eitaa logo
جنت المهدی۳۱۳
3.1هزار دنبال‌کننده
33.5هزار عکس
22.6هزار ویدیو
525 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام علیکم 🌟 امشب مهمان سفره شهید 🌷 حسینعلی عالی 🌷هستیم .
🌹حاج قاسم سلیمانی وقتی برای آیت الله بهاءالدینی تعریف کردم که #شھید_حسینعلی_عالی شب عملیات روی سیم‌های خاردار خوابید تا بچه‌ها ازمعبر عبور کنند،ایشان بیش از 10 دقیقه گریه کردند.
فرمانده محور عملیات لشگر41ثارالله(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) سردار شهید «حسینعلی عالی» در محرم 1346 در روستای «جهانگیر»در شهرستان« زابل»و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شد. هنوز کودکی رویاها ی کودکانه را پشت سر نگذارده بود که پدر آگاهش مبارزه با طاغوت را به او آموخت. تحصیلات ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را نیز در این سه شهرستان گذراند. در قبال پدر و مادر، متواضع و در تمامی دورانهای سخت زندگی یار و یاورشان بود. با اوجگیری انقلاب، به همراه پدر و مادر و دیگر وابستگان در مبارزات بر علیه حکومت استبدادی شاه شرکت فعال داشت. عشق و علاقه عجیبی به امام و انقلاب داشت. برای حراست از انقلاب از ابتدای پیروزی، ارتباط تنگاتنگی با بسیج داشت و در تمام مراسم و برنامه های مذهبی حضوری فعال داشت و مشوق دیگران نیز بود. او عاشق امام بود و همه را به اطاعت از ایشان سفارش می کرد. با وجود کمی سن و جثه کوچکش به جبهه شتافت.
از عمرش نمی گذشت اما دلش برای خدمت به انقلاب چون کبوتری در سینه می تپید. او در جستجوی حبل المتین الهی بود و بالاخره در جبهه های جنگ به آن چنگ زد. او خیلی زود رسالت و توانایی خود را شناخت و در واحد اطلاعات عملیات به کار پرداخت. در عملیات متعدد چون «والفجر 8 »،«کربلای 1»، «کربلای 5 »و...حضور یافت. در عملیات کربلای 5 مسئول محور عملیات لشکر ۴۱ثار الله بود. مدیریت، مسئولیت پذیری، عشق به ولایت، اطاعت و فرمانبرداری، احترام و روحیه مشورت از خصوصیا ت بارز وی بود. شور و شوق فراوانی در جبهه ها داشت و با فروتنی همواره خود را خدمتگذار رزمندگان می خواند. قدرت فرماندهی خوبی داشت و خلق و خوش او زبانزد دوست و آشنا بود. در انجام فرایض و عمل به مستحبات و قرائت قرآن و دعا کوشا بود. او از کودکی خلوتها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات های او به یاد دارند. حاصل این نیایشها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص گاه از آن یاد نمی کنند. او مشاهدات خود را بر ملا نمی کرد و بر اثر تلاش و مجاهده و مراقبه نفس به درجه ای رسیده بود که آیات الهی را به عینه در همه جا مشاهده می کرد و به مصداق آیه« یسبح الله ......».با زمین و آسمان و کوه و دشت در تسبیح خدا همزمان می شد. او چون مولایش حضرت علی(ع) و رهبرش حضرت امام راحل خدا را در همه پدیده ها شاهد بود و هیاهوی تسبیح موجودات عالم را به گوش جان می شنید. مهمترین نشانه این حضور دائمی در برابر معبود مرگ آگاهی او بود. او خود بارها به زمان مرگ خویش اشاره داشته است.
بعداز شهادت تعدادی از دوستان، جز به جهاد و شهادت به چیز دیگری فکر نمی کرد. دوستان و همرزمان خاطرات حماسی بسیاری از او یاد دارند و شجاعت، تقوا و اخلاص او زبانزد فامیل و همرزمان بود. اگر چه فرزند اول خانواده نبود اما خیلی زود مردانگی خود را نشان داد و مسئولیت و سرپرستی از خواهران و برادران کوچکتر را آنگاه که پدر به مأموریت می رفت به عهده می گرفت. در کنار تحصیل به ورزش کشتی می پرداخت و در هر دو زمینه موفق بود. هنوز زمان چندانی از پیروزی انقلاب نگذشته بود و تازه حنجره گلدسته های مجروح مساجد با ترنم طعم خوش اذان پیروزی در التیام درد ها می کوشید که آژیر جنگ به صدا در آمد. این طوفان نابهنگام بی آنکه بخواهد سب شد که نهال وجود جوانان انقلاب ببالد و هر کدام نخلی راست قامت شوند و سر به آسمان سایند.
سرانجام این شهید عارف در عملیات «کربلای 5 »هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و باخوابیدن بر روی سیم خاردار راه را برای رزمندگان می گشاید ودراین هنگام گلوله ای به پهلوی او اصابت می کند و همانگونه که دوست داشت مانند حضرت فاطمه (س)با سینه و پهلویی مجروح به دیدار معبود شتافت.
کرامت شهید 👇👇👇
شهید بشارتی تعریف می‌کرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم. پس از نماز دیدم حسین می‌خندد. به من گفت:« می‌خواهی یقینت زیاد بشه؟» با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی؟» خندید و گفت: «چه‌قدر؟» گفتم: «زیاد.‌» گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.» من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف می‌زد و من را نصیحت می‌کرد و می‌گفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...» زمین مدام برایم حرف می‌زد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟» مرتضی می‌گفت:« من فکر می‌کردم انسان می‌تواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد.» البته موارد زیادی از اوصاف عجیب این شهید است که متآسفانه دوستان شهيد به دلایل مختلف از نقل آنها صرف نظر کرده اند.
وصیت نامه شهید حسینعلی عالی🌹 خداوندا: می‌خواهم که همچون شهدا مردانه به راه آنها قدم بردارم و تا آخرین قطره خون راه آن‌ها را ادامه دهم. می‌خواهم همچون دوستانم به سوی آن ستاره‌ای که نور امید به من بخشیده پر بکشم. خداوندا: من نه بهشت می‌خواهم نه شهادت، من ولایت می‌خواهم، ولایت مولا علی (علیه‌السلام)، مرا به ولایت مولایم علی (علیه‌السلام) بمیران و آن جناب را در شب اول قبر به فریادرسی من برسان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا