گفتم که گناه من عظیم است،عظیم😔
در حشر جزای من جحیم است، جحیم😔
ناگاه به گوش جان شنیدم ازغیب😇
نومیدمشو"حسن"کریم است،کریم💚
میلاد کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع) مبارک🌸🎊🌸
🔸آیه 40 سوره ابراهیم
🔹ربِّ ٱجْعَلْنِى مُقِيمَ ٱلصَّلَوٰةِ وَمِن ذُرِّيَّتِى رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَآءِ
🔹پروردگارا! مرا برپا دارنده نماز قرار ده، و از نسل و ذریهام نیز. پروردگارا! دعاى مرا [،نماز و عبادتم را] بپذیر!
داستان شگفت انگیز:
قبر شيخ آماده بود و كنار آن تلي از خاك ديده مي شد. مردم اطراف قبر حلقه زدند.*
صداي گريه آنها هر لحظه زيادتر مي شد.
جسد *شيخ طبرسي* را از تابوت بيرون آوردند و داخل قبر گذاشتند.
قطب الدين راوندي وارد قبر شد و جنازه را رو به قبله خواباند و در گوشش تلقين خواند.
سپس بيرون آمد و كارگران مشغول قرار دادن سنگهاي لحد در جاي خود شدند.
پيش از آنكه آخرين سنگ در جاي خود قرار داده شود، *پلك چشم چپ شيخ طبرسي تكان مختصري خورد* اما هيچكس متوجه حركت آن نشد!
كارگران با بيلهايشان خاكها را داخل قبر ريختند و آن را پر كردند. روي قبر را با پارچه اي سياه رنگ پوشاندند.
*آفتاب به آرامي در حال غروب كردن بود.*
مردم به نوبت فاتحه ميخواندند و بعد از آنجا ميرفتند.
شب هنگام هيچ كس در قبرستان نبود.
*شيخ طبرسي به آرامي چشم گشود.*
اطرافش در سياهي مطلق فرو رفته بود.
*بوي تند كافور و خاك مرطوب مشامش را آزار ميداد.*
*نالهاي كرد.*
*دست راستش زيربدنش مانده بود.*
*دست چپش را بالا برد.*
*نوك انگشتانش با تخته سنگ سردي تماس پيداكرد.*
*با زحمت برگشت و به پشت روي زمين دراز كشيد.*
*كمكم چشمش به تاريكي عادت كرد.*
*بدنش در پارچهاي سفيد رنگ پوشيده بود.*
آرام آرام موقعيتي را كه در آن قرار گرفته بود درك ميكرد.
آخرين بار هنگام تدريس حالش بهم خورده بود و ديگر هيچ چيز نفهميده بود.
*اينجا قبر بود!*
او را به خاك سپرده بودند. ولي او كه هنوز زنده بود. زنده به گور شده بود. هواي داخل قبر به آرامي تمام ميشد و شيخ طبرسي صداي خس خس سينهاش را ميشنيد.
*چه مرگ دردناكي انتظار او را ميكشيد.*
*ولي اين سرنوشت شوم حق او نبود.*
*آيا خدا ميخواست امتحانش كند؟*
چشمانش را بست و به مرور زندگيش پرداخت.
سالهاي كودكياش را به ياد آورد واقامتش در مشهد الرضا را. پدرش *«حسن بن فضل »* خيلي زود او را به مكتب خانه فرستاد.
از كودكي به آموختن علم و خواندن قرآن علاقه داشته و سالها پشت سر هم گذشتند. *به سرعت برق و باد!*
شش سال پيش زماني كه 54 ساله بود، سادات آلزباره او را به سبزوار دعوت كرده و شیخ دعوتشان را پذيرفت و به سبزوار رفت.
مديريت مدرسه دروازه عراق را پذيرفت و مشغول آموزش طلاب گرديد و *سرانجام هم زنده به گور شد!*
چشمانش را باز كرد.
چه سرنوشتی در انتظار او بود
*ديگر اميدي به زنده ماندن نداشت.*
*نفس كشيدن برايش مشكل شده بود.*
*هر بار که هواي داخل گور را به درون ريههايش ميكشيد سوزش كشندهاي تمام قفسه سينهاش را فرا ميگرفت.*
*آن فضاي محدود دم كرده بود و دانههاي درشت عرق روي صورت و پيشاني شيخ را پوشانده بود.*
*در اين موقع به ياد كار نيمه تمامش افتاده و چون از اوايل جواني آرزو داشت تفسيري بر قرآن كريم بنويسد.*
*چندي پيش محمد بن يحيي بزرگ آلزباره نيز انجام چنين كاري را از او خواستار شده بود.*
اما هر بار كه خواسته بود دست به قلم ببرد و نگارش كتاب را شروع كند، كاري برايش پيش آمده بود.
