eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
912 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) چشم تا وا می‌کنی چشم و چراغش می‌‌شوی مثل گل می‌خندی و شب‌بوی باغش می‌‌شوی شکل عبداللهی و تسکین داغش می‌‌شوی می‌رسی از راه و پایان فراقش می‌‌شوی غصه‌‌اش را محو در چشم سیاهت می‌کند خوش به حال آمنه وقتی نگاهت می‌کند با حلیمه می‌‌روی، تا کوه تعظیمت کند وسعتش را ـ با سلامی ـ دشت تسلیمت کند هر چه گل دارد زمین یک‌باره تقدیمت کند ضرب در نورت کند بر عشق تقسیمت کند خانه را با عطر زلفت تا معطر می‌کنی دایه‌ها را هم ز مادر مهربان‌تر می‌کنی دید نورت را که در مهتاب بی‌حد می‌‌شود آسمانِ خانه‌‌اش پر رفت و آمد می‌‌شود مست از آیین ابراهیم هم رد می‌شود با تو عبدالمطلب، عبدالمحمد می‌شود گشت ساغر تا به دستان بنی‌‌هاشم رسید وقت تقسیم محبت شد، ابوالقاسم رسید یا محمد! عطر نامت مشرق و مغرب گرفت وقت نقاشی قلم را عشق از راهب گرفت نازِ لبخندت قرار از سینهٔ یثرب گرفت خواب را خال تو از چشم ابوطالب گرفت بی‌‌قرارت شد خدیجه قلب او بی‌‌طاقت است تاجر خوش‌ذوق فهمیده‌ست: عشقت ثروت است نیم سیب از آن او و نیم دیگر مال تو داغ حسرت سهم ابتر، ناز کوثر مال تو از گلستان خدا یاس معطر مال تو ای یتیم مکه! از امروز مادر مال تو بوسه تا بر گونه‌‌ات اُمّ أبیها می‌‌زند روح تو در چشم‌هایش دل به دریا می‌زند دل به دریا می‌‌زنی ای نوح کشتیبان ما تا هوای این دو دریا می‌بری توفان ما ای در آغوشت گرفته لؤلؤ و مرجان ما ای نهاده روی دوشت روح ما ریحان ما روی این دوشت حسین و روی آن دوشت حسن «قاب قوسینی» چنین می‌‌خواست «أو أدنی» شدن خوش‌تر از داوود می‌‌خوانی، زبور آورده‌‌ای؟ یا کتاب عشق را از کوه نور آورده‌ای؟ جای آتش، باده از وادی طور آورده‌ای کعبه و بَطحا و بت‌ها را به شور آورده‌‌ای گوشه‌چشمی تا منات و لات و عُزا بشکنند اخم کن تا برج‌‌های کاخ کسرا بشکنند ای فدای قد و بالای تو اسماعیل‌ها بال تو بالاتر از پرهای جبرائیل‌ها ما عرفناکت زده آتش در این تمثیل‌‌ها بُرده‌‌ای یاسین! دل از تورات‌‌ها، انجیل‌‌ها بی عصا مانده‌ست، طاها! دست موسی را بگیر از کلیسای صلیبی حق عیسی را بگیر باز عطر تازه‌ات تا این حوالی می‌رسد منجی دل‌های پر، دستان خالی می‌‌رسد گفته بودی میم و حاء و میم و دالی می‌‌رسد نیستی اینجا ببینی با چه حالی می‌‌رسد خال تو، سیمای حیدر، نور زهرا دارد او جای تو خالی! حسین است و تماشا دارد او 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) روزیکه از وجود، دوعالم معاف بود نور شما به عرش خدا در طواف بود ارواح و نور و طینت تان پاکِ پاکِ پاک یعنی وجودتان ز ازل صافِ صاف بود هریک برآمده ز تجلای دیگری یک نور واحدی که شعاعش مضاف بود از نورتان تجلی خلقت شروع شد آن خلقتی که خالص و بی انحراف بود ما را هم از وجود شما منَتی رسید رخسارتان برای دل ما مطاف بود قالوا بلای ما همه در عرصه الست در اصل بر ولایت تان اعتراف بود ای نامتان مرادف ذکر خدایتان صلِ علیَ النَبیِ و آله، ثنایتان کی میتوان به وصفِ تو دلبر زبان گشود کی میتوان فراخورِ شأنت، غزل سرود کی میتوان به کُنهِ مقامات تو رسید کی میتوان به مدح تو آقا هنر نمود نور تو از علی شد و نور علی ز تو آری سزاست نورٌ علی نور را سجود آدم چشید غمزۀ تو، شد اَبوالبشر عالَم هم از کرشمۀ تو یافت این وجود مجموعِ انبیا به شما امتحان شدند وَرنه بدونِ اذن تو پیغمبری نبود ذکر مُسبَحاتِ تو مشق فرشته شد طرزِ قیام و شیوۀ تسبیح، تا قعود باید نوشت سر درِ دل، با خطِ جلی یا مصطفی محمد و یا مرتضی علی ای فخرِ کائنات که نامت محمد است