هدایت شده از آکادمی جریان
#قرارشبانهمون🌙
••التـــــماس دعــــــــــا••
حضرت رسول اکرم فرمودند هر شب پیش از خواب :
¹-قرآن را ختم کنید با قرائت سه بار سوره توحید🌱'!
²-پیامبران را شفیع خود گردانید با یک بار اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم، اللهم صل علی جمیع الانبیاء و المرسلین🌱'!
³-مومنین را از خود راضی کنید🌱'!
یک بار: اللهم اغفر للمومنین و المومنات
⁴-یک حج و یک عمره به جا آورید🌱'!
یک بار: سبحان الله والحمد لله ولا اله الا الله والله اکبر
⁵-اقامـه هزار رکعت نماز با سه بار خواندن:
یَفعَل الله ما یَشا بِقدرَتِهِ وَ یَحکُم ما یُرید بعزَتِه 🌱!
حیف نیست این اعمال پربرکت رو از دست بدیم؟🌿🙃
هدایت شده از آکادمی جریان
بسم رب الشهدا✨
سلام✋🏻
صبحتون شهدایی🦋
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان!
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان🍃
هدایت شده از آکادمی جریان
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.✨
🌷اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
🌷وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
💚اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپانه
مشاهده و انتشار این کلیپ ، جرم است !
#جشنواره_فیلم_فجر
جا؎تعجبنیست!
دقیقاودرستداࢪیم بـرمیگࢪدیم به اون دورانے
کھ؛دخترارو زندھ بہ گوࢪمیڪࢪدن. !
عصࢪجاهلیت و بیغیرتی دوباره داره شࢪو؏
میشھ:))🚶♂💔
#ایھاالناسبهخودتونبیاین.
ـ ـ ـ ـ ـــــــ𑁍ـــــــ ـ ـ ـ ـ
پنجاه هزارتومان بدی عکس با حجابت پخش شه که شاید ادما از عکست خوششون بیاد و تو برنده بشی😐
#یکمشیریننیستنرفقا😏✋
مگه تبلیغ حجاب نبود؟
چی شد با لایک کامنت هامون حمایتت کنیم؟ :|
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ❁ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
#تباه
آکادمی جریان
واقعا ادم چقدر میتونه بی حیا باشه که با این کامنتا بازم عکسشو پست کنه :| _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ❁ _ _
واقعا درک نمیکنم بعضیا رو
الان که نه چند ساعت پیش یه متن به ذهنم رسید برای کانال رفتم اینستا که چندتا نمونه براتون بیارم به این کامنتا بر خوردم اصلا خونم به جوش اومد😑
بابا اصلا گناه کردناتون که هیچی ولی این فضا این جامعه همونیه که بچت فردا توش قراره بزرگ بشه!
میگی خب نمیزارم بیاد مجازی نه اشتباه نکن خیلیا قبل تو اینو گفتن ولی الان جرات نداره گوشی بچه 9 سالشون رو چک کنه
یه بچه میاد میبینه عه این عکسشو گذاشته پس بزار منم بزارم اون بچس دوست داره هرکاری بزرگتراش میکنن اونم بکنه نگو نه که خودتم بچه بودی همینطوری بودی این بچه هم همونجوری بی حیا بزرگ میشه یادت نره 💔
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ❁ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
#تلنگر
آکادمی جریان
واقعا درک نمیکنم بعضیا رو الان که نه چند ساعت پیش یه متن به ذهنم رسید برای کانال رفتم اینستا که چندت
تنها با دخترا نبودم با پسرام هستم
اگه امروز هزار تا کار با دختر مردم کردی و گفتی بابا بزار حال کنیم دنیا دو روزه مراقب فردای دختر و پسرتم باش چون برای اونام دنیا دو روزه میخوان حال کنن🙂🖐
اون موقع فقط به خاطر دنیایی که دو روزه باید خودتو نفرین کنی بگی چه اشتباهی کردم کاش اینکار رو نمیکردم ولی دیگه فایده نداره هیچی برنمیگرده به عقب یادت نره
_ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ ❁ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _ _
#بدون_تعارف
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد
✳سالهاي آخر ماه رمضان را به ايران مي آمد. هميشه با ورود به ايران ابتدا به مشهد مي رفت و موقع بازگشت به نجف هم به مشهد مي رفت.
💟در شبهاي ماه رمضان با هم به مسجدالشهدا و مجلس دعاي حاج مهدي سماواتي مي رفتيم.
🔗برخي شبها نيز با هم به مسجد ارك و مجلس دعاي حاج منصور مي رفتيم. چه شبها و روزهايي بود. ديگر تكرار نمي شود.
🔆هادي در كنار كارهاي حوزه وتحصيل به كارهاي هنري هم مشغول شده بود.
✴يادم هست كه در رايانه ي شخصي او تصاوير بسيار زيبايي ديدم كه توسط
خود هادي كار شده بود؛ تصاوير شهدا كه توسط فتوشاپ آماده شده بود.
