{•جوانفردا•}
•●❥ ❥●• #قسمت_دهم با اینکه همه چتا رو پاک کرده بودم و دیگه خبری از صفحه های مجازی توی گوشیم نب
•●❥ ❥●•
#قسمت_یازدهم
غلط کردم کیوان..
غلط کردم..تروخدا منو ببخش😭
همه چی تموم شده...من سرم به سنگ خورده..
تروخدا منو ببخش کیوان..
[کیوان]
ببخشم!!؟؟چیکار کردی با من..؟
چیکار کردی با خودت؟
چی کم داشتی ها!!!
گیرم که کم داشتی،باید با اون مرتیکه چت میکردی؟!
دردی داشتی به خودم میگفتی
چرا به یه نامحرم آخه!!!چراااا..
هر چی من گریه و عذر خواهی میکردم بی فایده بود،به پاش افتادم...
همه چی رو براش توضیح دادم
اما کیوان عصبی بود و گوشش به این حرفا بدهکار نبود!
چشماش آماده باریدن بود،اما غرور مردونه اش اجازه باریدن نمی داد..
کتشو برداشت رفت سمت در..
گفتم نرو کیوان..
یه چیزی بگو.. اصلا بزن درگوشم..
چرا هیچی نمیگی..تنهام نذار کیوان..
برگشت زل زد تو چشمام
چشماش کاسه ی خون شده بود
گفت فرشته سقوط کردی،بدجوری ام سقوط کردی
از چشمم افتادی..حیف اسم فرشته که رو تو گذاشتن،دیگه فرشته نیستی!!!
در کوبید و رفت...
تو چشماش نفرت رو دیدم...
تو چشماش غرور له شده شو دیدم..
نشستم پشت در و زانوی غم بغل کردم
و های های گریه کردم
کیوان ۳ روز تموم خونه نیومد!!!
تو این چند سال سابقه نداشت یه روزم تنهام بذاره
اما سه شبانه روز تنهام گذاشت
گوشیشم خاموش بود
از ترس آبروریزی نمیتونستم ازخانواده و دوست و آشنا سراغش رو بگیرم
سه شبانه روز اشک ریختم و اشک..
دریغ از یه لحظه آروم گرفتن..
بلند شدم وضو گرفتم دو رکعت نماز خوندم،از خدا خواستم منو ببخشه و آبرومو حفظ کنه..
انقدر با خدا حرف زدم و گریه کردم که نفهمیدم کی سر سجاده خوابم برد...
شب بالاخره کیوان به خونه برگشت
داغون داغون...انگار عزیزی رو از دست داده باشه!!!
کیوان شکسته شده بود و من مسبب این بدبختی بودم..
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
#کپی_تنها_با_نام_نویسنده_جایز_است
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
#اسرار_عدد_چهل
🌸✨امام صادق ع؛
هرڪس از شیعیان ما چہل حدیث را
حفظ ڪند،
خداوند اورا فرداے قیامت
عالم مبعوث میڪند و او را عذاب
نمے ڪند✨
📚بحارالانوار ۱۵۳/۲
#انتخابات
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام🌹
رفقایی که میخوان #مدافع_حرم بشن
ببینن :))))
😍😍
#مشارکت_حداکثری
#انتخابات
#مناظره
#معلومه_که_رای_میدیم
@javan_farda
#تلنگرانه🌱
فڪر ڪردن به #گـناه
مثل دود مےمـونه !🔥
آدمو نمےسوزونه
ولے درو دیوار دل رو سیاه میڪنه
و آدمو خفه...☝️🏻
#هوای_نفس
#انتخابات
@javan_farda
════✦✪✦════
✍مذهبی که باشی جنگ باشد تیر میخوری و صلح باشد فحش...
💢مذهبی که باشی،می فهمی نمیتونی عادی باشی،عادی بگذری،عادی زندگی کنی...
💢مذهبی که باشی یه دنیا دشمن واسه خودت تراشیدی...
💢مذهبی که باشی توی مدرسه و دانشگاه تمام دردت اینه چرا باید درسی رو بخونی که با بنیانش مشکل داری،چرا باید به استادی گوش بدی که بیرحمانه هر روز آرمانهای تو را می کوبه و همه او را روشنفکر میدانند و فرنگ رفته!!
💢مذهبی که باشی دوستات با کنایه ازت می خوان بگی چقدر پول می گیری واسه فعالیتهات تو بسیج و انجمن و...؟ پولی که اصلا وجود نداره
💢 مذهبی که باشی و در حال ذکر یعنی ریاکاری و بدنبال منافع!! و کسی چه میداند تو برای مذهبی بودن تمام منافعت را زیر پا گذاشتی....
💢مذهبی که باشی ،آدمی ،و ممکنه گاهی بلغزی و امان از لغزشت که با لغزش تو تمام اسلام زیر پا می رود،!!! آبروی مذهبی های دیگر هم می رود!! ولی با لغزش پسر همسایه او فقط جوان است و جوانی کرده و دلش پاک است....
♻مذهبی که باشی معمولی نیستی....خاصی!!!!
💢خلاصه مذهبی که باشی.....
💢تهمت اگر بزنند در جستجوی حقیقتند! جواب اگر بدهی دروغگویی!
💢مسخره ات بکنند انتقاد است! جواب بدهی بی جنبه ای!
💢تهدیدت اگر بکنند دفاع کرده اند! تهدید اگر بکنی خشنی...
💢راهپیمایی اگر بکنن حق آنهاست و عقیده خودشان است!
💢راهپیمایی اگر بکنی ساندیس خوری یا به زور آمدی...
💢مذهبی اگر باشی میشوی افراطی! اما دیگران میشوند آزادی طلب و روشنفکر . . .
💢مذهبی اگر باشی هر گاه فتنه منافقین و جنگ با داعشیها بشه باید سینه سپر کنی برای مردم،جنگ و فتنه که تموم شد تبدیل به یک تندرو،خشونت طلب و افراطی میشی⚘🍃
✅مذهبی،میمانیم🍃
✅من #با_افتخار_یک_انقلابیام🌿
و در نهایت...
سربلندی اون انقلابی هایی که اصلا اسمشون برده نمیشه و در عین گمنامی باید بزرگترین کار ها رو انجام بدن حتی دریغ از یک نام،همونایی که وقتی شهر نسبتا آرام است در تلاطم فتنه حضور دارن🍃
#انتخابات
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
•| #کوتاه_سخن |•
[بخشش در زندگی مثل شیشه عطر است. انچه در داخل آن است را به دیگران تقدیم میکنی ،
وقتی کهخالی شد بویخوشش باقی میماند
و این همان اثر کار خوب است.]
ــــــــــــــــــ🌸💕ــــــــــــــــــ
@javan_farda
{•جوانفردا•}
•●❥ ❥●• #قسمت_یازدهم غلط کردم کیوان.. غلط کردم..تروخدا منو ببخش😭 همه چی تموم شده...من سرم به سن
•●❥ ❥●•
#قسمت_دوازدهم
چند روز گذشت..
کیوان حتی یه کلمه هم باهام حرف نزد..!
حتی نگاهمم نمیکرد..
حرفای منم هیچ تاثیری روش نداشت..
دیگه سراغم نمیومد..
منتظر بودم بره دادگاه و تقاضای طلاق بده،
منتظر بودم این خبر به گوش فک و فامیل برسه و انگشت نمای عالم و آدم بشم
اما چند ماه گذشت و خبری نشد..!
توی اون چند ماه دلم خوش بود به دیدارهایی که با خانواده رخ میداد
فقط اونجا بود که کیوان به اجبار باهام حرف میزد و حفظ ظاهر میکرد!
فقط من میدونستم چه زجری میکشه از اینکه باهام هم کلام میشه و نقش بازی میکنه..!
چند ماه همینطوری گذشت
اما جدا از هم...
یه سلام و خداحافظ اونم با اکراه
کلامی رد و بدل نمیشد..
ما چند ماه تمام فقط و فقط یه آشنا بودیم!
این بی تفاوتی داشت خفه ام میکرد
اگه تقاضای طلاق میداد انقدر زجر نمی کشیدم!
کیوان انگار با سکوت و بی محلی داشت شکنجه ام میداد..
دیگه صبرم سر اومد..
یه شب که اومد خونه ما هیچکس نبود
،طبق معمول رفتم پیشش برای دلجویی..
اما باز بی اثر بود😭
گفتم یا ببخش یا طلاقم بده!!!
چرا طلاقم نمیدی؟؟؟
چرا پیش خانواده ها آبرومو نمیبری آخه؟!
میخوایی چی رو ثابت کنی؟!
پوزخندی میزد و چیزی نمیگفت..
من یه غلطی کردم..بهت بد کردم کیوان..میدونم!
من به خودمم بد کردم..
لعنت به من..
اما تو بزرگی کن و ببخش!
