🌸🍃
دق کردم #جواد
دق کردم پشت تموم این لبخندهای ساختگی که بعد از رفتنت روی صورتم نشوندم
مےدونم که بعدِ رفتنت دیگه این دلم، دل نمےشه💔
این لبخندا لبخند نمیشه
چه فایده؟ دل داشته باشی و دلدار... رفته باشه
چه فایده وقتی لبخند تو رو نمےبینم
جواد عزیز
مےدونم که بعدِ رفتنت، من دیگه اون منِ سابق نمیشم
#دلتنگی
#رفاقت
#حرف_دل_رفقا
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@javad_mohammady
هدایت شده از شهید مدافع حرم جواد محمدی
🌹
چند روز پیش قبل از اینکه اعزام بشه ظهر توی مسجد دیدمش،جلوی آیئنه وضوخونه ایستاده بود داشت محاسنش رو مرتب میکرد.
باشوخی بهش گفتم
" #آقاجواد محاسنت داره سفید میشه"
باهمون چهره خندان همیشگی گفت
"اینا که خودبه خود سفید میشه، اونی که سیاهه وباید سفیدش کرد دله"
اینو گفت وخندید ورفت....
حالا من موندم بااین دل سیاه و#جواد، بادل پاک ونورانی پرکشید
#خاطره
@Javad_mohammady
🍃🌸
#خاطره
#جای_خالی_جواد
یه روز بعدازنمازظهر با #جوادحیدر رفتیم مسجد صدیقیها ، معروف به #محفل_اشک...
واردمسجدکه شدیم ناخودآگاه چشمم افتاد به عکس #جواد
عکسی که مثل خودش صلابت خاصی داشت را زده بودند بالای مسجد، بین یه تعداد دیگه ازشهدای مدافع حرم
برام جالب بود عکس جواد... اینجا،؟
مااین همه شهید مدافع داریم چرا ازبین این همه شهید، عکس این چندشهید اینجاس؟
ازخادم محفل که خودش ازاون پیرغلامای باصفا بود پرسیدم
"حاجی مناسبت عکس آقاجواد وبقیه شهدای مدافعی که زدید اینجاچیه"؟
گفت
"این آقاجوادشما ازمشتریای پابه کار روضه های محفل اشک بود که هروقت میومد #مشهد مرتب اینجابود وبااون گریه هاش صفایی میدادبه جلسه ی روضه"
،بهش گفتم میشناختیش ؟
گفت
"وقتی شهید شد روضه خونای محفل تو روضه گفتند که آهای مردم #جوادمحمدی هم جوازشهادتش را ازاین روضه ها ازمادرپهلوشکسته گرفت وماجرای شهادت جواداون روز شد روضه ی محفل مون وچه آتشی زدبه جلسه"
باخودم گفتم یادجواد وجمله ی معروفش بخیر که مدام میگفت:
« #مردان_خدا_گمنامند»
جواد واقعا گمنام بودومانشناختیم که یه عمر با کی زندگی میکردیم؟
راوی: دوست #شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@Javad_mohammady
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸 🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جوادمحمدی 🍃ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان شهید محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
🔸قسمت دوم🔸
🌹عاشق خانواده بود و میگفت باید پشت جبهه محکم باشد
جاهلان و غافلانی که شهدای مدافع حرم را افرادی در نظر میگیرند که برای گرفتن پول به سوریه میروند، کجایند تا ببینند این شهدا پلههای رسیدن به عرش را دوان دوان طی کردهاند و در مقامات و جایگاه، کسی توان رسیدن به آنها را ندارد.
#ابراهیم از علاقه بسیار #جواد به خانواده و دختر پنج ساله اش #فاطمه، این گونه بیان کرد:
"بسیار زیاد به خانواده عشق می ورزید و عادتی داشت که شماره همسرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره کرده بود"،
میگفت:
"در هفت آسمان و دو عالم، یک نفر همسر من نمی شود" و خودش فلسفه این شماره را اوج عشقش به خانواده عنوان می کرد.
علاقه اش به فاطمه به حدی بود که زبان من توان بازگو کردنش را ندارد و زمانی که از ماموریت برمیگشت به رفقا می گفت، خدمت به خانواده اهمیت بسیاری دارد و باید در خدمت خانواده بود.
وی از احترام گذاشتن جواد به خانواده همسر این چنین بازگو کرد:
"همسر جواد خواهر شهید بود و پدرش سال ها قبل به رحمت خدا رفت؛ جواد احترام بسیاری به مادر همسرش می گذاشت و می گفت خانواده باید در رفاه باشند و مرد خانه باید خدمت گذاری کند زیرا پشت جبهه باید محکم باشد."
