eitaa logo
جنت‌‌الحسین«ع»:)
1.3هزار دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
3.2هزار ویدیو
24 فایل
هیئت مجازی جنت الحسین ع جنت الحسین ع=بهشت حسین ع🤍 نوع فعالیت: مذهبی، سیاسی، فرهنگی متولد شدیم: ۱۴۰۲/۱/۷ کپی: آزاده🌿 فقط جهت تبادلات و همسایگی و آیدی مدیر کانال: @mahva_128 https://daigo.ir/secret/4190850710 ناشناسمون🙂🌿
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏠 ویژه از حضور شب گذشته رهبر انقلاب در منزل شهید رئیسی و خاطره رهبر انقلاب از سفر دکتر رئیسی به روسیه و بازگشت ایشان به کرج. ۱۴۰۳/۳/۲ 🖤
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۱۹ 🍀 به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
سلام دهمی ها و یازدهمی ها دوازدهمی ها که ویژه امتحانات نهایی داریم و دارید و بقیه پایه ها از شنبه امتحانات شروع میشه براتون آرزوی موفقیت دارم انشالله هممون سر بلند از آزمون بیرون بیایم 🤲🙏🌺
مراقب باشیم نگذاریم خرمشهر دوباره سقوط کند!" -استاد راجی-
14010914-8.mp3
12.92M
برای اینکه حسن مولای خونتون نیوفته 💫🫀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلمی از استقبال پیکر مطهر شهید مالک رحمتی در منزل پدری😭😭😭 قلب آدم از کنده میشه این تصاویر رو میبینه😭 @jannathoseyn
34.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اباالفضل علمدار خامنه‌ای نگهدار مشهد مقدس | حرم مطهر رضوی پنجشنبه ۳ خرداد ۱۴۰۳ مداح : ┄┅─✵🍁✵─┅┄
مزار شهیدان در شاه عبدالعظیم حسنی شهید دکتر حسین امیر عبدالهیان شهید سردار سید مهدی موسوی شهید وحید زمانی نیا محافظ سردار سلیمانی
*🔷یاالله یا زهرا سلام الله علیها🔷👆 🔆بخـــــوان 🍀 ۲۰ 🍀 به نیت رفع موانع ظهور مولا صاحب عصر 🌹وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا و بگو: «حق آمد، و باطل نابود شد؛ یقیناً باطل نابود شدنی است!»*
enc_17140904366438793649501.mp3
3.03M
دلم برات تنگ شده حسین:) 💔 من از کی عاشق شدم نمیدونم... •• مداحی خونتون نیوفته🍀💫
همه هستیِ من سلام! میدونی که دلتنگتم آره؟ تو صدامو میشنوی دیگه؟ حست میکنم کنار خودم آقاجونم... حسین جونم:) 🫀
@mahva_128 مداحی برام میفرستین؟ 🙃
جنت‌‌الحسین«ع»:)
@mahva_128 مداحی برام میفرستین؟ 🙃
ماشالا چقدر فعال😕 یک مداحی خواستم ها...
مادر است دیگر دلش پسرش را میخواهد😭 @jannathoseyn
براتون رمان اوردم پارتاش نوشته شده و آماده😍 قول میدم مثل قبل نشه پس همراهمون باشین😍😍
بسم الله....
* 💞﷽💞 💗خریدار عشق💗 قسمت 1 از صدای برخورد سنگ به شیشه اتاقم بیدار شدم رفتم لب پنجره پرده رو کنار زدم - وااایی باز این پت و مت اومدن پرده رو گذاشتم روی سرم پنجره رو باز کردم - دیونه ها اینجا چیکار میکنین سهیلا: تنبل خانم ، یه ساعته داریم سنگ میزنیم به پنجره مثل خرس قطبی خوابیدی ،داداش بیچاره ات بیدار شده تو بیدار نشدی - ای وااای با سنگ زدین پنجره اتاق جواد مریم: نه بابا ،از صدای پنجره اتاق تو بیدار شده سهیلا: حالا زود باش بیا بریم دانشگاه - شما برین ،من اول باید گندی که زدین و جمع کنم ، خودم میام مریم: دیدی سهیلا ،نگفتم خل بازی در میاره نمیاد - خل منم یا شما ،مثل دزدا سنگ میزنین به شیشه ؟ سهیلا: باشه بابا... رفتیم ،مریم سوار شو بریم پنجره رو بستم خودمو برای برخورد با جواد آماده کردم «مریم و سهیلا دخترای خیلی خوبی بودن ،از اول دانشگاه باهم بودیم ، ولی چون خانواده من خیلی مذهبی بودن ، دوستی با سهیلا و مریم و برام منع کرده بودن ،ولی من همیشه حرف خودمو میزدم ،میگفتم که ظاهر آدما دلیل بر باطن بدشون نمیشه ، هر چند یه کم شیش و هشت میزنن ولی بازم دخترای خوبی بودن » مانتو مشکی مو پوشیدم ،مقنعه امو سرم کردم کیفمو برداشتم و رفتم بیرون...
* 💞﷽💞 💗خریدار عشق💗 قسمت 2 از پله ها رفتم پایین مامان و جواد در حال صبحانه خوردن بودن ، رفتم روی صندلی میز ناهار خوری نشستم -سلام مامان: سلام مادر جواد( زیر چشمی نگاهم میکرد ،متوجه کلافگیش شدم ) : سلام صبحانه مو خوردمو ، بلند شدم کیفمو برداشتم ، خداحافظ جواد: بهار صبر کن میرسونمت - چشم رفتم کفشمو پوشیدم ،دم در ماشین منتظر جواد موندم تا بیاد بعد چند دقیقه جواد اومد و سوار ماشین شد ،ریموت در و زد و منم سوار ماشین شدم و حرکت کردیم داشتم با کیفم ور میرفتم و استرس داشتم جواد: بهار ، این دوستای دیونه ات و بگو خونه زنگ داره، زنگ خونه رو بزنن - چشم جواد: حیف تو نیست با همچین آدمایی قدم میزنی ؟ - داداش میشه درموردش حرفی نزنیم؟ چون به نتیجه ای نمیرسیم جواد: باشه ،امیدوارم هیچ وقت پشیمون دوستی با اونا نشی چیزی نگفتم و جواد منو رسوند دانشگاه مثل همیشه دیر کردم تن تن پله های دانشگارو یکی دوتا بالا میرفتم در اتاق و باز کردم استاد اومده بود - اجازه استاد استاد: بازم خانم صادقی؟ - ببخشید دیگه تکرار نمیشه استاد: بفرماید داخل به اشاره دست مریم و سهیلا رفتم سمتشون سهیلا آروم گفت: خوبه که نه اهل آرایشی نه مدل مویی اینقدر دیر میکنی ،مثل ما بودی کی میاومدی... مریم: هیسسس استاد میشنوه...
دوتا پارت تقدیمتون😍
تموم مردم دنیا مارو میخونن دیوونه آره ما دیوونه هستیم بیخیال این زمونه... 💔 ••• آقای امام حسین ما یک روزی عاقل بودیم عشق تو مارو به اینجا کشوندا...