غسل جمعه
پیامبر اکرم(ص) در اهمیت غسل روز جمعه به حضرت علی(ع) فرموده است:
«هیچگاه غسل جمعه را ترک نکن، هر چند ناچار باشی از پول غذا و خوراک خود صرفه جویی کرده و برای غسل خرج کنی؛ زیرا غسل جمعه یکی از بزرگترین و برترین کارهای مستحب است.
امیرالمؤمنین علی(ع) هرگاه میخواست کسی را سرزنش کند میفرمود:
«تو حتّی از کسی که غسل روز جمعه را ترک میکند ناتوانتری.»
امام صادق(ع) فرمود:
غسل جمعه، پاکیزگی و کفاره است از گناهان، از جمعه تا جمعه دیگر.
🌹 اعمال روز اربعین
▪️ روز اربعین تکمیل انقلاب بزرگ عاشوراست و برای این روز اعمال بسیاری از سوی معصومین(ع) مطرح شده است، چنانکه امام رضا (ع) در این مورد میفرمایند:" براستی محرم ماهی است که مردمان عهد جاهلیت جنگ و خونریزی را در آن حرام میشمردند لیکن خونهای ما را در این ماه حلال شمردند، و حرمت ما را شکستند و فرزندان و زنان را به اسارت کشیدند و آتش در خیمههای ما افروختند و آنچه در آنها زاد و توشه داشتیم به یغما بردند و حرمت رسول الله(ص) را در امر ما نگاه نداشتند..."
❶ «زیارت امام حسین علیه السلام و زیارت اربعین»
در این روز زیارت امام حسین (ع) مستحب است و این زیارت، همانا خواندن زیارت اربعین است که از امام عسکری (ع) روایت شده که فرمود: " علامت مؤمن پنج چیز است،
۱- پنجاه و یک رکعت نماز فریضه و نافله در شب و روز خواندن
۲- و زیارت اربعین کردن
۳- و انگشتر بر دست راست کردن
۴- و جَبین (پیشانی)را در سجده بر خاک گذاشتن
۵- و بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ را بلند گفتن است."
❷ «غسل اربعین و توبه»
❸ بعد از نماز صبح 100 مرتبه (لاحول ولا قوة الا بالله العلی العظیم)
❹ 70 مرتبه تسبیحات اربعه
❺ بعد از نماز ظهر سوره والعصر و سپس 70 مرتبه استغفار
❻ غروب اربعین 40 مرتبه لا اله الا الله
❼ بعد از نماز عشاء سوره یاسین هدیه به سیدالشهدا حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام
📚 وسائل الشیعه ج۱۰ ص۳۷۳
غسل جمعه
پیامبر اکرم(ص) در اهمیت غسل روز جمعه به حضرت علی(ع) فرموده است:
«هیچگاه غسل جمعه را ترک نکن، هر چند ناچار باشی از پول غذا و خوراک خود صرفه جویی کرده و برای غسل خرج کنی؛ زیرا غسل جمعه یکی از بزرگترین و برترین کارهای مستحب است.
امیرالمؤمنین علی(ع) هرگاه میخواست کسی را سرزنش کند میفرمود:
«تو حتّی از کسی که غسل روز جمعه را ترک میکند ناتوانتری.»
امام صادق(ع) فرمود:
غسل جمعه، پاکیزگی و کفاره است از گناهان، از جمعه تا جمعه دیگر.
معرفی کتاب
🧾 #pdf
🔴 کتاب گناهان کبیره
✍🏻 كتاب گناهان كبيره شهيد دستغيب، از نظر علمى بسيار ارزشمند و از نظر منابع و ارجاعات بسيار استوار است و مطالب را با استفاده از آيه ها و روايت ها، رسا و شيوا بيان مى كند. اين كتاب با مقدمه اى شروع مى شود و با ضميمه اى درباره توبه و حكايت هاى بيدار كننده پايان مى يابد.
دانلود کتاب 👈👈
🌐 https://www.balagh.ir/content/3675
⁉️آیا مردگان از ظهر پنجشنبه تا ظهر جمعه آزاد هستند⁉️
✳️مرحوم شیخ #کلینی (ره) در کتاب شریف کافی بابی تحت عنوان «ان المیت یزور اهله» [۱]را مطرح کرده است. روایات معتبری را در این باره نقل نمودهاند. در #روایات آمده است که اموات اعمّ از مؤمن و غیر مؤمن به دیدار بازماندگان خود میآیند. هر میّتی برحسب منزلت و شأنی که دارد، اجازه این کار را پیدا میکند.
