eitaa logo
قیام جوانان
1.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.9هزار ویدیو
43 فایل
﷽ 🌱 به کانال قیام جوانان خوش آمدید. ✌️🏻 فردای این‌ کشـ🇮🇷ـور متعلق به ماست... ➕ ارتباط با ما:👇🏻 @nojavan_pishran 💌 پیام‌های ناشناسِ شما را می‌خوانیم: https://daigo.ir/secret/853477141
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸روایت جالب یکی از شرکت کنندگان رویداد منهاج فرخشهر رقیه بهم زنگ زد. اون روزا سرما خورده بودم. با صدای گرفته گوشی رو جواب دادم.🤧😷 از یه رویدادی حرف می‌زد که نمی‌فهمیدم چی می‌گه. درست توضیح نمی‌داد که قضیه چیه. ولی مدام تکرار می‌کرد که از دستش نده و خیلی چیز به درد بخوریه. هر کدوم از دوستات هم می‌تونی بیاری، بیار. 🙄 به عارفه هم گفتم، اول خودش میلی نداشت بیاد و بعدم خانواده‌ش اجازه ندادن. دیگه یه دل شد و گفت نمیاد. فاطمه کلی کلاس داشت و گفت نمی‌تونه غایب کنه و نیومد. من هنوز خودم دلم نمی‌خواست برم. مدام به درسایی فکر می‌کردم که از روی میز نگاهم می‌کنن و به انواع و اقسام آزمونایی که در آینده داشتم و دارم.😩📚 به این فکر می‌کردم که دو روز خیلی زیاده و من نمی‌خوام از زندگیم عقب بیفتم، اونم به خاطر اردویی که اصلاً معلوم نیست چیه و به چه کار میاد. 😬 رقیه درست توضیح نمی‌داد. انکار نمی‌کنم که دلم می‌خواست بزنمش. ولی الان می‌خندم و می‌فهمم😅... روز پیش‌رویداد، به خاطر بیماری نتونستم برم برای جلسه و توضیح و توجیه. طبیعتاً متوجه شده بودم که یه اردوی عادی نیست. یه جورایی آموزشی به نظر میومد. من حوصله‌ی این چیزا رو نداشتم. ذهنم تک بعدی شده بود و ترجیح می‌دادم وسط کتابای درسیم تنها رها بشم. خصوصاً حدود یه هفته بیماری، حسابی منو کم‌حوصله کرده بود.🥴 اصرارای رقیه کار خودشو کرد و گفتم اشکال نداره کتاب با خودم می‌برم. هم فاله هم تماشا. وه که چه خیالات خامی🚶🏻‍♀️... شب چهارشنبه، که روز اول رویداد بود، دوباره به عارفه پیام دادم که حداقل تنها نرم رویداد. گفتم کلاً خودت دلت نمی‌خواد بیای یا به خاطر اجازه ست؟ اول خودش نمی‌خواست. اواخر شب یهو دلش هوایی شد. باباش این‌جا نبود. زنگ زد اجازه بگیره و اجازه نداد. دپرس شد.😔 بهم گفت نمیاد ولی خیلی دلش می‌خواد. ازم پرسید متولی رویداد کیه. می‌دونستم حاج آقا احمدی حسابی اعتبار داره، پس گفتم اونم هست.😁 بابای عارفه نرم شد و گفت بذار برسم خونه حرف می‌زنیم. این از نظر من «آره» بود، ولی عارفه هنوز مطمئن نبود. حدود ساعت ۱۲ شب عارفه یه پیام داد با این مضمون: «محدثه فردا جای منم خالی کن🚶🏻‍♀🥲» کلی ابراز غم و اندوه کردم و گفتم خودم برات همه‌شو تعریف می‌کنم و چه و چه و چه؛ که ناگهان خانم گفت الکی گفتم بابام اجازه داد.😐👊🏻 خب طبیعتاً ادامه‌ی چت به ردیف کردن اسم انواع حیوانات گذشت و خنده.😅 خوش‌حال بودم. نه برای این که می‌رم رویداد (چون نمی‌دونستم چیه) برای این که عارفه میومد و می‌تونستیم توی دو روز باهم فول شارژ روحی بشیم.