eitaa logo
جوادهاشمی"تربت"
435 دنبال‌کننده
569 عکس
75 ویدیو
3 فایل
مدیر کانال : @javadhashemi_torbat_69 تلگرام @javadhashemi_torbat اینستاگرام @javadhashemi69
مشاهده در ایتا
دانلود
کتاب "از شرابه‌های روسری مادرم" اثر شاعر مشهور و مطرح، محقّق گرامی و معاصر، زنده‌یاد است. کتابی که ظرف ۱۵ دقیقه می‌شود خواند ولی ۱۵ ساعت باید در تفسیرش صحبت کرد. خودم هم خیلی جایش را نفهمیدم. کاش کسی که به زبان او مسلّط است، برای تبیین بهتر این کتاب، مطالبی بنویسد. تمام کتاب، شعر سپید است و محوریّت موضوع، حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها. این بخش را بخوانید: در افق‌های مبین روزی مادرم به اتّفاق خدا خندید و آینه معنی شد. سروده‌ی۱۳۸۱/۴/۲۶ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
[مثنوی قبل از شهادت] (۱۸ بیت) ای حجازی بانو! از یثرب مرو آفتابا! جانب مغرب مرو روشن از خورشید رخ، عالم کنی از سرم سایه مبادا کم کنی! با تو هم پاییز دارم، هم بهار بی تو فرقی نیست در لیل و نهار تا تو هستی، کی غمی دارد دلم؟ با نگاهت عالمی دارد دلم باز مانده پلک‌های چشم من تا تو بگشایی دو چشم خویشتن گر چه پر دردیم امّا بی غمیم تا من و تو چشم در چشم همیم نرگس بیمار خود بیدار دار تا نگردد کار این گلزار، زار در دلم هر روزه گل می‌کاشتی خنده‌هایی بس معطّر داشتی مدّتی از تو ندیدم جز گریست قصّه‌ی تابوت و لبخند تو چیست؟ کوثرا! تا کی تو را جوش و خروش؟ این قَدَر از زمزم اشکت منوش زهره‌ی من! مشتریّ غم مباش این قَدَر بر ماه خود اختر مپاش نیست ما را غم در این غربت‌سرا تو مرا داریّ و من دارم تو را قدر نشناسند این امّت ولی قدر تو تنها علی داند، علی ای مرا بر صبر خوانده! می‌روی؟ حرف‌ها ناگفته مانده؛ می‌روی؟ من که هر پیکار داند کیستم مرد میدان جدایی نیستم با تو صاحب‌اقتدارم؛ پس بمان من کسی جز تو ندارم؛ پس بمان امشبی را _ شمع محفل! _ صبر کن ناصبوری می‌کند دل، صبر کن بعد پرواز تو از این غم‌سرا هم‌سرای من! کجا بینم تو را؟ ☆و عجّل فی فرج مولانا☆ http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat ■ششمین بیت برای پریشب (جمعه ۳ آذر ۱۴۰۲) است که در منزل استاد در فواصل روضه عنایت شد.
مادرم رفت و آه بعد از او کار من غیر آه و شیون نیست گر مرا تاب گفتنی باشد در شما طاقت شنیدن نیست چشم‌های حسن به در مبهوت چشم‌های حسین بر تابوت دامن خواهرم پر از یاقوت و مرا جز گهر به دامن نیست قصّه‌ی عمر او به مثل غزل غصّه‌هایش قصیده شد به مَثَل ما رباعیّ سوگ او امّا هیچ یک را سر سرودن نیست سایه‌اش تا که بر سر من بود صد گلستان برابر من بود «گل اگر بود، مادر من بود چون که او نیست گل به گلشن نیست» همه شب فکر و ذکر ما مادر شاهد آتش دل ما "در" قصّه‌ای مثل قصّه‌ی ما در همه‌ی آفرینش اصلاً نیست بی رخش جلوه، مهر دارد؟ نه ماه و انجم، سپهر دارد؟ نه سر نگیرد بنفشه از زانو و زبانی به کام سوسن نیست نیست جز رنگ زرد بر چهره نیست جز اشک سرخ در دیده غیر آه کبود نیست به لب غیر رخت سیاه بر تن نیست بر سر تربتش چو پروانه هیچ یک را ز شعله پروا، نه صبحمان تیره زآن که بی رویش هیچ تکلیف روز روشن نیست گوشه‌ی چشم او اگر چه کبود مادرم روشنای چشمم بود رفت آن روشنی زچشم و دگر روشنایی به دیده‌ی من نیست *** پدرم را که شد ز حق، محروم و کسی مثل او نشد مظلوم سر غصّه به چاه گفتن هست پای رفتن به کوی و برزن نیست 😭 (سروده‌ی ۱۳۹۰ _ مصراع داخل گیومه از است؛ البتّه دقّت نظر دارید که بیت «پروین»، برای این غزل، حکم یک مصراع را پیدا کرده است) @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
