🔅 #پندانه
✍ عشق لازمهٔ ثروت و موفقیت است
🔹زنی هنگام بیرونآمدن از خانه، سه پیرمرد با ریشهای بلند سفید را دید که جلوی در نشستهاند.
🔸زن گفت:
هرچه فکر میکنم شما را نمیشناسم؛ اما باید گرسنه باشید. لطفاً بیایید تو و چیزی بخورید.
🔹آنها پرسیدند:
آیا همسرت در خانه است؟
🔸زن گفت:
نه.
🔹آنها گفتند:
پس ما نمیتوانیم بیاییم.
🔸غروب، وقتی مرد به خانه آمد، زنش برای او تعریف کرد که چه اتفاقی افتاده است.
🔹مرد گفت:
برو به آنها بگو من خانه هستم و دعوتشان کن.
🔸زن بیرون رفت و آنها را به خانه دعوت کرد، اما آنها گفتند:
ما نمیتوانیم با همدیگر وارد خانه بشویم.
🔹زن پرسید:
چرا؟
🔸یکی از پیرمردها در حالی که به دوست دیگرش اشاره میکرد، گفت:
اسم این ثروت است و این یکی موفقیت و اسم من هم عشق. برو به همسرت بگو که فقط یکی از ما را برای حضور در خانه انتخاب کند.
🔹زن رفت و آنچه را که اتفاق افتاده بود برای همسرش تعریف کرد.
🔸شوهر خوشحال شد و گفت:
چه خوب! این یک موقعیت عالیست. ثروت را دعوت میکنیم. بگذار بیاید و خانه را لبریز کند!
🔹زن که با انتخاب شوهرش مخالف بود، گفت:
عزیزم! چرا موفقیت را دعوت نکنیم؟
🔸دختر خانواده که از آن سوی خانه به حرفهای آنها گوش میداد، نزدیک آمد و پیشنهاد داد:
بهتر نیست عشق را دعوت کنیم تا خانه را از وجود خود پر کند؟
🔹شوهر به همسرش گفت:
بگذار به حرف دخترمان گوش کنیم؛ پس برو و عشق را دعوت کن.
🔸زن بیرون رفت و به پیرمردها گفت:
آنکه نامش عشق است، بیاید و مهمان ما شود.
🔹در حالی که عشق قدمزنان بهسوی خانه میرفت، دو پیرمرد دیگر هم دنبال او راه افتادند.
🔸زن با تعجب به ثروت و موفقیت گفت:
من فقط عشق را دعوت کردم، شما چرا میآیید؟
🔹عشق پاسخ داد:
اگر شما ثروت یا موفقیت را دعوت کرده بودید، دو تای دیگر بیرون میماندند، اما شما عشق را دعوت کردید، هر کجا او برود، ما هم با او میرویم.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
🌹پیامبراڪرم(ص)
4چیزازگنجهای بهشت است
1⃣پنهان داشتن نداری
2⃣پنهان داشتن صدقه
3⃣پنهان داشتن مصیبت
4⃣پنهان داشتن درد
📚میزان الحڪمه ج۱۰ص۴۹۴
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🔅#پندانه
✍ امیدت فقط به خدا باشد تا برایت معجزهها کند
🔹مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید.
🔸وقتی قصد کرد تا از آب چاه بنوشد، متوجه شد آب چاه خیلی پایین است.
🔹با خود گفت:
بدون دلو و طناب نمیتوان از آن چاه آب کشید.
🔸هرچه گشت نتوانست وسیلهای برای بیرونآوردن آب از چاه بیابد. لذا روی تختهسنگی دراز کشید و بیحال افتاد.
🔹پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند و بلافاصله، از آب همان چاه سیراب شدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
🔸آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست. رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! میخواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی!
🔹همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت دنبال دلو و طناب بود، اما آن زبانبستهها، امیدی غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم!
💢 سعی کنیم تنها امید و تکیهگاهمان را فراموش نکنیم.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ به چه مینازیم؟
🔹وقتی میمیریم، ما را به اسم صدا نمیکنند و درباره ما میگویند:
جسد کجاست؟
🔸بعد از غسلدادن میگویند:
جنازه کجاست؟
🔹و بعد از خاکسپاری میگویند:
قبر میت کجاست؟
🔸همه لقبها و پستهایی که در دنیا داشتیم، بعد از مرگ فراموش میشود؛ مدیر، مهندس، مسئول، دکتر، بازرس و...