👭🏻😍 چهارشنبه صبح زود بیدار شدم و وسایلمو آماده کردم. قرار بود ساعت ۷/۵ اون‌جا باشیم. با عارفه قرار گذاشتیم و رفتیم دفتر امام جمعه که محل برگزاری بود. اون شب بنا بود که بمونیم، ولی می‌تونستیم بریم خونه و صبح برگردیم. قصد ما هم همین بود. ضمن این که تصمیم داشتیم زمان‌های استراحت رو درس بخونیم که عقب نیفتیم. دریغا که من حتی کتابامو از توی کیف هم درنیاوردم.😄 صبح چهارشنبه ۶ تا گروهی که از قبل مشخص شده بود، دور هم جمع بودن. یه سریا مباحثه می‌کردن و مشخص بود قبل از این که بیان رویداد، یه جلساتی داشتن و یه چیزایی گفتن. یه سریای دیگه هم تازه باهم آشنا می‌شدن. من و عارفه داشتیم مقواها رو می‌نوشتیم و تزئین می‌کردیم. من می‌نوشتم، عارفه نقاشی می‌کرد؛ همکاری برد برد.🤝🏻 یه نفر هم از خطم خوشش اومد و توجیهش کردم دست‌خط من به هیچ وجه زیبا نیست و اتفاقاً قصد دارم کلاس خوش نویسی برم. بعد از اون اگه خطم خوب شد می‌تونه ابراز علاقه کنه. صبح تا حدود یک ساعت به همین معاشرت‌ها و آماده سازی‌ها گذشت. بعد من لیست ثبت نام رو برداشتم و یکی یکی اسم همه‌ی بچه‌ها و مشخصات‌شون رو نوشتم.📋 دقیق یادم نیست ولی احتمالاً حدود ساعت ۹ داورا رسیدن. اما به خاطر شرایطی که بود و ناآشنا بودن بعضی هم‌گروهی‌ها، قرار شد صبح روز اول به مباحثه بگذره. دو تا دو تا گروه‌ها، رو به روی هم نشستن و هر داور رفت سراغ یه جفت. ما، گروه فتح‌المبین، با گروه وهاج، رو به روی هم شدیم. آقای کریمی مربی‌مون بود. موضوع رویداد این بود که مسئله‌ی اصلی کشور طبق بیانیه‌ی گام دوم از نظر ما چیه!! 📧http://eitaa.com/javanan_chb
قیام جوانان
حضور جناب آقای باقری در جمع نوجوانان پیشران فرخشهر #نوجوان_پیشران #قیام‌جوانان @javanan_c
« به نام خالق روزگار» روایت بیست و سومین روز از آبان ماه ۱۴۰۱ یکشنبه ۲۲ آبان بود، نیم ساعتی می شد، از مدرسه به خانه رسیده بودم و خوابیده بودم😴 که ناگهان صدای تلفن همراه مرا از خواب بیدار کرد😧 خواستم به خوابم ادامه بدم اما مگر صدای تلفن می گذاشت 😤😠 تلفن را برداشتم و دیدم خانم حسینی است 🙄😇 جواب دادم، خبر از جلسه ای بود که به خاطرش هیئت آن روز را تعطیل کردیم و باید تلفنی به بچه ها خبر می دادم، این خبر مهم چه می توانست باشد؟🤨 حضور استاد باقری برای دیدار با رویدادی های فرخشهر، ایشان قول داده بودند تابستان بیایند اما نتوانستند و اکنون هشت ساعت راه از تهران تا شهرکرد را می آیند فقط به خاطر ما😳😯 این دست اهمیت دادن بهمان را قبلاً در رویداد تجربه کرده بودم، شروع کردم به زنگ زدن و اعلام مکان و ساعت ، اینجا اما اشتباه بزرگی رخ داد و باعث جاماندن چندی از رویدادی ها شد که شرمندگی اش هنوز برجاست و از آن دوستان عذرخواهم، من اشتباهی به جای شهرکرد، فرخشهر گفته بودم😐😑 ساعت دو بعد از ظهر دوان دوان از مدرسه به خانه آمدم و شروع کردم به تصحیح گفتار دیروز و خودم را به محل قرار رساندم، بانوان پیشران هم همزمان با ما جلسه داشتند و این شد که با چند تن از بانوان پیشران به سمت مقصد حرکت کردیم.