همش خودمو گول میزنم،میگم منو بخشیدی و گرنه طلاقم میدادی...
اما آخه اگه بخشیدی دیر دیر اومدنات چیه؟
حرف نزدنات چیه؟
بی محلیات چیه؟!
جلوی مردم نقش بازی میکنی؛توی خلوت زجر کشم میکنی؟!
تروخدا یا ببخش یا طلاقم بده!
راحتم کن
دیگه تحمل ندارم...
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
#کپی_تنها_با_نام_نویسنده_جایز_است
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
🔴🔷امام حسین(ع)
✍ای فرزند آدم!
هر گونه خواهی زندگی کن اما بدان مرگ در انتظار توست!⚠️
📚ناسخ التواریخ؛ 4:277
#انتخابات
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
همتی: حجم عظیم مردم معتادن
حجم عظیم دیگه هم معلول!
از نظر ریاضی لااقل عظیم رو باید
(۵۰ درصد) گرفت
یعنی اگر الان رو ویلچر نباشیم قطعا معتادیم 😂😐😐😐😑😑😑😂
#فان
#انتخابات
#هوشیارباشیم
#مناظره
#معلومه_که_رای_میدیم
@javan_farda
خواندن دعای عهد،
سرنوشت انسان را عوض میکند :)♥️
(برداشت هایی از سیره امام خمینی ره ، ج ۳ ص ۴۲ )
#انتخابات
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
{•جوانفردا•}
•●❥ ❥●• #قسمت_دوازدهم چند روز گذشت.. کیوان حتی یه کلمه هم باهام حرف نزد..! حتی نگاهمم نمیکرد..
•●❥ ❥●•
#قسمت_سیزدهم
بارها و بارها حرف طلاق رو پیش کشیدم..
هر بار که سر بحث باز میشد،کیوان یا سکوت اختیار میکرد یا عصبی میشد و تیکه انداختناش شروع میشد!
من رو متهم میکرد به خیلی از کارهایی که نکرده بودم..!
متهم به خیلی از حرف هایی که اصلا نزده بودم!
سخت بود برام تحمل حرفهایی که میزد
اما چاره ای نداشتم جز اینکه آه بکشم و سکوت کنم..
گاهی خودمو میذاشتم جای کیوان..
شاید اگه منم جای اون بودم،باور نمیکردم که علاقه به نامحرمی وجود نداشت!
شاید اگه منم جای کیوان بود شک میکردم..
اما..
اما بعضی حرفها و تهمت هایی که بهم میزد خیلی آزار دهنده بود..
یه وقتایی که حرفهاش مثل نیش مار سمی میشد دیگه نمیتونستم سکوت کنم
میگفتم من که دیگه هیچ برنامه ای تو گوشیم نیست!
من که قول دادم دیگه خطا نکنم..
میگفت از کجا معلوم..!؟
بعدشم اصلا برام مهم نیست !!
نصب کن اون برنامه های کوفتی رو..
افشین خانتم پیدا نکردی غصه نخورا.. آشغالای امثال افشین زیاده تو مجازی!
اون نشد یکی دیگه...
واسه اون وقت نکردی دلبری کنی..واسه این یکی دلبری کن!
با اون نشد قرار مدار بزاری،با این یکی بذار!
به اون نشد بگی دوستت دارم...به این یکی بگو..!
حرفاش دیوونم میکرد..زجرم میداد..!
چند باری خودمو راضی کردم که برای دادخواست طلاق پا پیش بذارم تا از این جهنمی که توش هستم نجات پیدا کنم..
اما نتونستم قدم از قدم بردارم!
از یه طرف بحث آبرو در کار بود..
از طرفی بهم ریختن خانواده ها و رابطه فامیلی..
از طرفی من..
من واقعا کیوان رو دوست داشتم..!
و چقدر سخت بود ثابت کردن این جمله دو حرفی به کیوان!!!
من از لحاظ روحی بهم ریخته بودم..
آب خوش از گلوم پایین نمیرفت!
هر کی منو میدید میگفت چقدر رنگ و روت زرد شده..
چقدر بی حالی؛چرا انقدر لاغر شدی..؟!
ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
{•جوانفردا•}
•●❥ ❥●• #قسمت_سیزدهم بارها و بارها حرف طلاق رو پیش کشیدم.. هر بار که سر بحث باز میشد،کیوان یا س
•●❥ ❥●•
#قسمت_آخر
افسوس..
افسوس که فرصت ها رو از دست داده بودم..
