eitaa logo
گریز روضه ها
1.9هزار دنبال‌کننده
0 عکس
0 ویدیو
0 فایل
کانال اصلی مجموعه جواز نوکری @javazenokari
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷 بسم الله الرحمن الرحیم 🌷
✋ با سلام و عرض ادب ان شاءالله به زودی کانال گریز در پیام رسان ایتا به آدرس زیر فعال می شود... 🔴 با ما همراه باشید... @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/1TFdbm گریز روضه امام حسین علیه السلام گريه حضرت آدم 📜 وقتى كه حضرت آدم (ع) از بهشت بيرون شد از كارى كه كرده بود و از درد فراق بسيار گريه كرد،و تا چهل سال اين گريه ادامه داشت، و از كرده خود پشيمان و تائب بود. و توبه كرد. خداوند متعال توبهاو را پذيرفت و حضرت جبرئيل (ع) را فرستاد كه كلماتى به حضرت آدم (ع) بياموزد و آن كلمات همان بود كه قبلا در عرش ديده بود. حضرت جبرئيل (ع) به او فرمود: بگو: يا حميد بحق محمد، يا عالى بحق على، يافاطر بحق فاطمه، يامحسن بحق الحسن و (ياذ الاحسان بحق) الحسين منك الاحسان. وقتى حضرت آدم (ع) به اسم امام حسين (ع) رسيد، اشكش جارى شد و قلبش به درد آمد. فرمود: اى برادر جبرئيل چرا در ذكر پنجمين اسم كه حسين است قلبم شكست و اشكم جارى شد؟ حضرت جبرئيل فرمود: اى آدم به اين فرزندت مصبتى وارد مى شود كه تمام دردها و غمها و مصيبتها پيش اين ناچيز است؟ حضرت آدم (ع) فرمود: اى برادر آن مصيبت چيست؟ حضرت جبرئيل (ع) واقعه كربلا را براى او مى گويد، و ميفرمايد: او را تشنه و غريب و بيكس و تنها و بى يار و ياور شهيد مى كنند، اى آدم ؛ اگر او را در حالى كه مى فرمود: واعطشاه، واقلة ناصراه مى ديدى... بطورى كه تشنگى ميان او و آسمان مثل دود حايل شده بود.... هيچكس جواب او را نمى دهد. مگر با شمشير و... او را مانند گوسفند از پشت سر ذبح مى كنند و مال و كاروانش را بتاراج و غارت مى برند... سر او و يارانش را شهر به شهر مى گردانند... حضرت آدم (ع) تا اين واقعه را شيند مثل مادرى كه جوانش را از دست داده بلند بلند گريه كرد... 👆جادارد عرض كنيم يا نبى الله شما فقط شنيديد چه گذشت بر امام حسين ع ، بكوييد چه گذشت بر دل خواهر مظلومه اش زينب سلام الله عليها ... 📚 منبع داستانهایی از گریه بر امام حسین علیه السلام تالیف علی میرخلف زاده صفحات ٥-٦ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/1TFdbm گریز روضه امام حسین علیه السلام گريه و نفرين حضرت نوح وقتى كه حضرت نوح (ع) سوار كشتى شد، كشتى حركت كرد، تا به سرزمين كربلا رسيد، همينكه به سرزمين كربلا رسيد، زمين كشتى او را گرفت، بطورى كه حضرت نوح (ع) ترسيد غرق شود، دستها را به دعا و نيايش برداشت، وپروردگارش را خواند و عرض كرد: خدايا، تا كنون مشكلى برايم پيدا نشده، ولى تا به اين سرزمين رسيدم ترس و وحشت عجيبى برايم ظاهر گشت، و بدنم لرزيد و خوف شديدى تمام وجودم را گرفت، كه تا بحال اينجورى نشده بودم، خدايا علتش چيست؟ حضرت جبرئيل (ع) نازل شد و فرمود: اى نوح در اين سرزمين سبط خاتم پيغمبران و فرزند خاتم اوصياء كشته مى شود. و روضه كربلا را خواند. حضرت نوح (ع) منقلب گشته و اشكهايش سرازير شد و فرمود: اى جبرئيل قاتل او كيست كه اينطور ناجوان مردانه حسين (ع) را بشهادت ميرساند؟! حضرت جبرئيل (ع) فرمود: او را كسى كه نفرين شده اهل آسمان و زمين است مى كشد. حضرت نوح (ع) (درحاليكه ناراحت وگريان بود) قاتلين او را لعنت كرد... 👆هميجا عرض مى كنيم يا نوح نبى الله ص ، اگر شما به سرزمين كربلا رسيديد و دلشوره گرفتيد ، يك روزى هم خواهرش ام كلثوم س با رسيدن به سرزمين كربلا دلشوره گرفت ،راوى مى گويد : خود امام حسين او را آرام كرد ، اما گذشت تا روزى كه امام حسين به شهادت رسيد راوى مى گويد و تسابق القوم على نهب بيوة آل الرسول و قرة عين الزهراء البتول سبقت مى گرفتند بر غارت آل پيامبر و دختران حضرت زهرا ... 📚 منبع داستانهايى از گريه بر امام حسين عليه السلام صفحات ٨-٩ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/1TFdbm گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 خداوند در سوره ماعون آيه ٢ مى فرمايد : فذالك الذى يدع اليتيم يعنى : اين همان كسى است كه يتيم را مى راند ، آقاى قرائتى در تفسير نور آورده :( دعّ )يعنى راندن به سختى و خشونت و ترغيب ديگران است 👆از همينجا دلها را روانه كربلا مى كنيم ، آن لحظه اى را بياد مى آوريم كه دشمنان پس از شهادت امام حسين و يارانش و تسابق القوم على نهب بيوت آل الرسول و قرة عين الزهراء البتول دشمنان سبقت مى گرفتند بر غارت اهل بيت پيامبر و نور چشم حضرت زهرا سلام الله عليها ، اما سخت تر از آن لحظه اى بود كه سكينه دختر امام حسين آمد بر بالاى جنازه ى بى سر پدر قَالَ الرّاوى: ثُمَّ اءَنَّ سُكَيْنَةَ اعْتَنَقَتْ جَسَدَ الْحُسَيْنِ ع، فَاجْتَمَعَ عِدَّةُ مِنَ الاعْرابِ حَتّى جَرُّوها عَنْهُ. قَالَ الرّاوى: ثُمَّ نادى عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ فى اءصْحابِهِ: مَنْ يَنْتَدِبُ لِلْحُسَيْنِ فَيُوَطِّى الْخَيْلَ ظَهْرَهُ؟ فَانْتَدَبَ مِنْهُمْ عَشَرَةُ سپس سكينه خاتون، جنازه پدر خود حسين عليه السّلام را در آغوش كشيد، پس گروهى از اعراب ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌جمع شدند و آن مظلومه را از روى نعش پدر جدا نمودند. راوى گويد: پس از شهادت امام مبين، عمر سعد لعين در ميان اصحاب و ياران بى دين خود ندا در داد: كيست كه اجابت كند دعوت امير خود ابن زياد را درباره حسين به جا آورد و بر بدن او بتازد؟ پس ده نفر ولدالزنا اجابت آن لعين را نمودند ... 📚منابع ١- قرآن كريم سوره ماعون آيه ٢ و تفسير نور قرائتى ٢- ترجمه سوگنامه كربلا (ترجمه اللهوف) صفحات ١٧٤-١٧٥ البته با اين آيه مى توان گريز به روضه ى هم زد... 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/1TFdbm گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 از حضرت صادق عليه السلام روايت شده است كه مي‌گفت: «حسين بن علي عليه السلام چون متولد شد خداي تعالي جبرئيل را فرمود با هزار فرتشه فرود آيد به تهنيت رسول خدا صلي الله عليه و آله از جانب خدا و از جانب خود پس جبرئيل فرود آمد و بر جزيره اي در دريا بگذشت در آنجا ملكي بود«فطرس» نام، خداوند عالم او را براي انجام امري نامزد فرمود، او كندي كرد در انجام آن، پس بال او را بشكست و در آن جزيره انداخت، هفتصد سال عبادت خدا كرد تا حسين بن علي عليه السلام متولد شد، آن ملك به جبرئيل گفت: آهنگ كجا داري؟ گفت: خداي تعالي به محمد صلي الله عليه و آله فرزندي بخشيده است مرا فرستاده است به تهنيت او از جانب خداي تعالي و از جانب خودم. گفت: اي جبرئيل! مرا بردار و با خود ببر شايد محمد صلي الله عليه و آله براي من دعا كند. جبرئيل او را برداشت و چون بر نبي صلي الله عليه و آله وارد شد و تهنيت گفت از طرف خداي تعالي و از طرف خود و حال «فطرس» بگفت، رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: خود را به اين مولود مسح كن و به جاي خود باز شو فطرس خود را به حسين بن علي عليه السلام بماليد و برخاست و گفت: اي رسول خدا!! امت تو اين فرزند را مي‌كشند و مكافات اين انعام او بر من واجب است، پس هيچ كس او را زيارت نكند مگر او را آگاه سازم و هيچ سلام كننده سلام نكند بر او مگر آن كه سلام او را به حضرت او برسانم، و هيچ كس صلوات نفرستد مگر اين كه صلوات او را تبليغ كنم؛ اين را بگفت و بالا رفت. و روايت ديگر به جاي خود عروج كرد و مي‌گفت: كيست مانند من كه آزاد شده ي حسين فرزند علي و فاطمه و جد ايشان محمد - صلوات الله عليهم اجمعين ... 👆جا دارد عرض كنيم يا رسول الله چه بر دلت گذشت زمانى كه فطرس ملك خبر شهادت امام حسين را به شما داد ، مى خوام سئوال آقا جان يا رسول الله دل كنم شما بيشتر سوخت يا خواهرش زينب س وقتى ديد برادر از اسب با صورت روى زمين افتاد ... 📚منبع دمع السجوم صفحات ١٢-١٣ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/1TFdbm گریز روضه امام حسین علیه السلام 📜 چند جمله نورانى از امام زمان عج در خصوص امام حسين عليه السلام امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف فرمودند : فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَةَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَةً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّةِ الاِکْتِیابِ ، يعنى اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، و نبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، و با کسانیکه با تو اظهار دشمنى کردند خصومت نمایم،درعوض صبح و شام برتو مویِه میکنم، و به جاى اشک براى تو خون گریه میکنم، ازروى حسرت و تأسّف و افسوس بر مصیبت هائى که بر تو وارد شد، تاجائى که از فرط اندوهِ مصیبت، وغم و غصّه شدّتِ حزن جان سپارم. 👆 جا دارد عرض كنيم يا امام زمان عج ، شما كه كربلا نبوديد اينطور شب و روز براي جد غريب خود ناله مي زنيد ، اما خدا مي داند به دل اهل بيت چه گذشت آن زمانى كه زنان ديدند كه اسب بى صاحب است و زين واژگون شده از خيمه‌ها بيرون آمدند در حالى كه موها پريشان و بر صورت خود مى زدند و صداى شيون آنها بلند بود، به سوى قتلگاه حسين عليه السّلام حركت كردند زينب بانوى قريش فرياد مى زند: وا محمّداه، وا أبتاه، وا عليّاه، وا جعفراه، وا حمزتاه، اين حسين است كه در بيابان افتاده و كشته كربلاست.آنگاه فرياد زد: اى كاش آسمان بر زمين مى افتاد و كوه‌ها بر بيابانها فرو مى ريختند، آنگاه به سوى حسين عليه السّلام آمد در حالى كه عمر بن سعد با گروهى از اصحابش كنار امام عليه السّلام بودند و حسين عليه السّلام در حال جان دادن بود.زينب عليها السّلام فرياد زد: اى عمر! آيا ابو عبد اللّه كشته مى شود و تو نگاه مى كنى؟! عمر بن سعد روى خود را برمى گرداند در حالى كه اشك او فرو مى ريخت. زينب عليها السّلام مى فرمايد: واى بر شما آيا يك نفر مسلمان در ميان شما نيست؟ احدى پاسخ نمى دهد، ابن سعد فرياد مى زند: فرود آئيد و او را راحت كنيد.