eitaa logo
شهدا شهرک ولیعصر (عج)
194 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
20 ویدیو
0 فایل
زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
پاسدار شهید رمضان ابراهیم زاده  تاریخ ومحل شهادت 60/1/28 مریوان ,متولد 1330/1/15 ساری ,ساکن محله بهداشت
پاسدار شهید رمضان ابراهیم زاده  تاریخ ومحل شهادت 60/1/28 مریوان ,متولد 1330/1/15 ساری ,ساکن محله بهداشت
فرازهایی از وصیتنامه شهید رمضان ابراهیم زاده : چه گوارا است و چه خوب است و چه شیرین است شربت شهادت . زندگانی نه آنقدر شیرین است که انسان شرافت را به خاطره آن بفروشد و نه مرگ آنقدر تلخ است که انسان از مرگ هراسی داشته باشد. آنچنان که پیامبر اکرم (ص) می فرماید : ما مانند مسافری هستیم که چند ساعتی زیر سایۀ درختی استراحت می کنیم و سپس به راه خود ادامه می دهیم ، پس چه خوب است که در استراحت نیز بر نفس خود غلبه کنیم و هیچگاه خالق خود را فراموش نکنیم . آری همسر عزیزم ! مگر نه اینکه شعار ما این است که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا ! پس اگر در راه خدا شهید شدم غمگین مباش . تو ای همسر خوبم برخیز نمازت را از سر گیر و دعا کن که همرزمانم و مخصوصا رهبر کبیر انقلابمان امام هر چه زودتر پیروز شوند . همسرم ! می دانم که همانطوری که من به جهاد الله می روم در سنگر حجاب با تمام دنیا دوستان مبارزه میکنی . چنانچه این کار را کردی تو هم شهید هستی و در آن دنیا هم با هم هستیم .
مختصری از زندگینامه شهید رمضان ابراهیم زاده: شهید ابراهیم زاده در سال 1330 در شهر ساری متولد گردید. تحصیلات خود را تا پنجم ابتدایی ادامه داد و به دلیل مشکلات اقتصادی از تحصیل بازماند. پس از آن همراه پدر در مزرعه به کشاورزی پرداخت . وی از همان دوران کودکی گرایش خاصی نسبت به مسائل دینی داشت بطوریکه در کلاسهای قرآن همواره شرکت می کرد و در مراسم دعاها از جمله کمیل ، دعای توسل و ندبه حضور داشت. در مسجد محل اقدام به برگزاری کلاسهای عقیدتی و سیاسی می کرد. از نظر اخلاقی فردی متواضع و بامتانت بود بگونه ای که با رفتارش دیگران را تحت تاثیر قرار می داد. پیش از انقلاب در راهپیماییها بر علیه رژیم شاه شعار سر می داد و اعلامیه و نوارهای های امام را توزیع می کرد و نزدیک به چهارصد نوار از سخنرانی های امام را پخش نمود. همیشه پیشاپیش جریانات انقلاب بود و در نمازهای جمعه و جماعت حضور فعالی داشت تا اینکه به خدمت سربازی رفت. دو سال خدمت را با موفقیت طی کرد و به تهران عزیمت نمود و در کارخانه ایران یاسا مشغول به کار شد. وی پس از مدتی با آغاز جنگ تحمیلی داوطلبانه به جبهه عزیمت نمود و در سال28 فرودین 1360 در منطقه مریوان در مصاف با دشمن بعثی به شهادت رسید.مزار شهید در بهشت زهرا (س) میباشد
سرباز شهید محرمعلی رحمانی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 اهواز ,ساکن خ شهید مسلمی (جلالی جنوبی)،مزار شهید قطعه 26 ردیف 54 شماره 52
سرباز شهید محرمعلی رحمانی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 اهواز ,ساکن خ شهید مسلمی (جلالی جنوبی)،مزار شهید قطعه 26 ردیف 54 شماره 52
سرباز شهید محرمعلی رحمانی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 اهواز ,ساکن خ شهید مسلمی (جلالی جنوبی)،مزار شهید قطعه 26 ردیف 54 شماره 52
سرباز شهید محرمعلی رحمانی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 اهواز ,ساکن خ شهید مسلمی (جلالی جنوبی)،مزار شهید قطعه 26 ردیف 54 شماره 52
شهید غلامعباس حمیدی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 دشت عباس ,ساکن محله بهداشت مزار شهید   قطعه 26 ردیف39 شماره 45
شهید غلامعباس حمیدی  تاریخ ومحل شهادت 61/1/28 دشت عباس ,ساکن محله بهداشت مزار شهید   قطعه 26 ردیف39 شماره 45