من دچار خطا شده بودم و دیگه هیچ جایی تو دل کیوان نداشتم..!
برای آخرین بار رفتم سراغ کیوان...
باهاش حرف زدم..
گفتم منو ببخش!
اینهمه گناه میکنیم خدا ما رو میبخشه و به رومون نمیاره...
حالا من فقط یکبار خطا کردم!
نمیگم خطام کوچیک بوده نه..!!
اما قول دادم که تکرارش نکنم...همون یه بارم باور کن هیچ حسی از جانب من در کار نبود..
ببخش کیوان..!
دلم تنگ شده برا صدات..
دلم تنگ شده برا شنیدم اسمم از روی لبات..
دلم تنگ شده برای جان گفتنات..
دلم برات تنگ شده کیوان..
تروخدا ببخش..
کیوان سکوت کرد و لام تا کام حرفی نزد
دیگه طاقت این بی محلی و سکوت رو نداشتم
گفتم پس حالا که نمیبخشی طلاقم بده
من دیگه این وضع رو نمیتونم تحمل کنم..
گفت طلاق میخوای؟!
باشه...فردا میرم دادگاه تقاضای طلاق میدم
فقط تا روز جدایی حق نداری به کسی چیزی بگی..
خیره شدم به گلای قالی...اشک از چشمام سرازیر شد و گفتم باشه!
نمیدونستم چی توی سرش میگذره!
میخواست منو بترسونه یا جدی جدی دیگه میخواست طلاق بده!!!
بالاخره تقاضای طلاق داد..
یه پام تو دادگاه بود و یه پام تو اتاق تنهای تنها...
از ترس اون به هیچکس چیزی نگفتم
بالاخره روز موعود فرا رسید..
رفتیم محضر..
بزور دو تا شاهد پیدا کردیم
نشستیم تا نوبتمون بشه
دل توی دلم نبود..
رنگ به رخ نداشتم!!
همش با خودم میگفتم کاشکی همه چی یه خواب باشه...
و از خواب بیدار بشم..
اما خوابی وجود نداشت
بعد یکسال تاوان گندی رو که زده بودم باید پس میدادم و آبروم جلوی خانواده ها میرفت..
اسممونو صدا زدن،رفتیم تو..
نشستیم روی صندلی کنار هم..
اول اسم منو صدا زدن
چشمهام بارونی شد و روی گونه ها غلتید؛دستام میلرزید..
به هر جون کندن که بود امضاء کردم و برگشتم سر جام نشستم...
حس خفگی بهم دست داده بود..دلم مرگ میخواست!
چه راحت زندگیمو باخته بودم..
چه راحت از کسی که دوسش داشتم جدا شدم..
همش با خودم میگفتم خدایا من که بهت قول دادم.. من که به عهدم وفا کردم...پس چرا کمکم نکردی...چرا به دل کیوان نداختی منو ببخشه..
پس کو رحمانیتت..کو بزرگیت..پس کجایی خداااا...صدای دل شکستم رو چرا نشنیدی خدا..!!!
نوبت کیوان شد..
رفت که امضا بزنه..
لرزش دستاشو حس میکردم
خودکارو گرفت دستش،برد سمت دفتر..!
یه نگاه به من..
یه نگاه به دفتر..
یه دفعه خودکار رو گذاشت روی میز...
ازش پرسیدن
_چی شد؟! امضا کنید لطفا!
+نمیتونم..
_مگه شما نمیخواستی همسرتو طلاق بدی؟
+چرا..
_خب پس امضا کن دیگه برادر من!
+نمیتونم..!
_چرا آقای محترم؟
+چون دوسش دارم..
زل زد تو چشمام و گفت:
وقتی خدا گفته
"باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ
گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ
که این درگه ما درگه نومیدی نیست
صد بار گر توبه شکستی باز آ "
پس من چه کارم..
می بخشمش..
پایان
#فاطمه_قاف
#دایرکتی_ها
#کپی_تنها_با_نام_نویسنده_جایز_است
•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•
@javan_farda
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا دلیل وجود یه ارگان ۱۲ نفره به اسم #شورای_نگهبان که انتخاب های مردمو محدود میکنن چیه⁉️
چرا تا یکی ۴ تا حرف درباره رهبر میزنه رد صلاحیتش میکنن⁉️😒
همه و همه در قسمت دوم برنامه #دست_انداز (پارت ۱)
ادامه دارد...
💯به ما بپیوندید...👇
✨join🆔 @nojavan_dot_com