eitaa logo
کنگره شهدای مازندران
3.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
744 ویدیو
15 فایل
🌹محفل شهدایی کنگره ملی ۱۴۵۰۰شهید استان مازندران ⏏️ #سایت کنگره شهدای مازندران👇 jangoderang.ir ⏏️ #کانال محتوای گرافیکی👇 https://eitaa.com/kongrehmazandaran ارتباط‌ با ادمین👇 @adminjangoderang #مازندران_دیار_علویان_خط_شکن
مشاهده در ایتا
دانلود
﷽| 💢ماجــــرای رسیــد درمانــــے!!! 🥀سردارشهید خدایار داودے ✨ :) «فرمانده اطلاعات عملیات تیپ ۷۵ ظفر» 🔖معمولا در زمان جنگ خانواده‌های پاسدار بعد از گرفتن دارو، یک رسید درمانی می‌گرفتند و سپس بخشی از هزینه آن را از سپاه دریافت می‌کردند. شهیدخدایار وقتی از جبهه بر می‌گشت، آن برگه‌ها را از امور مالی می‌گرفت و در گوشه‌ای از باغ پنهان می‌کرد. ما چند روز بعد، متوجه این کار او می‌شدیم. وقتی می‌پرسیدیم: چرا این کار را می‌کنی؟ می‌گفت: کشورمان در حال جنگ است! و شرایط اقتصادی طوری نیست که من بروم و از سپاه هزینه بگیرم... 🔹مطالعه کامل مطلب در 👇 📎 https://jangoderang.ir/?p=5339 ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢بـــدون خداحافظــــــے!!! 🥀شهید نصرت‌الله اسفندیاری کلائے ✨ :) 🔖به خاطر علاقه شدید پدر و مادر به او، در یکی از اعزام‌هایش به منطقه، به آن‌ها گفت که می‌خواهد به قم برود اما به جبهه رفت. از آن‌جا نامه فرستاد که:«من در جبهه هستم؛ مادر، مرا ببخش که ناگهانی و بدون خداحافظی، به منطقه آمدم! زیرا می‌ترسیدم که عطوفت مادری‌ات مانع رسیدنم به این فوز الهی شود.» پدر كه متوجه رفتنش شد، به او گفت: پسرم! دفعه قبل كه از جبهه برگشتی، خدا را شكر گفتم و گوسفند قربانی كردم. چرا تو باز دوباره به جبهه رفتی؟ گفت: تو برايم قربانی كردی كه خونم را در راه خدا نريزم!؟ شما لياقت شهادت را از من می گيريد. من مي­خواهم مانند مولايم ‌امام‌حسين(ع)، با خون خود از اسلام و قرآن دفاع كنم.» در نهايت سال ۱۳۶۱، در حين انجام مأموريت در تهران به‌ دست منافقين، به فيض شهادت نائل آمد... ✍راوی: خواهر شهید ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢آخـر شهید نشـــــدم!!! 🥀طلبه شهید سید احمد علوے✨ :) «از شهرستان نوشهر؛ شهادت ۵ مرداد ۱۳۶۷» 🔖«زمانی که قرارداد۵۹۸ امضا شد، سیداحمد بسیار ناراحت شد. یک‌روز که به مرخصی آمد، مادرش به او گفت: چه خبر؟ گفت: ما دو، سه ماه برای شناسائی به کرکوک رفتیم و چه کارهایی انجام دادیم وچه رنج‌هایی که کشیدیم! آخر شهید نشدم! حالا که صلح شد باید چکار کنم؟! گفتم: ناراحت نباش! آدم هر زمان که باشد، می‌میرد.گفت: ولی شهادت، چیز دیگری است... فردا صبح، موقع صبحانه خیلی خوشحال بود. گفتم: چه شده است؟ گفت: هر چند صلح شده، ولی من می‌دانم که یک چیز در میان است. بعد هم در عملیات مرصاد، به خواسته قلبی‌اش رسید.» ✍راوی: پدر گرامی شهید ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽| 🎞 💠فرمانده‌ای که برای معالجه، ملاقات و حتی مراسم دفن و ختم دخترش از جبهه برنگشت!! 🥀امیر سرلشکر شهید سید مسعود منفرد نیاکے ، جانشین اداره سوم عملیات ارتش 🔺ششم مردادماه؛ سالروز شهادت ایشان گرامی باد. ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢دغدغـه یـک ارتشــی!!! 🥀امیرسرلشکر مسعود منفرد نیاکے✨ :) «از شهرستان آمل؛ شهادت ۶ مرداد ۱۳۶۴» 🔖همیشه کارتی در جیبش بود که روی آن نوشته بود: "اگر زمانی در حین جانم را از دست دادم و قرار شد که مرا به خاک بسپارد؛ هر کجا که برای ارتش راحت تر و ارزان تر است، مرا خاک کند!" ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢فوتبالیستی که ماندگار شد!!! 🥀شهید محمدرضا وطنے✨ :) ⚽️ نام «شهید وطنی» برای اهالی فوتبال نامی آشناست، از آن‌رو که «شهید وطنی» نام ورزشگاهی است که میعادگاه هواداران عاشق باشگاه می باشد. 🔖این فوتبالیست شهید با وجود پذيرش در دانشگاه هندوستان به جای انتخاب ميدان علمی، ميدان مهم‌تر و واجب‌تر، یعنی ميدان جنگ را انتخاب كرد و سال ۱۳۶۱ به شهادت رسید. 🔹مطالعه کامل مطلب در 👇 📎 https://jangoderang.ir/?p=5535 ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢ماجـــرا تلــــه انفجـــاری!!! 