🎒🚎🚙 این بار نیز مثل دفعات قبل مکان شگفت انگیز بود، چیدمان خاص عکس شهدای استان و حوض وسط آن، نگاهم را بر خود سخت گرفته بود، بالاخره از آنجا دل کندم و داخل اتاق شدم همراه با رویدادی ها‌‌.👀 حضور و غیاب شروع شد و بچه ها از فعالیت هایشان گفتند، خودمان هم می دانستیم آنچنان که باید تلاش نکرده ایم😔 شرمنده بودیم و آماده ی جبران، اما با هر پرسش در دل زمین آب می شدیم و افسوس‌.‌‌.... سخنان استاد اما حاکی از امیدی برای فرداها داشت ، حسابی که رهبر بر ما دهه هشتادی ها کرده است و وظایفی که ما بر عهده داریم...🌤 استاد از زمان و نحوه ی انقلاب گفت و مراحلی که پشت سر گذاشته است و پیش رو دارد، جالب است که در ظاهر گام دومیم اما به نسبت شرایط بیش از اینیم...🌴 انقلاب معادلات جهانی را بهم ریخته است ، جهان دو قطبی را سه قطبی کرده است و دشمنان را برای از بین بردنش متحد کرده است چون همه شان حتی همان فوکو یاما هم فهمیده اند، اشتباه می کردند غرب پایان تاریخ است، بلکه امروزه پایان غرب و آمریکاست و این فتنه ها تلاش های آخر دشمن است تا با جنگ ترکیبی اندکی تن از هم پاشیده اش را التیام بخشد ، اگر این تلاش هایش هم بی ثمر بماند، دیگر کاری از دستش برنخواهد آمد، پس بیایید تا با تبیین هایمان دوستان مان که در وسط آتش اسیر دشمن مانده اند را به پناهگاه بازگردانیم ‌..... به امید دیدار امام غائب مان در صبح ظهور🌖 http://eitaa.com/javanan_chb
هدایت شده از نهضت پیشرفت
دیشب در کوپه قطار 🚞 مواجه شدم با مردی حدود ۵۰ سال با چهره‌ای آرام و محاسنی که روزگار بیشترشان را با رنگ همیشگی‌اش، رنگ آمیزی کرده بود... 🔸چهره‌اش شبیه مردمان مشهدی بود، برای همین با اطمینان پرسیدم مشهدی هستی؟ سریع پاسخ داد، نه اهل افغانستانم... دیگر چیزی نپرسیدم و او هم چیزی نگفت 🕤ساعاتی طول کشید دوباره به حرف آمدیم متاسفانه اینهم خصوصیت آقایان هست که خیلی دیر ارتباط می‌گیرن 🤦‍♂ برخلاف خانمها😁 🔸گفت از قزاق‌تباران افغانستان هست اهل مزار شریف🇦🇫 زیارت کربلا معلی بوده با پرواز بغداد آمده مشهد زیارت را کامل کند😭 از خانواده‌اش پرسیدم یکی از برادران آلمان🇩🇪 بود و یکی انگلیس🇬🇧 و یکی از خواهرها هم استرالیا🇦🇺 مادر و ۲خواهر دیگر هم مالزی🇲🇾 👨‍👩‍👦‍👦خودش هم با ۵ پسر ساکن روسیه و شهر مسکو هستن با افتخار نام پسرانش را بدون پرسش من گفت مصطفی، مرتضی، مجتبی، محمد، علی با ناراحتی ادامه داد: فرزند دومم در جنگ اول طالبان متولد شد الان معلول ذهنی است...😭 بحث به اغتشاشات و اوضاع داخلی ایران کشیده شد... نگران بود مانند بقیه شیعیان خارجی که این چند وقت دیدم نسبت به اوضاع ایران حساس و مضطرب اما روایتش از ایران جالب بود می‌گفت: امن‌ترین، تمیزترین، لوکس‌ترین و راحت‌ترین زندگی در ایران هست با اینکه قبول داشتم با شیطنت😏 پرسیدم دلیلت چیست؟ اینجا که سختی زیادی داریم... گفت: هم تجربه زندگی چین 🇨🇳و تاجیکستان🇭🇺 و قزاقستان🇰🇿 و روسیه 🇷🇺 دارم هم سایر خانواده در اروپا🇪🇺 ساکن و دوستانم آمریکا🇺🇸 امروز آلمان و انگلیس در حال فروپاشی و زندگی وحشتناک سخت شده😱 از قول برادرش که تازه باهم صحبت کرده بودند گفت: "گرانی وحشتناک و پایین آمدن درآمدها و نبود بنزین کافی یک طرف، سرما هم اضافه شده گفت با این اوضاع دیگر نمی‌شود اروپا زندگی کرد..."🚶‍♂ می‌گفت پسر ارشدم که در دانشگاههای ایران ارشدش را گرفته با اجبار آوردم روسیه کنار دستم و کمکم باشه پشیمان بود از بردن پسرش 😔 " برای زندگی کردن باید فقط کار کنی فقط کار پسرم امروز ۲۵ سالش هست و مشکل عصبی پیدا کرده... شما خارج ایران که باشی هیچ زمان استراحتی نداری برای زنده ماندن باید بجنگی.‌.." ادامه داد: "۲دختر ایرانی وقتی فهمیدن ساکن مسکو هستم و به اصطلاح ایرانی ها با خارج رفت و آمد دارم با حسرت گفتن خوشابحالت☺️ گفتم: "دختر تو چه می‌دانی چه خبر است؟" گله‌مند بود از خودتحقیری جوانان ایران😞 دوست داشت شرایطی فراهم می‌شد جوانان ایران ۲ماه در کشوری که آرزو داشتن زندگی می‌کردن تا بفهمنن قدر داشته هایشان را... 🔹از برخوردش با دختر ایرانی در فرودگاه کره حنوبی🇰🇷 گفت... دختری که به عشق تحصیل و عشق و حالش رفته بود ولی حالا گریه می‌کرد که چه غلطی کرده... با اطمینان چندباره گفت: ایران بی‌نظیر است، اصرار داشت باور کنم پس تاکید می‌کرد "با اطمینان و اطلاع می‌گویم ایران بهترین کشور جهان است"🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
قیام جوانان
"سلسله جلسات هفتگی" ⚜با موضوع: هم افزایی و جهاد تبیین ⚜با حضور استاد ابوالفضل باقری 🗓 یکشنبه شب ها
« بسم رب المهدی» چک نوشت کارگاه ۲۹٫۹٫۱۴۰۱ 🍃 🎤جلسه استاد باقری با پیشرانان استان ۱_ بررسی تاریخچه ی ایران از دوران صفویه تا رویش انقلاب اسلامی دوران صفویه ( در این دوره ارتباطات تجاری ایران با کشورهای اروپایی وجود داشته و ایران کشوری قدرتمند بوده است) افشاریه ( کشورگشایی های نادرشاه افشار) زندیه( ۳۰ سال آرامش نسبی بعد از نادرشاه افشار توسط وکیل الرعایا ) قاجار ( آغاز انحطاط ایران ) پهلوی ۲_ قسمتی که از بیانیه گام دوم بررسی شد. خطاب به ملت ایران انقلاب به یک انحطاط تاریخی طولانی پایان داد و کشور که در دوران پهلوی و قاجار بشدت تحقیر شده وبشدّت عقب مانده بود، در مسیر پیشرفت سریع قرار گرفت؛ در گام نخست رژیم ننگین سلطنت استبدادی را به حکومت مردمی و مردم سالاری تبدیل کرد و عنصر اراده ی ملی را که جان مایه ی پیشرفت همه جانبه و حقیقی است در کانون مدیریت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را میدان دار اصلی حوادث و وارد عرصه مدیریت کرد؛ روحیه و باور «ما میتوانیم» را به همگان منتقل کرد؛ به برکت تحریم دشمنان اتکاء به توانایی داخلی را به همه آموخت و این منشأ برکات بزرگ شد. @javanan_chb
