زنان غیر هاشمی حمایت کننده از واقعه عاشورا
1. جمعی از زنان بنی اسد:
بنی اسد نام تیره ای از قبیله بزرگ و سلحشور و مشهور عرب از فرزندان اسد بن خزیمة بن مدرکه می باشد. جمعی از علما، اصحاب، شعرا و حتی برخی از همسران پیامبر «صلی الله علیه و آله» از این قبیله بودند. این قبیله در هنگام بنای کوفه، جنوب مسجد کوفه را برای خود در نظر گرفتند. در جنگ جمل دوشادوش امام علی «علیه السلام» جنگیدند. در قیام امام حسین «علیه السلام» در سال 61 ق. بنی اسد به سه دسته موافق حضرت، مخالف و بی طرف تقسیم شدند. از سران موافق حضرت که در کربلا شهید شدند حبیب بن مُظهر (مظاهر) اسدی، انس بن الحرث، کاهلی اسدی، مسلم بن عوسجه اسدی و عمرو بن خالد صیداوی اسدی بودند.
از مشهورترین سران مخالف بنی اسد در روز عاشورا حرملة بن کاهل اسدی قاتل کودک شش ماهه امام حسین «علیه السلام» (علی اصغر «علیه السلام») بود. دسته سوم که در سرزمین غاضریه در کنار نهر علقمه در شمال شرقی کربلا سکونت داشتند و در روز عاشورا بی طرفی اختیار کردند، این دسته از سوی سید الشهداء و حبیب بن مظهر (یا مظاهر) اسدی به کمک و یاری فرا خوانده شدند اما تا آخرین لحظه بی طرفی اختیار کردند.
پس از شهادت سید الشهداء و یاران گرانقدرش، زنان بنی اسد گذرشان به میدان جنگ افتاد (دسته بی طرف). اجساد امام و یارانش را در زیر آفتاب تابان مشاهده نمودند و سخت تحت تأثیر قرار گرفتند و به سرزمین غاضریه (محل دسته سوم) شتافتند و مردان خود را جهت دفن اجساد شهدا خبر کردند. اما مردان قبیله از ترس ابن زیاد حاضر نشدند در به خاک سپاری اجساد شرکت کنند، لذا زنان بنی اسد خود بیل و کلنگ برداشتند و به سمت کربلا حرکت نمودند. پس از مدت کوتاهی، وجدان مردان قبیله بیدار گشت، به خود آمده دنبال زنان حرکت نمودند و به دفن پیکر مطهر شهدا پرداختند.
#هدیه_حضرت_معصومه
🍃آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت:"عموزادهام آیتالله سید عبدالکریم کشمیری فرمود: یخچال نداشتم. به حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) رفتم و از آن حضرت یخچال خواستم. به منزل که برگشتم دیدم دربِ منزل، گاری ایستاده و یخچال آورده است. گفتم از کجا آوردهای؟ گفت: مأمور نیستم بگویم.
🍃آقا سید ابوالحسن علی رضوی کشمیری گفت: از ایشان ذکری برای رفع تنگدستی خواستم، فرمود: روزی 110 بار بگو: «اللّهُمَ اَغنِنِی بِحلالِکَ عَن حَرامِک و بِفَضِلکَ عَمَّن سِواک»."
📚 منبع: کتاب «روزنههایی از عالم غیب»، نوشتۀ آیتالله سید محسن خرازی، صفحۀ ۱۱۰
این ذکرراایت الله بهجت وایت الله مرعشی نجفی هم توصیه کرده اند.
شیخ بهایی بسیارزیاد مقروض بود. باخواندن این ذکر تمام قرضش برطرف شد.
ذکری که علامه قاضی به عنوان کیمیا به شاگردش توصیه کرد.
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
📝 متن کامل نامه شهید سلیمانی به شهید پورجعفری به شرح زیر است:
بسم الله الرحمن الرحیم
🌹عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
🌹حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
🌹حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
🌹حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
🌹حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
🌹حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
🌹حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
🌹حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
🌹اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
🌹حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
🌹حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
🌹حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
🌹برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
🌹دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.
