فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 ویژگیهای دکتر جلیلی پس از منصوب شدن ایشان به دبیری شورای عالی امنیت ملی و تردید افکنی در توانمندی او
✍ از زبان آیت الله علم الهدی ( پدرخانم شهید #رئیسی )
🗓 سال ۱۳۸۶
✔️ بیست و چهارسال ایشان را میشناسم
✔️ استاد راهنمای رسالهی دکترایش من بودم
✔️ برای نوشتن رساله ده بار قرآن را ختم کرد
🔷 سعید جلیلی وقتی دبیر شورای عالی امنیت میشود یعنی آرمان انقلابی مردم ماست
🔺 این اوج عزت و اقتدار نظام ماست که از بچهی جبههای با پای بریده یک کارشناس عظیم سیاسی تولید میکند و به دهان آمریکا میاندازد
#سعید_جلیلی #جلیلی
_شُهدامانندمنوتودرایندُنیا
زندگیکردند؛ ولیاهلِدنیانشدند ..
#شهیدانه
#سرهنگ_شهید_محمد_مهدی_عزیزی
#امام_زمان
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆
🔆بخـــــوان 🍀#فراز ۴۶ #جوشن_صغیر 🍀
به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر
🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا
و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
7.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از روز ازل تو مولای منی حیدر 🌱🌹
#عید_غدیر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍در آستانهی ولادت امام هادی علیه السلام ،
تعویض کتیبه ایوان طلای صحن انقلاب
https://eitaa.com/joinchat/2046886131Cc0673cb4fc
اخبار ایران و بابلسر را با ما همراه باشید 🙏
هدایت شده از هیئت نوجوانان چادرخاکی🇰🇼
سلام خدمت عزیزان دلم. یاقوت ها این هیئت، نوجوانان به همت یک عده دختر نوجوان و پای کار تشکیل شده و اداره می شود که با کمک ارزشمند بزرگترها توانستند به اینجا صعود کنند... 😁
نوجوانان درحال سعی و تلاش هستن که برای عید بزرگ غدیر جشنی رو برپا کنن. جشنی باشکوه و تاثیرگذار که چشم مومنان رو روشن و چشم دشمنان رو کور کنه!😎
ما برای برپاداشتن این جشن باشکوه و بی نقص به کمک شما افراد توانمند و خلاق نیاز داریم تا این جشن رو مانند شخصیت حضرت علی(ع) و حضرت محمد(ص) بی نقص برگزار کنیم^-^☺️
مقدار مهم نیست،نیت ارزشمند شما عزیزان ارجحیت داره!🌹
هرکدام هرمقداری که میتوانید از پدرومادرها، پدربزرگ ها، مادربزرگ ها، دوست و رفیق و... کمک بگیرید و انها رو در این امر شایسته و باشکوه سهیم کنید تا بتوانیم جشن شایسته ای درخور شیعیان امیرالمومنین انجام دهیم❤️✨🍃
برای کمک هاتون به این شماره حساب مراجعه کنید👇👇👇
5892101034361630(بزنین روی شماره حساب کپی میشه) جواد موسی پور فیشتونم به این آیدی ارسال کنید @Chadore_khakyy یاعلی #فور
انگلیسی. 🚨🚨 انگلیسی
دوست داری انگلیسی یاد بگیری اما وقت نداری ؟ 😭
هزینه کتاب ها و شهریه بالاست؟!!😔😔
دیگه نگران نباش این کانال به صورت رایگان و آفلاین آموزش میده و هروقت که خواستی میتونی بری و یاد بگیری
@english104
بکوب رو پیوستن رفیق
* 💞﷽💞
💗خریدار عشق💗
قسمت67
سرمو چرخوندم چشمم دوباره به پاکت افتاد
دستمو دراز کردمو از روی میز کنار تختم پاک و برداشتم پلاک و سربند و گرفتم توی دستمو بو میکردمو میبوسیدمش
چقدر دلم برات تنگ شده بود ،گفته بودی که سوغاتی میاری برام ،اونم چه سوغاتی
پلاک و سربند و گذاشتم داخل پاک که چشمم به یه کاغذ افتاد کاغذ و بیرون آوردم
بازش کردم نامه بود، نامه برای من
بهار قشنگم ،بانوی من سلام:
زبان کوچک و گناه کار من از وصف تو ناتوان است،از خوبی های بی کرانت عاجز، واز مهربانی هایت قاصر است.