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•|🌞|•مـادࢪ مدیـࢪ اسٺ قـاضے نیسٺ ٺمـامِ عـالم بࢪ محوࢪِ مادࢪ مےچࢪخـد محـوࢪِ فـاطمۂ زهـࢪا ایـن ࢪا خـدا بنـا نھـادھ اسٺ شیطـان داࢪد نقـشِ مادࢪۍ ࢪا ڪمࢪنگ مےڪند، بےقدࢪ و قیمٺ نشـان مےدهد مـادࢪ ، معـدنِ اسٺ ذخیرھ‌اش ٺمام نمےشود هیـچ شغـلے بھ پاۍِ مـادࢪۍ نمےࢪسد... روایت میدانی مادر @javanan_chb
°•🌱📝•° برنامه‌ی کانال جنبش نوجوان پیشران و گروه دهه هشتادی‌های ایران: 🔴 شنبه ✅ رادیو‌قیام‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 یک‌شنبه ✅ عکس‌نوشت‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔴 دوشنبه ✅ هندسه‌ی‌اندیشه‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 سه‌شنبه ✅ رادیو قیام‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔴 چهارشنبه ✅ عکس‌نوشت‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 پنج‌شنبه ✅ کانال: هندسه‌ی‌اندیشه‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی ✅ گروه: گفت‌وگوبا‌موضوع‌بیانات‌حضرت‌آقا 🔴جمعه ✅ پخش زنده‌|‌اخبار دهه هشتادی‌ها •••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°••• 🌳ارتباط مستقیم با «نوجوان پیشران» https://eitaa.com/nojavan_pishran 🌳پیام ناشناس به «نوجوان پیشران» https://harfeto.timefriend.net/16784876551345 🌳جنبش در "ایتا" https://eitaa.com/dahe80iran 🌳جنبش در "بله" https://ble.ir/dahe80iran 🌳جنبش در "سروش" https://splus.ir/dahe80iran 🌳جنبش در "روبیکا" https://rubika.ir/dahe80irani 🌳دهه هشتادی‌های ایران در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2963996866C327b9dd1c5 •••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°••• ✅🔍 دسترسی سریع به محتوا: ||| |||| |||||
°•🌱📝•° برنامه‌ی کانال جنبش نوجوان پیشران و گروه دهه هشتادی‌های ایران: 🔴 شنبه ✅ رادیو‌قیام‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 یک‌شنبه ✅ عکس‌نوشت‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔴 دوشنبه ✅ هندسه‌ی‌اندیشه‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 سه‌شنبه ✅ رادیو قیام‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔴 چهارشنبه ✅ عکس‌نوشت‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی 🔵 پنج‌شنبه ✅ کانال: هندسه‌ی‌اندیشه‌|‌روایت‌و‌کنش‌جمعی ✅ گروه: گفت‌وگوبا‌موضوع‌بیانات‌حضرت‌آقا 🔴جمعه ✅ پخش زنده‌|‌اخبار دهه هشتادی‌ها •••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°••• 🌳ارتباط مستقیم با «نوجوان پیشران» https://eitaa.com/nojavan_pishran 🌳پیام ناشناس به «نوجوان