◼️ مجموعه #نوای_حرم 🎞 (به کی بگم من عزیز جونم...) 🎤 کربلایی نریمان پناهی 📆 روضه هفتگی ۱۴۰۱/۱۰/۹
: 🖤فاطمه‌جانم فاطمه‌جان فاطمه‌جانم🖤 ●۱ 《به کی بگم من؟》 عزیز جونم‌و گرفتند همه توونم‌و گرفتند بهار خونه‌مو گرفتند ●۲ 《عزیز حیدر!》 منی که جز تو رو ندارم غم تو رو دَووم نیارم یه بار دیگه بیا کنارم ●۳ 《خودت می‌دونی》 دلم به عشق تو اسیره صبوری رو نمی‌پذیره علی بدون تو می‌میره ●۴ 《علی رو کشته》 اشک حسن، نور دو عینت بغض گلوی زینبینت بهونه می‌گیره حسینت 😭😭😭 《تعجیل فرج، گریه》 😭😭😭 به "نمردم آخر" (از سبک‌های اخیری که آقا خوانده‌اند) @javadhashemi_torbat
نری و روی دلم پا نذاری تنهایی‌مو به تماشا نذاری اگه اصرار می‌کنی برو ولی فاطمه جان! علی رو جا نذاری 😭😭😭 نمی‌خوای پیشم بشینی؟ پس نرو گل اشکامو بچینی؟ پس نرو عروسی هیچ کدوم از گلاتو نمی‌خوای باشی ببینی؟ پس نرو (بند ۱: سروده‌ی ۱۴۰۱ بند ۲: سروده‌ی ۱۴۰۲) http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
به شبنم اُنس دارد، لاله‌رخساری که من دارم سر از بستر نگیرد، سروْرفتاری که من دارم کنار ماه خود، شب تا سحر با مهر بنشینم ندارد هیچ اختر، چشم بیداری که من دارم ز چشم نیمه‌بازش بر ندارم چشم و می‌دانم «نگاهش عافیت‌بخش است، بیماری که من دارم» بهشت‌‌آرا گلی بر گلشن من سایه افکنده که با او رشک فردوس است، گلزاری که من دارم به زمزم ناز دارد، کوثرِ اشکی که او دارد ز گردون سر برآرد، آهِ غم‌باری که من دارم اگر در دل غمی آید؛ وگر غم بر غم افزاید علی را غم نمی‌شاید، ز غم‌خواری که من دارم (سروده‌ی سال ۱۳۸۷) ¤مصراع داخل گیومه از . ▫️🥀نذر فرج، صلوات🥀▫️ @javadhashemi_torbat‌
چون شمع، قطره قطره، وجود تو آب شد آخر دعای نیمه شبت، مستجاب شد پروانه‌وار دور تو گشتم ولی دریغ پروانه مانْد و در بر او، شمع، آب شد با بودنت، سلام علی یک جواب داشت آن یک سلام هم پس از این بی‌جواب شد با من حساب داشت عدو از غدیر خم از من، تو را گرفت و دگر بی‌حساب شد یاد جوانی تو، مرا پیر می‌کند آخر چه کس خمیده به عهد شباب شد؟ خانه‌نشینِ روزم و خانه به دوشِ شب گر چه علی بدون تو، خانه خراب شد گلچین به طعنه گفت که دیدی به دست من هم غنچه‌ی تو پرپر و هم گل، گلاب شد دیگر شبی به خواب، دو چشمم نمی‌رود چون چشم تو برای همیشه به خواب شد (سروده‌ی سال ۱۳۷۸) @javadhashemi_torbat
(۸ بیت بعد از شهادت) ●گریه‌نامه● ای پس از تو درد و غم، تقدیر من! گریه روز و شب، گریبان‌گیر من کار من، هنگام و بی هنگام، اشک صبح، اشک و ظهر، اشک و شام، اشک خود ببین حال پریشان مرا گریه‌ی سر در گریبان مرا گفتنی بسیار دارد چشم من گریه‌ی سرشار دارد چشم من سر برآر از خاک و با چشم خدای خود ببین این گریه‌های های‌های سر برآر و بنگر این دل‌خسته را گریه‌ی آهسته و پیوسته را هر کجا یاد از تو می‌آرد علی سر به دوش گریه بگذارد علی مردمان را گریه شد درمان درد گریه امّا درد من درمان نکرد http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