🌹حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
🌹انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام.
❤️خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی
۱۰ / ۸ / ۱۳۹۵ سفر حلب
🌍 eitaa.com/ebratha_ir ایتا
﷽
✊ *تجمع بزرگ مجازی عشاق محمد صلی الله علیه و آله*
🗣️هر چه عشق 💓 محمد وآل محمد
(صلواتاللهعلیهوآله) در وجودت هست را فریاد بزن.
✊ما اقدام نشریه فرانسوی شارلی ابدو در توهین به ساحت مقدس پیامبر گرامی اسلام (صلّےاللهعلیهوآله) را محکوم می کنیم.
💠همین الآن به جمع حاضران مجازی بپیوندید...
#نشر_حداکثری_برای_رضای_خدا
#نشر_حداکثری_برای_رضای_خدا
🌐 m.hozoremajazi.com
بسته شدن نطفه ی انسان به صورت حلال، آنقدر مهم است که رسول خدا (ص) فرمود: «دوست ندارد ما را مگر شخص حلال زاده، و دشمنى نمى كند با ما جز آنكه ناپاك زاده باشد.» (1)
انگار نطفه ای که سر آغازش با دریدن حدود خدا آغاز شود، مسیرش جز با لگدمال کردن طاعت او ادامه نخواهد یافت.
یزید بن معاویه
پدر یزید معاویه نبود. به احتمال زیاد به علت وجود قاعده ی فراش، فرزند زنازاده ی «میسون» را به معاویه منتسب ساختند. قاعده ی فراش بیان می کند که اگر فرزندی در مدت زوجیت زنی با مردی متولد شود و مرد نگوید که این فرزند من نیست، بچه را به او منتسب می کنند؛ چه از او باشد چه نباشد.
میسون، مادر یزید، از قبیله ی کلبیان و دختر بَجدَل کلبی است. (2) زمانی که شهرت زیبایی و اندام موزون او به گوش معاویه رسید، معاویه، ندیده عاشق او شد و در سن 52 سالگی او را به کاخ فراخواند و با او ازدواج کرد.
زمانی که میسون با معاویه ازدواج کرد، باکره نبود. نطفه ی یزید نیز زمانی بسته شد که میسون با غلام پدرش، رابطه برقرار کرد و از او حامله شد. (3)
افراد قبیله «میسون» مسیحی بودند و تمامی قبیله او مسلمان نشدند. بدین خاطر پس از آن که معاویه از میسون جدا شد و یزید را به طایفه میسون فرستاد، افزون بر اخلاق ظاهری بادیه نشین و صحراگزینی در یزید همچون علاقه به شکار، اسب سواری، تربیت حیوانات و بازی با سگ و میمون، از تربیت خاصّ مسیحیان تأثیر پذیرفت و از این رو شراب خواری، رقص، غنا، سگ بازی و خوش گذرانی جزء طبیعت وجودی وی در آمد.
از اشعار او این شعر است که:
دع المساجد للعبّاد تسکنها وأجلس علی دکة الخمار و اسقینا
ان الذی شربا فی سکره طربا و للمصلّین لادینا ولادنیا
مساجد را برای عابدان بگذار تا در آن سکنی گزینند و خود بر دکان شراب فروش نشین و به ما شراب بده. آن کس که شراب نوشد، در حالت خماری به طرب پردازد؛ در حالی که نمازگزاران نه دین دارند و نه دنیا.
عبیداللّه بن زیاد
عبیدالله بن زیاد که در زیارت عاشورا «ابن مرجانه» خوانده شده است، پدرش زیاد بن ابیه بود. کسی که پدر خودش نیز معلوم نیست. مادر زیاد (مادر بزرگ ابن مرجانه) سمیّه، زنی بدکاره بود. سمیه زمانی که در زوجیت پدر زیاد بود، با مردان دیگر رابطه داشت و در آن زمان، به زناکاری مشهور شده بود.