ابراهیم امان الهی از استحکام رفاقت ۲۰ ساله شان گفت:
"شروع رفاقت بین من و جواد از سال ۷۶ بود ولی استحکام این رفاقت در جلسه شهید حسنعلی زمانی و سال ۷۸ رقم خورد، آن روزها جواد تازه وارد سپاه شده بود و هر روز، پیش تر می رفت، پایه های رفاقت ما قوت می گرفت و این با هم بودن از درچه و مسجد و پایگاه بسیج گرفته بود تا میدان نبرد سوریه؛"
یک کلام بگویم:
"جواد و من حکم برادر را داشتیم و تحمل دوری از همدیگر برایمان سخت بود به نحوی که وقتی جواد از ماموریت به درچه می آمد، به سرعت دیدار من و او تازه می شد.
بعد از اعزام اولمان در سال ۹۴ به سوریه با همدیگر پیمان بسته بودیم که پشت به پشت هم شمشیر بزنیم و تا مسجدالاقصی حرکت کنیم.
همرزم شهید مکثی عمیق کرد و با صدای لرزان ادامه داد:
"سال ۹۴ که اولین اعزام من و جواد به سوریه بود، با هم عهد بستیم که اگر یکی از ما دو نفر زودتر شهید شدیم، پیکر را به عقب برگردانیم و جواد میگفت: اجازه ندهیم پیکر هر یک از ما دست داعش بیفتد.😔
اصفهان شرق
👈ادامه دارد...
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@javad_mohammady
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جواد_محمدی 🔸قسمت دوم🔸 🌹عاشق خانواده
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم جواد محمدی
🔸قسمت سوم🔸
🌹از زمان شهادت علی شاهسنایی آسمانی شد
ابراهیم از رفاقت دوماهه با علی شاهسنایی در سوریه نکته ها گفت:
سال ۹۴ و اعزام دو ماهه ما به سوریه، آغاز رفاقت سه نفره با علی شاهسنایی شد، روحیات خاص علی شاهسنایی باعث شد که از دست دادن علی برای #جواد بسیار سخت تمام شود زیرا علی شاهسنایی همانند جواد، محور روحیه بود.
وی از تلاش بی شائبه جواد در به عقب بردن پیکر مطهر علی شاهسنایی خاطرات بسیاری داشت و با اشاره به شهادت مظلومانه علی تاکید کرد:
"بعد از آزادسازی خان طومان، زمانی که علی شاهسنایی به شهادت رسید، طبق قراری که گذاشته بودیم،
جواد تمام تلاشش را کرد که پیکر #علی را به عقب برگرداند تا دست نیروهای معاند نیفتد و تلاشش به نتیجه رسید
ولی در آن زمان باید شرایط را به گونه ای کنترل می کردیم که بچه ها از شهادت علی مطلع نشوند،
جواد در حالی که غم از دست دادن علی برایش بسیار گران بود، اجازه نمی داد که نیروها از شهادت علی مطلع شوند و روحیه خودشان را از دست بدهند و در پنهان به اندازه ای برای علی گریه کرده بود که چشمانش قرمز شده بود
ولی به خاطر بچه ها به من می گفت اگر می خواهی گریه کنی برو جای دیگر که بچه ها متوجه نشوند.
بعد از مدتی که همه از شهادت علی مطلع شدند؛ با وجودی که وجودش از نبود علی می سوخت به همه می گفت که "علی به حقش رسید و خواسته ای جز شهادت نداشت".
همرزم شهید از شجاعت جواد این چنین گفت:
زمانی که شهید علی شاهسنایی به درجه شهادت رسید، جواد با شجاعت برای نجات پیکر مقدس شهید، به جلو رفت؛ تیر به ران جواد محمدی خورد و به شدت مجروح شد، بعد از گذشت چند ساعت جواد سوار بر موتور و چوب دستی که به عنوان عصا از آن استفاده می کرد، با پای خونین به جلو آمده بود تا کمک کند،
به او گفتم با پای مجروح چرا جلو آمدی، گفت:
این زخم چیزی نیست و اجازه دهید با موتور جلو بمانم؛ اتفاقی نمی افتد و لبخند زد.
🌹در سفر راهیان نور دلش را با شهدا گره میزد/ پیاده روی اربعین را از دعای عرفه شلمچه داشتیم
ابراهیم از روحیه #خدمت_رسانی جواد و #وقف کردن اموال شخصی اش در راه شهدا و سفر راهیان نور این چنین بیان کرد:
چند سالی بود که اوایل اسفند با جواد به راهیان نور می رفتیم و این مدت جواد با ماشین شخصی خودش کار خدمت رسانی به زائران شهدا را انجام می داد و هیچ گاه از کسی بابت این کار، مطالبه ای نداشت.
وی از #روحیه_خستگی_ناپذیر جواد در کار خیر و معنویت و نذر چند ساله جواد در شلمچه این چنین گفت:
چند سالی بود که جواد به همراه رفقا در روز عرفه به شملچه میرفتند و در بین زائران شلمچه، شربت توزیع می کردند.
جواد میگفت بیا اینجا از خدا بخواهیم که اربعین کربلا با پای پیاده رهسپار شویم و این چنین شد و سال بعد از آن نیز اربعین سوریه بودیم و امسال اربعین، جواد عزیزمان به ارباب تشنه لب امام حسین(ع) رسید و ما از قافله جا ماندیم.