🥀شهید عزت‌الله محمدعلـــے✨ :) «از شهرستان آمل؛ شهادت ۸ مرداد ۱۳۶۴» 🔖در عملیات والفجر۶ ، هنگام برگشتن ما به میدان مین برخورد کردیم. ایشان تا تله انفجاری را دیدند ایستادند، همه هم پشت سرشان ایستادند. غروب شده بود و سیم تله معلوم نبود. ایشان پارچه ای را پاره و آویزان کردند و به بچه ها گفتند:(من از میدان مین عبور می کنم؛ شما پا در جای پای من بگذارید و آرام آرام عبور کنید.) همه ایشان را با تعجب و تحسین نگاه کردند که به لطف خدا هیچ اتفاقی نیافتاد و ایشان با ایثارگری توانستند جان همه را نجات دهند. ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢شهــــــــادت در مکــــــــه!!! 🥀شهید علیرضا دیودار ✨ :) 🌷ولادت:۱۳۲۷ شهرستان نکاء 🌷شهادت:۱۳۶۶/۰۵/۰۹ مکــه «مراسم برائت از مشرکین» 🔖با حضور در تظاهرات و پخش اعلامیه در انقلاب مشغول مبارزه شد. بعد از انقلاب برای مقابله با اشرار به چابهار رفت. به عضویت سپاه درآمد و محافظ آیت الله لائینی شد. در طول دوران دفاع مقدس بارها داوطلبانه به جبهه رفت و مدت زمانی طولانی از همسر و ۸ فرزند خود دور بود. آرزویش شهادت بود اما خداوند در جبهه برایش مقدر نساخت. اسمش برای حج درآمد و... 🔹مطالعه ادامه مطلب در 👇 📎 https://jangoderang.ir/?p=5655 ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽| 💢آرزوی خلبــان شهیـد!!! 🥀امیر خلبان شهید حسین خلعتبرے✨ :) «از شهرستان رامسر؛ شهادت ۱ فروردین۱۳۶۴» 🔖یکی از دوستان و همرزمان ایشان شهید شدند. می گفت فقط یک انگشت ایشان را پیدا کردیم. به او گفتم: «خلبان ها چه مرگ و شهادت بدی دارند، بعد از رفتن چیزی از آنها باقی نمی ماند.» شهید رو به من گفت: «من دوست دارم وقتی می میرم بدن من به اندازه ی تعداد مردم وطنم تکه تکه شود و اصلا دوست ندارم که هیچ چیزی از من به شما برسد...» ✍راوی: خواهر شهید ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderangir
﷽|    💢اســـراف در مدرســــه!!! 🥀شهید محســن پلنگــــی✨ :) «شهرستان جویبار؛ شهادت ۱۲ اسفند ۱۳۶۵» 🔖همه بر روی نیمکت نشسته بودیم و منتظر آمدن معلم. از روی بیکاری و بی حوصلگی کاغذی را بر روی میز گذاشتم و شروع کردم به خط خطی کردن آن. محسن با دیدن این صحنه رو به من گفت : جعفر جان! به نظر تو این صحیح است که برگه ی سفیدی را این طور خط خطی کنی، در حالی که می توانی استفاده ی بهتری از آن داشته باشی؟ گفتم : مگر می شود؟! با مهربانی پاسخ داد :این کار اسراف است و خدا اسراف کاران را دوست ندارد... ✍راوی سید جعفر سجادی ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽|    💢کفـــش نـــو؛ امـــا گِلــــی!!! 🥀شهید حمــزه شیـرزاد✨ :) «شهرستان محمود آباد؛ شهادت ۱۷ بهمن ۱۳۶۵» 🔖باعجله براى كارى، بيرون می‌رفت. كفشش را از گوشـه پله برداشـت و پوشيد. تعجب كردم! باخودم گفتـم:همين چند روز پيـش اين كفش رو خريده بود، هنوز باهاش جايى نرفته، پس چرا گِلى شده؟! ازخودش پرسيدم:کفشهات كه نو بود، پس چرا اينقدر كثيف شده؟! همینطور كه از پله‌ها پايين می‌رفت، گفت: ظاهر نـو اين كفش خيلى به چشم مياد، فكر كردم شايد كسى اون رو ببينه، ولى توانايى خريدنش رو نداشته باشه، روش گِل پاشيدم تا از چشم بيافته... ✍به روایت خواهر شهید ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir
﷽|    💢حجـــــــابِ خواهــــــــر!!! 🥀سردار شهید یاسر غریاق زنـدی ✨ :) «شهرستان کلاردشت؛ شهادت ۲۱ دی ۱۳۶۵» 🔖برای ثبت نام در کلاس پنجم؛ نیاز به عکس ۳ در ۴ داشتم. داداش یاسر و همسرش زحمت کشیدند و من را به عکاسی بردند. در عکاسی روسری را مرتب کردم و آماده عکس گرفتن شدم...، ناگهان داداش یاسر مانع عکس گرفتن شد و دستش را جلوی صورتم آورد!!! طوری که از رفتارش تعجب کردم. با کمی تأمل متوجه شدم که می‌خواهد روسری‌ام را درست کند؛ چون بخشی از موی سرم پیدا بود. آن را پوشاند و حجابم را کامل کرد.... بعد از آن، طوری که عکاس نفهمد، آرام زیر گوشم گفت: «حالا خوب شد☺️» سپس به عکاس گفت:«لطفا عکس بگیرید.» ✍به روایت خواهر شهید ✅ کنگره ملی شهدای مازندران 🆔 @jangoderang_ir