🏴 ڪاش خدا رزق مرا بنویسد اربعین هم قدم یار اباعبدالله
🌹 بیاد شهید مدافع حرم #جواد_محمدے
🌹بگذار ڪہ اربعین ڪنارت باشم ...
❤️ @javad_mohammady ❤️
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸 🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جوادمحمدی 🍃ابراهیم امان اللهی یکی از همرزمان شهید محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
🔸قسمت دوم🔸
🌹عاشق خانواده بود و میگفت باید پشت جبهه محکم باشد
جاهلان و غافلانی که شهدای مدافع حرم را افرادی در نظر میگیرند که برای گرفتن پول به سوریه میروند، کجایند تا ببینند این شهدا پلههای رسیدن به عرش را دوان دوان طی کردهاند و در مقامات و جایگاه، کسی توان رسیدن به آنها را ندارد.
#ابراهیم از علاقه بسیار #جواد به خانواده و دختر پنج ساله اش #فاطمه، این گونه بیان کرد:
"بسیار زیاد به خانواده عشق می ورزید و عادتی داشت که شماره همسرش را در گوشی به ۷۲۱ ذخیره کرده بود"،
میگفت:
"در هفت آسمان و دو عالم، یک نفر همسر من نمی شود" و خودش فلسفه این شماره را اوج عشقش به خانواده عنوان می کرد.
علاقه اش به فاطمه به حدی بود که زبان من توان بازگو کردنش را ندارد و زمانی که از ماموریت برمیگشت به رفقا می گفت، خدمت به خانواده اهمیت بسیاری دارد و باید در خدمت خانواده بود.
وی از احترام گذاشتن جواد به خانواده همسر این چنین بازگو کرد:
"همسر جواد خواهر شهید بود و پدرش سال ها قبل به رحمت خدا رفت؛ جواد احترام بسیاری به مادر همسرش می گذاشت و می گفت خانواده باید در رفاه باشند و مرد خانه باید خدمت گذاری کند زیرا پشت جبهه باید محکم باشد."
ابراهیم امان الهی از استحکام رفاقت ۲۰ ساله شان گفت:
"شروع رفاقت بین من و جواد از سال ۷۶ بود ولی استحکام این رفاقت در جلسه شهید حسنعلی زمانی و سال ۷۸ رقم خورد، آن روزها جواد تازه وارد سپاه شده بود و هر روز، پیش تر می رفت، پایه های رفاقت ما قوت می گرفت و این با هم بودن از درچه و مسجد و پایگاه بسیج گرفته بود تا میدان نبرد سوریه؛"
یک کلام بگویم:
"جواد و من حکم برادر را داشتیم و تحمل دوری از همدیگر برایمان سخت بود به نحوی که وقتی جواد از ماموریت به درچه می آمد، به سرعت دیدار من و او تازه می شد.
بعد از اعزام اولمان در سال ۹۴ به سوریه با همدیگر پیمان بسته بودیم که پشت به پشت هم شمشیر بزنیم و تا مسجدالاقصی حرکت کنیم.
همرزم شهید مکثی عمیق کرد و با صدای لرزان ادامه داد:
"سال ۹۴ که اولین اعزام من و جواد به سوریه بود، با هم عهد بستیم که اگر یکی از ما دو نفر زودتر شهید شدیم، پیکر را به عقب برگردانیم و جواد میگفت: اجازه ندهیم پیکر هر یک از ما دست داعش بیفتد.😔
اصفهان شرق
👈ادامه دارد...
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@javad_mohammady
شهید مدافع حرم جواد محمدی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃🌸🍃 🌸🍃🌸🍃 🍃🌸🍃 🌸🍃 🍃 🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم جواد محمدی 🔸قسمت سوم🔸 🌹
🍃🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🎤گفتگو با همرزم و رفیق شهید مدافع حرم #جواد_محمدی
🔸قسمت چهارم🔸
🌹خاطره ای از یک سفر اربعین/ پای رفیق باید ایستاد
ابراهیم با خاطره ای از سفر اربعین ادامه داد:
دفعه اول که اربعین کربلا باهم پیاده رفتیم، من اواسط راه پا درد شدیدی گرفتم، به جواد گفتم:
شما بچه ها را بردار برو جلو و معطل من نشوید و سر ظهر عمود ۳۱۰ منتظر بمانید تا که من برسم.
ظهر که رسیدم به عمود ۳۱۰، جواد و بچه ها را پیدا نکردم، دو ساعتی دنبالشون گشتم ولی باز پیداشون نکردم؛
باخودم گفتم بچه ها حتما زیاد معطل من شدند و چون قرارمون برا استراحت و خواب در عمود ۳۶۰ هست حتما رفتند آنجا
حرکت کردم که برسم به جواد و دوستان، ولی جواد همون اطراف عمود۳۱۰ ایستاده بود منتظر من.
