eitaa logo
جرس
397 دنبال‌کننده
10.1هزار عکس
8هزار ویدیو
74 فایل
📌 کانال جرس گلچینی از اخبار و مطالب...! ✍️ تفاوت محتوا به خاطر تعدد ادمین است
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شعر یه مامان خوش ذوق، با اجرای دختر کوچولوی نازش، برای بابایی که دانشجوی علوم دینی است☝️ روز پیشاپیش مبارک لینک عضویت @abdorrezanazari_ir
هدایت شده از حمید رسایی
. ♻️ آقای شمخانی! حالا چرا با پسر؟! 🔰 حمید رسایی: اینکه فرزندان آقای شمخانی فعالیت‌های اقتصادی گسترده‌ای در حمل و نقل دریایی دارند، شاید به ما ربط نداشته باشد اما اینکه با عنوان پیگیری مسائل کشور به امارات سفر کند و با امیر و ولیعهد آن دیدار داشته باشد و در جلسه رسمی حاضر باشد، به ما ربط دارد! برای همین حق داریم از آقای شمخانی بپرسیم که دلیل حضور فرزند تاجر شما در یک جلسه رسمی چیست؟ آیا این فرصت و رانت برای بقیه تجّار هم فراهم است؟ چرا این شاهین اقبال که قطعا در لابی‌های تجاری بعدی کارگشا و راهگشاست، فقط روی شانه آقازاده محترم می‌نشیند؟ آقازاده آیا فقط در این دیدار حاضر بوده یا در دیدارهای دیگر این ايام (که تصاویر آن منتشر نشده‌) هم توانسته از فرصت همراهی با شما بهره ببرد؟ آیا روی آن مبل معاونین وزیرخارجه مثل آقای صفری (معاون اقتصادی) نمی‌توانستند، بنشینند تا خیرشان به تمام جمعیت کشور برسد؟ شنیده‌ها حاکی است که در یکی از دیدارهای این سفر، به دلیل محدودیت همراهان طبق پروتکل تشریفات، معاون وزیر اقتصادی وزیر شرکت داده نشده! چه کسی پاسخ این سؤالات را می‌دهد؟ وزارت‌خارجه یا شما؟! 🔺برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید🔻 eitaa.com/rasaee eitaa.com/rasaee
هدایت شده از دیباج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دیباج ۱۶۲ 🔶چشم‌هایش 🖊ع.ر.م 🔹لطفا اگر دختر ندارید این کلیپ را باز نکنید! 📌 هیچ‌کس جز پدری که تمام کوه غصه را با دیدن لبخند دخترش بر زمین می‌گذارد و عاشقانه او را در آغوش می‌کشد، نمی‌تواند عمق پیام این تصاویر را درک کند. 📌همیشه با خودم می‌گویم: چهاردیواری هر خانه‌ای فقط با گل وجود دخترکان است که رنگ باغ و عطر بهشت به خود می‌گیرد. 📌و اکنون این پدر، گل پرپرشده بوستانش را در لفافه‌ای سپید به دل تیره خاک می‌سپارد؛ اما پیش از آن بر جایی بوسه می‌زند که همیشه به انتظار بازگشت پدر به در و یا به انتهای کوچه دوخته می‌شد؛ «چشم‌هایش». و پدر به شوق انعکاس تصویر خود در آینه آن چشم‌ها، باشتاب و شوق به خانه بازمی‌گشت. @Deebaj