✳️بعضی از #اموات هر روز، بعضی دیگر هر هفته و برخی هر سال و بعضی هر چند سال یکبار. حداقل اجازهای که مؤمنان دارند، هر #جمعه است که میتوانند به دیدار آشنایان خود در دنیا بیایند. مؤمنان وقتی به دیدار اقوام خود میآیند، اگر آنها را مشغول اعمال صالح ببینند، #خوشحال شده و خدا را شکر میکنند.
💠در حدیثی که در #کتاب جامع الاخبار آمده است [۲]بیان شده که اموات مومنان در شب جمعه به کنار خانههای خود میآیند. با التماس و تضرع از خویشاوندان #انتظار دارند کار خیری و صدقهای برای آنها انجام داده شود.
💠میزان ﷼ملاقات و سر زدن اموات به خانوادههای شان بسته به میزان آزادی عملی است که در #برزخ برای ایشان در نظر گرفته میشود که این امر هم تابع اعمال و رفتارهای آنان در دنیاست.
💠از امام #کاظم علیه السلام روایت شده که روح اموات به بازماندگان سر میزند. اگر از آنان کردار خوب و عمل صالح ببینند، خوشحال میشوند و از آنان راضی میگردند. اگر آنان را در مسیر طاعت خداوند ندیدند، بلکه کردار بد و گناه از آنان #مشاهده نمودند، اندوهگین و ناراحت میشوند. [۳]، اما در هر حال به نظر نمیرسد که این امر محدود به خانه خود و محل #سکونت قبلی شان باشد. چه بسا در صورت وسعت عمل و منزلتی که دارند، بتوانند به مکانهای گوناگون مورد علاقه خود سر بزنند.
💠اما در مورد این که #ارواح به چه صورتی به خاندان خود سر میزنند، اشارات #مختصری در برخی روایات شده است.
💠اسحاق بن عمار میگوید: از امام موسی بن #جعفر (علیهما السلام) پرسیدم:
💠آیا میّت از خانوادهاش دیدار میکند؟ ✨فرمود: بله
💠 پرسیدم: هر چند وقت؟
✨ فرمود: بنا به منزلتی که نزد خداوند دارد، در هر جمعه یا هر ماه یا هر سال.
💠پرسیدم: به چه شکلی نزد آنها میآید؟
✨فرمود: به صورت پرندهای لطیف که بر دیوار خانههای شان مینشیند و بر آنان اشراف مییابد.... [۴]
💠به نظر میرسد اینکه حضرت فرمود:به صورت پرندهای لطیف، یک نوع تمثّل در قالب و #تجسم ارواح است.
📚-شیخ کلینی، فروع کافی، ج. ۳، ص. ۲۳۰.
۳- بحار الانوار، ج. ۶، ص. ۲۵۷.
🗓سالروز ازدواج رهبری
💠رهبرانقلاب
‼️در دوران مبارزات، خانمها سربازان خط مقدم انقلاب بودند و این را بعنوان یک مبالغه نمیگویم. اگر زنها با انقلاب سازگار نبودند، مطمئنا این انقلاب واقع نمیشد. من به این معنا اعتقاد دارم. حضور آنها بود که توانست ستون فقرات دشمن را بشکند و مبارزه را بمعنای واقعی کلمه پیش ببرد! ۶۸/۱۰/۲۶
‼️من درباره زهد همسر صالحهام، تصویرهای بسیاری در ذهن دارم که بیان بعضی آنها خوب نیست، ایشان نه قبل و نه بعد انقلاب هرگز از من درخواستی مثل خرید لباس نکردهاند، هیچوقت برای خود زیور آلات نخرید، مقداری زیورآلات داشت که یا هدیه بود و یا از خانه پدری آورده بود که همه آنها را هم فروخت و پولش را در راه خدا صرف کرد، لذا ایشان حتی یک انگشتر معمولی هم ندارند، این رهایی ایشان از زوائد زندگی بیشترین تاثیر را در زندگی من داشته چراکه همین زواید غیر ضروری است که انسان را به بردگی میکشاند! باید از صبر و شکیبایی فراوان همسرم در پیش از انقلاب و اصرارشان بر ساده زیستی در دوران پس انقلاب اشاره کنم؛ بحمدالله منزل ما همواره تاکنون از زوائد زندگی و زرق و برقهای دنیوی، که حتی در خانههای معمولی هم یافت میشود به دور مانده و همسرم در این امر بالاترین و بیشترین نقش را داشته. درست است که من زندگی مشترک را با ساده زیستی آغاز کردم و این روحیه را هم در همسرم تقویت کردم اما صادقانه بگویم ایشان در ساده زیستی، از من بسیار پیشی گرفتهاند!
کتاب خون دلی که لعل شد ص۱۶۰
به بهانهی بازگشت پیکر ٨ شهید مدافع حرم
بر حسب ظاهر شهدای #مدافع_حرم، امتیازاتی بر شهدای دفاع مقدس دارند، از آن جمله:
- عقل معاش، محرّک و عقل معاد مقوّم دفاع از وطن است اما دفاع از حرم، مصدّع عقل معاش و مستلزم عقل معاد است. ارتفاع جغرافیای جبهه مقاومت بلندتر از افق جغرافیای وطن است.
- بساط زرق و برق زندگی در ایرانِ دههی شصت، هنوز گسترده نبود و بازار حُبّ مال و مقام در آن روزها کساد بود. در دههی نود اما زندگیها فراختر و چشمک زدنهای دنیا بیشتر شد تا دلبریدنها سختتر از جان دادنها باشد. جنگ تحمیلی موضع جبر بود و جنگ با تکفیری موضع اختیار.
- به برکت شبکههای اجتماعیِ بی در و پیکر، مدافعان حرم آماج نیش و کنایهی دوستان و طعن و تهمت و ترور شخصیت دشمنان شدند. همقطاران دفاع مقدسیِ آنها، اما کمتر از این سنگها به پیشانی و خونها به جگر دیدند. در روزگار افسران جنگ نرم، شهید جنگ سخت شدن، کار آسانی نیست.
- مدافعان وطن، سربازان امام خمینی (ره) بودند و مدافعان حرم، سربازان امام خامنهای. ولایتمداری در عهد وصی، بسی دشوارتر از پابهرکابی در عهد ولی است. امام، انقلاب را معماری کرد و رهبری آن نهال نوپا را آبیاری. در دوران ریزشهای اساسی خواص، رویش بلباسیها از معجزات ولایت است.
#شهدای_خان_طومان
✍#زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648
▪️ #امپاتی (empathy) چیست؟
"امپاتی" یعنی "خود را به جای دیگران قرار دادن" است.
مادری کودکش را به گردش می برد.
او خیلی خوشحال است اما کودک زار زار گریه می کند.
مادر ابتدا دلیل گریه کودک را نمی فهمد اما وقتی خود را جای کودک می گذارد و از دید کودک به جهان می نگرد، تازه متوجه می شود کودک فقط پاهای آدمها را می بیند، و در این شلوغی چیز دیگری نمی بیند. از این پایین دنیا خیلی خسته کننده است.
هرچه توانایی امپاتی در شما افزایش پیدا کند، ارتباط های صمیمانه تری با دیگران خواهید داشت.
پژوهشگران معتقدند که امپاتی می تواند تا حد زیادی مشکلات خانوادگی را که عموما از عدم درک متقابل ناشی می شود، حل و فصل کند.
اگر پدر و یا مادر هستید خودتان را جای فرزندتان بگذارید ، آیا چنین والدینی را دوست دارید؟
خودتان را جای همسر، معلم، شاگرد، فروشنده، خریدار و یا دوستتان بگذارید.
آیا طرف مقابلتان را دوست دارید؟
"توانایی امپاتی را تمرین کنید و در خود افزایش دهید."
و این مطلب قریب به مضمون این قاعده زرین از کلام پیامبر رحمت صل الله علیه و آله و ائمه معصوم علیهم السلام است که میفرمایند
" آنچه بر خود نمی پسندید برای دیگران نیز نپسند و آنچه برخود میپسندید برای دیگران نیز بپسند .
#پیامبر_اکرمص
🔴دانلودکتاب رفیق خوشبخت ما
▪️خاطرات شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی...
