eitaa logo
اشعار آیینی جواز نوکری
911 دنبال‌کننده
11 عکس
1 ویدیو
32 فایل
کانال اصلی گروه فرهنگی جواز نوکری 👉 @javazenokari ادمین کانال اشعار آئینی جواز نوکری برای ارسال اشعار آئینی 👉 @HmH1395
مشاهده در ایتا
دانلود
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا تکرار در تکرار هر سال خودم هستم دنبال تو نه بلکه دنبال خودم هستم عمری کمر بستم به گمراهی خود ، افسوس با چشم دل دیدم که دجّال خودم هستم اصلا مرا با حیله ی ابلیس کاری نیست من باعث و بانی اغفال خودم هستم با دست خود آلوده کردم روزگارم را من زخم خورده از پر و بال خودم هستم صورت پرستی حُسن سیرت را گرفت از من صدحیف از اینکه غرق تمثال خودم هستم هرگز طلوع رستگاری را نخواهم دید وقتی اسیر دست امثال خودم هستم سر می بُرم وجدان خود را و خیالم نیست ای وای بر من ؛ شمر گودال خودم هستم اولاد من با روزه و با روضه ها قهراند شرمنده از هر میوه ی کال خودم هستم اشک از دو چشم بی قرارم رخت بربسته ست شب تا سحر دلواپس حال خودم هستم گفتم می آیم آشتی اما نشد ، هرشب سرخورده از این بخت و اقبال خودم هستم سهم من از صرف جوانی روسیاهی شد آیینه ی تاریک اعمال خودم هستم ممنونم از اینکه دوباره فرصتم دادی دیگر به فکر رفع اشکال خودم هستم از این همه ناخالصی ها خسته ام خسته این روزها در فکر غربال خودم هستم گرچه مطیع نفس خود بودم ولی دیگر عبد خداوند متعال خودم هستم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا عاشق مشتاق تا آغوش هجران میرود پابرهنه در پی خار مغیلان میرود شب به شب سر به بیابان طلب بگذاشتیم هر که عاشق میشود ، شبها بیابان میرود کوچه ای خوبست که طی کردنش دردسر است میل دیوانه به استقبال طفلان میرود گردن معشوق می افتد گناه عاشقان گر زلیخا بد شود یوسف به زندان میرود بیشتر مهر پدر را میکند معطوف خویش طفل در نزد پدر هر وقت گریان میرود گر ازاینجا سردرآوردیم ما کار تو بود گله هر جا میرود با میل چوپان میرود سفره مهمان ندیده نیست در شان کریم اول ابراهیم ما دنبال مهمان میرود گیسوی معشوق را با خون دل باید گرفت آنچه آسان میرسد از راه آسان میرود درد عالم را در خانه مداوا میکند هرزمان که پرچمش استان به استان میرود من ترا با قیمت جانم بدست آورده ام هر کجا اسم تو می آید؛ز تن جان میرود آبروی فاطمه ما را کنارت راه داد طفل بازیگوش با مادر دبستان میرود من دوباره گیر کردم ؛ضامن آهوکجاست؟ من دلم تا گیر می افتد خراسان میرود معجزه یعنی همینکه در میان خانه ات هر که گریان میشودتا خانه خندان میرود 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا ای آنکه برآرنده‌ی حاجات تویی هم کافل و کافی مهمات تویی سرّ دل خویش را چه گویم با تو چون عالم سِرّ وَ الْخَفیّات تویی ای آن که گشاینده‌ی هر بند تویی بیرون ز عبارت چه و چند تویی این دولت من بس که منم بنده‌ی تو این عزت من بس که خداوند تویی ای در سر هر کس از خیالت هوسی بی یاد تو بر نیاید از من نفسی مفروش مرا به هیچ و، آزاد مکن من خواجه یکی دارم و تو بنده بسی یارب تو به فضل، مشکلم آسان کن از فضل و کرم درد مرا درمان کن بر من منگر که بی کس و بی هنرم هر چیز که لایق تو باشد آن کن هرگز دلم از یاد تو غافل نشود گر جان بشود، مهر تو از دل نشود افتاده ز روی تو در آیینه‌ی دل عکسی که به هیچ وجه زایل نشود گفتم: چشمم، گفت: به راهش می دار گفتم: جگرم، گفت: پرآهش می دار گفتم که: دلم، گفت: چه داری در دل؟ گفتم: غم تو، گفت: نگاهش می دار دانی که چها، چها، چها می خواهم وصل تو منِ بی سروپا می خواهم فریاد و فغان و ناله ام دانی چیست یعنی که تو را، تو را، تو را می خواهم یا رب مکن از لطف پریشان ما را هر چند که هست جرم و عصیان ما را ذات تو غنی بوده و ما محتاجیم محتاج به غیر خود مگردان ما را یارب تو چنان کن که پریشان نشوم محتاج برادران و خویشان نشوم بی منت خلق خود مرا روزی ده تا از در تو بر درِ ایشان نشوم از بار گنه شد تن مسکینم پست یارب چه شود اگر مرا گیری دست گر در عملم آن چه تو را شاید نیست اندر کرمت آن چه مرا باید هست یارب چو به وحدتت یقین می‌دارم ایمان به تو عالم آفرین می‌دارم دارم لب خشک و دیده‌ی تر بپذیر کز خشک و تر جهان همین می‌دارم ای خالق خلق رهنمایی بفرست بر بنده‌ی بی نوا، نوایی بفرست کار من بی چاره گره در گره است رحمی بکن و گره گشایی بفرست ما دل به غم تو بسته داریم ای دوست درد تو به جان خسته داریم ای دوست گفتی که به دل شکستگان نزدیکم ما نیز دل شکسته داریم ای دوست یارب به کرم بر من درویش نگر در من منگر در کرم خویش نگر هر چند نیم لایق بخشایش تو بر حال من خسته‌ی دل ریش نگر ای سرّ تو در سینه‌ی هر محرم راز پیوسته درِ رحمت تو بر همه باز هر کس که به درگاه تو آورد نیاز محروم ز درگاه تو کی گردد باز؟ گر فضل کنی ندارم از عالم باک ور عدل کنی شوم به یک باره هلاک روزی صد بار گویم ای صانع پاک مشتی خاکم چه آید از مشتی خاک؟ یارب به محمّد و علیّ و زهرا یارب به حسین و حسن و آل عبا کز لطف برآر حاجتم در دوسرا بی منّت خلق، یا علیَّ الاعلا! یارب به رسالت رسول الثَّقَلین یارب به غزا کننده‌ی بدر و حُنَین عصیان مرا دو نیمه کن در عرصات نیمی به حَسن ببخش و نیمی به حسین 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ مناجات ماه خدا آلوده ام آلوده را هم راه باید داد راهی نشان بر بنده گمراه باید داد شرمنده ام شرمنده را تکریم باید کرد تا میشود شرمنده را درگاه باید داد عبد سراپا جرم را از در نمیرانند آنکه زمین خورده مدد گه گاه باید داد درمانده ام درمانده را هم یار باید شد سلطان که میداند گدا را جاه باید داد آقا بدیهای خودم را خوب میدانم بد را نجات از دشمن بدخواه باید داد من یوسف دل را به چاه سینه افکندم گاهی طنابی در درون چاه باید داد سر درنمی آوردم از کرب وبلا اصلاً وقتی دلم میسوخت دیدم آه باید داد ارباب آمد با غم خود آشنایم کرد دیدم که دل را هدیه بر آن ماه باید داد من تازه فهمیدم تمام عمر دنیا را دل را,قیامت را, به قتلگاه باید داد من از حرم تا قتلگاه یار را دیدم جان را برای حفظ خیمه گاه باید داد با گوش دل,در قتلگاه شام بشنیدم این نوحه را بر غربت این شاه باید داد آقا گلی گم کرده ام رحمی به خواهر کن قد کمان آورده ام رحمی به خواهر کن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) به نام عشق..به نام خدا…به نام حسن به نامِ نامىِ مولا که شد امامِ حسن شب ولادت او ماه میهمانى شد خودِ خداست دمِ دّر به احترامِ حسن خوشا به حال کسى که غلامِ حیدر شد خوشا به حالِ خودم که شدم غلامِ حسن تمام قافیه‌ها بهرِ مصرعى آمد حسن تمامِ خدا و خدا تمامِ حسن هواىِ شعرِ من امشب هواىِ باران است لبِ خدا به خدا گرمِ یا حسن جان است نشان بده به همه عینِ لایزالى را بیا و پُر بکن این دست‌هاى خالى را میانِ شورِ مناجات نامِ تو کافیست چه احتیاج ابوحمزه‌ى ثمالى را ؟ تویى که هر قدمت شان کبریا دارد تویى که سبز نمودى همه حوالى را کریم آلِ عبایى…نشد ندارى تو و مستجاب نمودى تو هر محالى را قسم به کعبه که عیناً خودِ مطافى تو غریب آل على..عین و شین و قافى تو چقدر با کرمت مستجابمان کردى تو که زِ خجلت خود قطره آبمان کردى همیشه بیش تر از حد انتظارى تو مَویز بوده‌ایم و تو شرابمان کردى همینکه نوکر تان گشته‌ایم ممنونیم همینکه خاک قدومت حسابمان کردى چقدر یکه و تنها چقدر درویشى چقدر از غم غربت خرابمان کردى به لطف گامِ تو گُل شد گلاب آقاجان و نوکرت شده عالیجناب آقاجان خدا سپرد فلک را به اختیار شما که حیدرى شده شان اقتدار شما هنوز پرچم تو بین أولیا بالاست حسین فاطمه نازد به اعتبار شما میانِ کوچه نشین تا که راه بند آید در این میان خدا گشته بى قرار شما اگر نبود کسى پا رکابتان باشد ببین که هست سرم بى قرارِ دارِ شما تمام ایل و تبارم فداى تو آقا منم گداىِ گداىِ گداىِ تو آقا مگر نه اینکه همه کبریا براى توست؟ به روى عرش خداوند رد پاى توست تو بى نهایتِ مطلق ! تو عشقِ زهرایى مقام خصرِ نبى تازه ابتداى توست تویى که طایفه‌ات یک به یک سُلیمانند حسین فاطمه بیمار و مبتلاى توست همیشه حاجت ما را تو با کَرَم دادى همیشه دستِ دلم بر پَر عباى توست مگر نه اینکه خودت صاحبِ کَرَم هستى چرا ؟ براى چه آخر تو بى حرم هستى دلم همیشه هواى تو را به سر دارد هواى خاک مزارت دم سحر دارد براى طرح حرم نقشه‌ها به سر داریم که صحن مادرِ تو جلوه‌ى دگر دارد ورودى حرمت صحن مادر سقاست به روى قبر و ضریحش دو شاه‌پر دارد شما براى فرج لااقل دعایى کن دعا براى فرج از شما اثر دارد عَلم به دستِ علمدارِ کربلا زیباست یقین که روز فرج مرگ این سعودى‌هاست 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) عاشق نشد آنکس که قرن را نشناسد ای وای اگر بوی وطن را نشناسد یعقوب به خود گفت الهی که زلیخا عاشق نشود، یوسف من را نشناسد هرگز به تمکن نرسد در همه ی عمر هر کس که الفبای سخن را نشناسد از اصل خود افتاده نه از اسب کسی که مجذوب عقیق است و یمن را نشناسد پس حاصل یک عمر گدائی من این است بیچاره گدائی که حسن را نشناسد ما عاشق و دیوانه ی او بوده و هستیم سرمست ز پیمانه ی او بوده و هستیم المنت ولله که از بدو تولد مهمان کرمخانه ی او بوده و هستیم دور سر عشاق حسن گشتم از آغاز درمیکده پروانه ی او بوده و هستیم با دست خودش لقمه به سگ داد و از آن پس دربان در خانه ی او بوده و هستیم ما ریزه خور،ریزه خور،ریزه خوران آن سفره ی شاهانه ی او بوده و هستیم 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) امشب خدا از شاهکارش رونمایی می کند امشب حسن از عاشقانش دلربایی می کند هر کس درِ این خانه روز و شب گدایی می کند با این گدایی بر جهان فرمانروایی می کند چشم و چراغ خانه ی زهرا و حیدر آمده استاد رزم قاسم و عباس و اکبر آمده ماه علی از راه می آید وقارش را ببین آیینه ی زهراست، حُسن بی شمارش را ببین در چهره ی او شوکت پروردگارش را ببین در دستهای خیبری اش ذوالفقارش را ببین بر خا‌ک نعلینش ابوذرها تیمم کرده اند از هیبتش حتی ملائک دست و پا گم کرده اند روزی عالم می رسد از سفره ی شاهانه اش بار زمین و آسمان را می کشد بر شانه اش نور علی نور است بی شک خشت خشت خانه اش شکر خدا روز ازل من