🔹پس به چه مینازیم؟ فروتن و متواضع باشیم، نه مغرور و متكبر.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ اگر میخواهی فرزند خوبی داشته باشی اول روی خودت کار کن
🔹دو برادر بودند که یکی پیشه رفتگری گرفت و دیگری دیوانسالار شد.
🔸برادر دیوانسالار همیشه مراقب فرزندان بود که گمراه نشوند و رفتگر نه بلد بود و نه از خستگی فرصت داشت وقتی صرف فرزندان خود کند.
🔹فرزندان دیوانسالار از اشرار شدند و فرزندان رفتگر از ابرار.
🔸دیوانسالار روی به برادر رفتگر خود کرد و گفت:
در عجبم از تو که هیچ مراقبتی از فرزندان خویش نکردی و من بسیار کردم، ولی فرزندان تو آن شدند که من بر فرزندان خود از تربیتشان اراده کرده بودم.
🔹برادر رفتگر گفت:
تو در زندگی، اعمال خود رها کرده بودی و ترسی از خدا نداشتی و مراقب اعمال فرزندان بودی که خطا نکنند.
🔸ولی من اعمال فرزندان خود رها کرده بودم و مراقب اعمال خود بودم که خطا و معصیت خدا نکنم.
💢 برای تربیت فرزند باید خود را نخست تربیت کرد.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ امیدت فقط به خدا باشد تا برایت معجزهها کند
🔹مردی از اولیای الهی، در بیابانی گم شده بود. پس از ساعتها سردرگمی و تشنگی، بر سر چاه آبی رسید.
🔸وقتی قصد کرد تا از آب چاه بنوشد، متوجه شد آب چاه خیلی پایین است.
🔹با خود گفت:
بدون دلو و طناب نمیتوان از آن چاه آب کشید.
🔸هرچه گشت نتوانست وسیلهای برای بیرونآوردن آب از چاه بیابد. لذا روی تختهسنگی دراز کشید و بیحال افتاد.
🔹پس از لحظاتی، یک گله آهو پدیدار شد و بر سر چاه آمدند و بلافاصله، از آب همان چاه سیراب شدند و رفتند. با رفتن آنها، آب چاه هم پایین رفت!
🔸آن فرد با دیدن این منظره، دلش شکست. رو به آسمان کرد و گفت:
خدایا! میخواستی با همان چشمی که به آهوهایت نگاه کردی، به من هم نگاه کنی!
🔹همان لحظه ندا آمد:
ای بنده من، تو چشمت دنبال دلو و طناب بود، اما آن زبانبستهها، امیدی غیر از من نداشتند، لذا من هم به آنها آب دادم!
💢 سعی کنیم تنها امید و تکیهگاهمان را فراموش نکنیم.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ عجیبترین موجود عالم
🔹از حكيمى پرسيدند:
عجيبترين موجود عالم چيست؟
🔸گفت:
انسان.
🔹گفتند:
چرا انسان؟
🔸گفت:
زيرا براى بهدستآوردن مال، سلامتىاش را بهخطر مىاندازد و پس از آنكه مالى بهدست آورد، براى بازيابى صحت و سلامتىاش مصرف میکند.
🔹چنان غم آينده را میخورد كه از امروز خود لذتى نمیبرد.
🔸چنان زندگى میكند كه گويا هرگز نمیميرد.
🔹و چنان میميرد كه گويى اصلاً زنده نبوده است.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ اعمال انسان بر چهرهاش اثر میگذارد
🔹حاکمی ماهرترین نقاش مملکت خود را مامور کرد که در مقابل مبلغی بسیار، از فرشته و شیطان تصویری بکشد که بهعنوان آثار هنری زمانش باقی بماند.
🔸نقاش به جستوجو پرداخت که چه بکشد که نماد فرشته باشد. چون فرشتهای برایش قابل رویت نبود کودکی خوشچهره و معصوم را پیدا نمود.
🔹روزهای بسیاری آن کودک را کنارش مینشاند و تصویر او را میکشید تا اینکه تصویری بسیار زیبا آماده شد که حاکم و مردم به زیبایی آن اعتراف نمودند.
🔸حال نوبت به کشیدن تصویر شیطان رسید، نقاش به جاهای بسیاری میرفت تا کسی را پیدا کند که نماد چهره شیطان باشد و به هر زندان و مجرمی مراجعه نمود، اما تصویر مورد نظرش را نمییافت چون همه بندگان خدا بودند، هرچند اشتباهی کردہ بودند.
🔹سالها گذشت اما نقاش نتوانست تصویر مورد نظر را بیابد.