مدح و ثنای حضرت تو کار سرمد است با فکر و ذکر تست که دلها خدایی اَند بی یاد نام حضرت تو، حالِ ما بد است قرآن دم از مکارم اخلاق، چون زند خُلقِ کریم تست که مقصودِ ایزد است هر قطره از وضوی تو دریای رحمتی ست باران، رسولِ فضل و کراماتِ احمد است تنها نه در کنار تو بودن شد افتخار هر کس نماند بعدِ تو تسلیم، مرتد است هر کس محبِ تست، علی دوست میشود هر کس که بی علیست ز آیینِ ما رد است دین خدا به دامن تو چنگ میزند دشمن علیهِ تست، دم از جنگ میزند شک نیست نصرتِ تو همان نصرت خداست یعنی اطاعت تو همان طاعت خداست تنها نه از غدیر، ز بَدوِ تولدت فرمان بیعت تو همان بیعت خداست تا تو رسول رئفت و مهر و عطوفتی باران رحمت تو همان رحمت خداست با دشمنان به شدت و سختی عمل کنی در اصل، قدرت تو همان قدرت خداست تَرکِ زیارت تو جفا بر حریم تست یعنی که حُرمت تو همان حرمت خداست آل حسین، آل علی، آل فاطمه الحق که عترت تو همان عترت خداست وقتی تُرا خدای تو فخر همه نوشت ذکر تُرا به عرش اباالفاطمه نوشت روز ولادت تو که دفعِ بلیه شد روز شهادت تو چه شد محسنیه شد عالم به وقت آمدنت غرق نور بود با رفتنَت ز آتش کین، فاطمیه شد در سال شصت و یک، سرِ نیزه، سرِ حسین با زینب تو همرهت از قاضریه شد امروز هم بصیرت زینب چراغ راه بنگر که خط اول ما زینبیه شد روح تو بود، روح خدا را بما دمید یک شعبه از ولای علی نیجریه شد شکر خدا که مذهب ما هست جعفری ایام عمرِ شیعه، همه صادقیه شد ما جان نثار احمدِ محمود مانده ایم در انتظار مهدی موعود مانده ایم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) در گرگ و میش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت از طرف عرش سر زد و لرزید روی فرش تن هر چه که مجاز شیطان دوباره رانده تر از قبل خویش شد بت ها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل از او محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او می رسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او می رسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبی ها پیام ها وی اولین شروع وصی ها امام ها دریا رسیده ای به مصاف سراب ها دریا رسیده ای به لب تشنه کام ها افتاده پای معجزه ی آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلام ها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمان که هست زبانی به کام ها سلمان محمدی شده چون عاشق علی ست مولاست کیل سنجش تو در مقام ها نابرده رنج، گنج، میسر نمی شود هر ثروتی محبت حیدر نمی شود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم این بنده را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم ما را بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر خیری ندیده از گداییهای دیگر من روزی ام را از تو بی منت گرفتم منت فراوان است درهرجای دیگر یک پای من رفته ست امشب سمت مکه سمت نجف رفته است اما پای دیگر تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح شیعه ندارد جز شما بابای دیگر وقت ولادت نیست هنگام ظهور است دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر حالا که رفتم تا علی و تا محمد باید بگویم یاعلی و یا محمد نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود دنبال تو بودند احبار بهودی قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود هرروز عبدالله را تهدید کردند هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد الله اکبر که رسول الله آمد امی شدی ام القرا شد زادگاهت پیغمبران را زنده کرده روی ماهت خیلی دعا کردی برایش جای نفرین حتی همانکه