بچه ها به جواد اصرار می کنند که بیا برویم و حتما ابراهیم ما را پیدا نکرده و رفته جایی دیگر، ولی جواد در جواب بچه ها تکرار میکنه که تا ابراهیم را پیدا نکنم از اینجا تکون نمیخورم؛ هرکس میخواد حرکت کنه، اشکال نداره ولی من میمونم تا ابراهیم را پیدا کنم.
جواد میگه ما باهم پیمان داریم که هوای همدیگه را داشته باشیم و من بدون اون نمیام تا پیداش کنم، این درس بزرگی بود برا همه رفقا که یادبگیرند پای رفیق تا همه جاباید ایستاد.
🌹باب روضه که باز می شد، بلند بلند گریه می کرد/ در سوریه نشان از مادرش حضرت زهرا(س) گرفت
ابراهیم از ارادات خاص جواد به حضرت زهرا(س) و کار شبانه روز برای هیئت رزمندگان درچه این چنین ذکر کرد:
از لحاظ معنوی، مایه دار بود و به حضرت زهرا ارادات خاص داشت به نحوی که در اعزام چهارمش به سوریه، ترکش به پهلو و سرش خورده و به شدت مجروح شده بود.
در رابطه با زخم پهلویش می گفت:
"در سوریه نشان از مادرم زهرا(س) گرفتم و پس از این جراحت به وضوح شوق رفتن در چهره اش هویدا بود و در روضه مادر بی تابی بیشتری می کرد".
وی با اشاره به اینکه وقتی باب روضه باز می شد بلند بلند گریه می کرد، خاطرنشان کرد:
در عرصه کار فرهنگی کم نمی گذاشت و از ارکان هیئت رزمندگان درچه بود. یک ماه به ماه محرم ارام و قرار نداشت و برای مراسم بانی پیدا می کرد و خودش در دهه اول در آشپزخانه هیئت خدمت می کرد؛
نکته مهم این بود که به محض شنیدن صدای روضه به سرعت لباس آشپزخانه را از تن در می آورد و به جمع عزاداران می رفت و پس از اتمام روضه، دوباره لباس آشپزخانه را به تن می کرد.
روحیات عجیبی داشت که او را به شهادت نزدیک تر می کرد و شهادت برازنده وجود نازنینش بود.
اصفهان شرق
#خاطره
👈ادامه دارد...
#شهیدجوادمحمدی
🍃🌸
@javad_mohammady
چشم، گوش، دهان، حرکت و همه چیز امام سید علی خامنه ای ولاغیر...
#وصیتنامه
#جواد_محمدی
❤️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷
شهید مدافع حرم جواد محمدی
@javad_mohammady ⚘
📋 #سرهابهپایعمهیساداتریخته
#مناجات
تقدیم به شهدای #مدافعان_حرم
#جواد_محمدی و #مهدی_اسحاقیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتم حسین، اشک غزل هم درآمده
انگار بین مجلس ما مادر آمده
هرجا که حرفی از عطش و کربلا شده
گریهکنان و سینهزنان خواهر آمده
سرها به پای عمهی سادات ریخته
دنبال او ببین چقدَر بیسر آمده
لب تشنه و غریب، #جواد_محمدی"
در جمع دوستان قدیمی خوش آمدی
آه ای رفیق، #مهدی_اسحاقیان" ببخش
رفته اگر ز خاطرمان یادتان ببخش
از دوری و فراق شما خستهایم ما
دل به دعای خیر شما بستهایم ما
ما بیوفا ولی به وفای شما خوشیم
بیچارهایم، ما به دعای شما خوشیم
شبهای جمعه کرببلا یادمان کنید
پیش حسین، یاد رفیقانتان کنید
❤️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪـانال شهـید جـواد محمـدے🇮🇷
6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حرم اصفهانی #جواد_محمدی در اردوی راهیان نور
#جاده_طلاییه تاریخ ۹۶/۰۱/۰۱
♥️ @javad_mohammady ❤️
🇮🇷ڪانال شهیـد جواد محمـدی🇮🇷
شهید مدافع حرم جواد محمدی
کمک به هم وطن های عزیز مناطق سیل زده
#با_شهدا_تا_شهادت
#بیاد_رفیق_شهیدم
#جواد_محمدی
@javad_mohammady
#سلبریتی شمایید!
قهرمان شمایید!
شگفت انگیزترین آدم های #عصر_جدید
که بی مزد و بی منت، بی ادعا بدون ژست های روشنفکری، بدون شعارهای انسان دوستانه ی زیر لحاف، وسط میدان جهادید.
تشویق زمینی ها گذراست.
نگاه کنید!
با هزاران ضربدر سفید، فرشته ها برایتان ایستاده و کف میزنند.
#بسیجی
#ستاره_های_واقعی
#با_شهدا_تا_شهادت
#بیاد_رفیق_شهیدم
#جواد_محمدی
@javad_mohammady