هدایت شده از کمیته ملی پارالمپیک
🌺 روز جهانی افراد دارای معلولیت گرامی باد.
✅️ «متحد و همراه با افراد دارای معلولیت، برای رسیدن به توسعه پایدار»، به عنوان شعار امسال روز جهانی افراد دارای معلولیت اعلام شده است.
@iran_npc
هدایت شده از آرشیو
10.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹معرفی سامانه پیگیری اجرای قانون اساسی
🔹فرصتی برای مردمیسازی اجرای قانون اساسی
نشانی سامانه:
asas.iripo.ir
#دولت_مردم
@PadDolat
هدایت شده از آرشیو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصداق «فی قلوبهم مرض» قرآن را در مسئولین ببینید و پاسخ بسیار بسیار عالی، مستدل و عاقلانه رهبر معظم انقلاب را .......
اللهماحفظ قائدناالخامنهای
#سرطان_اصلاحات_آمریکایی
هدایت شده از پیشکسوتان و معتمدین شهر مهستان(ثبت۴۹۹۴)
هدایت شده از آرشیو
17.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات عارفانه سردار دلها حاج قاسم سلیمانی از روزهای سخت دفاع مقدس و عملیات کربلای پنج، و مادری و مهربانی حضرت صدیقه طاهره ، زهرای اطهر سلام الله علیها ، در جمع خانواده معظم شهدا.
🌹✨سلام بر شهیدان عزیز دفاع مقدس
به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عزیز دفاع مقدس بالاخص شهدای عملیات کربلای پنج درود و سلام می فرستیم و از درگاه ایزدمنان تقاضای علو درجات مسئلت می نماییم.
#روحشان_شاد_یادشان_گرامی_باد.
کانال شهدای نیروی انسانی
https://eitaa.com/shohadaenirooensani
🔵 خاطراتی از شهید علی اکبر محمد حسینی 👇👇
عملیات طریق القدس نزدیک بود و فرماند هان با جدیت نیروها را آموزش می دادند . فرمانده ما شخص خشن ، بی گذشت و غیرقابل انعطافی به نظر می رسید خیلی سخت گیری می کرد .
روز اول را به سختی پشت سر گذاشتیم ، بعد از نماز مغرب لباسها یمان را که گل آلود و کثیف شده بود بیرون چادر انداختیم و به محض ورود به چادر هر یک گوشه ای روی پتو افتادیم .
یکی از برادران گفت : « این دیگر چه آدم سخت گیری است ؟! به گمانم رحم و مروت ندارد .»
دیگری گفت : « ما به جبهه نیامده ایم که این سخت گیری ها را تحمل کنیم .»
و یک نفر دیگر گفت : « به نظر می رسد اصلا خندیدن را تا حالا تجربه نکرده است .»
خلاصه هرکسی حرفی زد و نهایتا تصمیم گرفتیم با ایشان حرف بزنیم ، من به نمایندگی از طرف بچه ها ازچادر بیرون آمدم .
درتاریکی فرمانده راکه کنار تانکر آب نشسته بود دیدم به سویش رفتم .
کوهی از لباس های کثیف و گل آلود مقابلش بود و به سرعت و با مهارت لباس می شست .
با تعجب به محلی که لباس های مان را روی هم ریخته بودیم چشم انداختم ، لباس ها سرجایشان نبود .
فرمانده لباسهای ما را می شست . متحیر و سرگردان پشت سرش ایستادم و چند لحظه بعد بدون آنکه حرفی بزنم به چادر برگشتم بچه ها پرسیدند :
« چی شد ؟! حرف زدی ؟ تغییر روش می دهد ؟ »
اشک به چشمهایم آمد وگفتم : « خودتان بیایید از نزدیک ببینید .»
همه از چادر بیرون آمدیم فرمانده هنوز کنار تانکر نشسته بود و لباس می شست .
بچه ها با دیدن آن صحنه بطرفش دویدند او را چون نگین در میان گرفتند سرو صورتش را غرق بوسه کردند ، فرمانده با صدای بلند می خندید و پشت سرهم سوال می کرد :
« چی شده ؟! چه اتفاقی افتاده ؟ »
آن شب شاهد صحنه هایی بودیم که نمی توانم آن را توصیف کنم فرمانده سخت گیر و خشن ما ، علی اکبر محمد حسینی بعد از پایان آموزش به فرد دیگری تبدیل می شد .
ا▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️▫️▪️
« تو نمی توانی بجنگی » :
من عضو یک گروه ۱۱ نفری بودم ، وقتی به خط دهلاویه رسیدیم درسنگرهای برادران ارتش مستقر شدیم یک روز اکبر احضارم کرد و گفت :
« بروید برای خودتان یک سنگر درست کنید .»
