مختصری از زندگینامه شهید مرد علی صدقی: مردعلي در آغازين روز خرداد ماه سال 1348 در اروميه به دنيا آمد. روزهاي کودکي و نوجواني را در سايه امن خانواده سپري کرد و در 7 سالگي به دبستان رفت. صدقي تحصيلاتش را تا اخذ مدرک کارداني ادامه داد، زمانيکه جنگ تحميلي آغاز شد دلش طاقت نياورد و قدم به عرصههاي ايثار و مجاهدت نهاد. مردعلي که عضو رسمي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بود، در جبهههاي حق عليه باطل مردانه رزميد. او در منطقه مهاباد بر اثر استنشاق گازهاي شيميايي 60% جانباز شد و مدتها درد و رنج آن را تحمل کرد. وي سرانجام در تاريخ 16/11/1374 در سن 26 سالگي در بيمارستان شهيد فياضبخش دار فاني را وداع گفت. مزار پاکش در بهشت زهرا (س) قرار دارد.
شهید حسین جمشیدی در سال 40/1/1 در خانواده ای مومن و معتقد به مبانی دین اسلام پا به عرصه گیتی نهاد. او تنها فرزند خانواده بود و هوش و استعداد سرشاری داشت. پدرش را که کارگر ساده ای بود در همان دوران کودکی از دست داد و در دامان مادری صبور و مومن پرورش یافت و راهی محیط تعلیم و تربیت شد. شهید جمشیدی دوران دبستان تا دبیرستان را با موفقیت گذراند و با بکارگیری هوش و استعداد بالای خود ، در ردیف دانش آموزان ممتاز و نمونه قرار گرفت. غبار یتیمی و غم بی پدری هیچگاه اراده او را در رسیدن به اهداف سست نکرد و اندیشه اش را به انحراف سوق نداد. او همزمان با تحصیل و کسب مدارج علمی ، به کارهای مختلف از جمله سیم کشی ، رنگ آمیزی ساختمان و رانندگی اشتغال داشت و علاوه بر این در زمینه هنر خوشنویسی نیز از مهارت تحسین برانگیزی برخوردار بود. شهید جمشیدی یکسال از دوران بلوغ خود را سپری کرده بود که نهضت اسلامی به اوج رسید و او گویی که گمشده ای را یافته ، همگام با دیگر مبارزان به سیل خروشان ملت پیوست و شب و روز در حرکتهای انقلابی برضد رژیم ستمشاهی شرکت نمود. پخش اعلامیه های امام و نوشتن شعارهای افشاگرانه ضد رژیم بر روی دیوارها از کارهای همیشگی او بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در دوران اقدامات خائنانه منافقان در سطح کشور برای ایجاد ناامنی و ناامیدی میان ملت، شهید جمشیدی شجاعانه به مقابله برخاست و بارها با آنان درگیر شد. پس از آغاز جنگ تحمیلی او به ندای رهبر کبیر انقلاب پاسخ گفت و هنوز تحصیلات دبیرستان را به اتمام نرسانده بود که عزم رفتن به جبهه کرد. پیش از اعزام به دلیل سن کم ، او را پذیرش نکردند و لذا تصمیم گرفت بشکل انفرادی به جبهه خوزستان عزیمت کند و از آنجا در مناطق عملیاتی حضور یابد. وی بعد از گذراندن دوره آموزشی در پادگان امام حسین(ع) راهی جبهه های نبرد حق علیه باطل شد. شهید جمشیدی عقیده داشت و می گفت : به جبهه می روم به این امید که اگر ( نیروهای متجاوز را ) بکشم ، ثواب بسیار بردم و اگر هم شهید شوم عزت دنیای دیگر نصیبم خواهد شد. او با این تفکر در عملیاتی که با رمز یا مهدی(عج) ادرکنی در منطقه مالکیه 59/11/17صورت گرفت به درجه رفیع شهادت نائل شد اما هیچگاه خبری از پیکر مطهرش بدست نیامد و به ظاهر مفقودالاثر شد اگر چه نام و یادش برای همیشه ماندگار خواهد ماند.