هر شب به روزگار خودم گریه می‌کنم بر صبح و شام تار خودم گریه می‌کنم تنها كنار قبر دلآرام می‌روم آرام در كنار خودم گریه می‌کنم خود را به دست خویش سپردم به خاک و خود آهسته بر مزار خودم گریه می‌کنم بی او چهار فصل دو چشم من ابری است همواره بر بهار خودم گریه می‌کنم بی او قرار نیست که بی گریه سر شود من بر سر قرار خودم گریه می‌کنم بر داغ او به گریه‌ی مردم نیاز نیست آری؛ هزارباره خودم گریه می‌کنم هر روز منتظر که دوباره ببینمش هر شب به انتظار خودم گریه می‌کنم این، خاک نیست؛ دفتر شعر جدایی است هجده قصیده‌واره خودم گریه می‌کنم ✔️قافیه‌های ابیات ۶ و ۸ شنیداری است. ✔️سروده‌ی سال ۱۳۹۳ یا ۱۳۹۴. 🥀عجّل لولیّک الفرج یا الله!🥀۹ @javadhashemi_torbat
هر شب به روزگار خودم گریه می‌کنم بر صبح و شام تار خودم گریه می‌کنم تنها كنار قبر دلآرام می‌روم آرام در كنار خودم گریه می‌کنم خود را به دست خویش سپردم به خاک و خود آهسته بر مزار خودم گریه می‌کنم بی او چهار فصل دو چشم من ابری است همواره بر بهار خودم گریه می‌کنم بی او قرار نیست که بی گریه سر شود من بر سر قرار خودم گریه می‌کنم بر داغ او به گریه‌ی مردم نیاز نیست آری؛ هزارباره خودم گریه می‌کنم هر روز منتظر که دوباره ببینمش هر شب به انتظار خودم گریه می‌کنم این، خاک نیست؛ دفتر شعر جدایی است هجده قصیده‌واره خودم گریه می‌کنم ✔️قافیه‌های ابیات ۶ و ۸ شنیداری است. ✔️سروده‌ی سال ۱۳۹۳ یا ۱۳۹۴. 🥀عجّل لولیّک الفرج یا الله!🥀۹ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
شعرخوانی مجری (#جواد_هاشمی_تربت) در جلسه‌ی سال گذشته‌ی فرات (دوشنبه ۱۲ دی ۱۴۰۱ شمسی، فرات ۲۰۵) و نقد
(بعد از شهادت) شب و روزم بی تو زیر و رو شده دیدنت برا من آرزو شده کنار قبر تو احیا می‌گیرم شبای قدر علی شرو شده 💚 پیر بشم، ای جوونم! به یادتم هر کجا دربمونم به یادتم ليلة القدر علی! کوثر من! هل اتی که می‌خونم به یادتم 🧡 در به روی غصّه بستن یادته؟ رشته‌ی غمو گسستن یادته؟ با یه لقمه نون، نمک، یه کوزه آب دور یک سفره نشستن یادته؟ 💛 آسمون، تو رو به یادم میاره خونه‌مون، تو رو به یادم میاره گریه‌ی بارون و خنده‌های گل مهربون! تو رو به یادم میاره 💙 به فلک، یادتو تلقین می‌کنم ختم الرّحمن و یاسین می‌کنم تازه تازه هر شب از باغ بهشت گل🌹 برا قبر تو دس‌چین می‌کنم 🤎 بمیرم که گوشه‌ی اتاق تو شمعی روشنه به اشتیاق تو من صبورم ولی خُب خودت بگو "کَیفَ اَصبِرُ علی فِراق" تو؟ 🕯 هیچ کسی نمی‌دونه با من و تو زمونه چه کرده الّا من و تو کاشکی تو به جای من بودی و من جای تو بودم و امّا من و تو،،، 💜 سرنوشتمون عجیبه، گل من! دردای ما بی طبیبه، گل من! مگه اون روزی که مهدی‌مون بیاد مث ما اونم غریبه، گل من! 🖤🖤🖤 ۸ و ۱۰ دی ۱۴۰۱شمسی http://www.instagram.com/javadhashemi69/ @javadhashemi_torbat
جوادهاشمی"تربت"
گفتم: مفصّل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت: سوره‌ی کوثر بخوانمت #جواد_هاشمی_تربت #مادرانه @chaame 📢
💚 🧡 گفتم: چگونه از همه برتر بخوانمت؟ آمد ندا: حبیبه‌ی داور بخوانمت دیدم رسول، امّ ابیهات خوانده است گفتم: کم است دخت پیمبر بخوانمت دیدم تویی هر آینه، آیینه‌ی علی گفتم: عجب بجاست که حیدر بخوانمت دیدم قیامت است درِ خانه‌ی شما گفتم: رواست بانو محشر بخوانمت گفتم: مفصّل است سخن، مجملش کنم جبریل گفت: سوره‌ی کوثر بخوانمت ای مادر حسین و حسن! مام زینبین! من هم اجازه هست که «مادر» بخوانمت؟ (سروده‌ی سال ۱۳۹۰) 🌹عیدی ما فرج آقامون باشه؛ صلوات🌹 @javadhashemi_torbat‌