eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
918 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) ز خون دل سر مژگان تو گلستان است ز تشنگی لب خشک تو چون بیابان است تمام پیکر تو آه می کشد گویا که مو به موی تن تو ز غم نیستان است فتاد داغ عظیمی به شانه های فلک که زلف خاکی تو در زمین پریشان است زبس که چنگ زدی روی خاک این حجره تمام دور و برت نقش کندن جان است میان حجره در بسته بس تنت غلطید که گوییا به صدف همچو در غلطان است حروف واژه محرم چو میله های قفس صدای هلهله و خنده قفل زندان است نمک به زخم دلت ریخت کاسه آبش که کاسه در کفش انگار چون نمکدان است نشد که آب لبی تر کند ز لبهایت صدای العطش آب صوت باران است پدر زطوس فرستاد سایبانت را که آفتاب عراقی عجیب سوزان است خدا کند که نسوزد تنت شبیه حسین شبیه ان بدنی که چون نیستان است به زیر تابش خورشید داغ کرببلا سه روز سوخت همان پیکری که عریان است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) دشمنانت یک طرف، آن آشنا از یک طرف بی وفایی یک طرف، زهرِ جفا از یک طرف کلِ عالم خون بگرید در عزای تو کم است ارضیان از یک طرف، اهلِ سما از یک طرف إرباً إرباً شد دلت از فتنه و نامردی اش زهرِ کاری یک طرف، رقاصه ها از یک طرف تشنه ای و طالبِ آبی و این ها یک طرف بر زمین می ریزد آب، آن بی حیا از یک طرف می کشد جسم تو را تا بام خانه، پیکرت... ... می خورد بر کنج پله، بی هوا از یک طرف خاطراتِ کوچه و گودال پیرت کرده اند داغِ مادر یک طرف، کرب و بلا از یک طرف تشنگی تاب و توانش را ربود و ناگهان بر زمین افتاد از زین شاه ما از یک طرف پیر مردان آمدند و بهرِ قربت می زدند با لگد از یک طرف، چوبِ عصا از یک طرف کربلا بال کبوتر نیست، جانم را گرفت... ...بادِ داغ از یک طرف، زلفِ رها از یک طرف روزی ماه محرم از شما خواهم گرفت رزقِ اشک از یک طرف، سوز و نوا از یک طرف از سوی قم یا خراسان یا که از عبدالعظیم راهی ام کن اربعین کرب و بلا از یک طرف 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) پیکرت از تیر و از سرنیزه مالامال نیست خنجری دیگر برایت در پر یک شال نیست گرچه روی پشت بام و زیر خورشیدی، ولی جسم تو دیگر خدارا شکر در گودال نیست حیف ام الفضل داری، بی ابالفضلی،ولی؛ موقع تشییع دیگر خواهرت بدحال نیست بر تنت آرامش بال کبوترهاست و زیر نعل هیچ اسبی پیکرت پامال نیست زیر نعل هیچ اسبی نیستی، بااین حساب؛ موقع تقطیع جسمت لشکری خوشحال نیست سٙم به تو داده ولیکن بی خیال جسم توست روی سینه قاتل تو این قٙدٙر فعال نیست خانه ات اما خداراشکر در آرامش است پیش نامردان به پای دخترت خلخال نیست زینبی دیگر نداری و نمی بیند دگر هی سرت در تشت و بر نیزه زبانم لال نیست وزن نعل اسب از بال کبوتر بیش بود ذوالجناحت هم کنار خیمه خونین بال نیست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) هم آسمان قصیده‌ای از بی کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها کمال سرِ کوچه‌باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر ، پسر و میزبانی‌اش باغِ معارف است حدیثش ، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین زبانی‌اش از جبرئیل تا ملک الموت هرکه هست نوشیده است از لبِ جام دهانی‌اش بابُ الجواد حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریحَش اگر بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش وقت زیارت است و عباراتش از رضاست قربان کودکیش فدای جوانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام ؛ پِیِ سایبانی‌اش آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش جُرعه به جُرعه آب زمین ریختند و او از بس که آب گفت تَرَک خورد حنجرش قسمت نبود آب بنوشد بجای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش باب‌الحوائج است ولی می‌توان شنید از بینِ حُجره ناله‌یِ موسی بن جعفرش این دفعه می‌زدند به دَف تا که جان دهد کَف می‌زدند وقتِ نفسهای آخرش از پا گرفته و بدنش می‌کشند…وای تا پشتِ بام ریخته گُلهایِ پرپرش خون گریه می‌کند لبه‌یِ تخته سنگ‌ها از بَس که خورد بر لبه‌یِ پله‌ها سرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده است کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) در دست تو عیار کرم می شود زیاد در سایه سار اسم تو کم می شود زیاد نوبت به گفتن از سر زلفت که می شود بی شک شهید اهل قلم می شود زیاد مثل نَفَس برای رضایی که بی گمان در بازدم علاقه به دم می شود زیاد در مٙسلٙک جواد اگر قول جود رفت وقت وفای وعده رقم می شود زیاد باب الجواد چیست که در بین زائران آن جا که می رسند قسم می شود زیاد باب الجواد چیست که هر کس از آن گذشت در چشم هاش شوق حرم می شود زیاد من مانده ام که مثل تو در بین اهل بیت از زن چرا به مرد ستم می شود زیاد؟ در چشم سرمه ایِ گُهَرشاد دم به دم شادی افول کرده و غم می شود زیاد وقتی که اُمِّ رذل تأسّی به جعده کرد در فکر او علاقه به سم می شود زیاد حالا مسیر روضه به جایی رسیده که؛ پیش امام چار قدم می شود زیاد گودال نیست حجره اش،اما به پیکرش از ضرب تیر و نیزه وَرَم می شود زیاد گاهی شبیه اکبر و چون قاسم اینچنین؛ هم می شود خلاصه و هم می شود زیاد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) خاطـرات من از رضا این است سفره ای که همیشه رنگین است حُبِّ سلطان اصالت دین است سرنوشت غلامْ شیرین است این دعا بی قرار آمین است به فدایِ جواد او جانم السَّلامْ ای قرارِ قلب وجود ای خداوند از شما خشنود هردلی شد به نامتان مسعود حق کند دشمن تو را نابود دارم عشقّت میان تار و پود من غلام جوادِ سلطانم تو نداری نظـیر و همتایی ردِّ پای علی و زهرایی نَفَس نابِ تو مسیحایی وارث اشک و آه مولایی کُنج حجره غریب و تنهایی روضه هایی عجیب می خوانم مَحـْرمت خانه را جهنّم کرد همسرت سینه را پراز غم کرد خون به قـلب تمام عالَم کرد قصّه یِ مجتبی مجسّم کرد هرچه جُعده نمود اوهَمْ کرد چه کند اُمّ‌‌ِ فضل!!!….حـیرانم شد جواب محبّت تو عذاب سوختی مثل جَدَّت امّا آب….. نَرسید وُ شده دلِ بی تاب… روضه خوانِ حسین و طفل رباب دست و پا می زنی چُنان ارباب یاد گودال وُ سم‌ِّ اسبانم تَهِ گودال هر کسی آمد ضربه ای بر غریب مادر زد خنجر و تیر و نیزه… مشت و لگد پیرمـردی عصا زده مـُمْـتد غصّه یِ عمّه زینبت بی حد از غمِ شاه تشنه گریانم دَمِ آخر که می شوی بی حال روضه خوانی به یاد قدِّ هلال روضه یعنی حسین در گودال آتش و معجـر و موی اطفال پیکر بی سری که شد پامال ندبه خوان روی نیزه قرآنم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح و مناجات امام جواد (ع) لطفِ یزدان به من ُو ایل و تبارم کم نیست بهتر از تو به خدا در همه یِ عالَم نیست تو جـوادی و منم سائـل دربار شما سفره انداخته باشی عددی حاتم نیست همه یِ هستیِ سلطانِ خراسان به خدا… هر که از عشقِ شما دم نزند آدم نیست کاظـمینی شدنم راه حسینی شدن است ذرّه ای فرق میان تو و اربابم نیست سنگ عشقت به روی سینه اگر می کوبم روز محشر به خدا جز تو کسی پشتم نیست بی قرار حِرمت هستم و می دانم که… تا نخواهد پدرت حکم حرم محکم نیست کربلا می روم از صحنِ تو انشاءالله می زنم در حَرمت جار که دلدارم نیست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه امام جواد (ع) عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند پاسخ ناله و سوز و جگرش خندیدند مادری بود و جوان مرگ شد و آخر کار همچنان فاطمه بر چشم ترش خندیدند همچو بسمل شده ای دور خودش می پیچید به پریشان شدن بال و پرش خندیدند درد پیچیده به پهلویش و از هر دو طرف دست میبرد به سوی کمرش،خندیدند آمده بر سرش اینجا کمی از داغ حسین همگی جمع شدند دور سرش خندیدند یک نفر نیست که از خاک سرش بردارد بر نفسهای بدون اثرش خندیدند زهر اثر کرده و رویش به کبودی زده است بدنظرها به خسوف قمرش خندیدند دست پا می زند و نیست کنارش پدری تا ببیند به عزای پسرش خندیدند کربلا جسم علی پخش به صحرا شده بود لشگری دور تن مختصرش خندیدند هر چه می گفت حسین یاولدی یاولدی… عده ای بی سر و پا دور و برش خندیدند 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مدح و مناجات امام جواد (ع) سلام معنیِ توحید یا امام جواد سلام مَاْمَنِ امیّد یا امام جواد مدینه نور گرفت از جمال زیبایت تویی عشیره‌ی خورشید یا امام جواد گدا گرسنه نخوابید در مدینه شبی ز بسکه جود و عطا دید یا امام جواد تمام شهر درِ خانه‌ات دخیل شدند همین‌که نام تو پیچید یا امام جواد مدینه خشک نبود و، همیشه باران هم به ربنای تو بارید یا امام جواد تمام جود و عطا را از اول خلقت خدا به نام تو بخشید یا امام جواد نقاب چهره‌ی تو لحظه‌ای کنار کشید به عرش نور تو تابید یا امام جواد به علمِ کودکیت دشمن تو ایمان داشت سؤال از تو که پرسید یا امام جواد بمیرد آنکه به سن جوانی از رهِ کین بساط عمرِ تو برچید یا امام جواد تمام جسم تو از گریه‌ی جگر خون شد ز هم درونِ تو پاشید یا امام جواد تو زهر خوردی و پشت در ام‌الفضل به حال و روز تو خندید یا امام جواد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم پسرفاطمه افتاده ز پا یاور تو پیکرم باد به قربان سر و پیکر تو با تو اینقدر بگویم که دگر کوفه میا می زند موج؛دورویی،نشود باور تو کوچه هایش چقَدَر مثل مدینه تنگ است بود ذکر لب من نام خوش مادر تو جان زینب تو میا کاش ز ره برگردی بیم دارم به اسارت برود خواهر تو بعد تو نیّت این کوفی بی دین این است که بریزند به خیمه به سرِ دختر تو مثل تسبیح پاره شود ازهم آقا ترسم آن است بریزد به زمین اکبر تو قصد دارند بخندند به زانو زدنت قصدشان است ببینند دوچشم تر تو خولی از بهر سرت نقشه کشیده برگرد قصد دارد که به خورجین بگذارد سر تو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم نکرده است به عهدش کسی وفا مسلم رسیده ای به سرانجام ماجرا مسلم علی ندیده وفا از اهالی این شهر نشسته ای به امید وفا چرا مسلم؟ نماز مغرب اگر صدهزارتا باشند دوباره یک نفری موقع عشا مسلم دوچشم مردم این شهر کور خواهد شد اگر اشاره کند برقی از طلا مسلم ببین که مردتر از مردهاست پیرزنی امید نیست به این قوم بی حیا مسلم شب نجات تو از دست شبه مردان است هزار شکر که دیگر شدی رها مسلم نمانده راهی و تو بی پناهی و باید فقط بلند کنی دست بر دعا مسلم رسیده ای به سرانجام و حیله ی کوفی ببین خیال تو را برده تا کجا مسلم اگر چه از سر دارالعماره می افتی سرت نمی رود اما به نیزه ها مسلم هزار شکر خدا را دگر نمی ماند تن تو روی زمین زیر دست و پا مسلم ولی قرار شده تشنه لب شهید شوی به احترام لب شاه کربلا مسلم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل گر چه من خود نسب از حضرت مولا دارم بخدا عشق به ذرّیۀ زهرا دارم من غلام حسنم خادم دربارِ حسین آبرویی اگرم هست ، از آنجا دارم سرِ سودا زده ام نذر علی اکبر اوست جان ناقابل خود ، هدیه به آقا دارم امرِ آقام حسین است سفیرش باشم من مطیعِ ولی ام ، حکمِ تولا دارم بین این قوم مُذَبذَب که به دنیا غرقند حکمِ گردآوریِ بیعتِ آنها دارم مشگلی نیست،فقط کاش خدا رحم کند ترس از غربت مولا ؛ نه ز اعدا دارم نامه دادند حسین! هجده هزار آمادند امتی گفت بیا، از تو تمنا دارم باغهامان همه آمادۀ برداشت شده کوفه ميگفت تو را، شوق تماشا دارم نیم روزی همه از بیعت خود برگشتند چند روزیست که دلشورۀ ...این را دارم نامه دادم که بیا کوفه ، و امّا برگرد جان شش ماهه میا کوفه ، تقاضا دارم یا میا کوفه و یا زینب تو برگردد کوفه دشمن تر از اینهاست که افشا دارم دخترانِ حَرَمت را به مدینه برسان خوف از هرزگیِ مردمِ اینجا دارم چشمها تیزتر از نیزه و شمشیر و سنان زخمها از اثر سنگ ، سراپا دارم بر سرِ دار ، از این خنجرشان حیرانم بوسه از دور بر آن حنجر والا دارم تله کردند که من در ته گودال افتم من ز گودال برای تو سخنها دارم چکمه ها مثل سم اسب تدارک شده اند من بجای تو تن خویش مهیا دارم جان مسلم دگر انگشتری از دست درآر بسکه دلواپسی از غارت و یغما دارم زیور آلات زنان را ز حرم دور کنید خوف اوضاع پس از کشتنِ سقّا دارم دست بر معجر خود زینب کبری گیرد که غمِ تهمت ، بر دختر زهرا دارم تا نبینم سر تو بر سر دروازۀ شهر لحظۀ آخر خود دست دعا را دارم یارب این قافله را خود به سلامت برسان که من از این همه غم ، شرم ، ز طاها دارم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل نامه دادم که بیا سخت پشیمانم من از همه رانده شدم بی سر و سامانم من بسته رویم همه درها شده در حالی که بین این مردم بی عاطفه مهمانم من سنگ خوردم زِ سرِ بام ، خدا می داند بی کس و یارم و تنها و پریشانم من این پریشانیِ مسلم که فدای سر تو نگران تو و بی آبیِ طفلانم من به گمانم که تو هم عاقبتت مثل من است میهمان هستم و چندیست که عطشانم من لحظه لحظه متوسل به تو و ذکر توأم هر قدم ای پسر فاطمه در فکر توأم در پسِ پردهء این شهر فریب است فریب عادت مردم این شهر عجیب است عجیب مرد ، در بینِ همه مرد نماها اینجا .. پسر عوسجه ، هانیّ و حبیب است حبیب پسر فاطمه برگرد که ناموست را طعنۀ کوفیِ بی رحم نصیب است نصیب متوجه شدم این را که در این شهرِ نفاق هر که از آلِ علی بود غریب است غریب یادِ چشمانِ پر از مِهرِ تو تنها چیزیست که در این مهلکه تسکین و طبیب است طبیب همگی اهل فریبند و همه اهل نفاق گرچه در عهد شکستن همه دارند وفاق من خریدار سرِ دارم و سردارِ توأم تو علیِّ من و من میثم تمار توأم با ادب می دهم از دور سلام از سرِ دار در ادب پیروِ آدابِ علمدار توأم یا حسین گفتم و از بام فرو افتادم تا بفهمند که تا مرز جنون یار توأم قسمت این بود که لب تشنه دهم جان زِ غمت غمِ تو دارم و تب دارم و بیمار توأم جان به راه تو اگر داد سفیرِ تو چه باک؟ جان خود را به تو سوگند بدهکار توأم راه خود را تو عوض کن تو کجا کوفه حسین همۀ حرف من این است میا کوفه حسین یابن زهرا نگران توأم و آمدنت نگران توأم و قصۀ عریان شدنت ترسم این است که یک روز ببیند زینب که جسارت شده با سنگ و عصا بر بدنت ترسم این است کفن بهر تو پیدا نشود ترسم این است بماند به روی خاک تنت ترسم این است به یغما رود انگشتر تو ترسم این است که غارت بشود پیرهنت وای از پیکر مجروحِ علی اکبر تو وای از جسم لگد مالِ یتیم حسنت ترسم این است که قربانیِ گودال شوی نعل تازه بزنند و تو لگد مال شوی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل تو خودت پسر داری پسر عمو چنتایی قمر داری پسر عمو چی کشیدم که اونا بزرگ بشن از دلم خبر داری پسر عمو با خودت بیار فقط فدات بشن الهی شهید کربلات بشن قابل تو رو ندارن پسرام بچه هام قربون بچه هات بشن اولش گَرم و الان سردن حسین چقد این کوفیا نامردن حسین اینا ارزون دادن اون دنیاشونو واسه دِرهَم با تو لَج کردن حسین کی میگه درده اینا دینه؟ نیا! دست رد زدن به این سینه نیا! شاید این نامه به دستت برسه دو شبه دعام فقط اینه! نیا! اینجا حتی ندارم یه دادرسی کاش به روز من نیفته هیچ کسی دست من بشکنه که نوشت بیا حالا من موندم و این دل واپسی هیچ کسی پشت سرم نماز نخوند هیچ کسی دوروبرم دیگه نموند خدا خیرش بده این پیره زنو توی این بی کسی آب به من رسوند چش چرونای بی بند و بارشون اکثراً کنیز دارن کنارشون حالا که داری میای بیا….فقط دختراتو جون من نیارشون 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل سلام شاه کربلا یا حسین درود ای خون خدا یا حسین سلام بر پرچم ماه غمت به گریه کن های شما یا حسین سرود دل های عزادار چیست؟ بیا نگار آشنا یا حسین صدایی از کوفه ولی می رسد جگرخراش و غم فزا یا حسین مسلمت از بلندی مقتلش فقط تو را کرده صدا یا حسین نامه نوشتم که بیا، ای غریب جان علی کوفه نیا یا حسین کوفه نیا به اصغرت رحم کن به قاسم و به اکبرت رحم کن جماعتی قصد سرت کرده اند سرور مسلم، به سرت رحم کن خنجر تیز کوفیان آخته پسر عمو به حنجرت رحم کن به اسب خود نعل قوی می زنند به استخوان پیکرت رحم کن دختری از پدر طلا خواسته به گوش های دخترت رحم کن صحبت شان با اسرا سیلی است حسین جان، به خواهرت رحم کن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل وقتی نفس از سینه بالاتر نیاید جز هِق هِق از این مردِ غمگین بر نیاید خیلی برایِ آبرویم بد شد اینجا آنقدر بد دیدم که در باور نیاید در را خودم بر رویِ دشمن باز کردم گفتم به طوعه تا که پشتِ در نیاید سوگند خوردم در مدینه بعدِ زهرا خانومِ خانه پشتِ در دیگر نیاید دیر است اما کاش می شد تا عقیله شهرِ تنور و خار و خاکستر نیاید بر پُشتِ دستم میزنم دیدی چه کردم هرکس بیاید مادرِ اصغر نیاید ای کوفه باتو آرزویم رفت از دست بی آبروها آبرویم رفت از دست در کوچه‌ها بر خاک‌ها