بعدها ابوسفیان ادعا کرد که زیاد، حاصل زنای او با سمیه بوده است امّا تاریخ نویسان معتقدند که این دروغی بیش نیست و سمیه در زنا با غلام بنی علاج، زیاد را باردار شد. (5)
از طرفی مادر عبیدالله بن زیاد، مرجانه بود. زنی کافر که به گمراهی مشهور بود. زمانی که از زیاد جدا شد، به عقد شیرویه در آمد که مردی کافر بود. عبیدالله نیز در خانه ی شوهر مادرش رشد یافت. (6)
ابن زیاد کسی است که از زبان مبارک امام حسین (ع)، «زنازاده پسر زنازاده» خوانده شد. (7)
ابن زیاد را «ابن مرجانه» هم می گویند؛ زیرا نام مادر او کنیزی زناکار و مجوسی به نام «مرجانه» بود. پس از عاشورا که اسرای اهل بیت علیهم السلام را در کوفه وارد دارالاماره کردند، حضرت زینب علیهاالسلام خطاب به ابن زیاد، او را «ابن مرجانه» خواند که این، اشاره به نسب ناپاک او بود و رسواگر حاکم مغرور کوفه.
عبیداللّه از سرداران مشهور اموی بود که در سال 54 هجری از طرف معاویه به حکومت خراسان گمارده شد و در سال 56 از آنجا عزل و به حکمرانی بصره منصوب گردید. پس از مرگ معاویه و روی کار آمدن یزید و با حرکت مسلم بن عقیل به سمت کوفه، با حفظ سمت، والی کوفه نیز شد و اوضاع را تحت کنترل در آورد و مسلم بن عقیل را به شهادت رساند و پس از آن، فرمان قتل سید الشهدا علیه السلام و یاران او و اسارت اهل بیت علیهم السلام را به عمر بن سعد ـ که فرمانده سپاه کوفه در کربلا بود ـ داد.(8)
عمر بن سعد
عمر، فرزند سعدی است که در انتسابش به وقاص تردید وجود دارد. مادر سعد با خادم مادرش که مردی از قبیله ی بنی عذره بود، زنا کرد و حاصل آن سعد بی سعادت شد. اتفاقاً روزی سعد ابی وقاص با معاویه بر اثر چنین ماجرایی بحث کردند. ماجرا اینگونه بود که سعد به معاویه گفت: «من در امر خلافت از تو سزاوارتر هستم.» معاویه در جوابش گفت: «چون تو از نطفه ی مردی از قبیله ی بنی عذره هستی، لایق امر خلافت نیستی؛ زیرا آنها ار اراذل مردم اند.» (9)
شمربن ذی الجوشن
برای شمربن ذی الجوشن اسم های دیگری چون اوس یا شرحبیل نیز ذکر شده است. او را ذی الجوشن، صاحب زره وجوشن می گفتند؛ زیرا سینه او برآمده بود و همانند سپری بسته شده نشان می داد. او نخست از یاران علی علیه السلام در جنگ صفین و از فرماندهان شجاع و نامدار کوفه بود که در کنار حسن و حسین و در رکاب امام علیهم السلام حاضر بوده است. اما سرشت ناپاک او به خاطر عمل زشت مادرش بر محیط و آداب الهی و اجتماعی چیره شد و سرانجام در لشکر عبیداللّه بن زیاد قرار گرفت.
روزی مادر شمر که زن بزچرانی بود و در بیابان به کار خود مشغول بود
، از چوپانی که از کنار او می گذشت، تقاضای آب کرد تا با آن رفع عطش کند. چوپان تقاضای شیطانی خود را شرط دادن آب قرار داد و او نیز پذیرفت و از این طریق، نطفه شمر منعقد شد.(10) از این رو امام حسین علیه السلام در روز عاشورا خطاب به او فرمود:
« یابن راعیة المِعْزی»؛ ای پسر زن بزچران!