🔸پس از چهل سال که حاکم احساس نمود دیگر عمرش به پایان نزدیک شده است، به نقاش گفت هر طور شده این طرح را تکمیل کن تا در حیاتم این کار تمام شود.
🔹نقاش بار دیگر به جستوجو پرداخت تا مجرمی زشتچهره با موهایی درهمریخته را در گوشهای از خرابات شهر یافت.
🔸از او خواست در مقابل مبلغی بسیار اجازہ دهد نقاشیاش را بهعنوان شیطان رسم کند. او هم قبول نمود.
🔹چند روز مشغول رسم نقاشی شد تا اینکه روزی متوجه شد که اشک از چشمان این مجرم میچکد.
🔸از او علت را پرسید. مجرم گفت:
شما قبلا هم از چهره من نقاشی کشیدهاید. من همان بچه معصومی هستم که تصویر فرشته را از من کشیدی. امروز اعمالم مرا به شیطان تبدیل نموده است.
↶
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ سحر خیز باش تا کامروا گردی
🔹بزرگمهر، وزیر دانای یکی از پادشاهان، هرروز صبح زود خدمت پادشاه میرفت و پس از ادای احترام رو در روی پادشاه میگفت:
سحر خیز باش تا کامروا گردی.
🔸شبی پادشاه به سرداران نظامیاش دستور داد تا نیمهشب بیدار شوند و سر راه بزرگمهر منتظر بمانند. چون پیش از صبح خواست به درگاه پادشاه بیاید لباسهایش را از تنش در بیاورند و از هر طرف به او حمله کنند تا راه فراری برای او باقی نماند.
🔹صبح روز فردا وقایع طبق خواسته پادشاه اتفاق افتاد. بزرگمهر راه فراری پیدا نکرد.
🔸چون صلاح ندید برهنه به درگاه پادشاه برود، به خانه بازگشت و دوباره لباس پوشید. آن روز دیرتر به خدمت پادشاه رسید.
🔹پادشاه خندید و گفت:
مگر هر روز نمیگفتی سحرخیز باش تا کامروا باشی؟
🔸بزرگمهر گفت:
دزدان امروز کامروا شدند، زیرا آنها زودتر از من بیدار شده بودند. اگر من زودتر از آنها بیدار میشدم و به درگاه پادشاه میآمدم، من کامرواتر بودم.
↶
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ قانون کامیون حمل زباله
🔹روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی میکردیم که ناگهان یک ماشین از محل پارک پرید وسط جاده درست جلوی ما.
🔸راننده تاکسی من محکم ترمز گرفت، طوری که سرش با فرمون برخورد کرد. ماشین سُر خورد، ولی نهایتاً به فاصله چند سانتیمتر از اون ماشین متوقف شد!
🔹ناگهان راننده اون ماشین سرش رو بیرون آورد و شروع کرد به فحاشی و فریادزدن به طرف ما.
🔸اما راننده تاکسی من فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون داد وخیلی دوستانه برخورد کرد.
🔹با تعجب ازش پرسیدم:
چرا شما این رفتار رو کردین؟! مرتیکه نزدیک بود ماشین رو از بین ببره و ما رو به کشتن بده.
🔸اینجا بود که راننده تاکسی درسی رو به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و نخواهم کرد: «قانون کامیون حمل زباله».
🔹اون توضیح داد:
خیلی از آدما مثل کامیونهای حمل زباله هستن. وجود اونا، سرشار از آشغال، ناکامی و خشم و پُر از ناامیدیه.
🔸وقتی آشغال در اعماق وجودشون تلنبار میشه، دنبال جایی میگردن تا اون رو تخلیه کنن و گاهی اوقات ممکنه روی شما خالی کنن. به خودتون نگیرین. فقط لبخند بزنین، دست تکون بدین و براشون آرزوی خیر کنین و برین.
🔹آشغالهای اونا رو نگیرین تا مجبور نشین روی بقیه اطرافیانتون تو منزل، سرکار یا توی خیابون پخش کنید.
🔸حرف آخر اینه که افراد موفق اجازه نمیدن کامیونهای آشغال دیگران، روز قشنگشون رو خراب کنه و باعث ناراحتی اونها بشه.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ در لحظه زندگی کن
🔹چند نفری که در جستوجوی آرامش و رضایت درون بودند، نزد یک استاد رفتند و از او پرسیدند:
استاد شما همیشه یک لبخند روی لبت است و خیلی آرام و خشنود به نظر میرسی. لطفا به ما بگو که راز خشنودی شما چیست؟
🔸استاد گفت:
بسیار ساده است. من زمانی که دراز میکشم، دراز میکشم. زمانی که راه میروم، راه میروم. زمانی که غذا میخورم، غذا میخورم.