رویم کشیدند در را شکستند و به پهلویم کشیدند در پیشِ زنهاشان غرورم را شکستند با پا زدنهاشان غرورم را شکستند از بس که زخمم میزدند از حال رفتم بینِ جماعت بودم و گودال رفتم عمامه‌ی من را که غارت کرد نامرد با نیزه‌ای آمد جسارت کرد نامرد دو کودکم دیدند بر جانِ من اُفتاد دو کودکم دیدند دندانِ من اُفتاد طفلانِ من دیدند طفلانت نبینند آقا جسارت را به دندانت نبینند با سنگهای خود سرِ من را شکستند انگشتِ بی انگشترِ من را شکستند ای کاش می‌شد لحظه‌ی آخر نیاید یا ساربان دنبالِ انگشتر نیاید وای از دلِ زینب چه می‌آید سرِ او وقتی که انگشتر زِ دستت در نیاید یا لااقل دنبالِ این هشتاد خانوم نامحرمی با خیزرانِ تَر نیاید بالا سرت وقتی که گودالت شلوغ است هرکس بیاید کاشکی مادر نیاید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل منم تجسم شیری به دام افتاده به دام جمعیتی بد مرام افتاده چنان پراست شکمهایشان زمال حرام که از سر همه عشق امام افتاده هجوم زخم به جانم نشسته و بدنم شبیه فاطمه در ازدحام افتاده میان شهر مسلمان نمای مسلم کش غریب در ملا خاص وعام افتاده چه خوابها که برای عقیله ات دیده اند زبان برای بیان از کلام افتاده زبس هوای تو راپرورانده ام درسر که از تنم به همین اتهام افتاده منم که باهمه ی جان به شوق پابوست سلام کرده و از روی بام افتاده هزار شکر میمیرم و نمی بینم به خاک جسم تو بی احترام افتاده 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر روز عرفه دلواپسِ منی و حواس من به تو نیست فریاد رس منی و حواس من به تو نیست دست منو فشردی سنگ جفام و خوردی نذاشتی ول بگردم منو توو راه اوردی خیلی بدهکارتم کلاغ سر بارتم داغون ترین جنسی ام که توی بازارتم چش به غریبه دوختم تو رو به نون فروختم نگات با من بود اگه توی گناه نسوختم تو نیستی خیلی تنهام بهم پیچیده دنیام خرابه حال دینم برس به دادم اقام درسته که مثه شب سیاهه حال و روزم هنوز شبیه اسفند تو روضه ها می سوزم من به دل خرابم قولِ عرفه دادم من که زبون ندارم تو حرف بده به یادم نزار بره عرفه سیاه بمونه قلبم بزار عوض بشم تا نیومده محرم دلواپسم مبادا بهم محل نزاری پس یه قسم می دم تا که دیگه نه نیاری به حق اونکه امروز سیرابه شیر و ابه سه هفته دیگه اما شرمنده اش ربابه اونکه براش تو محمل مادر لالالا خونده تا سنِّ قربونی اش سه هفته دیگه مونده بگید عمو ابالفضل مشکا رو پر کن از اب سه هفته دیگه این اب نایاب میشه نایاب 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل نفس کشیدن او به شماره افتاده کنارش چشم کبودش ستاره افتاده بزرگ مردی خود را به او نشان میداد همین که طوعه پی راه چاره افتاده کنار غربت اشکش مکرراً ذکر … … حسین گوشه ی لب های پاره افتاده اذان شد و سرش از پیکرش زمین افتاد شبیه طفل که از گاهواره افتاده اذان ظهر شدو پیکر بدون سرش به زیر سایه ی تلخ مناره افتاده فقط به خاطر افتادن حسین ز اسب سرش ز سردر دارالإماره افتاده برای خنده مردم دم غروب تنش از این قناره روی آن قناره افتاده چقدر مسلم غمدیده را صدا میزد عزیز فاطمه وقتی که دست و پا میزد 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل ای کاش دست من قلم میشد تا واسه تو نامه نمیدادم با خون نوشتم اسمتو بعدش بی سر به پای اسمت افتادم از بام افتادم چه تقدیری