حلال کن شوهر بی مقدارت را.
بهار عزیزم ،دوستت دارم ،داشتم و خواهم داشت چیزی که شاید هیچ وقت درک نکنی چون رفتارم با گلی مثل تو خوب نبود .
از تو راضی هستم و امیدوارم در قیامت هم اگر دوست داشتی همنشینت باشم .
غصه نخور و به زندگی ات ادامه بده .
دوستت دارم زندگی ام « سجاد»
آه که آتش زدی به جونم
آه که چه حرفهای نگفته داشتم برایت
آه که هنوز نفهمیدم به چی علاقه داری
آه که جز این پلاک و سربند یادگاری دیگری ندارم
آه که فرزندی ندارم که تمام عشقایم را پاش بریزم آه که چقدر منتظر شنیدن صدایت هستم
گفته بودی حضرت فاطمه گمنام میخره،خوشحالم که به آرزوت رسیدی
شهادتت مبارک مرد من...
* 💞﷽💞
💗خریدار عشق 💗
از سجاد هیچ پیکری برنگشت
سجاد با چند نفر از همرزماش ،برای عملیاتی وارد خاک دشمن میشن
عملیاتشون لو میره و با خپاره و بمب بهشون حمله میکنن
بدن هاشون تیکه تیکه شده بود
از طرفی هم کسی نمیتونست بره جلو و پیکر تیکه تیکه شده شونو برگردونه
منم هر سال وقتی میشنیدم که داره شهید مدافع حرم میارن عکس سجاد و میگرفتم تو دستمو وارد جمعیت میشدم خودمو به تابوت شهید میرسوندمو
خبر سجادو از شهید میگرفتم ،تا کمی آروم بگیره این دل آتش زده ام
۴ سال بعد .....
با بوی عطر وجودت از خواب بیدار شدم
چشمم به عکسای روی دیوار اتاقم افتاد ولبخندی زدم دور تا دور اتاق عکسای دونفره مون به دیوار زده بود
به ساعتم نگاه کرد وایی دیر شده
تن تن از تختم بلند شدم و رفتم دست و صورتمو شستم مانتوی مشکیمو پوشیدم روسری لیمویی رنگمو سرم کردم به صورت لبنانی بستم از توی آینه به پلاک دور گردنم نگاه میکردم بوسه ای به پلاک زدمو چادرمو سرم گذاشتم کیفمو برداشتم از اتاق زدم بیرون
از پله ها رفتم پایین
مامان روی مبل نشسته بود
- سلام مامان جون
مامان: سلام دخترم،کجا میری
- با سجاد قرار دارم ،میریم گلزار ( اشک تو چشمای مامان نمایان شد ،همه فکر میکنن دیوانه شدم ،اما من عاشقم ،اگه عاشقی دیوانگیست ،پس من دیوانه ام ،دیوانه کسی که جسمش با من نیست ولی روحش هر جا که میرم با منه )
مامان: برو به سلامت
ماشین سجاد دسته من بود و سوار ماشین شدم و حرکت کردم
کنار یک شیرینی فروشی ایستادم
از ماشین پیاده شدم و وارد شیرینی فروشی شدم
داشتم دنبال کیکی میگشتم
چشمم به کیک قرمز طرح قلب افتاد - ببخشید اینو لطفان بزاری داخل جعبه & چشم - ببخشید اگه میشه روش بنویسین عزیزم چهارمین سالگرد ازدواجمون مبارک ،یه شمع عدد ۴ هم بدین باشه حتمن ...
چند دقیقه منتظر شدم و بعد از حساب کردن سوار ماشین شدمو حرکت کردم سمت گلزار
ماشین و یه گوشه پارک کردم از داخل آینه یه نگاهی به خودم انداختم و لبخندی زدمو پیاده شدم رفتم سمت گلزار
هر موقع خوشحال بودم ،ناراحت بودم ،دلتنگ بودم ،میاومدم کنار چند تا شهید گمنام مینشستمو حرفامو میزدم
بعد از مدتی رسیدم ،اول با گلاب شروع کردم به شستن سنگ قبر ها بعد کیک و از داخل جعبه بیرون آوردمو گذاشتم روی سنگ قبر ،شمع هم روش گذاشتم...
چشمامو بستم
- سلام آقای من ، ببخش که دیر اومدم سر قرار،آخه خودت که میدونی یه کم خوش خواب تشریف دارم،
سجاد من سالگرد ازدواجمون مبارک 🌹