eitaa logo
نگارخونه | صراط 🍂✨
631 دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
776 ویدیو
1 فایل
برای مرور خاطرات باهم بودن هامون🌱 💥 گزارش گری خاطره سازی ها و خاطره بازی ها از همه‌ی لحظاتی که باهم بودیم و هستیم! ✅ازسال۸۶تاهمین الان موسسه فرهنگی تربیتی صراط❤ فرقی نمیکنه کدوم سال هستی🤔 عکس اگه داری بفرست به اشتراک بذاریم😍 باماباش😀
مشاهده در ایتا
دانلود
آقای امانی برمی‌گردد... 💎
استاد علائی فرد😄
چه با دقت گوش میدن💎
آقا وسط کلاسه هااا😁
به نام او🌱 داشتیم از او حرف میزدیم از اوکه هر چه داریم از اوست 😍❤️ اینکه همه آینه داریم سفت چسبیدیم که به آینه ای که دستِ ماست و امانته لکه نخوره و نشکنه 😜 همه مون آینه ای هستیم که او را به تمام عالم جار میزنیم🤩😘❤ خدایاشکرت که تو جمع مومنانه قرارمون میدی صراطیمون میکنی 😉💙 میگن مومن ها آینه دارن پس تو جمع مومنانه چون همراه آینه ها هستیم میتونیم خودمون رو بسنجیم و اشکالاتمون رو بفهمیم و خودمون رو بسنجیم و لکه ها رو از بین ببریم تا این آینه با تمام وجود و خالصانه فقط او را جار زند💎 نکنه از آینه ها فرار کنیم❗️ رفقا باید مراقب آینه داریمون باشیم🎁 اگه تو جمع هامون آینه داری نکردیم : اونگاه دیگه نمیتونیم خود واقعی مون رو بسنجیم و لکه های رو صورتمون رو بشناسیم و پاک کنیم. ♻️ حلقه گروهی گروه ذاکرین صراط۱۲💗
تو کلاس چایی؟!! 😁
اوج تمرکز
سلام 💬 ما اومدیم 😋 امروز می‌خوام براتون چند تا عکس بزارم از خاطرات یکی از اردو های به یاد موندنی چند سال قبل آماده باشین میریم عنصرود ✨
نگارخونه | صراط 🍂✨
🔸بازم روز دوشنبه و بازم روز اردو🔸 📅 طبق روال برنامه قراربود بریم اردو و ازچند روز قبل اعلام شده بود که قراره بریم عنصرود. شاید برا بچه های قدیمی طرح تکراری بود اما انگار بار اولشونه که میرن و جذابیت اردو از بین نرفته بود.برا اون قدیمیا خاطرات سالهای قبل تکرار میشد و برا تازه واردا هم شوق و ذوق خودشو داشت. 📎 قرار بود دوشنبه صبح ساعت 7جلوی مدارس باشیم،تا اینکه اتوبوس ها از راه رسیدن و سوار شدیم و به راه افتادیم. 📌 برای بچه ها زمان فرقی نمیکنه،چه صبح باشه چه شب،خوشحالی و شلوغی شون تموم نشدنی و همیشه فضای خوشحالی فراهمه. تو اتوبوس حرف زدن و شلوغی به پا بود تااینکه رسیدیم عنصرود... 📝 بالاخره رسیدیم وهمه فکر میکردیم که اولین ماشین ماییم و خوشحال بودیم که هیشکی نیست و یه کم بازی میکنیم،ولی یهویی دیدیم که نیروهای تدارکات ازهمه زودتر رسیدن و بساط صبحانه رو حاضر کردن.واقعا دستشون درد نکنه همیشه حاضر و آماده در خدمت بچه ها هستن.🚍🍴 صبحانه هم که برا خودش غوغا کرده بود، عسل و کره. برا بچه ها خیلی چسبید وهمه راضی بودن.