🌟بودن در آن روزها كنار هادي براي ما دنيايي از معرفت بود.در اين آخرين سفر رفتار و اخلاق او خيلي تغيير كرده بود؛ معنوي تر شده بود.
📌يك شب از برادرم سؤال كردم چطوراينقدر تغيير كردي؟ گفت: كتابي هست به نام معراج السعاده. واقعاً اگر كسي مي خواهد به معراج يا به سعادت برسد، بايد هر شب يك صفحه از اين كتاب را بخواند.
🔳بعد كتاب خودش را آورد و از روي كتاب براي ما مي خواند و مي گفت:به این توصیه ها عمل کنید تا به سعادت برسید
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و دو
💟اين را بارها مشاهده کردم که شخصيت هاي فرهنگي و افرادي که کار
فرهنگي به خصوص درمسجدراتجربه کرده باشند، در هر کار ومسئوليتي
وارد شوند، ديدگاه ها و تفکرات فرهنگي خودشان را بروزمي دهند.
🔗هادي نيز همين گونه بود. او درزمينه ي کارهاي فرهنگي و اردويي تجربيات
خوبي داشت.
✳در همان ايامي که در کنار رزمندگان عراقي با داعش مبارزه مي کرد،
برخي طرح هاي فرهنگي را ارائه کرد که نشان از روحيه ي بالاي فرهنگي او
بود.
🌀يک بار پيشنهاد داد براي يکي ازمراسمات عيد، براي رزمندگان حشدالشعبي هديه تهيه کنيم.
🔲ما هم اين کار را به خود هادي واگذار کرديم. او هم با مراجعه به چندين
مرکز فرهنگي هديه ي خوبي تهيه کرد.
🌟هادي در کل سه بار به مأموريت هاي نظامي حشدالشعبي اعزام شد. در
عمليات آزادسازي منطقه ي بلد در کنار نيروهاي خط شکن بود.
❇فرمانده او با آنکه علاقه ي خاصي به هادي داشت، اما خيلي از دست او
عصباني مي شد!
🔘مي گفت اين پسر خيلي مهربان ودلسوز است اما ترس را نميفهمد درمقابل نیروهای داعش بدون ترس جلو می رود
⬅ادامه دارد....
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و یک
✳.....مثال، يك شب مي گفت: سعي كنيد سكوت شما بيشتر از حرف زدن باشد. هر حرفي مي خواهيد بزنيد فكر كنيد كه آيا ضرورت دارد يا نه❓
💟بي دليل حرف نزنيد كه خيلي ازصحبتهاي ما به گناه و دروغ و ...ختم مي شود.
🔗شب بعد درباره ي شوخي و خنده زياد حرف زد. اينكه در شوخي ها كسي
را مسخره نكنيم.
🔳افراد را به خاطر لهجه و ... مورد تمسخر قرار ندهيم. البته خودش هم قبل از همه اين موارد را رعايت مي كرد.
🌀شب ديگر درباره ي اين صحبت كرد كه در كوچه و خيابان سرتان را بالانگيريد. با صداي بلند در جلوي نامحرم حرف نزنيد.
✴سعي كنيد سر به زير باشيد. اگر با نامحرم زياد و بي دليل صحبت كند، حيا و عفت او از دست ميرود. گوهر يك زن در حيا و عفت اوست.
🌟روز بعد به ميدان انقلاب و پاساژ مهستان رفت تا مقداري وسايل لازم براي عراق را تهيه كند.
📌آن شب وقتي به خانه آمد يك هديه براي ما آورده بود. كتاب معراج السعادهرا به ما هديه داد.
🔵هنوز اين كتاب را داريم و به توصيه ي هادي آن را مي خوانيم و سعي درعمل كردن آن داريم.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و سه
✳.....هر چه مي گوييم مراقب باش اما انگار متوجه نمي شود، اين رزمنده شجاعانه جلو مي رود و راه را براي بقيه ي نيروها باز مي کند.
🔳هادي نه ترس را مي فهميد و نه خستگي را ...
يک بار فرمانده محورجلوي خود هادي اين حرفها را زد
🌀هادي وقتي اين
مطالب را شنيد، گفت: جلوي دشمن نبايد ترس داشت،ما با شهادت ازدواج
کرده ايم.
🌟هادي به عنوان تصويربردار به جمع آنها پيوسته بود، او تصاوير و فيلمهاي
خاصي را از نزديکترين نقطه به سنگر تکفيري ها تهيه مي کرد.
💟از ديگر کارهاي او رساندن آب و تغذيه به نيروهاي درگير در خط مقدم
بود.
📌اما مهمترين کار فرهنگي هادي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي حشدالشعبي در ايام اربعين بود.
🔗هادي اصرار داشت کارهاي فرهنگي رزمندگان عراقي به اطلاع مردم و
شيعيان رسانده شود.