کسانی که بر پیکرها اسب راندند
پس از شهادت امام حسین (ع) و یارانشان، عمر بن سعد ملعون فریاد زد: «چه کسی داوطلب می شود که بر بدن حسین اسب بتازد؟»
ده نفر از مردم سنگ دل جلو دویدند که عبارت بودند از: 1. اسحاق بن حوبه (کسی که پیراهن امام را غارت کرد) 2. اخنس بن مرثد 3. حکیم بن طفیل 4. عمر بن صبیح صیداوی 5. رجاء بن منقذ عبدی 6. سالم بن خیمثمه جعفی 7. صالح بن وهب جعفی 8. واحظ بن غانم 9. هانی بن ثبیت حضرمی 10. اُسید بن مالک
اینان در برابر کاری که کردند، جایزه ی کوچکی از ابن زیاد گرفتند. ابن طاووس در کتاب ارزشمند خود، «لهوف» ذکر می کند که هر ده تن آنها حرام زاده بودند. (11)
وَ لَعَنَ اللَّهُ آلَ زِیادٍ وَ آلَ مَرْوانَ وَ لَعَنَ اللَّهُ بَنى اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَ لَعَنَ اللَّهُ ابْنَ مَرْجانَةَ وَ لَعَنَ اللَّهُ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ لَعَنَ اللَّهُ شِمْراً وَ لَعَنَ اللَّهُ اُمَّةً اَسْرَجَتْ وَ اَلْجَمَتْ وَ تَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ... (12)
و خدا لعنت کند خاندان زیاد و خاندان مروان را و خدا لعنت کند بنى امیه را همگى و خدا لعنت کند فرزند مرجانه (ابن زیاد) را. خدا لعنت کند عمر بن سعد را و خدا لعنت کند شمر را و خدا لعنت کند مردمى را که اسبها را زین کردند و دهنه زدند و به راه افتادند براى پیکار با تو.
پی نوشت ها:
1- معانی الاخبار، ص 161
2- مجلسی، محن الابرار ترجمه ی مقتل بحارالانوار، ص 428
3- شوشتری، نورالله، مجالس المؤمنین، ج 2، ص 547؛ به نقل از مجلسی، همان.
4- الامامة و السياسة، جزء 1، ص 166 ـ 173 (تلخيص)
5- مجلسی، همان، ص 429
6- البداية والنهاية: 8 / 284، عيون الاخبار: 1 / 299؛ به نقل از سایت عربی پاسخگویی به سوالات دینی آیت الله جعفر سبحانی
7- محمد دشتی، فرهنگ سخنان امام حسین علیه السلام ، ص 297.
8- سفینة البحار، ج 1، ص 580؛ معارف و معاریف، ج 4، ص 1530؛ دایرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 3، ص 640 و فرهنگ عاشورا، ص 305.
9- سنن ترمذی، ج 2، ص 213؛ مستدرک الحاکم، ج 3، ص 108؛ به نقل از مجلسی، همان، ص 430
10- بحارالانوار، ج 45، ص 5، 31، 56 و 336؛ کامل ابن اثیر، ج 4، ص 237 و شفاءالصدور، ج 1، ص 378 ـ 375
11- سید بن طاووس، لهوف، نشر نبوغ، ص 183
12- قمی، عباس، مفاتیح الجنان، زیارت عاشورای معروفه
🔴وقتی که سردار بزرگ امام حسن (ع) هم خیانت کرد و به دشمن پناهنده شد!
♦️رهبرمعظم انقلاب: «امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام، سردار بزرگ جنگش «عبیدالله بن عباس» بود که میدانید چه کار کرد. شبانه رفت با «معاویه» که آن طرف بود، مذاکره کرد. پول گرفت، لشکرگاه خودش را ترک کرد و به دشمن پناهنده شد!
♦️ امروز اگر یک سرباز شما به دشمن پناهنده میشود، چگونه دربارهاش قضاوت میکنید؟ شب خوابیدند، صبح بلند شدند دیدند فرماندهی کلّ نیروهای امام حسن علیهالصّلاةوالسّلام، از خیمه بیرون نمیآید. یک ساعت، دو ساعت... بعد رفتند داخل خیمه، دیدند نیست! دقّت کردند، دیدند آن طرف خیمه، شکافته است. بعد، قضیه روشن شد. در رأس کار چه کسی بود؟ امام حسن مجتبی علیهالصّلاةوالسّلام.