🔹آن چند نفر دلخور شدند و فکر کردند که استاد آنها را جدی نگرفته.
🔸گفتند:
تمام این کارها را ما هم انجام میدهیم، پس چرا خشنود نیستیم و آرامش نداریم؟
🔹استاد به آنها گفت:
زیرا زمانی که شما دراز میکشید به این فکر میکنید که باید بلند شوید. زمانی که بلند شدید به این فکر میکنید که باید کجا بروید. زمانی که دارید میروید، به این فکر میکنید که چه غذایی بخورید.
🔸فکر شما همیشه در جای دیگر است و نه در آنجایی که شما هستید. به این علت است که از لحظههایتان لذت واقعی نمیبرید. همیشه در جای دیگر سیر میکنید و حس میکنید زندگی نکردهاید یا نمیکنید.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
#پندانـــــــهـــ
💢ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﺣﺴﺎﺩﺕ ﻧﮑﻦ برای ﻧﻌﻤﺘﯽ ﮐﻪ ﺧﺪﺍوند ﺑﻪ ﺍﻭ ﺩﺍﺩﻩ است؛
🔻زﯾﺮﺍ ﺗﻮ نمیدانی ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ
✨و ﻏﻤﮕﯿﻦ نباش ﻭﻗﺘﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺖ...
🔻ﺯﯾﺮﺍ ﺗﻮ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻋﻮﺽِ ﺁﻥ ﺑﻪ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ،
✨پس سعی کن ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺷﺎﮐﺮ باشی...
🔻ﺍﮔﺮ ﺭﻭﺯﯼ ﺗﺼﻤﯿﻢ ﺑﻪ ﻣﺤﺎﺳﺒﻪ ﺛﺮﻭﺗﺖ ﮔﺮﻓﺘﻰ پولهایت ﺭﺍ ﻧﺸﻤﺎﺭ...
✨ﮐﺎﻓﯽ ﺍﺳﺖ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺷﻜﻰ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﮔﻮﻧﻪﺍﺕ ﺑﺮﯾﺰﯼ...
💢ﺗﻌﺪﺍﺩ ﺩﺳﺘﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺁﻧﺮﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﺛﺮﻭﺕ ﺗﻮﺳﺖ.
#دکتر_الهی_قمشهای
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
💢#پندانه
✍️ ما به محیط عادت میکنیم
🔹آیا تابهحال بهاجبار به دستشویی عمومی رفتهاید که بوی بد بدهد، بهطوری که حالت خفهشدن به شما دست بدهد؟
🔸دقت کردهاید که بعد از پنج دقیقه، دیگر به آن شدت بوی بد را احساس نمیکنید؟! و اگر تصادفا یک ساعت آنجا گیر بیفتید، ممکن است بگویید: انگار اصلا بوی بدی نمیآید.
🔹این به این خاطر است که ما به محیطمان عادت میکنیم.
🔸اگر با آدمهای بدبخت نشست و برخاست کنید، کمکم به بدبختی عادت میکنید و فکر میکنید این طبیعی است!
🔹اگر با آدمهای غرغرو همنشین باشید، عیبجو و غرغرو میشوید و آن را طبیعی میدانید.
🔸اگر دوست شما دروغ بگوید، در ابتدا از دستش ناراحت میشوید، ولی در نهایت شما هم عادت میکنید به دیگران دروغ بگویید.
🔹و اگر مدت طولانی با چنین دوستانی باشید، به خودتان هم دروغ خواهید گفت.
🔸اما اگر با آدمهای خوشحال و پرانگیزه دمخور شوید، شما هم خوشحال و پرانگیزه میشوید و این امر برایتان کاملا طبیعی است.
🔹تصمیم بگیرید به مجموعهافراد مثبت ملحق شوید، وگرنه افراد منفی شما را پایین میکشند و اصلا متوجه چنین اتفاقی هم نمیشوید.
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ از خدا زیاد بخواه و به او ایمان داشته باش
🔹روزی حاکمی برای گردش به بیرون از شهر رفته بود که مرد میانسالی را در حال کار بر روی زمین کشاورزی دید.
🔸حاکم پس از دیدن آن مرد بیمقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند.
🔹روستایی بینوا با ترسولرز در مقابل تخت حاکم ایستاد.
🔸بهدستور حاکم لباس گرانبهایی بر او پوشاندند و یک قاطر بههمراه افسار و پالان خوب هم به او دادند.