هم شدم دیوانه اش آمد کریمی که به یمن او گدایی باب شد امشب حسین بن علی هم صاحب ارباب شد آرام می گیرد جهان در سایه ی بال و پرش یا للعجب! در حیرتم از خُلق قاسم پرورش دنیا به هم می ریزد از بانگ انا بن الحیدرش آمد که روز و شب بگردد دور زهرا مادرش هر جا نبردی هست شیر کارزارش مجتبی ست جنگ جمل یعنی که حیدر ذوالفقارش مجتبی ست خَلقا شبیه فاطمه، خُلقا شبیه حیدر است مثل علی حتی نفس هایش مسیحا پرور است هر کس که فرزند علی شد ، فاتح صد خیبر است او جای خود دارد… غلامش هم شفیع محشر است وقتی که در تاریکیِ شب ها عبادت می کند بی واسطه او با خدای خویش صحبت می کند آب وضوی او جهنم را گلستان می کند شب های عالم را ، نگاهش نور باران می کند نور وجودش عرش اعلی را چراغان می کند ایوان طلای مجتبی کافر مسلمان می کند اصلا حواسم نیس…ایوانی ندارد مجتبی شمع و چراغی بر مزارش نیست مثل کربلا 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) دلم درگیر ذکری شد سرورآور شراب‌بی‌غش‌شیرین‌شورآور همان‌خورشید‌ظلمت‌سوز نورآور گل‌دشت‌و‌دمن‌عشق‌است کریم‌ذوالمنن‌عشق‌است علی‌و‌فاطمه شادند مولانا‌حسن‌عشق‌است عسل‌تر از عسل ذکر حسن‌جان است قبولی‌عمل ذکر حسن‌جان است دَم جنگ جمل ذکر حسن‌جان است حسن هوهوی مستانه حسن ساقی میخانه حسن شمع‌و‌پیمبرها به دورش همچو پروانه علی خورشید‌حق‌است‌و‌قمرپرور صدف‌زهرا، علی دُر‌و‌گهرپرور امیر بی‌نظیر شیر‌نرپرور حسن‌حیدر، حسن‌زهرا حسن‌پیغمبر طاها همه از خاک پایین‌تر حسن‌بالا، حسن والا شجاعت با حسن اینبار معنا داشت حسن؛ بازوی مرحب‌کش چو‌مولا داشت فقط او از خدای خویش پروا داشت حسن‌مکنت، حسن دولت حسن‌عزت، حسن‌شوکت حسن در فتنه‌ها بوده علی‌هیبت، قَدَر‌قدرت حسن حق کریمی را ادا کرده‌ست ای‌مردم برای دشمنش هم سفره وا کرده‌ست ای‌مردم سه دفعه، نصف‌مالش را عطا کرده‌ست ای‌مردم بهشت‌است‌او، نعیم‌است‌او عطوف‌است‌و‌رحیم است‌او امام سفره‌دار حق کریم‌است‌او، کریم‌است‌او حسن سجاده‌اش عرش خدا باشد ز هرچه جز خداوندش جدا باشد برای شیعه صبرش مقتدا باشد حسن‌روح‌است‌و‌پرواز‌است حسن‌مفتاح‌هر راز‌است حسن‌صلحش به واللهِ امام کربلاساز است چه شد در وعده‌ی زر معرفت گم شد حسادت با خیانت در تفاهم شد حسن درگیر بدعهدی مردم شد نه‌یار‌و‌یاوری‌مانده نه یک‌غمپروری مانده نه در خانه برای او وفای همسری مانده که می‌داند چه اندازه حسن خون‌جگر خورده دلش را ضربه‌ی دستی درون‌کوچه‌ آزرده همان دستی که هوش از مادر مظلومه‌اش برده خودم دیدم‌که در لرزید لگد خورد و پدر لرزید صدا زد فضه را مادر دل‌من بیشتر لرزید 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) بسم رب النور , من هستم مسلمان حسن بوده از روز ازل دستم به دامان حسن آمدم اصلا در این دنیا به فرمان حسن عالمی دارم در اینجا با گدایان حسن شکر حق که مثل اربابم دلم با مجتباست تا قیامت بر لبم , یا مجتبی یا مجتباست ای خوشا آن دم که ذکر لب حسن جان می شود پیش چشمم جنت الاعلی نمایان می شود در دل ویرانه قلبم گلستان می شود درد های گفته و نا گفته درمان می شود هر که با این اسم زیبا عشق بازی می کند روز محشر پیش مردم , سرفرازی می کند دل حسن , دلبر حسن , عالی حسن , اعلا حسن قبله عباس و عشق زینب کبری حسن تا ابد بانی کل مهربانی ها حسن 《لافتی الا علی و لا کریم الا حسن》 هیچ هم گیرد ز سائل بی نهایت می دهد مهربانی را ببین