شمر نزديك مى رود، بر سينه امام عليه السّلام مى نشيند محاسن مقدّس را به دست مى گيرد و دوازده ضربه شمشير مى زند تا آنكه سر مقدّس را جدا مى سازد(٢). يا حسين 📚 منبع ١- زیارت ناحیه مقدسه ٢- ترجمه مقتل مرحوم مقرم صفحات ٢٥١-٢٥٢ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/6VmZct روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 📜 پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم که نمی خواست فاطمه سلام الله علیها شاهد مرگ مادرش باشد، فاطمه سلام الله علیها را بغل کرد و به خانۀ ابوطالب برد و او را به زن عمویش، فاطمه بنت اسد، مادر علی علیه السلام، سپرد. بعد هم برگشت سر خدیجه سلام الله علیها را به دامن گرفت. خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفت. هنگام مرگ، فرشتگان به استقبال حضرت آمده بودند. (١) 👆جا دارد اينجا عرض كنيم يا رسول الله خود شما مي دانستيد كه ديدن منظره فوت والدين براي فاطمه سخت است و حتي براي خود شما هم سخت بوده كه فاطمه سلام الله عليها شاهد مرگ مادر باشد ، اما دلها بسوزد براي دختر حسين عليه السلام راوي مي گويد : يزيد اهل بيت را در محلي خرابه گونه جاي داد در حالي كه زنان خاندان نبوت و اهل بيت طهارت، جريان شهادت حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش را از كودكان مخفي نگاهداشته و مي‌گفتند پدرانشان به مسافرت رفته اند و اين جريان ادامه داشت تا اينكه يزيد اهل بيت را در سراي خويش جاي داد حسين عليه السلام دختري خردسال داشت كه چهار سال از عمر مباركش مي‌گذشت شبي از خواب پريد در حالي كه سخت پريشان به نظر مي‌رسيد و جوياي پدر شد! و پرسيد: پدرم كجاست هم اكنون او را ديدم؟! بانوان حرم چون اين سخن از او شنيدند، گريستند و كودكان ديگر نيز ناله و زاري سر دادند. چون صداي شيون و گريه ي آنان بلند شد، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد: اين گريه و زاري از كجاست؟ پس از جستجو، يزيد را از جريان باخبر كردند، يزيد گفت: سر پدرش را نزد او ببريد! آن سر مقدس را در زير سرپوشي قرار داده در مقابل او نهادند. كودك پرسيد: اين چيست؟ گفتند: سر پدرت حسين است. دختر امام حسين عليه السلام سرپوش را برداشت، و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله اي از دل كشيد و بيتاب شد و گفت: اي پدر! چه كسي تو را به خونت رنگين كرد؟! چه كسي رگهاي تو را بريد؟! اي پدر! چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟! اي پدر! بعد از تو به چه كسي دل ببندم؟! و چه كسي يتيم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اي پدر! انيس اين زنان و سايران كيست؟! اي كاش من فدايت شده بودم! اي كاش من نابينا شده بودم! اي كاش من در خاك آرميده بودم و محاسن به خون خضاب شده ي تو را نمي ديدم! آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاي پدر نهاد و گريه ي شديدي كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نيامد(٢) 📚 منابع ١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٥ به نقل از نمازی، مستدرک سفینۀ البحار، جلد ٢صفحه٣٥ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥١٩-٤١٥ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/6VmZct روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 📜 بعد از وفات حضرت خديجه سلام الله عليها ، پيامبر اكرم صلوات الله عليه جسد مطهّر خدیجه سلام الله علیها را با یارانش به حجون بردند تا او را در کنار قبر مادرش، حضرت آمنه، به خاک بسپارند. هنوز نماز میّت تشریع نشده بود، برای همین خود رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم درآن قبری که برای حضرت خدیجه سلام الله علیها آماده کرده بودند، رفت و خوابید و سپس بیرون آمد. بعد آن گوهر پاک را در آن جا به خاک سپرد و او با ملکوتیان هم نشین شد. پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم که به خانه رفت، پیوسته فاطمۀ خردسال به گرد پیامبر می‌چرخید و سراغ مادرش را می‌گرفت، و رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم نمی دانست به او چه بگوید تا این که جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: پروردگارت به تو دستور می‌دهد که بر فاطمه سلام الله علیها سلام کنی و به او بگویی که مادرت در میان آسیه، زن فرعون، و مریم، دختر عمران، به سر می‌برد، در خانه ای از تارهای طلا و نقره که چارچوب هایش، از طلا و ستون هایش، از یاقوت قرمز است. پس فاطمه سلام الله علیها گفت: «اِنّ اللهَ هُوَ السَّلَامُ و مِنْهُ السَّلَامُ و الَیْهِ السَّلَامُ ».(١) 👆 خاندان اهل بيت هم بعد از واقعه عاشورا شهادت پدران را از بچه ها مخفي نگه مي داشتند ، اما دختري هم سراغ داريم در شام ، نيمه هاي شب بهانه ى بابا گرفت ، با گريه هاي خود همه ي اهل خرابه را از خواب بيدار كرد ، يزيد از خواب بيدار شد ، سئوال كرد چه شده ، گفتند امير ، كودكي بهانه ى بابا گرفته ، دستور داد سر بريده ى بابا را برايش آوردند ... 