🔹حاکم که از تخت پایین آمده بود و آرام قدم میزد، به مرد کشاورز گفت:
میتوانی بر سر کارت برگردی.
🔸ولی همین که دهقان بینوا خواست حرکت کند، حاکم کشیدهای محکم پس گردن او نواخت!
🔹همه حیران از آن عطا و حکمت این جفا، منتظر توضیح حاکم بودند!
🔸حاکم از کشاورز پرسید:
مرا میشناسی؟
🔹کشاورز بیچاره گفت:
شما تاج سر رعایا و حاکم شهر هستید.
🔸حاکم گفت:
آیا بیش از این مرا میشناسی؟
🔹سکوت مرد حاکی از استیصال و درماندگی او بود.
🔸حاکم گفت:
بهخاطر داری ۲۰ سال قبل که من و تو باهم دوست بودیم، در یک شب بارانی که درِ رحمت خدا باز بود، من رو به آسمان کردم و گفتم خدایا به حق این باران و رحمتت، مرا حاکم کن!
🔹و تو محکم بر گردن من زدی و گفتی که ای سادهدل! من سالهاست از خدا یک قاطر با پالان برای کار کشاورزیام میخواهم، هنوز اجابت نشده، آن وقت تو حکومت را میخواهی؟!
🔸یکباره خاطرات گذشته در ذهن دهقان مرور شد.
🔹حاکم گفت:
این هم قاطر و پالانی که میخواستی، این کشیده هم تلافی همان کشیدهای که به من زدی!
🔸فقط میخواستم بدانی که برای خدا، حکومت یا قاطر و پالان فرق ندارد. این ایمان و اعتقاد من و توست که فرق دارد.
🔹از خدا بخواه و زیاد هم بخواه. خدا بینهایت بخشنده و مهربان است و در بخشیدن بیانتهاست. به خواستهات ایمان داشته باش.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅 #پندانه
✍ احترام بهخاطر ترس یا نیاز؟
🔹گرگی با مادر خود از راهی میگذشتند. بزی در بالای صخرۂ تیزی ایستاده بود و بر سر گرگ آب دهان میانداخت.
🔸گرگ مادر اهمیتی نداد و رد شد.
🔹فرزند گرگ ناراحت شد و گفت:
مادر! برای من سنگین است که بزی برای ما آب دهان بیندازد و تو سکوت کنی.
🔸گرگ مادر گفت:
فرزندم، نیک نگاه کن ببین کجا ایستاده و آب دهان میاندازد. اگر او نمیترسید این کار را از روی صخرۂ تیزی نمیکرد، چون مطمئن است من نمیتوانم آنجا بایستم و او را بگیرم.
🔹پس به دل نگیر، که بز نیست بر ما آب دهان میاندازد، جایی که ایستاده است را ببین که بر ما تف میکند.
💢 گاهی ما را احترام میکنند، گمان نکنیم که محترم هستیم و این احترام قلبی و بهخاطر شایستگی ماست، چهبسا این احترام یا بهخاطر نیازی است که بر ما دارند یا بهخاطر ترسی است که از شر ما بر خود میبینند.
🔺مانند سکوت و احترام کارگری در برابر کارفرمایی ظالم!
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ امروز را از دست ندهید
🔹شخصی دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگی نكرده است. تقويمش پر شده بود و تنها دو روز خطنخورده باقی بود.
🔸پريشان شد و آشفته و عصبانی نزد خدا رفت تا روزهای بيشتری از خدا بگيرد.
🔹داد زد و بدوبيراه گفت اما خدا سكوت كرد. جيغ زد و جاروجنجال راه انداخت اما خدا سكوت كرد. آسمانوزمين را بههم ريخت اما خدا سكوت كرد. به پروپای فرشته و انسان پيچيد اما خدا سكوت كرد. كفر گفت و سجاده دور انداخت اما خدا سكوت كرد.
🔸دلش گرفت و گريست و به سجده افتاد. خدا سكوتش را شكست و گفت:
عزيزم، يک روز ديگر هم رفت. تمام روز را به بدوبيراه و جاروجنجال از دست دادی. تنها يک روز ديگر باقیست، بيا و لااقل اين يک روز را زندگی كن.
🔹لابهلای هقهقش گفت:
اما با يک روز چهكار میتوان كرد؟
🔸خدا گفت:
کسی كه لذت يک روز زيستن را تجربه كند، گويی هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را درنمیيابد هزار سال هم به كارش نمیآيد.
🔹آنگاه سهم يک روز زندگی را در دستانش ريخت و گفت:
حالا برو و يک روز زندگی کن.