🍯😋 ♦ بعد ازصبحانه طبق برنامه همه بچه ها به همراه گروه یارها تقسیم بندی شدن و رفتن سراغ بازی. بچه ها اکثرا به فوتبال علاقه دارن و بعضی ها هم طناب کشی و... بازی های دیگه.البته والیبال تیم تدارکات ناگفته نمونه ،عجب تیمی دارن اصلا حریفی نیس!!! ⚽🎾 💧 خلاصه بعد از بازی حاج آقا گفت که آماده بشین برا کوهپیمایی. کوهپیمایی کاش هیچوقت نبود، یه درس عبرتی گرفتیم که نگو. بزار اول اتفاقات تو راهو بگم بعد میگم اون بالا چی شد. 🚩 راه خیلی سخت، دراز، اونم با اون هوای گرم،بچه ها خیلی خسته شده بودن و کلافه. همه نفس نفس زنان با زحمت فراوان داشتن میرفتن که همون بالا بالاها که داشتیم میرسیدیم حاجی گفت که وایسین برای عکس دسته جمعی. این همونجایی بود که گفتم. چشمتون روز بد نبینه با خستگی فراوان رسیدیم بالا و برا عکس آماده شدیم. مسؤلین هم اومدن، فقط یه گروه نبود... گروه تدارکات!!!!! 🌊 طی یک عملیات سری برنامه ریزی شده یهو از زمین و آسمون آب ریخت سرمون.دیگه ندونستیم چی شد. مشغول فرار و یارگیری بودیم که دیدیم هممون خیس آب شدیم و اون تیم هماهنگ وایسادن دارن برا ما میخندن. ماهم کم نذاشتیم و دست بکار شدیم. هرچی که دم دست داشتیم برداشتیم و دست بکار شدیم. کلی هیاهو و کل کل،خیلی بزن و بکوب حتی حاج آقاها هم دست بکار شده بودن اصلا کم نمی آوردن.⛄❄ ⚡ خلاصه با همه خوشی ها این قسمت اردو هم به گفته حاجی آتش بس شد و همه به صف شدیم برا برگشتن. یه کم باعجله برگشتیم چون وقت اذان ظهر نزدیک بود. 🔖 وقتی رسیدیم پایین گروه تدارکات پایین بازم حاضر بودن و اینبار دمنوش آماده کرده بودن که براما بهتر بود،چون تو اون هوای یه کم سرد وما هم که خیس امکان سرماخوردگی بود که این دمنوش یه نوعی پیشگیری بود.🍵🍵 ⭐ بعد، یه نیم ساعتی برامون تایم استراحت دادن تا به قول امروزی ها ریکاوری(همون رفع خستگی خودمون) کنیم. خیلی ها اصلا استراحت براشون معنا نداشت اما برای تیم تدارکات خیلی عالی بود. ☁ بعد از استراحت یه عده ای شارژ شدن و یه عده هم که همیشه شارژن. بازم شروع کردیم به بازی و اینبار یه کم با انرژی کم ولی بازم جذاب و دل انگیز. دیگه کم کم بچه ها همشون خسته میشدن و زمان اردو هم رو به اتمام بود.😓 ♦ فقط یه قسمت جذاب اردو مونده بود اونم مسابقه هندوانه خوری.... یه مسابقه مهیج پر طرفدار بین بچه ها که ناگفته نمونه بزرگترها هم دوس دارن این مسابقه هم با همه شور و خوشی تموم شد 🍉🍉🍉 📌 وبعدشم حرفای آخر اردوی حاج آقا شه منظر که همیشه برا بچه ها در پایان اردوها عبرت انگیز و نتیجه باره. 📎 خلاصه این اردو هم با خوشی ها، دلخوشی ها بالاخره مثل همه اردو ها به پایان رسید و برای همه یه خاطره جدید رقم خورد... والسلام (یا علی) ♦ واحد رسانه و ارتباطات مؤسسه صراط ♦