پیشران» https://harfeto.timefriend.net/16784876551345 🌳جنبش در "ایتا" https://eitaa.com/dahe80iran 🌳جنبش در "بله" https://ble.ir/dahe80iran 🌳جنبش در "سروش" https://splus.ir/dahe80iran 🌳جنبش در "روبیکا" https://rubika.ir/dahe80irani 🌳دهه هشتادی‌های ایران در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2963996866C327b9dd1c5 •••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°•••°°°••• ✅🔍 دسترسی سریع به محتوا: ||| |||| |||||
قیام جوانان
آغاز اولین رویداد #قیام‌جوانان شهر اردل از ۴ دبیرستان دخترانه شهر اردل #نوجوان_پیشران ~~~~○●●●○~~~~
🔸بچه‌ها تقریبا هم‌سن وسال بودند، متوسطه دوم از ۴ دبیرستان شهر اردل، مدارس نجمه_ جنت_ الزهرا و فروغ دانش 🔸بنا بود هر تیم راجع به اصلی‌ترین مسئله کشور گفتگو کنه و بعد هم راهکاری از جنس بمیدان آمدن مردم ارائه دهد... 🔸نظرات خیلی کارشناسی و دقیق بود، تیم‌ها سعی می‌کردند مسئله خودشون را برای سایر بچه‌ها و تیم داوری اثبات کنند بقیه تیم‌ها هم گروه رقیب را نقد می‌کردند... 🔸اعتماد بنفس بچه‌ها بی‌نظیر بود حتی گاهی به داورها اشکال وارد می‌کردند و بر مسئله خودشون اصرار می‌ورزیدند... 🔸در نهایت ۴مسئله انتخاب شد: *ضعف در مدیریت فضای مجازی *اقتصاد با زیر شاخه تورم *نبود اقتصاد اسلامی *بیکاری 🔸ظهر شده بود و تیم‌ها فقط مسائل را به جمع بندی رسیده بودند و هنوز بخش راهکارها مانده بود... حاجاقا محمدی گفت: خودتون تصمیم بگیرید یا رویداد را ناقص رها کنید و بروید یا اگر میخواهید ادامه بدید باید تا ساعت ۳ و۴ باشید... 🔸اونقدر بحث جذاب بود ومناظرات داغ که به جز۲نفر همه ادامه دادند... 🔸بیچاره بچه‌های خوب آموزش وپرورش که مجبور شدند برای تعدادی سرویس ایاب وذهاب پیگیری کنند تا بعدازظهر به روستا برند و مظلوم مدیر مدرسه میزبان و بابای مدرسه که باید تا بعدازظهر ما را تحمل میکیردند😁 🔸بنا شد بچه‌ها راجع به این مسائلی که خودشون بعنوان مسئله کانونی انتخاب کرده بودند راهکار ارائه دهند ولی در راهکارها باید ۲شرط را رعایت می‌کردند: ۱. چگونه مردم را برای حل مسئله می‌تونن بمیدان بیاورند ۲. خودشون چطور می‌تونن حل کنند 🔸ساعت۳ شد اما همه همچنان پر نشاط به مناظرات ادامه می‌دادند البته جاهایی هم اونقدر بحث داغ می‌شد که تیم داوری وساطت می‌کردند و دعوا را می‌خواباند😁 🔸برنامه با معرفی تیم برگزیده تمام شد ولی بقول امام‌جمعه، این یک تست بود و فقط ۳۰ درصد رویداد اصلی... بناشد اگه پای کار باشیم و کمک کنیم برای تعدادی از نوجوانان شهرستان این رویداد اجرا بشه و لذتی که ما بردیم به بقیه انتقال دهیم... 🔹لذتی از جنس مهم بودن... از جنس مفید بودن...از جنس اثربخش بودن برای شهر و کشورم... 🔸در این رویداد بود که تازه فهمیدیم چرا رهبر انقلاب معتقدند نوجوان، پیشران رسیدن به تمدن اسلامی است... 📌کافی است اعتماد داشته باشیم وناامید نشویم...