وصيت نامه شهید محمد حسن پریمی
بسم الله الرحمن الرحيم قال امير المؤمنين (ع):« إنّ الموت طالب حثيث لايفوته المقيم و لا تعجزه الهارب . انّ اکرم الموت القتل» مرگ ، با شتاب تعقيب کننده است و «همه را در يابد» نه ماندگان از دست آن برهند و نه فراريان او را باز دارند، گرامي ترين مرگ کشته شدن است. (نهج البلاغه ،خطبه123) اينجانب محمد حسن پريمي فرزند غلام حسين،خدمت پدر و مادر بزرگوارم سلام عرض مي نمايم. سپس خدمت برادران و خواهرانم يک به يک سلام عرض مي کنم .ان شاءالله خداوندشما راهميشه سلامت نگه دارد. اميدوارم از من راضي باشيد و اگر در اين راه شهيد شدم مرا ببخشيد. الان وقت جنگ است ، با چنين وضعيتي ديگر نمي توانم در قم بمانم و درس بخوانم. الان وقت رفتن به جبهه است و بايد به نداي رهبرم پاسخ بدهم. لذا بسوي جبهه آبادان در حرکت هستم و من عازم جهان عقبي مي باشم. از همه بستگان و دوستان و آشنايان پوزش مي طلبم و از مردم دلير مي خواهم گوش به فرمان امام عزيز باشيد و هرگز در برابر دشمنان اسلام و انقلاب سر تسليم فرود نياوريد. کتابهاي مرا وقف کنيد تا مردم استفاده کنند و مرا از دعاي خيرتان بي نصيب نگذاريد. دعا کنيد که خداوند فيض شهادت را نصيب من بفرمايد زيرا از خداوند خواسته ام که شهيد بشوم. «والسلام عليکم ورحمة الله برکاته »
محمدحسن پريمي 59/9/14
مختصری از زندگانی شهید محمد حسن پریمی:
شهید محمد حسن پریمی فرزند غلامحسین در تاریخ ۱۳۴۰/۰۲/۲۴ در یکی از خانواده های مذهبی مجید آباد دامغان متولد شد. او تا مقطع ششم ابتدایی را در روستا گذراند.بعد از آن مدرسه را رها کرد و برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه دامغان وارد شد. شهید یک جوان انقلابی بود و در پخش و تکثیر اعلامیه های انقلابی و …. فعالیت های قابل توجهی را از خود نشان می داد و حتی در جریان همین مبارزات دستگیر و شکنجه هم شده بود.
بعد از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در اوایل سال ۵۸ بود که به قم رفت تا تحصیلات حوزوی خود را در این شهر ادامه دهد.
او از طریق بسیج سپاه قم به جبهه اعزام شد ودر تاریخ ۱۳۵۹/۱۱/۱۷ هنگامی که مشغول عملیات دیده بانی بود،در آبادان و به دست مزدوران بعثی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و از جام شهادت سیراب شد.
پیش از آن کاندر جهان جام می و انگور بود از شراب لایزالی جام ما ممهور بود
پیکر پاک شهید پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان آرمید.
“راهش جاوید باد”
گرامی باد یاد شهداء عملیات پدافندی چزابه ...
این عملیات در تاریخ 60/11/17 بود .پس از عملیات موفق طریق القدس ازاد سازی بستان توسط رزمتدگان سپاه اسلام. دشمن بعثی عقب نشینی بزرگی داشت لذا اشغال مجدد بستان را در سر پروراندوخود صدام حسين در منطقه فرماندهی حمله وعملیات سنگین از چزابه رو فراهم اورد .اما رزمندگان اسلام با رشادت وپایمردی این تلاش مذبوهانه لشگر بعثی عراق را ناکام گذاشت