وصیتنامه شهید غلامعباس حمیدی: خدایا این وصیت نامه را درحالی می نویسم که با کوله باری از گناه ، راه به هیچ جا نبرده ام و فقط شرمنده و درمانده رو به تو آورده ام. زیرا که درِ رحمت تو همیشه باز است و لطف و مهر تو چنان عظیم است که با این بارعظیم گناه ، باز بنده ات را می بخشی و او را می پذیری. این عبد عاصی هم اکنون به خواست خداوند بزرگ ، درهم کوبندۀ ستمگران است. آمادۀ یک عملیات می شود تا شاید خداوند نظر لطفی به من کند و به مهمانی بسیار عظیم و باشکوه پروردگارم راهم دهند ، اگر لیاقت آن را داشته باشم. من با ایمانی که به خدا و روز قیامت داشتم وظیفۀ شرعی خود دانستم که پا به عرصه جهاد بگذارم و شاید در راه خدا کشته شوم. من همیشه آرزویم این بود و همیشه با خود می گفتم" خدایا چه می شد اگر من در کربلا بودم و در رکاب امام حسین (ع) شهید می شدم " اما می فهمیدم که لیاقت آن را نداشته و ندارم. حالا هم آماده ام تا در جبهه که در ادامه همان راه کربلاست ، در راه خدا کشته شوم ولی آیا کشته شدن مرا می توان شهادت نامید ؟ خدایا ! نا امید نیستم ولی در خود هیچ لیاقت شهادت نمی بینم ولی آگاهم که تو ، توبه پذیری. من به درگاه شما توبه می کنم و هدفم جلب رضایت خداست . خدایا ! فقط از تو می خواهم که از من راضی باشی تا پاک از این دنیا بروم . هدفم شهادت نیست ، فقط جلب رضایت توست و تو می دانی که این شعر همیشه وِرد زبانم است که :یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد همانگونه که امام حسین (ع) در لحظات آخر سر به سجده گذاشت و فرمود : " الهی رضاً برضائک صبراً علی بلائک تسلیماً لامرک یا غیاث المُستغیثین " هم اکنون آماده ام که در راه تو ، یکباره جان دهم ، یا اینکه کم کم و به تدریج و یا آنکه در راهت معلول شوم و دست و پایم از بدن جدا شود . به هر حال فقط رضایت تو را می خواهم و بس. بقیه را به خودت واگذار می کنم.
وصایای شهید محرمعلى رحمانى: بى عشق خمینى نتوان عاشق مهدى شد. من چند ماه بعد از حمله صدامیان کافر به مملکت اسلامیمان، آرزو مى کردم به جنگ با آنها رفته تا کمکى به برادران رزمنده بکنم و با این کار بتوانم دِینَم را به اسلام و قرآن و ایران انجام دهم. همیشه سر نماز از خداوند مى خواستم مرا به آرزویم برساند و به جبهه بیایم. آرزوى دیگرم پیروزى رزمندگان در جنگ است و روزى به این آرزویم خواهم رسید. امام فرمودند: جوانان به جبهه رفته و کار را یکسره کنند. این فرمایشات مانند یک وحى آسمانى بود و شوق مرا براى آمدن به جبهه صد چندان کرد؛ از خداوند مى خواستم مانند کبوتران به من دو بال بدهد تا بتوانم بسوى جبهه پرواز کنم  براى آمدن جبهه روزشمارى مى کردم و آخر سر با امدن به ارتش به صورت داوطلبانه راهى جبهه شدم، تمامى خواسته ام رفتن به خط مقدم بود و هر وقت بچه ها به خط مقدم مى رفتند، با حسرت به آنها نظاره مى کردم. ولى امیدوارم آن روز فرا برسد، تا در خط مقدم اسلحه بر دوش گرفته و با صدامیان کافر بجنگم تا پیروزى نهایى نصیب لشکریان اسلام گردد. ...و اگر در این راه شهید شدم، چند وصیت دارم؛ اول سخنم با پدر عزیزم مى باشد. در موقع خواندن نماز و قرآن، پدر جان! اول براى سلامتى رهبر کبیر انقلاب، امام عزیز دعا کن. پدر جان! اگر من شهید شدم، زیاد ناراحت نباش که من به آرزویم رسیده ام و دیگر این که براى پیروزى رزمندگان اسلام دعا کن. ...و سخنى با مادر عزیزم؛ مادر جان! شیرت را حلالم کن و اگر شهید شدم، برایم زیاد ناراحتى نکن و به جاى آن از همسرم خیلى مواظبت کن و من هم روز قیامت نزد سرور شهیدان، حضرت امام حسین(ع) و مادر بزرگوارش، حضرت زهرا(س) از شما پدر و مادرم شفاعت خواهم کرد. وصیتى با همسرم؛ همسر مهربانم! از یگانه فرزندمان مصطفى به خوبى پرستارى نما. تا آنجا که ممکن است او را بى سرپرست نگذار که به یارى خدا روز قیامت نزد زینب (س) تو را شفاعت مى کنم. خواهران وبرادرانم ادامه دهنده راه من باشید. امام عزیز و رهبر کبیر انقلاب اسلامى و رزمندگان غیور را در جبهه ها تنها نگذارید. با رهبرى امام بزرگوار و یارى رزمندگان، صدام و صدامیان را از مملکت اسلامى دور کرده و مرقد مطهر حسین بن على(ع) را آزاد سازید.  در آخر باز هم سفارش مى کنم از همسر و فرزندم مصطفى به خوبى مراقبت کنید. محرمعلى رحمانى