‹بِسْــمِرَبِّحَـسنجـٰانم›
منڪبوترنیستماماندیدمدربقیع
یاڪریمیرابرانیازحریمتیاحسن:)!'
¦⇠#السلامعلیڪیاحسنبنعلے
¦⇠#دوشنبہهایامامحسنے
#قرار_هرروزمون🕊
بیاین یه سلام به امام حسین بدیم..زیاد وقتتون رو نمیگیره.. !
✨اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ.
••اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ
••وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ
••وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ
••وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ🖤🥀
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يااَباعَبدِالله الْحُسَيْن عَلَيْهِ السَّلامُ
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان !'
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان🖤
صبحی که در آن ذکر لبم نام حسین است
ای جان دلم صبح من آن روز بخیر است
#فاطمه_احمدی
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اشک های بانوی کم حجاب در موکب های حجاب دختران انقلاب 🌱
زن جوانی در سالن فرودگاه منتظر پروازش بود. چون هنوز چند ساعت به پروازش باقی مانده بود، تصمیم گرفت برای گذراندن وقت کتابی خریداری کند. او یک بسته بیسکوئیت نیز خرید و برروی یک صندلی نشست و درآرامش شروع به خواندن کتاب کرد...
مردی در کنارش نشسته بود و داشت روزنامه میخواند.
وقتی که او نخستین بیسکوئیت را به دهان گذاشت، متوجه شد که مرد هم یک بیسکوئیت برداشت و خورد. او خیلی عصبانی شد ولی چیزی نگفت.
پیش خود فکر کرد: «بهتر است ناراحت نشوم. شاید اشتباه کرده باشد.»
ولی این ماجرا تکرار شد. هر بار که او یک بیسکوئیت برمیداشت ، آن مرد هم همین کار را میکرد. این کار او را حسابی عصبانی کرده بود ولی نمیخواست واکنش نشان دهد.
وقتی که تنها یک بیسکوئیت باقی مانده بود، پیش خود فکر کرد: «حالا ببینم این مرد بیادب چکار خواهد کرد؟»
مرد آخرین بیسکوئیت را نصف کرد و نصفش را خورد.
این دیگه خیلی پرروئی میخواست!
او حسابی عصبانی شده بود.
در این هنگام بلندگوی فرودگاه اعلام کرد که زمان سوار شدن به هواپیماست. آن زن کتابش را بست، چیزهایش را جمع و جور کرد و با نگاه تندی که به مرد انداخت از آنجا دور شد و به سمت دروازه اعلام شده رفت.
وقتی داخل هواپیما روی صندلیاش نشست، دستش را داخل ساکش کرد تا عینکش را داخل ساک قرار دهد و ناگهان با کمال تعجب دید که : جعبه بیسکوئیتش آنجاست، باز نشده و دست نخورده!
خیلی شرمنده شد!! از خودش بدش آمد ... یادش رفته بود که بیسکوئیتی که خریده بود را داخل ساکش گذاشته بود.
آن مرد بیسکوئیتهایش را با او تقسیم کرده بود،
بدون آن که عصبانی و برآشفته شده باشد...
در صورتی که خودش آن موقع که فکر میکرد آن مرد دارد از بیسکوئیتهایش میخورد خیلی عصبانی شده بود.
و متاسفانه دیگر زمانی برای توضیح رفتارش و یا معذرتخواهی نبود...
چهار چیز است که نمیتوان آنها را بازگرداند :
1. سنگ ... پس از رها کردن!
2. حرف ... پس از گفتن!
3. موقعیت... پس از پایان یافتن!
4. و زمان ... پس از گذشتن!
•|🔗🖤|•
﴿بِھ ناݦ خداے حـســـێـݩ﴾
دࢪد و دل بآ امام حسین🙃
جامانده ای از حرم🌱
⇨@Restless_128
دل نوشتہ هاے یک جوان عاشق
ڪہ یک عمر دࢪحسرٺ دیداࢪ کربلآ میسوزد
#اینجایڪجواݩمینویسدبہعشق
«حٌـسِیـ♡ــن»
رفقا حمایتش کنین،این جوون کل زندگیش رو برا امام حسین گذاشته
مداح هم هست 🤩
@Restless_128
نوشته های قشنگی میزاره اگه عضو نشی و به راحتی از این پیام بگذری خیلی از چیزارو از دست دادی😟
این کانال ماله یک جوون عاشقه که تا به حال کربلا نرفته ولی عشق حسین
بدجوری گرفتارش کرده😍