🔸او ماتومبهوت به زندگی نگاه كرد كه در گودی دستانش میدرخشيد، اما میترسيد حركت كند. میترسيد راه برود. میترسيد زندگی از لابهلای انگشتانش بريزد.
🔹قدری ايستاد، بعد با خودش گفت:
وقتی فردايی ندارم، نگهداشتن اين زندگی چه فايدهای دارد؟ بگذار اين مشت زندگی را مصرف كنم.
🔸آن وقت شروع به دويدن كرد. زندگی را به سر و رويش پاشيد. زندگی را نوشيد و زندگی را بوييد. چنان به وجد آمد كه ديد میتواند تا ته دنيا بدود. میتواند بال بزند. میتواند پا روی خورشيد بگذارد.
🔹او در آن يک روز آسمانخراشی بنا نكرد. زمينی را مالک نشد. مقامی را به دست نياورد.
🔸اما در همان يک روز دست بر پوست درختی كشيد. روی چمن خوابيد. كفشدوزكی را تماشا كرد. سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد.
🔹به آنهايی كه او را نمیشناختند، سلام كرد و برای آنهایی كه دوستش نداشتند از ته دل دعا كرد. او در همان يک روز آشتی كرد و خنديد و سبک شد. لذت برد و سرشار شد و بخشيد. عاشق شد و عبور كرد و تمام شد.
🔸او در همان يک روز زندگی كرد.
💢 زندگی انسان دارای طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن میانديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگی آن است.
🔺امروز را از دست ندهيد، آيا ضمانتی برای طلوع خورشيد فردا وجود دارد!؟
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍ به خدا ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
🔹ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﯾﻮﻧﺲ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺯﯾﺮ ﺁﺏ، ﻧﻮﺡ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺁﺏ ﻭ ﯾﻮﺳﻒ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻌﺮ ﭼﺎﻩ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺁﺏ ﺣﻔﻆ ﮐﺮﺩ.
🔸ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﺍﺯ ﯾﮏ ﺿﺮﺑﻪ ﻋﺼﺎ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺩ ﻧﯿﻞ ﻧﻮﺍﺧﺘﻪ ﻣﯽﺷﻮﺩ، ﺧﺸﮑﯽ ﻇﺎﻫﺮ ﮐﻨﺪ ﻭ ﻫﻤﯿﻦ ﻋﺼﺎ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﻪ ﺳﻨﮓ ﺑﺨﻮﺭﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﻭﺍﺯﺩﻩ ﭼﺸﻤﻪ ﺟﺎﺭﯼ ﺷﻮﺩ.
🔹ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ
ﺑﻪ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺗﻮﺍﻧﺪ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﺏ ﻭ ﻗﺎﺭﻭﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﺎﮎ ﻏﺮﻕ ﮐﻨﺪ ﺍﻣﺎ ﺍﺑﺮﺍﻫﯿﻢ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺗﺶ ﺳﺎﻟﻢ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭد.
🔸ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺑﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦﻫﺎ ﺑﺮﺳﯽ.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
#پندانه
✍ اگر به صلاحت باشد، به تو هم میدهد
🔹از حکیمی پرسیدند:
چگونه حسادت از خود دور کنیم؟
🔹گفت:
هر آنچه در دست خلایق دیدی بدان یا خدا داده یا خود از حرام کسب کرده است.
🔸پس اگر از حرام کسب کردهاند بر حال دل آنان باید گریست.
🔹و اگر خداوند به آنان داده است، از او بخواه، به صلاح تو باشد، به تو هم آن خواهد داد.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅#پندانه
✍️ شکر نعمت، نعمتت افرون کند
🔹پیرزنی برای سفیدکاری منزلش، کارگری را استخدام کرد.
🔸وقتی کارگر وارد منزل کارگر شد، شوهر پیر و نابینای او را دید و دلش برای این زنوشوهر پیر سوخت؛ اما در مدتی که در آن خانه کار میکرد متوجه شد که پیرمرد، انسانی بسیار شاد و خوشبین است.
🔹او حین کار، با پیرمرد صحبت میکرد و کمکم با او دوست شد. در این مدت او به معلولیت جسمی پیرمرد اشارهای نکرد.
🔸پس از پایان سفیدکاری، وقتی کارگر صورتحساب را به همسر او داد، پیرزن متوجه شد هزینهای که در آن نوشته شده خیلی کمتر از مبلغی است که قبلا توافق کرده بودند.
