فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #کلیپ 🎞
💯 سخنران استاد رائفی پور🗣
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⚠️ چگونه به خواهش های نفسانی
《 ❌ #نـــــه ❌》بگوییم ؟!
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
این کلیپ رو حتتتتتتتتتما ببینید
#پیشنهاد_دانلود
#دهه_فجر
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
✅سرلشگر جانباز قاسم سلیمانی با چهل سال سابقه و حقوق شش میلیون در ماه:
"جمهوری اسلامی ایران حرم است"
❌مدیری سازنده برره و پاورچین و دورهمی با حقوق هر برنامه ۱.۵ میلیارد:
"این سرزمین مرکز نفرین است"
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺هنوز هم مادر شهید با کهولت سن وقتی با استخوان پوسیده جگر گوشهاش مواجهه میشه چه واکنش رشیدانهای رو از خودش نشون میده!
اونوقت واکنش ذلیلانه سلبریتیها به فوت یک سلبریتی رو ببینید!
واقعا چقدر فاصله است بین سبک زندگی شهید پرور و سلبریتی ساز !
ما مرکز نفرینشده ها هستیم آقای مدیری؟
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
بیتو چندیست که در کار زمین حیرانم
ماندهام بی تو چرا باغچهام گل دارد
#جمعه_دلتنگی
@javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پاسخ کوبنده علی زکریایی به سحر زکریا
👍👍
#دهه_فجر
#نشر_حداکثری
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
ما لِي وَ لِلْدُنْیا،ما اَنَا وَ الدُّنیا الّا کَراکِبٍ اسْتَظَلَّ تَحْتَ شَجَرَةٍ ثُمَّ راحَ وَ تَرَکَها 🍁
مرا با دنیا چه کار،من در دنیا چون مسافری هستم که در سایه ی درختی نشست و برفت و آن را واگذاشت🌺
🌱نهج الفصاحه.صفحه۲۴۵🌱
#دهه_فجر
@javan_farda
حسِزیباےدࢪونممۍگوید:
اودࢪایننزدیڪیسٺ
دࢪهمینحوالےِدلتنگۍ،
اوبہمانزدیڪاسٺ! :)✨
@javan_farda
#دل_نوشت:)
همه رفتند بخوابند
منم و دَربه دری
فکر اینکه چه زمان
کرب و بلایم ببری...🥀
@javan_farda
حاج حسین یکتا💕
: انقلاب اسلامی #ایران تعزیهخوانی قبل از ظهور امام زمان(عج) است و افراد باید جایگاه خود را در این تعزیهخوانی🍂 پیدا کنند.
#دهه_فجر
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_پنجاهوچهار
تا مسجد پیاده اومدم … پام سمت خونه نمی رفت … بغض بدجور راه گلوم رو سد کرده بود … درون سینه ام آتش روشن💥 کرده بودن …
توی راه چشمم به حاجی افتاد … اول با خوشحالی اومد سمتم … اما وقتی حال و روزم رو دید؛ خنده اش خشک شد😐… تا گفت استنلی … خودم رو پرت کردم توی بغلش …
- بهم گفتی ملاک خدا تقواست … گفتی همه با هم برابرن… گفتی دستم توی دست خداست … گفتی تنها فرقم با بقیه فقط اینه که کسی نمی تونه پشت سرم نماز😇 بخونه… گفتم اشکال نداره … خدا قبولم کنه هیچی مهم نیست … گفتی همه چیز اختیاره … انتخابه … منم مردونه سر حرف و راه موندم … .
از بغلش اومدم بیرون … یه قدم رفتم عقب … اما دروغ بود حاجی … بهم گفت حرومزاده ای … تمام حرف هاش درست بود … شاید حقم بود به خاطر گناه هایی که کردم مجازات بشم … اما این حقم نبود … من مادرم رو انتخاب نکرده بودم … این انتخاب خدا بود … خدا، مادرم رو انتخاب کرد … من، خدا رو …💫
حاجی صورتش سرخ شده بود … از شدت خشم، شریان پیشونیش بیرون زده بود … اومد چیزی بگه اما حالم خراب😔 بود … به بدترین شکل ممکن … تمام ایمان یک ساله ام به چالش کشیده بود … قبل از اینکه دهن باز کنه رفتم … چند بار صدام کرد و دنبالم اومد … اما نایستادم … فقط می دویدم👟 … .
#دهه_فجر
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_پنجاهوپنج
یک هفته تمام حالم خراب بود … جواب تماس هیچ کس حتی حاجی رو ندادم … موضوع دیگه آدم ها نبودن … من بودم و خدا …
🌙
اون روز نماز ظهر، دوباره ساعتم زنگ زد … ساعت مچیم رو تنظیم کرده بودم تا زمان نماز ظهر رو از دست ندم … نماز مغرب مسجد بودم اما ظهر، سر کار و مشغول …
هشدارش رو خاموش🌪 کردم و به کارم ادامه دادم … نمی دونستم با خودم قهرم یا خدا … همین طور که سرم توی موتور ماشین بود، اشک مثل سیلاب از چشمم پایین می اومد …
بعد از ظهر شد … به دلم افتاد بهتره برم برای آخرین بار، یه بار دیگه حسنا رو از دور ببینم … تصمیم گرفته بودم همه چیز رو رها کنم و برای همیشه از باتون روژ برم … .🌈
از دور ایستاده بودم و منتظر … خونه اونها رو زیر نظر داشتم که حاجی به خونه شون نزدیک شد … زنگ در رو زد … پدر حسنا اومد دم در … .
