eitaa logo
جمعیت جانبازان انقلاب اسلامی غرب استان البرز
136 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.5هزار ویدیو
31 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کمیته ملی پارالمپیک
🌺 روز جهانی افراد دارای معلولیت گرامی باد. ✅️ «متحد و همراه با افراد دارای معلولیت، برای رسیدن به توسعه پایدار»، به عنوان شعار امسال روز جهانی افراد دارای معلولیت اعلام شده است. @iran_npc
هدایت شده از آرشیو
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹معرفی سامانه پیگیری اجرای قانون اساسی 🔹فرصتی برای مردمی‌سازی‌ اجرای قانون اساسی نشانی سامانه: asas.iripo.ir @PadDolat
هدایت شده از آرشیو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصداق «فی قلوبهم مرض» قرآن را در مسئولین ببینید و پاسخ بسیار بسیار عالی، مستدل و عاقلانه رهبر معظم انقلاب را ....... اللهم‌احفظ قائدناالخامنه‌ای
هدایت شده از آرشیو
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات عارفانه سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی از روزهای سخت دفاع مقدس و عملیات کربلای پنج، و مادری و مهربانی حضرت صدیقه طاهره ، زهرای اطهر سلام الله علیها ، در جمع خانواده معظم شهدا. 🌹✨سلام بر شهیدان عزیز دفاع مقدس به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عزیز دفاع مقدس بالاخص شهدای عملیات کربلای پنج درود و سلام می فرستیم و از درگاه ایزدمنان تقاضای علو درجات مسئلت می نماییم. . کانال شهدای نیروی انسانی https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🔵 خاطراتی از شهید علی اکبر محمد حسینی 👇👇 عملیات طریق القدس نزدیک بود و فرماند هان با جدیت نیروها را آموزش می دادند . فرمانده ما شخص خشن ، بی گذشت و غیرقابل انعطافی به نظر می رسید خیلی سخت گیری می کرد . روز اول را به سختی پشت سر گذاشتیم ، بعد از نماز مغرب لباسها یمان را که گل آلود و کثیف شده بود بیرون چادر انداختیم و به محض ورود به چادر هر یک گوشه ای روی پتو افتادیم . یکی از برادران گفت : « این دیگر چه آدم سخت گیری است ؟! به گمانم رحم و مروت ندارد .» دیگری گفت : « ما به جبهه نیامده ایم که این سخت گیری ها را تحمل کنیم .» و یک نفر دیگر گفت : « به نظر می رسد اصلا خندیدن را تا حالا تجربه نکرده است .» خلاصه هرکسی حرفی زد و نهایتا تصمیم گرفتیم با ایشان حرف بزنیم ، من به نمایندگی از طرف بچه ها ازچادر بیرون آمدم . درتاریکی فرمانده راکه کنار تانکر آب نشسته بود دیدم به سویش رفتم . کوهی از لباس های کثیف و گل آلود مقابلش بود و به سرعت و با مهارت لباس می شست . با تعجب به محلی که لباس های مان را روی هم ریخته بودیم چشم انداختم ، لباس ها سرجایشان نبود . فرمانده لباسهای ما را می شست . متحیر و سرگردان پشت سرش ایستادم و چند لحظه بعد بدون آنکه حرفی بزنم به چادر برگشتم بچه ها پرسیدند : « چی شد ؟! حرف زدی ؟ تغییر روش می دهد ؟ » اشک به چشمهایم آمد وگفتم : « خودتان بیایید از نزدیک ببینید .» همه از چادر بیرون آمدیم فرمانده هنوز کنار تانکر نشسته بود و لباس می شست . بچه ها با دیدن آن صحنه بطرفش دویدند او را چون نگین در میان گرفتند سرو صورتش را غرق بوسه کردند ، فرمانده با صدای بلند می خندید و پشت سرهم سوال می کرد : « چی شده ؟! چه اتفاقی افتاده ؟ » آن شب شاهد صحنه هایی بودیم که نمی توانم آن را توصیف کنم فرمانده سخت گیر و خشن ما ، علی اکبر محمد حسینی بعد از پایان آموزش به فرد دیگری تبدیل می شد . ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️ « تو نمی توانی بجنگی » : من عضو یک گروه ۱۱ نفری بودم ، وقتی به خط دهلاویه رسیدیم درسنگرهای برادران ارتش مستقر شدیم یک روز اکبر احضارم کرد و گفت : « بروید برای خودتان یک سنگر درست کنید .» تعدادی بیل وکلنگ تحویل گرفتیم و کار را شروع کردیم ، تقریبا یک هفته زحمت کشیدیم و نتیجه زحماتمان بصورت یک سنگر بزرگ و محکم و مقاوم در آمد . با خوشحالی از اکبر خواستیم تا بیاید وسنگر را ببیند، آمد و نگاهی کرد وگفت : « سنگر خوبی است .آن را تحویل برادران ارتشی بدهید .» با تعجب نگاهش کردم ، چطور ممکن بود سنگری را که برای آن یک هفته زحمت کشیده بودیم تحویل بدهیم ، ناراحت و دلخور گفتم : « یعنی چه ؟! ما یک هفته شبانه روز کار کرده ایم ، در این مدت اینقدر بیل وکلنگ زدیم که دستهایمان آبله زده است .» آبله های دستم را نشانش دادم و دوباره سخنرانیم را شروع کردم ، بدون آنکه حرفی بزند به سخنانم گوش داد وقتی حرفهایم تمام شد گفت : « برو تسویه حساب کن و برگرد کرمان » دوباره ناراحت شدم و پرسیدم : « چرا تسویه حساب کنم ؟!» گفت : « کسی که نمی تواند از یک سنگر بگذرد چطور می تواند از جانش بگذرد و بجنگد . تو به درد جنگیدن نمی خوری ، روحیه دیگران را خراب می کنی .» با من که برادرش بودم اینگونه رفتار کرد .سنگر را تحویل برادران ارتشی دادم . ا🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹 « حماسه سابله » پاتک دشمن ساعت ۴ بعدازظهر شروع شد ، عراقی ها قصد داشتند با عبور از پل سابله ، نیروهای خودی را دور بزنند و با محاصره حدود شش هزار نفرپرسنل سپاه و بسیج و ارتش سوسنگرد و بستان را تسخیر کنند. اکبر که اوضاع را خطرناک دید بچه ها ی باقی مانده را جمع کرد ، اما بچه ها بعد از چهارشبانه روز جنگ ، دیگر رمقی در بچه ها نمانده بود. تانک ها آرایش گرفتند تعداد ما به هفتاد نفر نمی رسید ، عده ای قصد عقب نشینی داشتند . اکبر التماس کرد ، قسم داد ، اشک ریخت ، فریاد زد ، تهدید کرد و عاقبت درگیری شروع شد کماندوهای عراقی در پناه تانک ها جلو می آمدند ، اکبر آرپی جی را به سوی اولین تانک نشانه رفت ، موشک که رها شد تانک در شعله های آتش فرو رفت ، تانک دوم را هم زد ، حرکت ستون تانک های دشمن به هم ریخت . تعداد عراقی ها زیاد بود ، تانک ها هم زیاد بودند ، جانانه مقاومت کردیم از هر طرف صدای اکبر می آمد، با بانک تکبیر بچه ها را تهییج و ترغیب می کرد تا وقتیکه صدایش را که می شنیدیم روحیه داشتیم .غروب روز ۱۲ آذر ۱۳۶۰ صدایش قطع شد.
جمعیت جانبازان شهرستان طالقان
⚪️ فرازی از وصیت نامه شهید علی توکلی که حدود هشت روز قبل از شهادت نوشته است: ✍ «اما چند کلمه صحبت با تو ای مادر عزیزم. ای م ادری که برای من همچون فرشته‌ای بودی. اگر اذیتی از جانب من متوجه شما بوده که می‌دانم بوده، مرا ببخشید. آری مادرجان! مادر مهربانم! در نبودن (من) غم و اندوه به خود راه مده. نمی‌گویم گریه نکن ولی خود را آزار مده. تو وظیفۀ خود را انجام دادی و فرزند ناقابل خود را فدای اسلام کردی. فدای امام کردی. دعا کن که این قربانی را خدا قبول کند.» ┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄ 👇👇👇
♦️رئیس جمهور پنج شنبه به البرز می‌آید 🔹️ ابراهیم رییسی به همراه جمعی از اعضای هیأت دولت روز پنجشنبه شانزدهم آذرماه به البرز سفر می‌کند. 🔹️ برگزاری نشست شورای اداری استان و دیدار با اقشار مختلف مردم با حضور رئیس دولت و مسئولان استانی برای این سفر استانی پیش بینی شده است. 🔺گفتنی است وزیر محترم راه وشهرسازی از شهر مهستان دیدن خواهند کرد. مطالبه گران شهر مهستان https://eitaa.com/joinchat/2253521107C26ca66e1d4
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 کربلای غزه 🎙 با نوای حاج صادق آهنگران در حمایت از مظلومان و شهدای غزه