#رفیق_شهید
شهید ابراهیم تباشیر
پس از عمری غریبی بی نشانی
خدا می خواست در غربت نمانی
از آن قد گلت هر چند ای دوست
پلاکی بازگشت و استخوانی
⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘⚘
♦️ سال ها گذشت و ما خبری از ابراهیم نداشتیم و با این که در همان ایام، مراسمی را در مسجد محل برای شادی روح او به پا کردیم و چهل روز در سوگ او سیاه پوشیدیم، اما هنوز، کور سویی از امید داشتیم که شاید از مفقودین و یا اسرا باشد. برای همین، گوشمان به اخبار بود و چشمانمان به در. به خصوص وقتی آزادگان، از زندان های عراق آزاد گشتند، این حالت، در ما تشدید شد. اما خدا می خواست که او جزو شهدا باشد.
طراح:محمد امین اخوان
رسانه تخصصی نوجوان
@javane_no
#رفیق_شهید
#همکلاسی_آسمانی
دفترچه کوچکی همیشه همراهش بود. بعضی وقت ها با عجله از جیبش در می آورد و علامتی در یکی از صفحات می گذاشت. می گفت: «اشتباهاتم رو توی این دفتر علامت می زنم.»
برایم عجیب بود که محمد رضا اسوه تقوا و اخلاق بچه ها آنقدر گناه داشته باشد که برای کم کردنش مجبور باشد دفتری کنار بگذارد.
چند روز قبل از شهادتش به طور اتفاقی دفترچه اش را نگاه کردم. خوب که ورق زدم دیدم بیشتر صفحات دفتر، مثل قلب محمد رضا سفید سفید است.
https://javaneno.amfm.ir/
رسانه تخصصی نوجوانان
@javane_no