📚 منبع تبریزی انصاری، اللمعۀ البیضاء، صفحه ٢٣ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/6VmZct روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 📜 پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم که نمی خواست فاطمه سلام الله علیها شاهد مرگ مادرش باشد، فاطمه سلام الله علیها را بغل کرد و به خانۀ ابوطالب برد و او را به زن عمویش، فاطمه بنت اسد، مادر علی علیه السلام، سپرد. بعد هم برگشت سر خدیجه سلام الله علیها را به دامن گرفت. خدیجه سلام الله علیها از دنیا رفت. هنگام مرگ، فرشتگان به استقبال حضرت آمده بودند. (١) 👆جا دارد اينجا عرض كنيم يا رسول الله خود شما مي دانستيد كه ديدن منظره فوت مادر براي فاطمه سخت است و حتي براي خود شما هم سخت بوده كه فاطمه سلام الله عليها شاهد مرگ مادر باشد ، اما دلها بسوزد براي دختر حسين عليه السلام راوي مي گويد : يزيد اهل بيت را در محلي خرابه گونه جاي داد در حالي كه زنان خاندان نبوت و اهل بيت طهارت، جريان شهادت حسين عليه السلام و اهل بيت و يارانش را از كودكان مخفي نگاهداشته و مي‌گفتند پدرانشان به مسافرت رفته اند و اين جريان ادامه داشت تا اينكه يزيد اهل بيت را در سراي خويش جاي داد حسين عليه السلام دختري خردسال داشت كه چهار سال از عمر مباركش مي‌گذشت شبي از خواب پريد در حالي كه سخت پريشان به نظر مي‌رسيد و جوياي پدر شد! و پرسيد: پدرم كجاست هم اكنون او را ديدم؟! بانوان حرم چون اين سخن از او شنيدند، گريستند و كودكان ديگر نيز ناله و زاري سر دادند. چون صداي شيون و گريه ي آنان بلند شد، يزيد از خواب بيدار شد و پرسيد: اين گريه و زاري از كجاست؟ پس از جستجو، يزيد را از جريان باخبر كردند، يزيد گفت: سر پدرش را نزد او ببريد! آن سر مقدس را در زير سرپوشي قرار داده در مقابل او نهادند. كودك پرسيد: اين چيست؟ گفتند: سر پدرت حسين است. دختر امام حسين عليه السلام سرپوش را برداشت، و چون چشمش به سر مبارك پدر افتاد ناله اي از دل كشيد و بيتاب شد و گفت: اي پدر! چه كسي تو را به خونت رنگين كرد؟! چه كسي رگهاي تو را بريد؟! اي پدر! چه كسي مرا در كودكي يتيم كرد؟! اي پدر! بعد از تو به چه كسي دل ببندم؟! و چه كسي يتيم تو را بزرگ خواهد كرد؟! اي پدر! انيس اين زنان و سايران كيست؟! اي كاش من فدايت شده بودم! اي كاش من نابينا شده بودم! اي كاش من در خاك آرميده بودم و محاسن به خون خضاب شده ي تو را نمي ديدم! آنگاه لب كوچك خود را بر لبهاي پدر نهاد و گريه ي شديدي كرد و از هوش رفت! هر چه تلاش كردند، به هوش نيامد(٢) 📚 منابع ١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٥ به نقل از نمازی، مستدرک سفینۀ البحار، جلد ٢صفحه٣٥ ٢- قصه كربلا به ضميمه قصه انتقام صفحات ٥١٩-٤١٥ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/6VmZct روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 📚هنوز سه روز از وفات ابوطالب علیه السلام نگذشته بود که خدیجه سلام الله علیها هم وفات یافت. پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم شروع کرد به این که جسم شریف آن حضرت را آمادۀ سفر آخرت نماید، همین که خواست حضرت را کفن کند، جبرئیل علیه السلام نازل شد و گفت: در میان این بقچه، کفن خدیجه سلام الله علیها است از لباس‌های بهشتی که خداوند آن را به او هدیه نموده. بعد بقچه ای به پیغمبر صلی الله علیه و آله وسلم داد و گفت: یا رسول الله! خدا پنج کفن فرستاده که اولین آن‌ها متعلّق به خدیجه سلام الله علیها است. اما عبایی که از تو خواسته، نخست، رویش را با آن بپوشان و بعد او را با کفنی که من داده ام، بپوشان. دومین این کفن‌ها هم متعلّق به دخترت فاطمه سلام الله علیها است و یکی از آن‌ها هم متعلّق به خودت است، و چهارمین آن‌ها هم متعلّق به علی علیه السلام است و پنجمین آن‌ها هم متعلّق به حسن علیه السلام تو است. (١) 👆اما دلها بسوزد براي غريب كربلا حسين عليه السلام ، امام سجاد خيره شد به ابدان شهداى كربلا خودش مي گويد عمه ام گفت اينقدر بي تابي نكن ، گفتم عمه جان چگونه بيتابي نكنم و ناشكيبائي نورزم در حالي كه مي‌بينم پدر و برادران و عموها و عموزادگان و كسان من نيز زمين افتاده و به خون آغشته اند در حاليكه جامه هايشان را ربوده اند و نه كسي آنها را كفن كرده است و نه به خاك سپرده!(٢) 📚 منابع ١- نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٤ به نقل از شجرۀ طوبی، جلد ٢صفحه ٢٣٤ ٢- قصه كربلا صفحه ٣٣٣ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/6VmZct روضه و گریز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها 📜 لحظات آخر بود خدیجه سلام الله علیها به پيامبر اكرم (ص) گفت: آقا! من خواهشی از شما دارم، ولی خجالت می‌کشم آن را به شما بگویم؛ شما از اتاق بیرون بروید تا من آن را به دخترمان فاطمه سلام الله علیها بگویم تا او بعداً آن را به شما بگوید. خدیجه سلام الله علیها فاطمۀ پنج ساله را صدا کرد و از او خواست که کنارش بنشیند. سپس به او گفت: فاطمۀ من! من می‌خواهم به خانۀ قبر بروم و به عالم برزخ داخل شوم، برای محفوظ ماندن من از عذاب قبر و برزخ، تو به پدرت بگو مرا در عبای خودش بپیچد و کفن کند. فاطمه جان! می‌دانی پدرت در این عبا چقدر خدا را عبادت کرده؟ فاطمه سلام الله علیها گفت: چشم مادر. فاطمه سلام الله علیها بیرون آمد و گفت: پدر! مادر می‌گوید من را در عبای خودت کفن کن! پیغمبر فرمود: فاطمه جان! چشم، و عبای خود را به او داد. فاطمه سلام الله علیها آن را برای مادر بُرد و مادر از دیدن آن، بسیار خوشحال شد. 👆اما دلها بسوزد براي آن آقايي كه بدون غسل و كفن لا يُكفونَ ولا يُوارون ، در بيابان كربلا رها شد ... يا حسين 📚 منابع نگاهى به مقام حضرت خديجه سلام الله عليها صفحه ٣٣ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 📜 به روايت سابقه چون حضرت اميرالمؤ منين عليه السّلام وصيّتهاى خود را به امام حسن عليه السّلام نمود پس فرمود: اى حسن! چون من از دنيا بروم مرا غُسل ده كفن و حنوط كن به بقيّه حنوط جدّت رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم كه از كافور بهشت است و جبرئيل آن را آورده بود براى آن حضرت و چون مرا بر روى سرير گذاريد پيش روى سرير را حمل نكنيد بلكه دنبال او را بگيريد و به هر سو كه سريرم مى رود متابعت كنيد و به هر موضع كه بايستد بدانيد قبر من آنجا ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌است، پس جنازه مرا بر زمين گذاريد و تو اى حسن، بر من نماز كن و هفت تكبير بگوى و بدان كه هفت تكبير جز بر من حلال نباشد الاّ بر فرزند برادرت حسين كه او قائم آل محمد و مهدى اين امّت است و ناراحتى هاى خلق را او درست خواهد كرد؛ و چون از نماز بر من فارغ شدى جنازه را از موضع خود بردار و خاك آنجا را حفر كن قبر كنده و لحدى ساخته و تخته چوبى منقّر خواهى يافت كه پدرم حضرت نوح براى من ساخته، پس مرا بر روى آن تخته بگذار و هفت خشت ساخته بزرگ آنجا خواهى يافت آنها را بر روى من بچين(١) 👆جا دارد از همينجا با پاي دل بريم كربلا ، عرض كنيم يا اميرالمؤمنين وصيت شما در خصوص مراسم غسل و كفن و دفن توسط امام حسن عليه السلام با عزت و احترام انجام شد ، اما دلها بسوزد براي غريب كربلا امام حسين عليه السلام ، راوي مي گويد وقتي كاروان اسرا را حركت دادند ديدند امام سجاد خيره شده به ابدان غرق بخون امام حسين و يارانش ، ناگهان حضرت زينب آمد ، عزيز برادرم (( ما لي اراك ؟)) به كجا خيره شدي ؟ با اين اوضاع الآن جان مي دهي ، فرمود عمه جان و كيف لا اجزع چطور ناله نكنم در حالي كه و قد ارى سيدي ، و عمومتي ... لا يكفون ولا يوارون ... در حالي كه دارم مي بينم پدرم و عموم و يارانش را كه بدون غسل و كفن رها شدند ... 📚 منبع منتهي الآمال صفحه ٤٢٥ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام روضه اميرالمؤمنين علي عليه السلام 📜 مسعودى روايت كرده خانه حضرت دربي داشت از تنه درخت خرما ساخته شده بود آن شبباز نمى شد و مشكل شده بود باز كردن آن ، آن حضرت در را از جا كند و كنارى نهاد و اِزار خود بگشود و محكم بستاى على! ببند ميان خود را براى مرگ، پس همانا مرگ ترا ملاقات خواهد نمود، و جَزَع مكن از مرگ وقتى كه نازل شود به منزل تو، و مغرور مشو به دنيا هرچند با تو موافقت نمايد، همچنان كه دهر ترا خندان گردانيده است، همچنين ترا به گريه خواهد درآورد؛ پس گفت: الهى مرگ را بر من مبارك كن و لقاى خود را بر من خجسته فرماى. اُمّكُلْثُوم از شنيدن اين كلمات فرياد و ا اَبَتاهُ و و اغَوْث اهُ برداشت و امام حسن عليه السّلام از قفاى پدر بيرون رفت چون به آن حضرت رسيد عرض كرد همى خواهم با شما باشم، حضرت فرمود كه ترا سوگند مى دهم به حقّى كه از براى من است بر تو كه برگردى، امام حسن عليه السّلام به خانه باز شد و با امّ كلثوم محزون و غمگين نشستند و بر احوال و اقوالى كه از پدربزرگوار مشاهده كرده بودندمى گريستند.(١) 👆 شايد اميرالمؤمنين طاقت نداشت ببينه بچه هاش مي بينن كه چطور فرقش شكافته مي شه و از خونش محاسنش رنگين مي شه ، اما بميرم براي غريب كربلا حسين عليه السلام خدا مي داند چه گذشت به دل خواهرش زينب (س) كه وقتي ديد حضرت بر گونه ي راست روي زمين افتاد، آنگاه آن حضرت نشست و تير را از حلق شريفش بدر آورد، در اين حال عمر بن سعد به امام نزديك شد ،زينب كبري از خيمه بيرون آمد و فرياد مي‌زد: وا اخاه! وا سيداه! وا اهل بيتاه! اي كاش آسمان بر زمين سقوط مي‌كرد و اي كاش كوهها خرد و پراكنده بر هامون مي‌ريخت(٢) 📚 منابع ١- منتهي الآمال صفحه ٤٠٧ ٢- قصه كربلا صفحه٣٠٠ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام در شب 19 ماه رمضان 📜 راوى مي گويد : آن حضرت در شب نوزدهم، بسيار از بيت خود بيرون مى رفت و داخل مى شد و به اطراف آسمان نظر مى كرد و اضطراب مى نمود و تضرّع و زارى مى كرد و سوره يس را تلاوت فرمود و مى گفت: اللّهمّ بارك لى فى الموت. يعنى: خداوندا مبارك گردان براى من مرگ را، و بسيار مى گفت: انّا للّه و انّا اليه راجعون. و كلمه مباركه لا حول و لا قوّة الّا باللّه العلىّ العظيم را بسيار مكرّر مى كرد و بسيار صلوات مى فرستاد و استغفار مى نمود. و ابن شهر آشوب و غيره روايت كرده اند كه: حضرت در تمام آن شب بيدار بود و براى نماز شب بيرون نرفت به خلاف عادت هميشه خويش امّ كلثوم»عرض كرد: اى پدر، اين بيدارى و اضطراب شما در اين شب براى چيست؟ فرمود: در صبح اين شب من شهيد خواهم شد، عرض كرد: بفرماييد جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، (جعده فرزند هبيره است، و مادرش امّ هانى خواهر امير المؤمنين عليه السّلام است) فرمود: بگوييد جعده به مسجد رود و با مردم نماز گزارد، پس بى توانى فرمود كه: از قضاى الهى نمى توان گريخت و خود آهنگ رفتن به مسجد نمود. و روايت شده كه در آن شب آن حضرت بيدار بود و بسيار بيرون مى رفت و به آسمان نظر مى افكند، و مى فرمود: به خدا قسم كه دروغ نمى گويم، و دروغ به من گفته نشده. اين است آن شبى كه مرا وعده شهادت داده اند. پس به مضجع خويش بر مى گشت.(١) 👆 فقط خدا مي داند اميرالمؤمنين وقتي آيه استرجاع را مي خواند چه داغى بر دل بچه هايش مي نشست ، بچه هاى اميرالمؤمنين بيشتر ناراحت بودند يا بچه هاي امام حسين ع ، اما دلها بسوزد براي غريب كربلا عقبة بن سمعان مي‌گويد: در اواخر شب امام حسين عليه السلام دستور داد از «قصر بني مقاتل» آب برداشته و كوچ كنيم، چون حركت كرديم و ساعتي ركاب زديم امام عليه السلام همانگونه كه سوار بود مختصري به خواب رفت، سپس بيدار شد در حالي كه مي‌فرمود: «انالله و انا اليه راجعون و الحمد لله رب العالمين» و دو يا سه مرتبه اين جمله را تكرار كرد. علي بن الحسين عليه السلام روي به پدر نمود و گفت: اي پدر! جانم بفداي تو باد، خدا را حمد كردي و آيه ي استرجاع خواندي، علت چيست؟ امام عليه السلام فرمود: پسرم! در اثناي راه مختصري به خواب رفتم شخصي را ديدم كه سوار بر اسب بود و مي‌گفت: اين قوم سير مي‌كنند و اجل هم بسوي آنان در حركت است، دانستم كه خبر مرگ ماست كه به ما داده شده است. (٢) 📚 منبع ١- شهادت عضرت على عليه السلام صاحب غدير صفحه ١١١ منتهى الآمال فى تواريخ النبى و الآل عليهم السلام (فارسى)، ج ١ ص: ٤١٨ ٢- قصه كربلا صفحه ٢٠٧ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام خبر پيامبر از شهادت علي علیه السلام 📜 ابن بابويه و سيّد ابن طاووس و ديگران به سندهاى معتبر از حضرت رضا عليه السّلام روايت كرده اند كه: حضرت امير المؤمنين عليه السّلام فرمود كه: حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در جمعه آخر ماه شعبان خطبه اى در فضيلت ماه مبارك رمضان ادا كرد، و چون خطبه را تمام كرد من برخاستم و گفتم: يا رسول اللّه بهترين عملها در اين ماه مبارك چيست؟ فرمود: اى ابو الحسن بهترين عملها در اين ماه پرهيزكارى از محرّمات الهى است، پس قطرات اشك از ديده مبارك فرو ريخت، گفتم: يا رسول اللّه سبب گريه تو چيست؟ فرمود: يا على گريه مى كنم بر آنچه بر تو واقع خواهد شد در اين ماه، گويا مى بينم كه تو مشغول نمازى براى پروردگار خود، برانگيخته شود بدبخت ترين اوّلين و آخرين، جفت پى كننده ناقه صالح، پس ضربتى بر سر تو زند كه ريش مباركت را از خون سرت رنگين كند ، بعد پيامبر شروع كرد گريه كردن .(٢) 👆مي خوام سئوال كنم يا رسول الله اينجايي كه خبر شهادت مولا رو داديد بيشتر ناراحت شديد ؟ يا اون لحظه اي كه خبر شهادت حسين رو داديد ؟ راوي مي گويد : وقتي خبر شهادت امام حسين عليه السلام را داد ، فاطمه سلام الله عليها شروع كرد ناله زدن ، پيامبر فاطمه را آرام كرد با اين جمله كل عين باكية يوم القيامة الا عين بكت علي مصاب الحسين ، فانه ضاحكة مستبشرة بالنعيم الجنة همه ى چشم ها در روز قيامت اشك مي ريزه غير از آن چشمى كه براي حسين اشك بريزه ، پس در خالتي كه خندان است به او بشارت بهشت مي دهند 📚منابع ١- شهادت اميرالمؤمنين به نقل از جلاء العيون، صفحه ٣١١ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام بعد از قتل عثمان ، مردم از اميرالمؤمنين تقاضا كردند كه خلافت را بدست بگيرد ، بعد از پيمان بستن مهاجرين و انصار عده اى براي تقسيم بيت المال به صورت مساوي بين همه ، شروع به نارضايتي كردند از جمله طلحه و زبير ، حضرت با اصرار جماعت به مسجد رفت و خطبه خواند بعد از پايين آمدن از منبر، عمّار ياسر و عبدبن جبل قرشي را به نزد طلحه و زبير فرستاد و ايشان را طلبيد و در آن وقت در گوشه مسجد نشسته بودند كه به نزد آن حضرت آمدند و در مقابل آن حضرت نشستند سپس حضرت به ايشان فرمود: شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا شما با اختيار خود با من بيعت نكرديد و به نزد من نيامديد و مرا بر آن نداشتيد و من از آن كراهت داشتم؟ گفتند بلي چنين بود. حضرت فرمود شما مگر با خواهش خود با من بيعت نكرديد و با من عهد ننموديد؟ بلي. فرمود: حال چه چيز شما را به اين امور واداشته است؟ گفتند: ما با تو بيعت نموديم به شرط آن كه در امور حكم نفرمايي مگر به مشورت ما و در جميع امور با ما مشورت نمايي و ما را بر ديگران برتري هست كه تو خود آن را مي‌داني و حال اموات را قسمت مي‌كني و امر را جاري مي‌سازي و حكم مي‌فرمايي در حالي كه با ما مشورت نمي كني و ما از آن خبر نداريم. سپس حضرت فرمودند: اندكي اظهار كراهت نموديد و هنوز اميد به شما بسيار است پس من از خدا براي شما استغفار مي‌كنم، حال به من بگوئيد آيا من شما را از حقّي كه براي شما واجب بوده است منع نمودم و بر شما ظلم كرده ام؟ گفتند: معاذالله. فرمود: آيا حكمي كرده‌ام درباره يكي از مسلمانان كه خلاف واقع باشد يا حق مسلماني را باطل نموده ام؟ گفتند: معاذاللّه كه چنين كرده باشي. فرمود: پس شما چه چيز از امور را كراهت داريد كه مي‌خواهيد مخالفت نمائيد؟ گفتند همين را كراهت داريم كه تو مخالفت عمربن الخطّاب نمودي در تقسيم كردن اموال و حق ما را به ديگران دادي و كساني كه با مساوي نيستند ميان ما و ايشان مساوات نمودي. 👆 و چنين بود احوال سيّد الشّهداء در روز عاشوراء و شبيه به اين قول است اقوال آن بزرگوار در عرصه كربلا در هنگامي كه با اشقيا اتمام حجّت مي‌نمود. سيّد بن طاوس و ديگران با اندك تفاوتي ذكر كرده اند كه خامس آل عبا در وقتي كه بر اسب سوار شدند و به ميان ميدان آمدند و با صداي بلند فرمودند: «يا اَهْلَ الْكُوفَةِ اُنْشِدُكُمْ بِاللّهِ هَلْ تَعْرِفُوني» شما را به خدا قسم مي‌دهم اي اهل كوفه آيا مرا مي‌شناسيد؟ «قالُوا نَعَمْ اَنْتَ حُسينُ بْنِ عَلِيِّ اَبي طالِبٍ وَجَدُّكَ رَسُولُ اللّهِ» گفتند: بلي تو حسين بن علي مي‌باشي و جدّ تو رسول خدا است فرمود شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا مي‌دانيد اين شمشير پيغمبر خدا است كه من او را حمايل كرده ام؟ گفتند: بلي. فرمود شما را به خدا قسم مي‌دهم آيا مي‌دانيد كه اين عمامه رسول خدا است كه بر سر دارم؟ گفتند: بلي. فرمود: شما را به خدا قسم مي‌دهم كه آيا مي‌دانيد كه پيغمبر خدا بمن و برادرم فرمود: «اَنتُما سَيِّدا شَبابِ اَهْلِ الْجَنَّةِ»] قالُوا: ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌«نعمْ» يعني شما سروران جوانان بهشت، هستيد، گفتند: آري، مي‌دانيم فرمود: آيا كسي را كشته‌ام يا حرامي را حلال يا حلالي را حرام كرده‌ام يا سنّتي را بدعت و يا بدعتي را سنّت نموده ام؟ گفتند: معاذاللّه. فرمود: «فَبِمَ تَسْتَحِلُّونَ دَمي» پس چرا خون مرا حلال مي‌دانيد؟ گفتند: آنچه گفتي همه را مي‌دانيم لكن دست از تو بر نمي داريم تا ترا بكشيم. 📚منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ٩-١٠ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 📜در روز سیزدهم ماه مبارک رمضان حضرت علی علیه‌السلام بالای منبر کوفه از حسنین علیهماالسلام پرسید: چند روز از این ماه گذشته و چند روز باقی مانده است؟ عرض شد سيزدهم ماه رمضان است ، سپس فرمود: در این ماه محاسن من از خون سرم خضاب خواهد شد و گریست، و مردم گریستند. بعد فرمود: گمان مکنید که گریه من برای این مطلب است،«والله لابن أبیطالب أشوق الی الموت من الطفل ای ثدی أمه».«سوگند بخدا، اشتیاق فرزند ابیطالب به مرگ، از طفل به سينه ى مادرش بیشتر است» و لکن گریه‌ی من برای این دو فرزندم است که یکی را به زهر شهید نمایند، و دیگری را با لب تشنه سر از بدنش جدا کنند ،اهل مجلس شروع كردند ناله زدن ، و اميرالمؤمنين هم بي تاب شد (١) 👆جا داره عرض كنيم يا اميرالمؤمنين ، از اين دست روايات كه شما به ياد كربلا مي افتاديد و ناله سر مي داديد و مردم هم با شما گريه مي كردند زياد به دست ما رسيده ، مخصوصا مواردي كه پيامبر نقل مي فرمودند ، اما جا داره عرض كنيم آقا جان جاى شما خالي بود در كربلا ، اگر شما اونجا بوديد و مثل عقيله ى بني هاشم مي ديديد كه چه بلايي داره سر حسين مي آد چه مي كرديد ، راوى مي گه ، حضرت پس از وداعى تلخ وارد ميدان شد و دشمنان از برابر شمشيرش براست و چپ پراكنده ميشدند، اين در خالي بود كه خواهرش حضرت زينب سلام الله عليهانظاره گر بودند ، حميد بن مسلم گويد: بخدا مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد، چون پيادگان بر او حمله ميافكندند او با شمشير بدانان حمله ميكرد و آنان از راست و چپش ميگريختند ، شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند، سپس بر تير اندازان دستور داد او را تير باران كنند، پس تيرها را بسوى آن مظلوم رها كردند (آنقدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد، پس آن حضرت از جنگ با آن بيشرمان باز ايستاد و مردم در برابرش صف زدند، خواهرش زينب ديد كاري از دستش بر نمي آيد جلو آمد و رو بعمر بن سعد بن ابى وقاص كرده فرياد زد: واى بر تو اى عمر؟ آيا ابو عبد اللَّه را ميكشند و تو نگاه ميكنى؟ عمر پاسخ زينب را نگفت، زينب فرياد زد: واى بر شما آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟ كسى پاسخش را نداد، راوى ميگويد يك حرام زاده به نام شمر بن ذى الجوشن جواب اين خواهر رو داد ، فرياد زد: بسوارگان و پيادگان واى بر شما درباره اين مرد چشم براه چه هستيد؟ مادرانتان در عزاى شما بگريند؟ پس لشگر از هر سو به آن حضرت حمله ور شدند، زرعه بن شريك ضربتى بشانه چپ آن بزرگوار زده آن را جدا كرد، ديگرى ضربت بگردنش زده حضرت برو درافتاد، سنان بن انس نيزه باو زد او را بخاك افكند، خولى بن يزيد اصبحى پيش دويد از اسب بزير آمد كه سر آن بزرگوار را جدا كند لرزه بر اندامش افتاد، شمر گفت: خدا بازويت را از هم جدا كند چرا ميلرزى؟ و خود آن سنگدل پياده شده سر مطهر امام حسين را جدا كرد .(٢) يا حسين يا حسين يا حسين ولا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم 📚 منابع ١- سحاب رحمت صفحه١٤٩ ٢- ترجمه الارشاد جلد٢ صفحه١١٧ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام قال رسول الله (ص) 📜صحيفه المومن حب علي بن ابي طالب (عليه السلام) . سر آغاز طومار و برنامه هر فرد با ايمان، دوستي علي بن ابي طالب (عليه السلام) است. هر كس خوشنود و شادمان باشد باينكه زندگاني و مرگ او هم آهنگ و همانند زندگي و مرگ من باشد و جايگاه او در بهشت آراسته جاوداني باشد كه نهال آن را پروردگار من بدست قدرت خود نشانده. بايد پيروي كند و دوست بدارد علي عليه السلام را پس از من و پيروي كند و دوست بدارد پيرو و دوست او را، واي بر آن گروه كه فضيلت و برتري آنها را دروغ پنداشته و رشته پيوسته مرا با آنها پاره كند، خدا شفاعت مرا بانان نرساند. (١) از فرمايش پيامبر تا واقعه ى عاشورا خيلي طول نكشيد ، راوى مي گويد تمام وصاياى پيامبر صلوات الله عليه نسبت به ولايت اميرالمؤمنين و احترام به اهل بيت عليهم السلام تو كربلا ناديده گرفته شد ، و اوج اين بي احترامي ها در گودال قتلگاه اتفاق افتاد، امان از آن لحظه اى كه پاره ى تن پيامبر صلوات الله عليه با تن مجروح توان بلندشدن نداشت ، راوي مي گويد : در اين ميان جلاد تاريك انديشي به نام «سنان» بر گودي قتلگاه فرود آمد و با شمشير استبداد بر گلوي نازنين قلب تپنده ي آزادي و عدالت زد و در حالي كه مي‌گفت: «و الله اني لا جتز رأسك و اعلم انك ابن رسول الله و خير الناس أبا و اما. »هان اي حسين! من با اين كه مي‌دانم تو فرزند پيامبر خدا هستي و پدر و مادرت بهترين و والاترين انسان‌ها هستند، سرت را جدا خواهم كرد(٢) يا حسين يا حسين يا حسين ولا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم 📚 منبع ١- ترجمه الغدير علامه امينى صفحه ١٤ ٢- ترجمه لهوف صفحه١٩٨ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام ابن ملجم مرادي قاتل آن سرور را كه خذيفه نخعي از باب كنده به خدمت آن حضرت آورد و مردم كوفه دور حضرت حلقه زده بودند همه چشمان خود را باز كردند و گوشها را آماده شنيدن كه آن شير بيشه شجاعت و كشنده ارباب ضلالت چگونه با آن رئيس اهل شقاوت عتاب مي‌فرمايد: حضرت با صداي ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ضعيفي فرمودند: اي ابن ملجم آيا من بد امامي بودم؟ چرا طفلان مرا يتيم كردي؟ صداي گريه از حاضران بلند شد. پس آن حضرت به امام حسن (ع) فرمودند (با وجود آنكه آن لعين گفت آن ضربتي كه من بر فرق علي زدم اگر آن ضربت را در ميان اهل زمين قسمت مي‌كردند هر آينه همه را هلاك مي‌كرد) «يا ولدي ارفق باسيرك و ارحم و احسن اليه و اشفق عليه … فان مت تضربه ضربة واحدة» اي حسن جان بحق من بر تو، اين اسير را آب و طعام بده و دست و پا و بيني و گوش او را مَبُر زيرا كه از رسول خدا شنيدم كه فرمود مثله مكن اگرچه سگِ درنده باشد. اي فرزندم اگر من از اين زخم شفا يافتم من خود سزاوار ترم به آنكه عفو كنم زيرا كه ما اهل بيت عفو و رحمتيم و اگر از دنيا رفتم يك ضربت بيشتر از او مزن زيرا كه او بيشتر از يك ضربت بر پدر تو نزده است. حال تفاوت ره بين كه از كجا تا به كجاست. 👆 اي دوستان اهل بيت، آن امام رحيم كريم با آن گناه عظيمِ ابن ملجم راضي نشدند كه زياده از يك ضربت بر آن شقي بزنند ولي آيا روا بود كه فرزند او را در كربلا قطعه قطعه كنند؟ اما جان عالم فداى غريب كربلا حسين عليه السلام كجا شنيده ايد و در كدام تاريخ خوانده ايد كه سر و سينه اي هزار و نهصد زخم بردارد ... 📚 منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ١١٤-١١٥ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com
🌟💫🌾💫 💫🌻🌼 🌾🌼 💫 📸 goo.gl/Rbmhw5 روضه و گریز ایام شهادت حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام 📜 در شب بيست و يكم ماه رمضان كاسه ى شيري براي آن حضرت آوردند حضرت فرمودند بخور اي علي كه اين غذاي آخر تو در دنيا است كه در آن وقت صداي گريه بچه‌ها بلند شد. پس آن جناب قدري تناول فرمودند و باقي مانده شير را به يكي از فرزندان خود دادند كه تا براي آن اسير ببرند چون كاسه شير را به شقي ملعون داد دست بر سر گذاشت . 👆اما دلها بسوزد براي غريب كربلا حسين عليه السلام اين است كه چون حضرت زينب (س) بر سر نعش برادر رسيد گويا عرض كرد اي برادر مرا گفتي صبر كن و با همه دردها صبر مي‌كنم اما فداي تو شوم بگو با اين غم چه كنم كه تو را در كنار نهر، كشتند ولي از آن نهر آب به تو ندادند و چون تو را كشتند از آن نهر غسلت ندادند. ولا تذق الماء و النهر حولك بل و لا تغسل الا من دم جار برادرم حسين (ع) آب نخوردي در حالي كه نهر آب در كنارت بود بلكه غسل نكردي مگر با خون خودت كه در كربلا جاري شد. 📚منبع سيف الواعظين والذاكرين صفحات ١١٨-١١٩ 📝 نشر مطلب فوق صدقه جاریه می باشد... 👉 @javazenokari_com