♦️این چه توقّع بیجایی است که اگر یک رئیس، یک مرؤوس، یک قاضی، یا مسؤول بخش خاصی از کشور، از تشکیلات حکومت اسلامی، پایش را کج بگذارد، آن آقایی که با او مواجه میشود، فوراً شروع میکند به اصل نظام اسلامی، اصل جمهوری اسلامی، اصل حکومت اسلامی اهانت کردن!» ۱۳۷۲/۰۵/۰۵
🗓۷ صفر: سالروز شهادت امام حسن علیه السلام
🔻عملی که رزق را سرازیر میکند
🔻امام باقر علیه السلام:
عَلَيْكَ بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِكَ بِظَهْرِ الْغَيْبِ فَإِنَّهُ يَهِيلُ الرِّزْقَ يَقُولُهَا ثَلَاثاً
❗️«پشت سر برادران دینی ات دعا کن که این کار رزق و روزی را سرازیر می کند» و حضرت این فرمایش را سه بار تکرار کردند.
📚 وسائل الشیعه، ج 7، ص 108
♨️ @khabarehowzeh
🔆💠🔅💠﷽💠🔅
💠🔅💠🔅
🔅💠🔅
💠🔅
🔅
✅ترک «بسم الله الرحمن الرحیم»
✍عبدالله بن يحيى بر اميرالمؤمنين عليه السلام وارد شد، صندلى "كرسى" در برابر آن حضرت بود، حضرت امر فرمود كه بر آن كرسى بنشيند؛ عبدالله نشست، چيزى نگذشت كه چيزى بر سرش افتاد و سرش شكست و خون جارى گشت.
حضرت امر فرمود آب آوردند و خون سرش را شستشو داد و فرمود: نزديك شو به من؛آنگاه دست بر شكاف سرش گذارد، در حالى كه عبدالله سخت بى تابى مى كرد، جراحت سر را به هم آورد و بهبود پذيرفت، گويا شكستگى پديد نگشته بود؛ پس از آن فرمود: 'اى عبدالله! سپاس خدايى را كه قرار داد گرفتاريها را كفاره گناهان پيروان ما در دنيا، تا در فرمان بردن حق، سالم بمانند و سزاوار مزد و اجر شوند'.
عبدالله عرض كرد: 'اى اميرالمؤمنين به من مى فرموديد كه چه گناهى سبب محنت مجلس شد، بسيار نيكو بود كه ديگر مرتكب نشوم؟'
حضرت فرمود: 'هنگام نشستن، بسم الله نگفتى، اين مصيبت كفاره گناهت گشت؛
عبدالله عرض كرد: 'پدر و مادرم فداى شما! ديگر بسم الله را ترك نمى كنم'.حضرت فرمود: 'پس تو سعادتمند خواهى گشت'!
📘 تفسيرالبرهان ج۱ ص۴۵
@sulook
آیت الله بهجت فرمودند:
✨مرحوم دربندی در حرم کربلا خطاب به امام حسین عرض می کرد:((به حق مادرت زهرا، از شمر شفاعت مکن))
از ایشان پرسیدند:مگر حضرت از شمر هم شفاعت می کند.؟
جواب می داد:امکان دارد زیرا اینها مظهر رحمت پروردگارند. ✨
در محضر آیت الله بهجت ج1 ص128
https://eitaa.com/joinchat/2400124981Cc8b982030d
❌ شبهه ۷۴۲
جوانهایی که تو جنگ شهید شده بودند تو رژیم شاه تربیت شدند، جوانهای حالا چی؟ اهل فلان و فلان...
✅ پاسخ
🆔 @shobhe_shenasi
🔹 نادرشاه در یکی از جنگها دید پیرمردی با رشادت و شجاعت زیادی میجنگد، او را صدا زد و گفت:
زمانی که افغانها به ایران حمله کردند جوانهایی مثل تو اصفهان نبودند که جلوی آنها بایستند؟
پیرمرد گفت:
ما بودیم، اما فرماندهی مانند نادرشاه نبود!