خار میریزد به راهت این امت تو تا قیامت روسفید است از برکت صوت اذان گوی سیاهت بوی علی را میدهی آقای مکه وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها تنها علی میماند آقا درسپاهت لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد هرکس ز کفر والدینت حرف میزد شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری در غزوه هایت ضربه آخر که داری اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان فرقی ندارد فاتح خیبر که داری گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق آسوده باش آقای من حیدر که داری به طعنه های این و آن بی اعتنا باش بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا سر وجود این جهان زهراست زهراست ای صادق ال علی در بیکرانها یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها بار سفر برداشتی از دوش مردم ای ناشناس مهربان کاروان ها جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد در دستهای توست این کون و مکانها درک مقامت کار امثال زراره ست کی راه دارد در حریمت این گمان ها پرچم سیاه روضه بر دیوار داری تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها روضه بخوان از آفتاب بین گودال از حجت اللهی که افتادست بی حال 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) لیلیِ لیلای دلها دلنوازی میکند با دل مجنونِ هر دلداده، بازی میکند عقل را سرمستِ آهنگ حجازی میکند این دل دیوانه امشب سرفرازی میکند شب شب پیدایشِ تمثال محمودِ خداست یا محمد، عالمی خاطر پریشان شماست کیستی احمد، که عالم را مُسخّر کرده ای دشمن توحید را از خود مکدّر کرده ای تخت و تاج پادشاهان را نگونسر کرده ای ابروان خویش را شمشیر حیدر کرده ای کیستی احمد که ازمِهرت فلک مدهوش گشت با طلوع مقدمت آتشکده خاموش گشت آمدی بتخانه ها ویرانسرا شد، ای نگار آمدی کاخ ستم لرزید از این اقتدار آمدی معراج شد در انتظارت، بیقرار آمدی خلدبرین شد بر نگاهت وامدار هستی از نور تو هستی یافت، ای نور خدا میم و حاء و میم و دال! ای سِرّ مستور خدا چارده نوری و هر نورت یک احمد میشود چارده معصوم، تکرار از محمد میشود چارده أرواح، یک روح مجرّد میشود چارده توحید، هم مصداق سرمد میشود مصطفایی، مرتضایی، مجتبایی، احمدا یک تنه تو چارده عبد خدایی، احمدا کیستی تو، مرتضی عبد عبیدت میشود کیستی تو، حضرت زهرا مُریدت میشود کیستی تو، مجتبی حبلُ الوریدت میشود کیستی تو، سیدِ جنّت شهیدت میشود آن یتیمی تو که سلطان جهان باید شوی آری آری خاتم پیغمبران باید شوی ایکه از آب وضوی تو چکد صدها ملَک ایکه از خاکِ ره تو آبرو گیرد فلک ایکه از لبخند تو شد خَلق، دریای نمک ایکه از خُلق عظیمت میشود دلها خنک ابرهای رحمتِ حق دست بر دامان تو جود حق، احسان حق، از ریزشِ دستان تو هر که شد عبد خدا مدیونِ درگاه نبی است از عبادت تا اطاعت راه ما، راه نبی است آنکه شد یار علی، سلمانِ دلخواه نبی است قبلۀ اهل تولّا چهرۀ ماه نبی است یارسول الله، یاران کُشتۀ پیغمبرند ٱمّتَت امروز از هر روز آماده ترند شیعۀتو پاکباز صادق آل عباست پرچمت در اهتزاز صادق آل عباست جلوۀ تو سَروِ ناز صادق آل عباست این همان راز و نیاز صادق آل عباست مکتب صادق همان آمال دیروزیِ تو میرسد هر روز، اخباری ز پیروزی تو از عراق و سوریه داری ز ما بهتر خبر از نجف تا کربلا با توست سی میلیون نفر بسته راه کعبه یا احمد، رسان صبح ظفر عالمی در انتظار آن امام منتظَر دستِ بوسفیان ببند و دست ما را باز کن یا محمد آخرین برنامه را آغاز کن نسل های جان به کف آمادۀ جانبازی اند از حلب تا موصل اینک صحنۀ جانبازی اند