اصفهان شرق
👈ادامه دارد...
🍃🌸
#شهیدجوادمحمدی
@javad_mohammady
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸🍃 #ایمان_و_ازخودگذشتگی_جواد_با_همه_فرق_داشت روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی شهید مدا
🍃🌸🍃
روایتی خواندنی از همسر صبور #شهیدجوادمحمدی
روایت یک دلدادگی تمام عیار❤️
در این مرقومه عاشق و معشوق هر کدام سرجای خودشان نقش بازی میکنند و من امروز سعادت نوشتن بخشی از دنیای خاطرات خانم سلیمانی و جواد محمدی را دارم.
خانم سلیمانی با اشاره به تکرار زیبای برخی روزها در زندگی سه نفره شان می گوید:
#جواد متولد ۲۹ مرداد ۶۲ بود و من متولد ۲۹ اردیبهشت ۶۵؛
در تاریخ ۲۹ آذر ۸۴ عقد کردیم و سال ۸۷ وارد زندگی مشترک شدیم که حاصلش تولد فاطمه در ۲۰ فروردین ۹۱ بود.
🔴 شرط ازدواجمان ایمان بود و جواد در این شرط رتبه اول بود😍
همسر شهید ملاک انتخاب همسر آینده اش، ایمان بود و ادامه داد:
حرف اول و اخر هر دوی ما این بود که به نحوی برای زندگی قدم برداریم که #مسیر_رسیدن_به_خدا را برای طرف مقابل هموار کنیم
و در این خصوص، اولین شرط ازدواجم #ایمان طرف مقابلم بود و آن را در جواد به وضوح مشاهده کردم.
و با گذشت ۱۰ سال از زندگی مشترکمان هر روز اخلاق پسندیده ای را در وجود آقا جواد می دیدم به گونه ای که نمی توانستم سرنوشتی جز شهادت را برای جواد در نظر بگیرم.😇
یکی از خواسته هایی که فقط خودم می دانستم این بود که همسرم پاسدار باشد که با آمدن جواد برای خواستگاری، محقق شد؛
به درستی جواد پاسدار حریم اسلام و ولایت بود و در پاسداری کم نمی گذاشت.
#خاطره
#همسرانه
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@Javad_mohammady
#رفیق خوب که گند اخلاق نمیتونه باشه؛
همیشه با روی باز به استقبال رفقاش میره.
اتفاقا #چون_با_خداست
اخلاق خوبی داره!
#جواد رفیق خوبِ با اخلاقِ و خنده رو بود ...
#رفیق_شهیدم
#شهیدِ_آینده_مسلم
❤️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷
تازه عمل کرده بود و آورده بودنش تو بخش
چشماشو ڪم ڪم باز کرد
رفقاش خوشحال شدن از بهوش اومدنش
کمی که سرحال شد،شروع کرد به تعریف کردن
"بچه ها! جواد اومده بود ملاقاتم!مثه همیشه میخندید و بهم روحیه مےداد؛با چندتا از دوستاش اومدن و رفتن"
همه تعجب کرده بودن!😳
آخه #جواد_چند_روز_قبلش_شهید_شده_بود!
حسین جان!
حتما امشب بازم جواد میاد سراغت، مےبردت پیش خودش...
سلام ما رو به #جواد برسون و بگو:
#بچه_ها_اینجا_خیلی_دلتنگن💔
درگذشت حجت الاسلام والمسلمین #حسین_شاهنظری را به خانواده و دوستانش تسلیت مےگوییم .
@javad_mohammady
💠حاج حسین یکتا :
🌷وقتی تیر میخورد به پهلوی بچه ها
چیزی که میشنیدیم
یه آخ بود ؛
یه افتادن.
نمیدونین وقتی تیر میخوره تو پهلو آدم ..
باز میخوره تو پهلو تا نخوره به استخون کمتر میفهمی
این یطرف قصّه ؛
یطرف دیگه اینکه وقتی تیر خورد تو پهلو دیگه نفس کشیدن سخت میشه !!!
براتون روضه ی نفس کشیدن خانم حضرت زهرا "س" رو توی بستر خوندن ...
@javad_mohammady
شنیدهـ ایم #جواد هم نشان از #مادر دارد ...
▪️به یاد شهدای پهلو شکستهـ که به مادرشان حضرت زهرا "س" اقتدا کردند...
شهید مدافع حرم جواد محمدی
#خاطرهازشهیدجوادمحمدی وقتی ایام #فاطمیه میرسید جواد حال و هوای خاصی پیدا میکرد ؛😔 روضه خواندن
#زهرایی_ها #شهید می شوند
این را من نمیگویم
نگاه کن!
حتی #نگاهشان هم
عطر #یاس دارد...
رمز #پرواز یا #زهراست ...🕊
و #جواد چه زیبا
دل دادهء مادر بود....
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@Javad_mohammady