🔹پیرزن از کارگر پرسید:
شما چرا این همه تخفیف به ما میدهید؟
🔸کارگر جواب داد:
من وقتی با شوهر شما صحبت میکردم خیلی خوشحال میشدم و از نحوه برخورد او با زندگی، متوجه شدم که کار و زندگی من، آنقدر هم که فکر میکردم سخت و بد نیست! به همین خاطر به شما تخفیف دادم تا از او تشکر کنم.
🔹پیرزن از تحسین پیرمرد و بزرگواری کارگر منقلب شد و اشک از چشمانش جاری شد، زیرا او میدید که کارگر فقط یک دست دارد.
🔸برای آنچه که دارید شکرگزار باشید، تا چیزهای خوب دیگری به سویتان جذب شود.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🔅#پندانه
✍ چه شد که مردم فقیرتر شدند؟
🔹روزی پادشاه در قصر نشسته بود که از بیرون قصر صدای سیبفروش را شنید که فریاد میزد:
سیب بخرید! سیب!
🔸پادشاه بیرون را نگاه کرد و دید که مرد دهاتی، حاصلات باغش را بار الاغی نموده و روانه بازار است.
🔹دل پادشاه سیب خواست و به وزیر دربارش گفت:
۵ سکه طلا از خزانه بردار و برایم سیب بیار!
🔸وزیر ۵ سکه را از خزانه برداشت و به دستیارش گفت:
این ۴ سکه طلا را بگیر و سیب بیار!
🔹دستیار وزیر، فرمانده قصر را صدا زد و گفت:
این ۳ سکه طلا را بگیر و سیب بیار!
🔸فرمانده قصر، افسر دروازه قصر را صدا زد و گفت:
این ۲ سکه طلا را بگیر و سیب بیار!
🔹افسر عسکر پیرهدار را صدا کرد و گفت:
این ۱ سکه طلا را بگیر و سیب بیار!
🔸عسکر دنبال مرد دستفروش رفت و یقهاش را گرفت و گفت:
چرا اینقدر سروصدا میکنی؟ خبر نداری که اینجا قصر پادشاه است و با صدای دلخراشت خواب عالیجناب را آشفته کردهای. اکنون به من دستور داده تا تو را زندانی کنم.
🔹مرد باغدار به پاهای عسکر قصر افتاد و گفت:
اشتباه کردم قربان! این بار الاغ حاصل یک سال زحمت من است، این را بگیرید، ولی از خیر زندانیکردن من بگذرید!
🔸عسکر نصف بار سیب را برای خودش گرفت و نصف ديگر را برای افسر برده و گفت:
این هم نیم بار سیب با ۱ سکه طلا.
🔹افسر سیبها را به فرمانده قصر داده، گفت:
این هم ۲ سیر سیب به قیمت ۲ سکه طلا!
🔸فرمانده سیبها را به دستیار وزیر داد و گفت:
این هم یک سير سیب به قیمت ۳ سکه طلا!
🔹دستیار وزیر، نزد وزیر رفته و گفت:
این هم نیم سیر سیب به قیمت ۴ سکه طلا!
🔸وزیر نزد پادشاه رفت و گفت:
این هم ۵ عدد سیب به ارزش ۵ سکه طلا!
💢 پادشاه پیش خود فکر کرد که مردم واقعا در قلمروی تحت حاکمیت او پولدار و مرفه هستند که دهقانش یک عدد سیب را به یک سکه طلا میفروشد و مردم هم یک عدد سیب را به سکه طلا میخرند! پس بهتر است ماليات را افزايش دهد و خزانه قصر را پر تر سازد.
🔺در نتيجه مردم فقیرتر شدند و شریکان حلقه فساد قصر سرمایهدارتر
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
#پندانه
🔴 شیطان کجاست؟
✍واقعا شيطان را در شهر نمیبينی؟ او اينجاست و بیداد میکنه اما ما نمیبینیم.
🔸لابهلای كمفروشیهای بقال محل،
توی فحشهای ركيک همسایه به همسایه،
روی روسری بادبرده دختركان شهر،
روی ساپورتهای بدننما،
و مردانی که خودشان را مثل زن آرایش میکنند.
🔹تو واقعا صدای خندههايش را نمیشنوی؟
🔸لای موسيقیهای تند ماشينها،
توی دعواهای بیانتهای پدر و پسر،
توی بیاحترامی به پدر و مادر،
بين جيغهای پيرزن مالباخته!