بچه‌ها وارد یک چالش شدند😁 📌هر گروه باید تا پایان ۲ از رویداد داشته باشد... نمی‌خواهیم می‌خواهیم
👇👇 🔸 رویداد گفتمانی قیام جوانان 🔷همه بچه ها از سیزده تا هفده سال بودن یعنی بچه های راهنمایی عصمت _ بهشت آیین بچه های دبیرستان نجمه _الزهرا _ جنت _ فروغ دانش 🔶همه بچه ها قرار شد در بازده زمانی خاصی با گروهشان مسئله ای مطرح کنند که می توانند درباره اش راهکار بدن یعنی یک مشکل جدی در جامعه یا کشور یا استان یا شهرشان که راهکار های درباره ان ارائه دهند. 🔷داورها خیلی دقیق گوش می دادن و اساسی بچه ها را نقد میکردند یا نقاط مثبتشان را میگفتند و بچه ها را دعوت میکردنند به نقد کردن که این کار باعث شد بچه ها حرف های خودشان را به صراحت مطرح کنند و انگار بعضی جاها جای داور و بچه ها عوض میشد و بچه ها داورها را نقد میکردنند. 🔶بچه ها مشکلات خوبی را ارائه دادن: 🔹بیکاری 🔸آسیب های فضای مجازی 🔹 کم حجابی 🔸جنگ نرم .... که بچه برای راهکار موضوعات را به چند شاخه تقسیم کردن و موضوعی را از بین شاخه ها انتخاب و درباره آن راهکار دادن . 🔷ظهر شده بود و ما برای نماز و ناهار از مناظره دست کشیدیم و به پایین رفتیم برای وضو و بعد از وضو نماز خوندیم و به سلف رفتیم برای خوردن ناهار ناهار را که خوردیم بهمون اعلام شد که بیرون از حیاط جمع شیم موضوع مهمی پیش امده که وقتی ما داخل حیاط شدیم با آب روبرو شدیم و همینجوری آب بود که از سر و کولمون میریختیم ماها که دیدیم خیس شدیم ادامه دادیم به بازی که یک ساعت طول کشید 😋😁 بعد به سمت کلاس ها برای استراحت رفتیم که نزدیک ساعت چهار بود اعلام کردن ادامه مناظره هست مناظره و جمع بندی اون تا ساعت هفت طول کشید و ما حالا باید دنبال راهکار می بودیم. 🔶️بعد از مناظره همه برای صحبت آقای کریمی به حیاط رفتیم در همین حال بهمون نسکافه دادن و بعدما‌رابه‌حیاط هدایت کردن وقتی صحبت آقای کریمی تمام شد نزدیک اذان بود وهر‌کسی‌که‌ وضو‌ نداشت میرفت تا وضو بگیره ولی چیزی که اینجا جالب بود آقای محمد محمدی برای ما مداحی کردن و آقای علی حسین پور برای ما اذان گفتن که با این سن کم شون صدای فوق‌العاده عالی داشتن . 🔶شب بعد از نماز رفتیم پیش حاج آقا محمدی تا برای ما موضوع جوانان پیشروان را به طور واضح برا ما توضیح دهند که مارا با حرف های که زدند شگفت زده کردند. 🔷راهکار ها را مثل روز قبل پرنشاط و سر حال ارائه دادیم و برای نماز و ناهار رفتیم بعد از ناهار به سمت خوابگاه نمونه بهشت آیین که تولد یکی از دوستان هم اونجا جشن گرفتن و همه هیجان داشتن برای اعلام سی درصد از نتایج رویداد. 🔶همه این ها برای من جوان لذت بخش بودکه آقا به ما توجه دارن و ما را سرمایه های کشور میدانند. 1402\4\23