تعدادی بیل وکلنگ تحویل گرفتیم و کار را شروع کردیم ، تقریبا یک هفته زحمت کشیدیم و نتیجه زحماتمان بصورت یک سنگر بزرگ و محکم و مقاوم در آمد .
با خوشحالی از اکبر خواستیم تا بیاید وسنگر را ببیند، آمد و نگاهی کرد وگفت : « سنگر خوبی است .آن را تحویل برادران ارتشی بدهید .»
با تعجب نگاهش کردم ، چطور ممکن بود سنگری را که برای آن یک هفته زحمت کشیده بودیم تحویل بدهیم ، ناراحت و دلخور گفتم : « یعنی چه ؟! ما یک هفته شبانه روز کار کرده ایم ، در این مدت اینقدر بیل وکلنگ زدیم که دستهایمان آبله زده است .»
آبله های دستم را نشانش دادم و دوباره سخنرانیم را شروع کردم ، بدون آنکه حرفی بزند به سخنانم گوش داد وقتی حرفهایم تمام شد گفت :
« برو تسویه حساب کن و برگرد کرمان »
دوباره ناراحت شدم و پرسیدم : « چرا تسویه حساب کنم ؟!»
گفت : « کسی که نمی تواند از یک سنگر بگذرد چطور می تواند از جانش بگذرد و بجنگد . تو به درد جنگیدن نمی خوری ، روحیه دیگران را خراب می کنی .»
با من که برادرش بودم اینگونه رفتار کرد .سنگر را تحویل برادران ارتشی دادم .
ا🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹▫️🔹
« حماسه سابله »
پاتک دشمن ساعت ۴ بعدازظهر شروع شد ، عراقی ها قصد داشتند با عبور از پل سابله ، نیروهای خودی را دور بزنند و با محاصره حدود شش هزار نفرپرسنل سپاه و بسیج و ارتش سوسنگرد و بستان را تسخیر کنند.
اکبر که اوضاع را خطرناک دید بچه ها ی باقی مانده را جمع کرد ، اما بچه ها بعد از چهارشبانه روز جنگ ، دیگر رمقی در بچه ها نمانده بود.
تانک ها آرایش گرفتند تعداد ما به هفتاد نفر نمی رسید ، عده ای قصد عقب نشینی داشتند . اکبر التماس کرد ، قسم داد ، اشک ریخت ، فریاد زد ، تهدید کرد و عاقبت درگیری شروع شد کماندوهای عراقی در پناه تانک ها جلو می آمدند ، اکبر آرپی جی را به سوی اولین تانک نشانه رفت ، موشک که رها شد تانک در شعله های آتش فرو رفت ، تانک دوم را هم زد ، حرکت ستون تانک های دشمن به هم ریخت .
تعداد عراقی ها زیاد بود ، تانک ها هم زیاد بودند ، جانانه مقاومت کردیم از هر طرف صدای اکبر می آمد،
با بانک تکبیر بچه ها را تهییج و ترغیب می کرد تا وقتیکه صدایش را که می شنیدیم روحیه داشتیم .غروب روز ۱۲ آذر ۱۳۶۰ صدایش قطع شد.
⚪️ فرازی از وصیت نامه شهید علی توکلی که حدود هشت روز قبل از شهادت نوشته است:
✍ «اما چند کلمه صحبت با تو ای مادر عزیزم. ای م ادری که برای من همچون فرشتهای بودی. اگر اذیتی از جانب من متوجه شما بوده که میدانم بوده، مرا ببخشید. آری مادرجان! مادر مهربانم! در نبودن (من) غم و اندوه به خود راه مده. نمیگویم گریه نکن ولی خود را آزار مده.
تو وظیفۀ خود را انجام دادی و فرزند ناقابل خود را فدای اسلام کردی. فدای امام کردی. دعا کن که این قربانی را خدا قبول کند.»
┄┅☫🇮🇷 کانال دفاع مقدس 🇮🇷☫┅┄
👇👇👇
♦️رئیس جمهور پنج شنبه به البرز میآید
🔹️ ابراهیم رییسی به همراه جمعی از اعضای هیأت دولت روز پنجشنبه شانزدهم آذرماه به البرز سفر میکند.
🔹️ برگزاری نشست شورای اداری استان و دیدار با اقشار مختلف مردم با حضور رئیس دولت و مسئولان استانی برای این سفر استانی پیش بینی شده است.
🔺گفتنی است وزیر محترم راه وشهرسازی از شهر مهستان دیدن خواهند کرد.
مطالبه گران شهر مهستان
https://eitaa.com/joinchat/2253521107C26ca66e1d4
9.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🚩 کربلای غزه
🎙 با نوای
حاج صادق آهنگران
در حمایت از مظلومان و شهدای غزه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید علی اکبر محمدحسینی
فرمانده گردان از لشگر حاج قاسم عزیز (ل ۴۱)