*شيخ طبرسي وجود خدا را در نزديكي خودش احساس ميكرد.*
*مگر نه اينكه خدا از رگ گردن به بندگانش نزديكتر است؟*
به آرامي با خودش زمزمه كرد:
*خدايا اگر نجات پيدا كنم، تفسيري بر قرآن تو خواهم نوشت.خدایا مرا از اين تنگنا نجات بده تا عمرم را صرف انجام اين كار كنم.*
*ولی شيخ طبرسي در حال خفگی و زنده بگور شدن بود.*
*اما به یکباره كفندزد با ترس و لرز وارد قبرستان بزرگ میشود.*
*بيلي در دست به سمت قبرشيخ طبرسي رفت.*
*بالاي قبر ايستاد و نگاهي به اطراف انداخت.*
*قبرستان خاموش بود و هيچ صدايي به گوش نميرسيد.*
*پارچه سياه رنگ را از روي قبر كنار زد و با بيل شروع به بيرون ريختن خاكها كرد.*
*وقتي به سنگهاي لحد رسيد، يكي از آنها را برداشت.*
*نسيم خنكي گونههاي شيخ را نوازش داد.*
*چشمانش را باز كرد و با صداي بلند شروع به نفس كشيدن كرد. كفن دزد جوان، وحشت زده ميخواست از آنجا فرار كند اما شيخ طبرسي مچ دست او را گرفت.*
*صبر كن جوان!*
*نترس من روح نيستم.* *سكته كرده بودم. مردم فكر كردند مردهام مرا به خاك سپردند.*
*داخل قبر به هوش آمدم. تو مامور الهي هستي....*
*آیا مرا میشناسی؟*
بله مي شناسم!
شما شيخ طبرسي هستيد که امروز تشييع جنازه تان بود.
دلم ميخواست،
دلم ميخواست زودتر شب شود و بيايم كفن شما را بدزدم!
*به من كمك كن از اينجا بيرون بيايم.*
*چشمانم سياهي ميرود.*
*بدنم قدرت حركت ندارد.*
كفن دزد شيخ طبرسي را بيرون آورده در گوشهاي خواباند .
*مرا به خانهام برسان. همه چيز به تو ميدهم. از اين كار هم دست بردار.*
*كفن دزد جوان لبخند زد و بدون آنكه چيزي بگويد شيخ را كول گرفت و به خانه برد.شیخ طبرسی درعمر بابرکت بعد از این جریان کتاب تفسیر مجمع البیان را نوشت.
:
💠الإمامُ الحسنُ عليهالسلام: صاحِبِ النّاسَ بمِثلَ ما تُحِبُّ أن يُصاحِبوكَ بِهِ تَکُن عَدلاً.
🌸🌸🌸
❇️امام حسن عليه السلام: با مردم آن گونه رفتار كن كه دوست دارى با تو رفتار كنند، تا عادل باشی.
📗کشفالغمة، ج۱، ص۵۷۲.
میلاد با سعادت #امام_حسن_علیهالسلام مبارک باد.
:
🔴 «میدان» و «نظام» در برجام، هزینه دیپلماسی شد/ در سوریه شکست میخوردیم دست دیپلماتها برای همیشه خالی میماند
♦️سید محمد مرندی: کارشناس مسائل سیاسی: با وجود آنکه دیپلمات های ما و دولت برای رسیدن به برجام از خطوط قرمز رهبری عبور کردند اما باز رهبری و نظام برجام را پذیرفت.
♦️ مجموعه نظام در واقع میدان را هزینه دیپلماسی کرد
♦️اختیاراتی که این دولت و آقایان ظریف و روحانی در مذاکرات هسته ای داشت حقیقتا در سال های پس از انقلاب بی سابقه بوده است.
♦️اگر در سوریه شکست می خوردیم بی شک لبنان و عراق سقوط میکردند و جنگ به مرزهای کشور و داخل ایران کشانده می شد آن موقع شکست میدانی ما دست دیپلمات های را برای همیشه خالی می گذاشت.
:
📌میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام مبارک باد.
امام #حسن(ع) فرمود:
#مكارم_اخلاقى ده چيز است:
◀️راستگويى زبان،
◀️راستگويى در مردانگى،
💰بخشش به سائل،
☺️ #خوشخويى،
◀️پاداش نيكی ها،
◀️ #صله_رحم،
◀️نگهدارى حقوق و حرمت همسايه،
◀️شناختن حق همراه،
◀️ یپذيرايى از مهمان و
◀️ #حيا که سرآمد آنها است.