سربداران تشنۀ جام میِ جانبازی اند دیر شد یارانِ تو شرمندۀ جانبازی اند گفت پیر ما ز جان، بهر خدا باید گذشت داد مژده، راه قدس از کربلا خواهد گذشت رهبرم سیدعلی فرمود با آل سعود خشمِ سنگین از سوی ایران ببارد دیر و زود مژده، آمد سالهای آخرِ قوم یهود میرود دوران ظلم و جور از ما، هر چه بود میرسد از راه، اینک روز سخت انتقام میشود پیروز اسلامِ محمد والسلام 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) معادلات نگاه مرا به هم‌زده ای از آن‌زمان که دراین کوچه ها قدم زده ای! کشیده ایم به سلمان و سینه چاک توایم چه پرچمی به دل امت عجم زده ای! تبسمی کن‌ و‌ کفار را مسلمان کن بخند! ای که امید گدای غمزده ای! کسی نبودم و حالا موذنت شده ام! مرا ز قافله بی کسان قلم‌ زده ای علی امام‌ من است و منم غلام علی! تو سرنوشت مرا در نجف رقم‌ زده ای من از مدینه تو سمت کوفه آمده ام به امر توست در خانه ی علی زده ام نسیم صبح پریشان گیسوانت شد ز راه آمدی و عید عاشقانت‌ شد بساط بت کده ها را به هم‌زدی دیگر شکاف کنگره ها تا ابد نشانت شد شنید آمنه ذکر علی علی تو را شنید و عاشق ذکر خوش زبانت شد حلیمه از چه برای تو حرز می آورد؟ که جبرئیل ز اول نگاهبانت شد تو بهتر از همه از عرش سردراوردی و زیر چادر صدیقه آسمانت شد بگو پیمبری ات از کرامت زهراست جواز رفتن معراج دعوت زهراست نبوتی که تو داری عجب ولایتی است! رسول اکرم ما بر علی چه غیرتی است! بدون غسل زیارت نرو به دیدارش! شب نگاه به زهرا شب زیارتی است سلام کن به در خانه اش چنان هرروز به چوبه چوبه این در یقین کرامتی است نماز و روزه و حج و زکات دین خوب است ولی‌ ولایت حیدر چقدر قیمتی است! علی و فاطمه و بچه ها کنار تواند دوباره زیر عبایت عجب قیامتی است سخن‌ بگو که حدیث کسای ما بشود ز برکتش همه حاجات ما روا بشود ازین به بعد کنار علی قرار بگیر کنار قامت طوباش سایه سار بگیر هزارلشگر جنگی به پای حیدر هیچ علی یکی ست تو او را ولی هزار بگیر همان زمان که صحابه فراری از جنگند مدد ز هوهوی شمشیر ذولفقار بگیر اگر که قلعه درش وا نشد فدای سرت! بیا و حضرت کرار را بکار بگیر! علی علی کن‌ و راحت برو به او ادنی به قصد قربِ خودت ذکر بی شمار بگیر اطاله سود ندارد مرا!سخن کوتاه بگو به آن سه حرامی علی ولی الله! سلام حضرت صادق به ما کرامت کن برای ما ز مقامات گریه صحبت کن من‌ آمدم بروم در تنورتان رخصت شرار آتش آن را بیا و جنت کن بگو که گریه کن جد تو برادر توست کمی‌ برای همه شرح‌ این روایت کن خبر رسیده به ما خانه ات حسینیه ست محبتی کن و مارا به روضه دعوت کن کنون که آمده مکفوف دستبوسی تان به گریه بر شه لب تشنگان عبادت کن به سینه ات بزن و یاد سم مرکب باش به یاد چادر خاکی عمه زینب باش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) در گرگ ومیش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت ازطرف عرش سرزد و لرزید روی فرش تن هرچه که مجاز شیطان دوباره رانده تر ازقبل خویش شد بتها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل ازو محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او میرسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او میرسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبیها پیامها وی اولین شروع وصیها امامها دریا رسیده ای به مصاف سرابها دریا رسیده ای به لب تشنه کامها افتاده پای معجزه آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلامها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمانکه هست زبانی به کامها سلمان محمدی شده چون عاشق علیست مولاست کیل سنجش تو