بعد از حدود دوسال کرونایی ، مدارس بازشده و شور و حال عجیبی دارم ..
انگار نسبت به کلاس و میز و تخته غریبه ام👨🏫
اما تصمیم گرفتم که امسال به همراه دوستانم، نهایت تلاشمو کنم که خوب درس بخونم و برای کسب موفقیت محکم قدم بر دارم.
#قرار_هفتگی
#جوانه_نور
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
7.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♻️انیمیشن قانون سوم نیوتن
💎هر عملی،عکسالعملی دارد💎
#انیمیشن
#جوانه_نور
#حجاب
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
داستانک /سوال و جواب ساده
هر سال به مناسبت بیست و هشتم ماه صفر نذری داشتیم و پدرم یه گوسفند قربانی می کرد 🐑
توی اون روز همه فامیل خونه ما جمع میشدن و نذری میپختن 🥘
بالاخره روز نذری پزون رسید 📆
گوسفند رو آب دادن و رو به قبله کردن
بعد هم بسم الله گفتن و ذبحش کردن 🔪
گوشت گوسفند رو که آوردن برای پخت و پز، یه مسأله ای ذهنم رو درگیر کرد 🤔
🔻مگه خون نجس نیست
پس خونی که توی بدن گوسفند مونده چی میشه پاکه یا نه⁉️
#احکام
~~~~~~~~~
🔸هر سوالی داری بپرس
🆔https://eitaa.com/daylami68
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔸شرکت کننده اول پویش جدیدمون ☺️
خانم نازنین زهرا قره باغی خیلی دقیق و عالی نکاتشون رو بیان کردند 👌
@Rah_velayat
http://wa.me/+989160448348
#پویش
#بی_تفاوت_نباشیم
#علی_لندی
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
جوانه نور/🇵🇸Javaneh-noor
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈• #رمان_ریحانه #قسمت_109 حس میکنم خون به مغزم نمیرسه، زبونم بند اومده و نظم نفس
•┈••✾🌼🍃 ﷽ 🍃🌼✾••┈•
#رمان_ریحانه
#قسمت_110
ده دقیقهای میشه که همینطور تنها و بیکار تو حیاط نشستم.
از تو خونه صدای جاروبرقی بلند شده. تمایلی برای همکاری با ترانه ندارم.
تکه چوبی از روی زمین برمیدارم و خطوط بیمفهومی روی زمین خاکی جلوی ایوون میکشم.
دلم برای ماماناینا تنگ شده. کاش میشد برگردم خونه...
صدای تلفن عمو اینا بلند میشه؛ اما اونقدر زنگ میخوره تا خودش قطع میشه.
طولی نمیکشه که دوباره تلفن زنگ میخوره. جاروبرقی خاموش میشه و چند لحظه بعد صدای الو گفتن ترانه به گوشم میرسه...
دست خودم نیست و حساس شدم. ناخودآگاه گوشهام رو تیز میکنم تا بلکه از حرفهای ترانه بفهمم مخاطب پشت گوشی کی هست؛
چیزی دستگیرم نمیشه. تصمیم میگیرم برم داخل.
پنج دقیقه گذشته و ترانه همچنان پای تلفن مشغول صحبته. دیگه مطمئن شدم که با همون یارو داره حرف میزنه.
بالاخره حرفهاش تموم میشه و گوشی رو سر جاش میذاره.
با عجله از اتاق بیرون میاد و انگار که ذوق گفتن خبری رو داشته باشه، به من که مثلا مشغول بررسی کتاب داستان فائزه هستم، نگاه میکنه.
سوالی نگاهش میکنم و با تکون دادن سرم بهش میفهمونم اون حرفی که به زور تو دهنش نگه داشته رو به زبون بیاره.
کمی این پا و اون پا میکنه و بعد از چند ثانیه بالاخره به حرف میاد: میثم بود...
همین اول بسمالله اعصابم رو به هم میریزه! زبون نفهم! حتما جایزه هم میخواد که نیم ساعت با اون یارو حرف زده!
