eitaa logo
💕 نبض زندگی 💕
22.7هزار دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
196 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خدایا شکرت من به طرز عجیبی هی به وجودت ،بیشتر ایمان میارم🥺🤲🏻🤍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بعضی روزها انسان فقط خسته ست نه تنهاست و نه غمگین و نه عاشق فقط خسته ست :)🥺
روزی اگر بَناست «فَــــدای» کَسی شَوَم، سوگند میخورم که فدای «تُـــــو» میشَوَم😌♥️✨ ‌‌
خیر برسانید تا خیر ببینید🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر چی که لایقش باشی... برا تو میشه... صبور باش... تلاش کن... بسپار به خدا...🥰❤️
🍃🍃🌸🍃 فرشته 🍃 با تمسخر خندیدم و گفتم : آره دیدم واقعا سخته که آدم با ماشین مدل بالا بره تنهایی معجون بخوره و کنارشم به این بیچاره داروی خواب بده . حالا چش بود که بردیش درمانگاه ؟ پسر جوان که خودش را سپهر معرفی کرده بود گفت : در مورد معجون باید گفت ؛ واقعا حق داشتم تا زیر سرم بود خودمو تقویت کنم و در مورد درمانگاهم باید بگم هیچیش نبود خودش گیر داد که منو ببر درمانگاه باید سرم بزنم . داشتم می بردمش پارک که قدم بزنه ، ولی یهو گفت بریم درمانگاه . پرسیدم : حالا کدوم پارک میرفتین ؟ سپهر : وقتی از خونه میارمشون بیرون دیگه اختیار با من نیست هر کوچه یا خیابونی که بگن باید ببرمشون ، وگرنه خونشون چسبیده به پارک جمشیدیه ، ما کجا اینجا کجا ، انقد از این کوچه اون کوچه منو برد که رسیدیم به اونجا . پرسیدم : حالا داری با این حرفات به من پیشنهاد کار میدی ؟ سپهر یک لحظه به سمت من برگشت و در چشمهایم نگاه کرد و دوباره نگاهش را به جلو دوخت و حین رانندگی پرسید : اگه ناراحت نمیشی آره گفتم : چه جالب چون داشتم میرفتم برای بستن قرارداد کار جدیدم ( و در دل به این حرف خودم خندیدم ) که شمارو دیدم . سپهر لبهایش را به هم فشرد و سرش را به علامت تعجب توام با تایید تکان داد و گفت : بی حکمت نیست شاید این کار برات بهتر باشه . پرسیدم : چقدر حقوق میدن ؟ سپهر : ده دوازده تومنی میدن . این داستان ادامه دارد ...