از بام افتادم چه تعبیری یادش بخیر اون روزی که گفتی تو سربلند از رو زمین میری تو با سر بی تن میای اینجا یه گوشه تو این شهر بُق کردم اما برات بازار و ای یوسف با این تن بی سر غرق کردم آره قناره نردبون میشه از آسمون تا اینکه سر باشم بالای این دروازه هم خوبه تا به خدا نزدیک تر باشم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مرثیه حضرت مسلم بن عقیل هر بلایی سرم آمد به فدای سر تو به فَدایِ پرِ قنداقِ علی اصغرِ تو می زنم دست بروی دست چکاری کردم با چه رویی بشوم روبرو با مادر تو حاضرم بر سر بازار به خیرات روم ننشیند پَرِ خاکی به سرِ خواهرِ تو بر سر من ، همه تفریح کنان سنگ زدند وای بر صورت چون برگِ گُلِ دختر تو از همین جا همه تقسیم غنائم کردند در کمینند به تاراج برند لشگر تو ترسم این است که گرفتار شوی در گودال می شود با نوک نیزه زیر و رو پیکر تو هر تکانی که سرت بر سر نیزه بخورد باز تر میشود این پاره گیه حنجر تو در دل کوفه بود بغض علی پس بردار یک عبایی که بود کاشانه ی اکبر تو 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر روز عرفه به تپش آمده با یاد تو از نو کلماتم باز نام تو شده باعث تجدید حیاتم بیم گرداب به دل داشتم اما تو رسیدی که شدی "ساحل امن من و کشتی نجاتم" باز از فرط عطش خشک شده کام من،آری تشنه ام؛تشنه ی لبهای عطش ناک فراتم باید احرام ببندم به طواف حرم تو من که در صحن تو در موقف دشت عرفاتم با دعای عرفه دست مرا کاش بگیری مات و مبهوت نمایان شدن جلوه ی ذاتم با تو هر لحظه مجسم شده یک روضه به چشمم باز گریان تماشای قتیل العبراتم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر روز عرفه عاشقان مدارج عالى در عروجند با سبکبالى از خداوند پر شدم دیشب تا مرا کرد از خودم خالی دل دنیا گریز باید داشت معرفت نیست جنس بقالی ذبح کردم تعلقاتم را جای آن گوسفند هر سالی تا که یکبار هم شده راحت بزنم دور تو پر و بالی بار اگر بار عشق معشوق است راضيم من به شغل حمالى خاک پاى تو را به من دادند نيست مانند من خوش اقبالى پوزه ام را به پات مي مالم دست خود را سرم که مي مالى جبرييل تو مي شويم اگر برسد از تو غورۀ کالى ما فقيران اگر غذا نرسد بيشتر مي کنيم خوشحالى گریه های جوانیم حتماً می دهد بار در کهنسالی عرفه آمد و همه رفتند سمت گودال "جاى ما خالى" همه رفتند ساربان هم رفت تو هنوزم ميان گودالى به تو دستم نميرسد، اصلاً... تو برايم هميشه آمالى 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر روز عرفه لبیک که در دل عرفات است و منایم لبیک که از خویش نمودند جدایم لبیک که سر تا به قدم محو خدایم لبیک که امروز ندانم به کجایم پرواز کنان زین قفس جسم ضعیفم گه در جبل الرحمه و گه مسجد خیفم آن وادی سوزنده که دل راهسپارش پیداست دو صد باغ گل از هر سرخارش دارند همه رنگ خدائی زعبارش هر کس به زبانی شده همصحبت یارش قومی به مناجات و گروهی به دعایند از خویش سفر کرده در آغوش خدایند این جا عرفات است و یا روح من آن جاست هم شده آتشکده هم دیده دو دریاست پای جبل الرّحمه یکی زمزمه بر پاست این زمزمه فریاد دل یوسف زهراست این سوز حسین است که خود بحر نجات است می سوزد و مشغول دعای عرفات است دیشب چه شبی و چه مبارک سحری بود ما غافل و در وادی مشعر خبری بود در محفل حجاج صفای دگری بود اشک شب و حال خوش و سوز جگری بود هر سوخته دل تا به سحر تاب و تبی داشت اما نتوان گفت که مهدی چه شبی داشت ای مشعریان دوش به مشعر که رسیدید آیا اثر از گمشدهۀ شیعه ندیدید؟ آیاد دل شب نالۀ مهدی نشنیدید آیا زگلستان رخش لاله نچیدید؟ آن گمشده مه تا به سحر شمع شما بود دیشب پسر فاطمه در جمع شما بود امروز به هر خیمه بگردید و بجوئید گرد گنه از آینۀ دیده بشوئید در داخل هر خیمه بگردید و بجوئید یابن الحسن از سوز دل خسته بگوئید شاید به منی چهرۀ دلدار ببینید از یار بخواهید رخ یار ببینید امروز که حجاج به صحرای منایند از خویش جدایند و در آغوش خدایند لب بسته سراپا همه سرگرم دعایند در ذکر خدا با نفس روح فزایند کردند پر از زمزمه و ناله منی را یک قافله بگرفته ره کرب و بلا را این قافله از عشق به جان سلسله دارند این قافله با قافله ها فاصله دارند این قافله جا در دل هر قافله دارند این قافله تا مسلخ خون هر وله دارند این قافله تا کعبۀ جان خانه بدوشند از خون گلو جامۀ احرام بپوشند هفتادو دو حاجی همه با رنگ خدائی از مکه برون گشته شده کربلائی از پیر و جوان در ره معشوق فدایی جسم و سرشان کرده زهم میل جدائی اصغر که پدر بوسه زند بر سرو رویش پیداست شهادت زسفیدی گلویش خیزید جوانان که علی اکبرتان رفت ریحانۀ ریحانۀ پیغمبرتان رفت از مکه سوی کرب و بلا رهبرتان رفت گوئید به اطفال علی اصغرتان رفت ای اهل منا شمع دل ناس کجا رفت از کعبه بپرسید که عبّاس کجا رفت ای اهل منی کعبه پر از نور و صفا بود دیروز حسین بن علی بین شما بود سیلاب سرشکش به رخ و گرم دعا بود از روز ازل کعبۀ او کرببلا بود امروز به هجرش همه گریان بنشینید فردا سر او را به سر نیزه ببینید در مکّه بپرسید ز زن های مدینه زینب به کجا رفت کجا رفت سکینه کلثوم چرا ناله برآورده ز سینه کو دختر مظلومۀ زهرای حزینه ای دخترکان یکسره با شیون و ناله خیزید و بپرسید کجا رفته سه ساله زین قافله روزی به مدینه خبر آید کرببلا و بلا زینب خونین جگر آید با آتش هفتادو دو داغ از سفر آید از منبر و محراب نبی ناله برآید تا حشر از این شعله بلرزد دل (میثم) تنها نه دل (میثم) جان همه عالم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ شعر روز عرفه ای یوسف غریب به کنعان نیامدی تنهاترین مسافر دوران نیامدی گویند بوی پیرهنت میرسد ولی ما مانداه ایم و وعدۀ خوبان نیامدی دارد هنوز نسل جوان پیر میشوند طولانی است قصۀ هجران نیامدی خضر انتظار لحظۀ دیدار میکشد یعقوب دهر بهر تو گریان نیامدی ایمان چو شعله ایست کف دست مومنین شد سخت آزمایش ایمان نیامدی گاهی شکست حرمت والای اهلبیت گاهی شکست حرمت قرآن نیامدی قوم یهود،قوم نجس،قوم بچه کش در قدس و کعبه اند به جولان نیامدی آتش به جان امت اسلام میزنند هر جا که هست جمع مسلمان نیامدی دارند عاشقان شما کشته میشوند ای پاسدار خون شهیدان نیامدی خون حسین منتظر انتقام توست زینب تو را صدا کند از جان نیامدی ای زائر غریب حرمهای اهلبیت محصور شد حریم تو جانان نیامدی اینک اهانتی به مقام خلیل شد کعبه اسیر فتنۀ طوفان نیامدی ما را برای لشگر خود انتخاب کن آماده ایم پای تو هر آن نیامدی با اهل روضه در عرفه وعده کرده ای اینجا کسی نگفت پریشان نیامدی ميگفت با عموی تو سالار کربلا رفتی ولی به خیمه ز میدان نیامدی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