شروع کردن به حرف زدن … از حالت شون مشخص بود یه حرف عادی نیست … بیشتر شبیه دعوا بود … نگران شدم پدر حسنا توی گوش حاجی هم بزنه … رفتم نزدیک تر تا مراقبش باشم … که صدای حرف هاشون رو شنیدم … حاجی سرش داد زد از خدا شرم نمی کنی؟☀️ … .
#دهه_فجر
@javan_farda
#ایه_گرافی
『❁』
•
°
إِنَّاللَّهَلَايَخْفَىٰعَلَيْهِشَيْءٌفِي
الْأَرْضِوَلَافِيالسَّمَاءِ
ﻳﻘﻴﻨﺎً
ﭼﻴﺰۍﺩﺭﺯﻣﻴﻦﻭﺩﺭﺁﺳﻤﺎﻥ
بࢪﺧﺪﺍﭘﻮﺷﻴﺪﻩﻧﻴﺴﺖ
سورھآلعمرانآیہ۵🌿✨
@javan_farda
ـ
ا—————————ا
سبڪزندگـۍاسلامۍفقطاونجـٰاڪھ
الباقۍآبداخللیوانشرونریختدور؛یـھڪاغذگذاشـتروشڪھبعـدا
استفـادهڪنھ ..🌿''
امام خمینی رو میگم...
#دهه_فجر
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_پنجاهوشش
از خدا شرم نمی کنی؟ … اسم خودت رو می گذاری مسلمان و به بنده خدا اهانت می کنی؟ …
مگه درجه ایمان و تقوای آدم ها روی پیشونی🧐 شون نوشته شده یا تو خدایی حکم صادر کردی؟ … اصلا می تونی یه روز جای اون زندگی کنی و بعد ایمانت رو حفظ کنی؟ …
و پدر حسنا پشت سر هم به من اهانت می کرد … و از عملش دفاع 💪🏼…
بعد از کلی حرف، حاجی چند لحظه سکوت کرد … برای ختم کلام … من امروز به خاطر اون جوون اینجا نیومدم … به خاطر خود شما اومدم … من برای شما نگرانم … فقط اومدم بگم حواست باشه کسی رو زیر پات له کردی که دستش توی دست خدا بود🔅 … خدا نگهش داشته بود … حفظش کرده بود و تا اینجا آورده بود … دلش بلرزه و از مسیر برگرده … اون لحظه ای که دستش رو از دست خدا بیرون بکشه ، شک نکن از ایادی و سپاه شیطان شدی … واسطه ضلالت و گمراهی چنین آدمی شدی … .
پدرش با عصبانیت داد زد😡 … یعنی من باید دخترم رو به هر کسی که ازش خواستگاری کرد بدم؟ … .
- چرا این حق شماست … حق داشتی دخترت رو بدی یا ندی … اما حق نداشتی با این جوون، این طور کنی … دل بنده صالح خدا رو بدجور سوزوندی … از انتقام خدا و تاوانش می ترسم که بدجور بسوزی … خدا از حق خودش می گذره، از اشک😭 بنده اش نه … .
دیگه اونجا نموندم … گریه ام گرفته بود … به خودم گفتم تو یه احمقی استنلی … خدا دروغ گو نیست … خدا هیچ وقت بهت دروغ نگفت☝️🏻 … تو رو برد تا حرفش رو از زبان اونها بشنوی …
با عجله رفتم خونه … وضو گرفتم و سریع به نماز👌🏻 ایستادم … .
بعد از نماز، سرم رو از سجده بلند نکردم … تا اذان مغرب، توی سجده استغفار می کردم … از خدا خجالت می کشیدم که چطور داشتم مغلوب شیطان 👿می شدم …
#دهه_فجر
@javan_farda
#بهشت_یا_جهنم
#قسمت_پنجاهوهفت
سرمای شدیدی خوردم😨 … تب، سردرد، سرگیجه … با تعمیرگاه تماس گرفتم و به رئیسم گفتم حالم اصلا خوب نیست … اونقدر حالم بد بود که نمی تونستم از جام تکان بخورم … .
یک روز و نیم توی همون حالت بودم که صدای زنگ در اومد… به زحمت از جا بلند شدم … هنوز چند قدمی نرفته بودم که توی راهرو از حال رفتم … چشمم رو که باز کردم دیدم حاجی بالای سرم نشسته …
- مرد مومن، نباید یه خبر بدی بگی مریضم؟ …😷 اگر عادت دائم مسجد اومدنت نبود که برای مجلس ترحیمت خبر می شدم… اینو گفت و برام یکم سوپ🍛 آورد … یه روزی می شد چیزی نخورده بودم … نمی تونستم با اون حال، چیزی درست کنم …
من که خوب شدم حاجی افتاد … چند روز مسجد، امام جماعت نداشت ولی بازم سعی می کردم نمازهام رو برم مسجد
از درون می لرزیدم … ترس خاصی وجودم رو پر کرده بود … پدر حسنا وقتی فهمید از من بدش اومد … مسجد، تنها خونه من بود، اگر منو بیرون می کردن خیلی تنها می شدم… ولی از طرفی اصلا پشیمون😌 نبودم … بهتر از این بود که به خاطر من، حکم خدا زیر پا گذاشته بشه …
دوباره دستم رو آوردم بالا و اقامه بستم … خدایا! برای تو نماز می خوانم … الله اکبر …🌹
#دهه_فجر
@javan_farda