وقتی جوابی نمیگیره ادامه میده: میگفت اون دختره کی بود باهات بود!
اونقدر سریع و با شتاب سرم رو بلند میکنم که حس میکنم گردنم رگ به رگ شده.
با اخم منتظر ادامه حرفش میشم.
ترانه کمی به مِن مِن میافته، اما در نهایت حرفش رو ادامه میده: میگفت یه پسر عمه داره که میخواد با یه دختر عاقل و خانوم آشنا بشه. میخواست شماره تورو بگیره.
شوکه شدم؛ به همون اندازه که عصبانی هستم، متعجب و وحشتزده هم هستم.
چقدر آدم میتونه وقیح باشه! از شدت خشم و اضطراب، نه تنها دستهام، بلکه کل وجودم به لرزه دراومده.
ترانه خیر سرش، برای اینکه آرومم کنه با دستپاچگی میگه: من میشناسم پسره رو! به خدا خیلی پسر خوبیه؛ اصلا دوست کاوه هست. آدم خوبیه که دنبال یه دختر خوبه دیگه!
با عصبانیت میگم: چه غلطا!
تو خودت کم بودی، من رو هم میخوای شریک کارای اشتباهت کنی؟!
ظهر دو ساعت برات روضه نخوندم که الان با خنده و ذوق این پرت و پلاها رو بهم بگی!
#رمان
رمان اختصاصی کانال جوانه نور
✍️به قلم م. بابایی
⛔️ کپی شرعا اشکال دارد ⛔️
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
من, هیچ وقت حتی گمان هم نمی کردم که اربعین در کربلا باشم.😍
آنقدر از نرفتن مطمین بودم که از یکماه قبل پیکسل جامانده ی کربلا را خریده و تا یک مدت روی کیفم بود, هر کس می پرسید : امسال اربعین کربلا میروی؟
با قاطعیت و ناراحتی می گفتم خیر متاسفانه😞
۱۰-۱۵ رو مانده بود تا اربعین, خودم هم نفهمیدم چه اتفاقی افتاد, مادرم تماس گرفت و با خوشحالی گفت: «امسال قرار است اربعین خانوادگی به کربلا برویم».
میخواستم بال در بیاورم.🕊
جمع کردن وسایل از همان روز شروع شد. کوله, بطری آب, سربند, کلاه و ...
یکهو:😧
.
.
مرز ها را بستند.😭
این خبری بود که مدام در ذهنم مرور میشد و ناامید از رفتن به کربلا نشسته بودم🤲🏻و دعا میکردم.
مادر گفتـ:
مرز ها باز شد.🤩
راهی شدیم, چه خستگی هایی که در انتظارش بودم😍
پس از ساعت ها به خاک کربلا پا گذاشتم😌
چقدر حس زیبایی بود وقتی وارد بینالحرمین شدم و مدام عکس میگرفتم. هنوز هم باورم نشده بود😊
خدایا شکرت
خدایا شکرت
خدایا شکرت😍
#اربعین
#جوانه_نور
#ارسالی_مخاطبین
🔰به جمع ✨جوانهنوریها✨ بپیوندید:
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
@javaneh_noor
•✾🍃🌼🌺🌼🍃✾•
24.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💎آغاز سال تحصیلی جدید با 🗓هفته دفاع مقدس، میتونه تقارن زیبایی🍀 باشه برای یاداوری رشادتهایی💪🏻 که باعث شد
الان با آسودگی پشت نیمکتها
کنار دوستانمون بشینیم
و درس بخونیم
و پیشرفت کنیم
و زحمات شهیدان رو به ثمر بنشونیم🌹
#دفاع_مقدس
#مدرسه
#حجاب
#جوانه_نور
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•
🔰 اینجا جوانه نور، کانالی ویژه نوجوانان:
✔️ ایتا👇🏻:
https://eitaa.com/joinchat/3760259165C2282c85aac
✔️ گروه سوم واتساپ👇🏻:
https://chat.whatsapp.com/HLHpIsmvHG00KS3n9vSUVy
•┈••✾🍃🌼🌺🌼🍃✾••┈•