در مقامها نابرده رنج، گنج، میسر نمیشود هر ثروتی محبت حیدر نمیشود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم باری مرا را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم مارا بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد به تمنای لبان پسر اسماعیل زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌شد همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد بی وجود تو کجا در همۀ امت‌ها نام این قوم مزین به مسلمان می‌شد تا که از قوم دگر حرف میان می‌آید تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان می‌شد تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد رخصتی می‌دهی ای سرور زیبا رویان گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌شد با تبسم به لب غنچه تو گل می‌کرد گیسوی حور، به یکباره پریشان می‌شد علت این بود که در روی ملیحانۀ تو قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است بی دم قدسی تو مرده‌ای احیا نشود پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب پای دلداگی یوسفی رسوا نشود همه از رحمت تو حرف میان آوردند از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد کمر تیغ علمدار احد، تا نشود تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی پدر فاطمه‌ای، تاج سر ساداتی تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است همۀ خلق خدا ریزه‌خور نسل تواند آن کسانی که ندارند به دل حب علی در عمل امت ملعون شده و رذل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد این اراذل پی آتش زدن اصل تواند چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟ ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده مکتب قدسی تو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تو ز کجا می‌دانست راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی ما همه دست آقاست در عمل او صفت کامل رازق دارد سال‌ها می‌گذرد، سرخی خاک یثرب اثر خون تن زخم شقایق دارد گر که گوش دل ما باز شود این ایام صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر ما خسته شده باورم نیست که دستان علی بسته شده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد خبرت هست ستون‌های یَهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سَروِ روان ما را بس" حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفَسَت پاک‌تر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَس‌های علی ای همه هستِ زهرا عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دُعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌یِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر ولادت پیامبر(ص) و امام صادق(ع) ای مدح تو در سوره و آیات مکرر وی وصف تو در جمع روایات مکرر قرآن همه در مدح تو گویی شده نازل جبریل به تشریح سَجایات مکرر فرموده خدا بر تو مباهات فراوان کرده است خدا غرق عطایات مکرر هر معجزه ات لطف و عطای دگری شد اَبناء بشر دید هدایات مکرر عالم همه در سایۀ لطفت متنعّم کز رحمت تو آمده آیات مکرر با اینکه سِزَد سایۀ تو بر همه آفاق شد اُمّت تو غرق عنایات مکرر آن طایفه که حقِ تو نشناخت ،، پس از تو شد سلطنتش غرق جنایات مکرر خناس ندارند اَمان از غضب تو ثبت است از این دست حکایات مکرر از بدر و اُحد آمده تا خیبر و خندق وصف تو و حیدر به کنایات مکرر دور و بر تو حیدر کرار همه عمر می ساخت علی دفعِ بلایات مکرر باید چو علی جان به تو تسلیم نمائیم هنگام خطرها و رازیات مکرر هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است آری سخن از خلق نکوی تو چه زیباست زیباتر از آن طاعت کوی تو چه زیباست حیف است سخن از رخ زیبات نگوئیم امّا طلب سیره و خوی تو چه زیباست از یوسفِ یعقوب ، تو هستی نمکین تر در مَسلَخِ جان دیدن روی تو چه زیباست در آینۀ روی علی روی تو پیدا سیمای تو در جلوۀ هوی تو زیباست از هیبت تو ارث بَرَد ام ابیها با فاطمه اسرار مگوی تو چه زیباست ارثِ تو پس از فاطمه نزد حسنین است از گلشن تو نَشئۀ بوی تو چه زیباست عطر حسن و بوی حسین است بهاران باران همه از آب وضوی چه زیباست بر لعل لبت ، مُهر صفت ، بوسه نوشتند گفتی به حسین ، خطّ گلوی تو چه زیباست انگشت تو سرشارتر از سینۀ مادر مَستیِ گوارای سَبوی تو چه زیباست می خواند خداوند ترا ، اشرف مخلوق می گفت ملک پیچشِ موی تو چه زیباست ما را به صف حشر جدا کن ز حریفان رسوایی آنروزِ عدوی تو چه زیباست هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است توفیق اگر گوشۀ چشمت برساند ما را به سراپردۀ عصمت برساند حُبَّت اگر از سینه به اخلاص بجوشد شک نیست به والاییِ نیّت برساند بیهوده ز مِهر و غم تو دم نتوان زد دل را غمِ دلدار به طاعت برساند جَشنی که برای تو همه سال بگیریم بایست که ما را به حقیقت برساند مومن به جز احکام ، که مومن شدنی نیست پس راه شریعت به طریقت برساند این ذِلّتِ عصیان نگذارد بخود آییم لطف تو مگر باز به عزّت برساند آندم به تَوَلّای تو داریم صداقت کز دشمن دینت به برائت برساند با ظلم کنار آمدن و جَهد نکردن هیهات ، که ما را به سعادت برساند بیداری اسلام اگر اوج گرفته ما را نفس توست به شوکت برساند از منحرفان دور شدن کارِ دلِ ماست ایکاش کسی حرف به دولت برساند خشنودیِ یک عمر ، که دانست چه روزیست؟ آن روز که ما را به شهادت برساند هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر مدح پیامبر(ص) و امام صادق(ع) فروزان از دو مشرق در سحرگاهان دو ماه آمد دو خورشید جهان‌افروز، در دو صبحگاه آمد دو موسی از دو دریا، یا دو یوسف از دو چاه آمد دو رهرو ، یا دو رهبر ، یا دو مشعل‌دار راه آمد دو شمع جمع بزم جان، دو رکن محکم ایمان دو بحر رحمت و غفران دو دست قادر منان دو آدم‌خو ، دو یوسف‌رو ، دو موسی‌ید ، دو عیسی‌دم دو دریا را دو رخشان گوهر یک دانه پیدا شد دو جان جان جان ، دو دلبر جانانه پیدا شد دو سرو ناز یا دو نازنین ریحانه پیدا شد دو شمع آفرینش ، یک جهان پروانه پیدا شد دو سر داور هستی دو جان در پیکر هستی یکی پیغمبر هستی یکی روشنگر هستی یکی سر الله اکبر ، یکی وجه الله اعظم دو شمع جمع انسانها دو شاه کشور جانها دو باب الله احسانها ، دو بسم الله عنوانها دو سرو باغ و بستانها ، دو باغ روح و ریحانها دو واجب جاه امکانها ، دو مشعل دار کیهان‌ها دو خالق را نماینده ، دو قرآن را سراینده دو رحمت را فزاینده ، دو دلها را رباینده یکی بر اولیا سادس ، یکی بر انبیا خاتم بشارت ای تمام عالم هستی بشیر آمد گل بستان سرای آفرینش در کویر آمد نرفته ماه از بزم فلک مهر منیر آمد بشیران را بشیر آمد نذیران را نذیر آمد جهان گردیده آسوده ، ملک رخ بر زمین سوده فلک بر زیور افزوده ، محمد چهره بگشوده ز مکه تافته خورشید نورش بر همه عالم فلک امشب زمین مکه را از دور می بوسد ملک مهد محمد را بموج نور می بوسد بفرمان خدا خاک درش را حور می بوسد مسیح از عالم بالا کلیم از طور می بوسد حرم پیموده ره سویش طواف آورده بر کویش صفا چون گل کند بویش صفاها گیرداز رویش به یاد لعل لب هایش کند رفع عطش زمزم چو آمد آمنه کم کم بهم چشم خدا جویش دو لب خاموش اما عالمی گرم هیاهویش بنا گه تافت خورشید جهان