🔘لذا راهپيمايي اربعين را بهترين زمان و مکان براي اين
کار تشخيص داد.
واقعاً هم تفکر فرهنگي او جالب بود.
⭕هادي يک چادر در نيمه راه نجف به
کربلاراه اندازي کرد و نمايشگاه تصاوير نبرد با داعش را با چينش مناسب در
مقابل ديد زائران کربلا قرار داد.
⚫برادر ناجي مي گفت: هادي براي اين نمايشگاه خيلي زحمت کشيد. کار
عقب بود و کاروانها از راه مي رسيدند.
❇هادي گفت که شبها کمتر بخوابيم
و کار را به نتيجه برسانيم.
طي چند شبانه روز هادي بيش از سه ساعت نخوابيد. کار به خوبي انجام شد
و مخاطب بسياري داشت.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و چهار
✳....اما همين که نمايشگاه آغاز شد،هادي به نجف برگشت!
او عاشق گمنامي بود و نمي خواست کسي بفهمد اين نمايشگاه مهم کار
او بوده.
🔗بعد از تجربه ي موفق اين نمايشگاه به سراغ سيد کاظم آمد.
هادي طرح جديدي براي برگزاري نمايشگاه دستاوردهاي نبرد با داعش
در نجف آماده کرده بود.
🔳مي خواست در يک فضاي مناسب کار فرهنگي را
گسترش دهد.
اعتقاد داشت که تصاوير و فيلم هاي اين مبارزه ي مقدس براي آيندگان
ثبت شود و همزمان بايد به ديد عموم مردم رسانده شود.
🌟هادي روي اين طرح خيلي کار کرد. اما مسئولان حشدالشعبي با اين دليل
که نيرو و شرايط برگزاري اين نمايشگاه را ندارند
💟طرح را به تعويق انداختند
تا اينکه هادي براي بار آخر راهي مناطق عملياتي شد.
اما مهمترين کار فرهنگي که از هادي ديدم مربوط مي شد به کاري که به خاطر آن به ايران برگشت.
📌هادي تعداد زيادي چفيه وپيشاني بند با نام مقدس يا فاطمـه الزهرا آماده کرد و با خودش به عراق آورد.
🌀او مي دانست بهترين کار فرهنگي براي رزمندگان، پيوند دادن آنان با
حضرات معصومين، به خصوص مادر سادات، حضرت زهرا ،است.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و پنج
✳اولين بار که ايشان را ديدم همراه ما با يک خودرو به سمت نجف برمي گشتيم.
🌀موقع اذان صبح بود که به ورودي نجف و کنار وادي السلام رسيديم.هادي
به راننده گفت: نگه دار.
‼تعجب کرديم. گفتم: شيخ هادي اينجا چه کار داري❓
❇گفت: ميخواهم بروم وادي السلام.
گفتم: نميترسي؟ اينجا پر از سگ و حيوانات است.
🔗صبر کن وسط روز
برو توي قبرستان.
هادي برگشت و گفت: مرد ميدان نبرد از اين چيزها نبايد بترسد. بعد هم
پياده شد و رفت.
💟بعدها فهميدم که مدتها در ساعات سحر به وادي السلام مي رفته و بر سر
مزاري که براي خودش مشخص کرده بود مشغول عبادت مي شده.
🌟هادي مرد مبارزه بود. او در ميدان رزم و در مقابل دشمن هم دست ازاعتقاداتش بر نمي داشت.
🔘هميشه تصوير مقام عظماي ولابت را بر روي سينه داشت. براي رزمندگان عراقي صحبت مي کرد و آنها را از لحاظ اعتقادي آماده مي کرد.
📚برگرفته از کتاب شهید هادی ذوالفقاری
🍃🌹پسرک فلافل فروش🌹🍃
🔻قسمت هشتاد و شش
💟يادم هست خيلي با اعتقاد به جمعي از رزمندگان عراقي مي گفت:لحظه ي
شهادت نام مقدس ياحسين را به زبان داشته باشيد تاخود آقا بالاي
سرتان بيايد.
🌀کل وسايل همراه هادي، در همه ي مدت حضور در ميادين نبرد، فقط يک
ساک دستي کوچک بود.
🌟تعلقات او از همه ي دنياي مادي بريده شده بود.
در دوران نبرد خيلي کم غذا مي خورد، مي گفت: شايد بقيه ي رزمندگان
همين را هم نداشته باشند.
🔗کم مي خوابيد و به واقع خودش رابراي وصال
آماده کرده بود.
هادي درخط نبرد هم وظيفه ي روحاني بودن و مبلّغ بودن خود را رها
نمي کرد.
⭕در آنجا هم، وظيفه ي هر کس را به آنها متذکر مي شد.
زماني هم كه احتياج بود در كار تداركات و رساندن آب وآذوقه كمك
می كرد.