا یا صـاحب الزمـان (عج)⚘ سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ نگاهے به شهر بیندازیم چه غریبانه و مظلومانه از کنار ما میگذرید و نظاره گرید که چگونه شما را فراموش کردیم و از بهار عبور کرده و به تابستان رسیده ایم فصلها بےمعنےاند بے شما پدر مهربانم. آقا جان در گذر عبور ثانیه ها و ساعت ها و روزها و سالها بےشما پیرشدیم اے کاش تمام میشود روزهاے سخت نبودنتان اے کاش از راه مےرسیدید و بهار را مهمان همیشگے قلبهاے فراموشکارمان میکردید شرمنده ایم که هیچ گاه شبیه منتظران واقعے ات نبودیم ...😔 السَّلاَمُ عَلَى مُحْيِي الْمُؤْمِنِينَ ٖدر افق آرزوهایم تنها ♡أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج♡ را میبینم...
♥️ اصلاً حسین جنس غمش فرق می کند این راه عشق پیچ و خمش فرق می کند اینجا گدا همیشه طلبکار می شود اینجا که آمدی کرمش فرق میکند
Tavassol.mp3
14.02M
و صد صلوات 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲 الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
بسم رب الشهدا شهید مهدی ذاکر حسینی تاریخ تولد : 1363/06/27 محل تولد : تهران تاریخ شهادت : 1395/03/26 محل شهادت : حلب - سوریه وضعیت تاهل : مجرد محل مزار شهید : جاوید الاثر صلوات 🌷🍃👇👇👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دم اذان صبح بود .چشمهای خواب آلود بسیجیان،که دیگر تاب و توان باز ماندن را نداشت حاکی از شب زنده داری میداد. به دستور حاج محمود تعدادی برای محافظت شب را بیدار بودند . مهدی مثل همیشه خواب به چشمانش ،نمی آمد . با همان قدم های آرام ،بطوری که صدای کوتاهی از لخ لخ کشیده شدن کفشش با سطح زمین به گوش می رسید ، به درب حسینیه نزدیک شد . یکی از نیروها،از شدت خستگی پلکهایش،تاب و توان باز ماندن را نداشت .مهدی با دیدن این صحنه ،مثل همیشه مودب و مهربان ،با لبخند همیشگی ،گفت : داداش خوابت میاد ، برو بخواب ،من هستم . بنده خدا انگار منتظر چنین پیشنهادی بود ،تشکر کردو رفت تا آبی به صورتش بزند و بعد هم بخوابد . بعداز این که دست و صورتش را شست ،صدای از پشت درب حسینیه توجهش را جلب کرد. انگار صدای گریه و ناله کسی بود .بی صدا به پشت حسینیه لشگر رفت . مهدی باصدای نسبتا آرام در آن موقع صبح به پهنای صورت اشک می ریخت . شاید مهدی مزد شهادتش را آن شب گرفت . _حسینی صلوات 🌷🍃
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🌷🍃🌷🍃🌷🍃👇
🍃حماسه ها را ورق میزنم، سربرگ هرکدام نام یک حماسه‌ساز را نوشته و من به دنبال او میگردم. اویی که تا چندی پیش حتی نامش هم به گوشم نخورده بود. ولی حالا منشأ من شده و امروز قلمم برای او مینویسد. 🍃گلبانگ در کوچه های شهر می‌پیچد، هوا گرگ و میش و آفتاب هنوز نزده است. اهالی خانه پشت در ایستاده‌اند، انتظار در سلول تک تکشان خانه کرده و هر لحظه منتظر شنیدن خبری هستند... 🍃بعد از دقایقی همزمان با آخرین «لاإله إ‌لا إلله» که به گوش شهر می‌رسد به سر می‌آید و صدای گریه «علی» در خانه میپیچد. متولد میشود😍 🍃اویی که از ابتدا به چشم پدر با هر چهار فرزند فرق داشت. و مادر در تمام این نوزده سال هر روز با خودش مرور کرده بود که علی نمی‌میرد بلکه میشود! 🍃شیرینی یاد آن روز به جان مادر می‌نشیند و هربار مشتاقانه این فیلم نوزده قسمته را از ابتدا روایت میکند. به دقایق پایانی که می‌رسد همراه آخرین نفس های فرزندش میگیرد و آرزوهایش پیش چشمانش می‌میرند و حسرت هایی باقی می‌ماند از پیکر غرق به خون علی...😔 🍃و باز هم روضه ها به کمک مادر دلشکسته می‌آیند : به حجله میروم شادان ولی زخمی به تن دارم، به جای رخت دامادی لباس به تن دارم😓 ♡سالگرد پروانه مهران♡ ✍نویسنده : 🌺به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱ بهمن ۱۳۴۶ 📅تاریخ شهادت : ۲۷ خرداد ۱۳۶۵ 📅تاریخ انتشار : ۲۷ خرداد ۱۴۰۰ 🕊محل شهادت : مهران 🥀مزار شهید : بهشت زهرا 🌹🍃صلوات