آرا ز پهلویش منور ساخت شرق و غرب را از پرتو رویش سما در نور او گم شد زمین دریای انجم شد لبش گرم تبسم شد وجودش در تلاطم شد که ناگه چشم حق بینش دوباره باز شد ازهم ندا از عمق جان بشنید هان ای مهربان مادر خدایت را خدایت را بخوان مادر بخوان مادر سلامت می دهد امشب زمین و آسمان مادر که هستی آفرین هستیتب بخشد رایگان مادر ببین لطف موید ، را بخوان دادار سرمد را بدنیا آر ، احمد را ، محمد را محمد را بذکر حق کن استقبال ، از پیغمبر اکرم دل شب آمنه تنها ولی تنها خدا با او نه عبدالله زنده نه زنان آشنا با او دعا می خواند و بودی آفرینش همصدا با او سخن می گفت فرزندش محمد در خفا با او امیدش بود و معبودش ، وجودش بود و مولودش محمد بود مقصودش ، زهی از بخت مسعودش گرفتش در بغل مانند جان خویشتن مریم زیک سو رو به قبله مادرش حوا دعا گویش ز یک سو آسیه گل بوسه گیرد از گل رویش ز یک سو مام اسماعیل همچون گل کند بویش ز یک سو دست های مریم عذرا به پهلویش که کم کم درد او کم شد رها از درد و از غم شد جمال حق مجسم شد محمد ماه عالم شد به استقبال او خیزید از جا ای بنی آدم در آن شب بارگاه آمنه خلد مخلد شد در آن شب جلوه گر مرآت حسن حی سرمد شد در آن شب آفرینش محو و مات روی احمد شد در آن شب بوسه زن مادر به رخسار محمد شد چه عبدی در سجود آمد چه نوری در وجود آمد چه غیبی در شهود آمد ، خدا را هر چه بود آمد که او با هر دمش ، بر آفرینش ، جان دهد هر دم چو آن تابنده اختر زاد آن نور مجسم را نه آن نور مجسم بلکه وجه الله اعظم را فروغی تافت از نورش که روشن کرد عالم را ندا آمد که زادی بهترین فرزند آدم را مبارکباد لبخندت ، گرامی باد فرزندت بهین عبد خداوندت محمد طفل دلبندت که می خوانند مدحش را ، خدا و انبیا با هم تو امشب آدم و نوح و و خلیل دیگر زادی ذبیح و خضر و داود و کلیم برتری زادی مسیحا ، نه ، مسیحای مسیحا پروردی زادی تو امشب بر همه پیغمبران پیغمبری زادی رسل در تحت فرمانش ، کتب یک جمله در شانش هزاران خضر عطشانش ، صدا اسماعیل قربانش مبارک ای گرامی مادر پیغمبر اکرم زمین مکه دیشب غرق در نور محمد بود چراغ آسمان لبخند زن بر روی احمد بود جهان آفرینش بهتر از خلد مخلد بود تجلای خدا در چهره عبدی موید بود موید باد قرآنش ، گرامی باد فرقانش معطر باد بستانش ، جهان در تحت فرمانش بنای اوست در سیل حوادث کوه مستحکم محمد ای چراغ روشنی بخش جهان آرا بر افروز و بر افروزان بنور خویش دل ها را بلرزان با نهیب آسمانی کاخ کسری را ندای تفلحوا از عمق جان برکش بخوان ما را تو ما را دانش آموزی ، تو مهر عالم افروزی تو برق اهرمن سوزی ، تو در هر عصر پیروزی لوای تو است با دست خدا بر دوش نه طارم هماره بوی عطر خلد از خاک درت خیزد همیشه نور توحید از فراز منبرت خیزد ندای تفلحوا از مکتب جان پرورت خیزد فروغ دانش از کرسی درس جعفرت خیزد ششم مولا ششم رهبر ، ششم هادی ششم سرور ششم فرمانده داور ، ششم فرزند پیغمبر که شش خورشید حق از سلب او تابیده در عالم
الا ای ام فروه آفتاب داور آوردی محمد را محمد را کتاب دیگر آوردی تعالی الله که مثل آمنه پیغمبر آوردی تو چون بنت اسد در دامن خود حیدر آوردی به عصمت مادرش زهرا بصورت چون حَسَن زیبا حسینی خو علی سیما امام باقرش بابا که با عید محمد عید میلادش بود توام کتاب من کتاب الله و دین مصطفی دینم تولای امیر المومنین عهد نخستینم مرام جعفری و مهر الله آئینم نه کاری بوده با آنم نه حرفی مانده با اینم محب آل اطهارم ، علی را دوست میدارم ز خصمش نیز بیزارم ، به یارش تا ابد یارم نباشد غیر حب و بغض ، دین و مذهب "میثم" 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