ناگفته حاجت می دهد ای تمامی وجود حضرت خیرالنسا زینت دوش نبی و زینت عرش خدا چهره تو مصطفی در مصطفی در مصطفی بند می آیند هنگام عبورت کوچه ها در جمالت جمع گشته , کل زیبایی حسن یوسفی , ماهی , نه بالاتر از اینهایی حسن و همان هستی که بی منت سخاوت می کنی آسمانی , آسمانی هم عنایت می کنی دم به دم بر عالم و آدم محبت می کنی فاطمه هو می کشد وقتی کرامت می کنی دم به دم لطف فراوانت به خوب و بد رسید مهربانی تو را خوب و بد عالم چشید ای که آقازاده و آقا و آقا پروری مانده ام که مصطفی یا فاطمه یا حیدری تا قیامت از زمین و از زمان دل می بری با وفایی , مهربانی , بی نظیری , محشری یا معز المومنین دست الهی یار توست نایب حیدر شدن تنها در عالم کار توست ای خدای هیبت و خشم و جلال و اقتدار حاصل عمرِ جنابِ حیدر ِدُلدُل سوار کینه توزان جمل را قدرت تو کرده خار یا علی گفتی و شد لشکر تماما تار و مار شیر حیدر , ای حماسه آفرین عالمین کیستی تو که علمدار سپاهت شد حسین سیدی کن گوشه چشمی , من گدای قاسمم هر چه هم بد باشم آقا , خاک پای قاسمم نوکر حلقه به گوشم , بی نوای قاسمم من به زیر منت ِ کوه وفای قاسمم آی ابر با کرامت , رحم کن بر این کویر عشق آقازاده ات را از دلم هرگز نگیر ای که از مظلومیت ماهی دریا گریه کرد بر مزار مخفی تو چشم زهرا گریه کرد پیر شد از بس حسینت بر تو آقا گریه کرد یاد داغ کودکیَت عرش اعلا گریه کرد کوچه تنگ مدینه موسفیدت کرده است آه در خانه زنت ؛ آقا شهیدت کرده است 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) نیمه ی ماه خدا ماه تمامم آمد نام او مثل عسل بود , به کامم آمد جان جانان من و خیرالانامم آمد ایهاالناس ببینید امامم آمد گل بریزید به روی سر زهرای بتول آمد از عرش خدا دلبر و دلدار رسول اولین گل پسر حضرت زهراست حسن همه ی دار و ندار دل دنیاست حسن بر کریمان جهان سرور و آقاست حسن به دل خسته ی ما ذکر معلاست حسن عشق او بر سر ما خیرالعمل میریزد نام او بر لب ما جام عسل میریزد او کریم است و همه دست گدایی داریم با حسن در سرمان حال و هوایی داریم بهتر از یوسف و صد حاتم طایی داریم از همه خلق جهان , حس جدایی داریم شغل ما را همه جا سینه زنی میدانند ای خدا شکر که ما را حسنی میدانند مَلَکِ عرش برای قدمش جان داده حسن امروز به ما پرتو ایمان داده با قدومش به مدینه سر و سامان داده بارها زندگی اش را به فقیران داده می شناسند مرا نوکر نامیِ حسن کاش ما را بنویسند جزامیِ حسن کاش این شهر مرا با حسنم بگذارد کاش آقا قدمی روی تنم بگذارد مهر تایید به روی بدنم بگذارد کاش یک لقمه غذا در دهنم بگذارد ما فقیریم , فقیریم , فقیریم , فقیر و حسن شاه و حسن حضرت سلطان و امیر در جمل ضربه شصتش همه را حیران کرد شتر فتنه گر طایفه را ویران کرد کفر را خوب جدا از تنه ی ایمان کرد ای بنازم که در آن روز چنان طوفان کرد زنَک از ناقه فتاد و همه جا رسوا شد چهره ی واقعی فتنه گرش پیدا شد از همان روز دگر بغض حسن در دل داشت حمله میکرد ولی سُم به میان گِل داشت چند صدتا پسر احمقِ نا عاقل داشت کینه اش عاقبتِ امر چه بد حاصل داشت هجمه ها بود که میبُرد به تابوت حسن تیرها بود که میخورد به تابوت حسن 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) برخیز و ساغر را بگیر در بزم آن نیکو جمال با صلح می گوید سخن تا بشکند تزویر را با صلح تا باقی شود آن مذهب دُردی کشان