انتشار با زمزمه ذکر صلوات و اللهم عجل لولیک الفرج بلامانع می باشد.
.:
حسین پسر غلامحسین این را می گوید
در شلمچه بودیم و میخواستیم آنجا عملیات بکنیم. برای اینکه
دشمن متوجه ما نشود، نیروهای اطلاعات عملیاتمان را مستقر
کرده بودیم. مقابل ما آب بود. آن روز دو نفر از بچه های ما به نام
حسین صادقی و اکبر موساییپور رفتند شناسایی؛ اما برنگشتند.
یـک بــــرادری داشـتـیـم کـه خیلی عـــارف بـــود. نــوجــوان بـود،
دانشآموز بود؛ اما خیلی عارف بود؛ یعنی شاید در عرفان عملی
مثل او کم پیدا میشد. به درجه ای رسیده بود که بعضی از اولیا
ً هفتادهشتاد سال، به
و بزرگان عرفان، بعد از مدت طولانی به
آن درجه میرسیدند. من در اهواز بودم که این برادر نوجوان ما با
بیسیم راکال با من تماس گرفت و گفت: »بیا اینجا.« رفتم آنجا.
گفت: »اکبر موساییپور و صادقی برنگشتند.« خیلی ناراحت
شدم و گفتم: »ما هنوز شروع نکردیم، دشمن از ما اسیر گرفت و
این عملیات لو رفت!« با عصبانیت هم این حرف را بیان کردم.
یک روز آنجا ماندم و بعد برگشتم؛ چراکه جبهه های متعددی
داشتیم.
دو روز بعد، دوباره آن برادر با من تماس گرفت و گفت: »بیا.« من
هم رفتم. آن برادر ما که اسمش حسین بود، به من گفت: »فردا
اکبر موساییپور برمیگردد.« گفتم: »حسین! چه میگویی؟«
خندۀ خیلی ظریفی گوشۀ لبش را باز کرد و گفت: »حسین پسر
غالمحسین این را میگوید.
« اسم پدرش غلامحسین بود. او هم
دبیر خیلی ارزشمندی بود. مادرش هم دبیر بود. حسین معلمزاده
ً به سن نوجوانی، معلم بود. وقتی اسم
ً واقعا
بود از پدر و مادر.
یک حسین آقا بیشتر نداشتیم. شاید صدها حسین در آنجا بودند؛ اما فقط یک حسین آقا بود.
گفتم: »حسین! چه شــده؟« گفت: »فــردا اکبر موساییپور
بـرمـیگـردد و بـعـدش صـادقـی بــرمــیگــردد.« گـفـتـم: »از کجا
میگویی؟« گفت: »شما فقط بمانید اینجا.« من ماندم. یک
دوربین خرگوشی داشتیم که دورش را گونی چیده بودیم و دژ
درسـت کـرده بودیم. برادرهای اطالعات پشت دوربین بودند.
نزدیک ساعت یک بعدازظهر بود که گفتند: »یک سیاهی روی
آب است.« من آمدم بالا. دیدم درست است: یک سیاهی روی آب
خوابیده بود. بچه ها رفتند داخل آب و دیدند که اکبر موساییپور
است. روز بعدش هم حسین صادقی آمد. عجیب این بود که آن
آب با همۀ تلاطمی که داشته است، اینها را به همان نقطۀ
عزیمتشان برگردانده بود. هردو در آب شهید شده بودند. خیلی
عجیب بود.
من به حسین گفتم: »از کجا این را فهمیدی؟« گفت: »دیشب
اکبر موساییپور را در خواب دیدم که به من گفت: ’حسین! ما
اسیر نشدیم. ما شهید شدیم. من فردا این ساعت برمیگردم و
صادقی روز بعدش بـرمـیگـردد.‘« بعد حسین به من جمله ای
گفت که خیلی مهم است. گفت: »میدانی چرا اکبر موساییپور
با من حرف زد؟« گفتم: »نـه.« گفت: »اکبر موساییپور دو تا
فضیلت داشت: یکی اینکه ازدواج کرده بود؛ دوم اینکه نماز شب
او در آب هم قطع نشد. این فضیلت او بود که او آمد من را مطلع
کرد.
حسین بعدها شهید شد.
📚کتاب رفیق خوشبخت ما، ص ۳۹
خاطره شهید سردار سلیمانی