📚یعقوبی، تاریخ، ج۲
:
🔸حرف عجیب حاج قاسم سلیمانی: "ای برادر عرب که تو به دنبال من میگردی و من به دنبال تو، قسم به خدا اگر شهیدم کنی شفاعتت میکنم!"
:
#خدا_کند_بفهمیم_که_خرابیم
✅حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
ما خرابیم؛ خدا کند بفهمیم که خرابیم، تا به فکر #اصلاح و #درمان برآییم.
📚 در محضر بهجت، ج١
💐 «کریم اهل بیت» 💐
«کریم» یعنی اهل کرم و بخشندگی بدون هیچ چشم داشتی و فقط برای خدا فقرا و ایتام را اکرام می کند و برای او فرقی نمی کند که نیازمندان در کدام مسلک و جریان قرار داردند.
🌹چون امام حسن مجتبی(ع) در میان ائمه معصومین(علیهم السلام) و اولیای الهی در طول زندگی شان، عملا اهل جود، کرم و توجه به فقرا و محرومان بودند به «کریم» موصوف شد و صفت کرامت و کریم در ایشان ویژه گشت.
البته این به معنای آن نیست که امامان دیگر کریم نبودند؛ همه ائمه معصومین(علیهم السلام) کریم بودند، اما چنانچه امام ششم به صادق یا امام هفتم به کاظم یا امام هشتم به صفت رضا شهره شده اند، امام حسن مجتبی(ع) هم صفت کریم شدن او، صفات دیگر وجودش را تحت الشعاع قرار داده شده و به آن موسوم و موصوف گشت.
✨السلام علیک یا حسن ابن علی ایها المجتبی یاابن رسول الله
#ضیافت_الهی_1400
#مشاوره
#کلید_های_تربیت
✅ اسباب بازی برای کودک، مثل ابزار آزمایشگاهی برای یک دانشمند است.
به این شرط که، قابل دستکاری و ساخت مجدد برای کودک باشد، متناسب با سن او باشد، کودک ترسی از خراب شدن آن نداشته باشد و بتواند در نحوه استفاده از وسیله بازی خلاقانه عمل کند.
#صلوات_بر_امام_حسن_علیهالسلام
🔰اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى الْحَسَنِ بْنِ سَیِّدِ النَّبِیِّینَ وَ وَصِیِّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا ابْنَ سَیِّدِ الْوَصِیِّینَ أَشْهَدُ أَنَّکَ یَا ابْنَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ أَمِینُ اللَّهِ وَ ابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوما وَ مَضَیْتَ شَهِیدا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ الْإِمَامُ الزَّکِیُّ الْهَادِی الْمَهْدِیُّ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ بَلِّغْ رُوحَهُ وَ جَسَدَهُ عَنِّی فِی هَذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَ السَّلامِ.
امام حسن(علیهالسلام) شجاعترین چهره تاریخ اسلام است
رهبرانقلاب(حضرت آيةالله خامنهای)
◀️من معتقدم امام حسن مجتبى #شجاعترین چهرهى تاریخ اسلام است. میپرسید از على هم شجاعتر است، از برادرش حسین هم شجاعتر است که در میدان جنگ، آن جنگ خونین، با آن فداکارى عجیب خودش را به کشتن داد؟
🔸️ بله، شجاعت واقعى این است که انسان برطبق آنچه مصلحت فکر و ایدئولوژى او است اقدام بکند، اگرچه کسى نفهمد. و امام حسن حاضر شد خود را و نام خود را و وجههى خود را و محبوبیّت خود را در میان دوستان نزدیکش، فداى مصلحت واقعى بکند؛ حاضر شد که او را نشناسند، براى اینکه اسلام را بشناسند و اسلام بماند.
🔹️ آیا امام حسن میتوانست در جنگ با معاویه شهید باشد؟ نه، نمیتوانست. شهید کیست؟ شهید آن کسى است که جان خود را مایه میگذارد، خون خود را میریزد، براى ابقای فکر و ایدهاى که به آن احترام میگذارد؛ این شهید است.
🔺️ امام حسن اگر در میدان جنگ کشته میشد، به این معنا بود که معاویه تنها منازع خود را، تنها کسى را که امکان دارد نقش افشاگرى و رسواگرى در برابر روشهاى پنهانى و ریاکارانهى معاویه ایفا کند، یک چنین رقیبى را دیگر در مقابل راه خود نبیند.
📗کتاب دو امام مجاهد، ص۴۲-۴۴.