هرچند در وقت نبرد بازی کند تقدیر را ای دشمن اشتر سوار با فیل هم آیی برون پی می کند هم حضرتش دعوی پر تقصیر را ای ذوالکریم ابن الکریم رخصت بخواه از حضرتش تا من سگ کویش شوم همچون اویس پیر را راهی شوم خمخانه اش تا سر بکویش بشکنم آنگه ز شوریده سری محکم کنی زنجیر را من دردمند از کاروان از ساربان اشکِ روان او صبح و شب هم ناله است این ناله یِ شبگیر را لطفی نما دَردی بده دُردی ببر این خام را تا من به مقصد ره برم آن موسم دلگیر را عشر آن زمان تسع آن زمان من هم که شیدای زمان گفتی که روزم نیست چون روزِ سیاهِ تیر را قسّم که تقسیم میکنم من درد هایت آن زمان با قاسم اما قاسمم واکن ز ید تحریر را من هم برای خدمتت آورده ام این نامه را باشد که حُسن عاقبت باشد مر این تقریر را 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌
✨✨✨✨ ✨⭐️🍃 ✨🍃🌺 ✨ کریم اهل بیت(ع) جان میدهم پای نگاری که گرفتم دارد نفس حسّ بهاری که گرفتم خوشحالم از اینکه قلم وقف حسن‌(ع)شد خوشحال تر از پشتکاری که گرفتم چشمم چه زیبا تر شده از شوق رویش ممنونم از این آبشاری که گرفتم صد دانه یاقوتم از او صدهاهزارو … … خوش رنگ‌تر ; دستم اناری که گرفتم مشغول شغل نوکری هستم هم‌اکنون یک پادشاهم مثل کاری که گرفتم آقا کریم و من کرامت‌خانه‌ هستم نذر خودش دارو نداری که گرفتم نذر نفس های شمابود امشب انگار نان , ازخیابان کناری که گرفتم من بر گدایی خودم امیدوارم بر دست پر مهر حسن (ع) امید دارم آموزگارم را بگو امــلا بسازد در شعر باید از غزل انشا بسازد جمع حسن(ع)باهرگدا وقتی بیاید دیگر نیازی نیست که منها بسازد میخانه آماده بگو حافظ برایش باید ادرکع سن ونا ولها بسازد جاداشت مثل نیمه‌ی شعبان دوباره حتی خدا هم یک شب احیا بسازد حتما خدا میخواسته از ” لاالهش “ باجمله‌ی تکمیله‌ی ” الا ” بسازد ” مرد کریم ” این را صفت دادن بر او کو آن کسی کز این لقب معنا بسازد وقتی که چوب خشک در دست علی(ع)بود گهواره راهم حضرت زهرا(س)بسازد در گفتن این سازه ها من بی زبانم اما پیامم را به گوشش می‌رسانم غوغا به پا کرده , چه‌ها کرده سکوتش خون گلو می‌خورد از دردِ سکوتش وقتی همه تزویر ها تأثیر دارد دین را به روی دست آورده سکوتش فصل زمستانِ امامت را امام است گرماست وصلِ هاله‌ی سرد سکوتش متن ” معالی‌السبط ” میخواند برایت اسلام را جان داد عملکردِ سکوتش شمشیر برّانش ندارد باکِ دشمن لرزه به جان ظلم افکنده سکوتش زیرلبش دست دعا بالا گرفته‌است سجّاده هم با سجده پیگردِ سکوتش دارد زمان را لحظه لحظه می‌شمارد در انتظارش مانده شب , گَردِ سکوتش آواره‌ی خود کرده تدبیرش جهان را بیچاره تر افلاک را , کون و مکان را حُسنش همین بوده که او تودار باشد گاهی به وقتش هم یل و سردار باشد بامصلحت قفل سکوتش بسته مانده ازهیبت و مردانگی سرشار باشد در آخرین ابیاتِ بی پایان تر از قبل چشم غزل شاید کمی خونبار باشد از بی وفایی ها کدامش را بگویم؟ در خانه‌اش اهل جفا بسیار باشد قصدی ندارم روضه خوان باشم برایت صحبت از آن کوچه پر از آزار باشد آقای مارا کوچه ها از پا در آورد وقتی که مادر دست بر دیوار باشد … یا چند لحظه بعد میبیند که مادر پیراهنش از خونِ سر گل‌دار باشد از تو نوشتم این همه با دست خالی باشد برای بعد اگر سر زد مجالی 💠 کانال اشعار آئینے جواز نـــــوکرے 💠 📝 برای ترویج فرهنگ اهل بیت علیهم السلام نشر دهید... 👉 @javazenokari_ir‌‌