بله! این نفس امام راحل بود که نه فقط جوانان بلکه تمام ایران را احیاء کرد وگرنه قبل از انقلاب به مردم ما «نمیتوانیم» القاء میشد.
اگر استدلال شبهه ناک فوق صحیح باشد، پس رشادتهای امیرالمومنین، حمزه، سعد و... در جنگهای صدر اسلام هم حاصل تربیت دوران جاهلیت بوده است!! نخیر این پیامبر بود که آنها را با ایمان، شهادت و زندگی جاوید اخروی آشنا کرد.
این از جوانهای صدر انقلاب، اما جوانهای امروز هم اگر از آن جوانها رشیدتر و مقاوم تر نباشند، کمتر نیستند. امروز حججی ها، احمدی روشن ها و... در شرایطی که الگو و اسطورهی ایمان و ایثار شدند که شور و هیجان ابتدای انقلاب هم در کار نیست.
🔹امروز میدانهای جهاد و خودسازی چنان پیچیده شده که حفظ ایمان و اعتقادات دختران و پسران ایرانی در این بمباران فکری و فرهنگی که در فضای مجازی و رسانهای بیداد میکند، کمتر از معجزه نیست.
ــــــــــــــــ
🚩 در پرتگاه مجازی، مجهز باش...
👈پاسخبهشبهاتفــجازی👇
🆔 @shobhe_shenasi
🔴جرقههای طومارپیچ
🔸در مقابل سپاهیان ابوسفیان، مدینه در لاک دفاعی فرو رفته، در حلقهی محاصرهی نظامی گرفتار شده و در موضع ضعف قرار داشت. در جدال سنگی سخت با کلنگ پیامبر (ص) برای حفر خندق، سه جرقهی پیاپی برخاست و قوهی عاقلهی عالم را به مکاشفه برد تا فتح ایران و روم و یمن را در آن آتشپارهها ببیند و پیروانش را به گسترش اسلام بشارت دهد. منافقین اما در دل، او را نیشخند میزدند که محاصرهی نظامی کجا و فتح امپراطوریها کجا! آنچه پیامبر (ص) در جرقههای کلنگ دید، منافقین در بدر و احد و خندق ندیدند.
🔸آتش جنگ تحمیلی تازه فروکش کرده بود و ایران کشوری جنگزده بود که امام خمینی (ره) به امپراطوری بلوک شرق نامه نوشت و آیندهی شوروی و کمونیسم را عبرتِ موزهی تاریخ سیاسی جهان دانست. لابد کمونیستهای وطنی در آن روز به سخره میگفتند انقلابی جنگزده کجا و فروپاشی یک ابرقدرت کجا! امام، صدای خورد شدن استخوانهای مارکسیسم را در هیاهوی عالم به وضوح شنیده بود. آنچه امام در خشت خام مکاتب مادی دید، گورباچف در آینهی ابرقدرتی ندید.
🔸در چنبرهی کارزار فشار حداکثری و در اوج سختترین تحریمهای بشری علیه ملت ایران، امام خامنهای سرنوشت آمریکا را همان سرنوشت کشتی تایتانیک دانست که غرق خواهد شد. لیبرالهایی که رو به کدخدا سجاده میاندازند، به استهزاء در این گفته مینگرند که فشار تحریم اقتصادی کجا و پیشبینی غرق شدن ینگه دنیا کجا! یقینا آنچه امام خامنهای در جرقههای شورش داخلی آمریکا میبیند، غربپرستان در ثبات مهد لیبرال دموکراسی نمیبینند.
🔺در پرتو جرقهای، میتوان طومار نظامات عالم را در هم پیچیده دید یا به اشارت نگاهی در هم پیچید. نظام تربیت الهی، دیدهها را تیزبین میکند.
✍ #زهرا_محسنی_فر
https://eitaa.com/joinchat/963837996C814ca55648