🔹تو واقعا جولان دادنش را ميان زمين و آسمان نمیبينی؟
🔸نمیبينی دنيا را چقدر قشنگ رنگآميزی كرده و بیآنكه من و تو بدونیم "جاهليت مدرن" را برايمان سوغات آورده است؟
توی وجود من و تو چقدر شک و شبهه انداخته است؟
توی رختخواب گرم و نرمت موقع نماز صبح؟
زمان پنهان كردن اسكناسهايت وقت ديدن صندوق صدقات؟
🔹نفوذش را نمیبینی؟
🔸موقع باز كردن سايتهای ناجور اينترنت،
میان تغییر لب و بینی و چهره انسانها و دست بردن در کار خدا.
🔹او همين جاست. هرجا كه حق نباشد، هرجا كه از یاد خدا غافل باشیم.
🔸چقدر به شيطان نخ میدهيم!؟
💠 ای مردم از گامهای شیطان پیروی نکنید، همانا او برای شما دشمنی آشکار است. بقره ص۱۶۸
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
#پندانـــــــهـــ
با ملايمت : سخن بگوئيد،
عــمــيـــق : نفس بکشيد،
شــــــيــک : لباس بپوشيد،
صـبـورانه :کار کنيد.
نـجـيـبـانه : رفتار کنيد،
هــمـــواره : پس انداز کنيد،
عــاقــلانـه: بخوريد،
کــــافـــى: بخوابيد،
بى باکانه :عمل کنيد،
خـلاقـانـه: بينديشيد،
صـادقانه :کسب کنيد،
هوشمندانه :خرج کنيد،
✅خوشبختي يک سفر است نه يک مقصد.
هيچ زماني بهتر از همين لحظه براي شادبودن وجودندارد. زندگي کنيد و ازحال لذت ببريد...
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅 #پندانه
✍ آنچه خدا به تو داده، مقدمه خواسته توست
🔹شخصی از خدا دو چیز خواست: یک گل و یک پروانه.
🔸اما چیزی که به دست آورد یک کاکتوس و یک کرم بود.
🔹غمگین شد. با خود اندیشید شاید خداوند من را دوست ندارد و به من توجهی ندارد.
🔸چند روز گذشت. از آن کاکتوس پر از خار، گلی زیبا رویید و آن کرم تبدیل به پروانهای زیبا شد.
💢 اگر چیزی از خدا خواستید و چیز دیگری دریافت کردید، به او اعتماد کنید. شاید آنچه خدا به شما داده، مقدمه خواسته شما باشد. خارهای امروز گلهای فردایند.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
✅ثروتی که دارید را صرف احتیاجات خود کنید
میدانستید گاهی ما در برابر خودمان بخیل هستیم و آن را به حساب مهربانی و حمایت از دیگران میگذاریم؟
به سخن امیر توجه کنید:
«بخیلترینِ مردم کسی است که مالش را از خود دریغ کند و برای وارثانش بگذارد!»
برای شما هم جالب است که اینگونه افراد نهتنها مهربان نیستند، بلکه بخیلترین انسانها هم نامیده میشوند؟
میزانالحکمه، ج۱، ص۱۲۵
#پندانـــــــهـــ
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🔅 #پندانه
✍ برگ عیشی به گور خویش فرست
دگران نفرستند تو پیش بفرست
🔹مرد فقیری به شهری وارد شد. هنوز خورشید طلوع نکرده بود و دروازه شهر باز نشده بود.
🔸پشت در نشست و منتظر شد. ساعتی بعد در را باز کردند. تا خواست وارد شهر شود، جمعی او را گرفتند و دستبسته به کاخ پادشاهی بردند.
🔹هر چه التماس کرد که مگر من چه کار کردم؟ جوابی نشنید.
🔸در کاخ دید که او را بر تخت سلطنت نشاندند و همه به تعظیم و اکرام او برخاستند و پوزش طلبیدند.
🔹چون علت ماجرا را پرسید! گفتند:
هر سال در چنین روزی، ما پادشاه خویش را اینگونه انتخاب میکنیم.»
🔸پادشاه کنونی که مرد فقیر بود با خود اندیشید که داستان پادشاهان پیش را باید جست که چه شدند و کجا رفتند؟
🔹طرح رفاقت با مردی ریخت و آن مرد در عالم محبت به او گفت:
در روزهای آخر سال، پادشاه را با کشتی به جزیرهای دوردست میبرند که آنجا نه آبادانیست و نه ساکنی دارد و آنجا رهایش میکنند. بعد همگی بر میگردند و شاهی دیگر را انتخاب میکنند.
🔸محل جزیره را جویا شد و از فردای آن روز داستان زندگیاش دگرگون شد.
🔹به کمک آن مرد، بهصورت پنهانی غلامان و کنیزانی خرید و پول و وسیله در اختیارشان نهاد تا به جزیره روند و آنجا را آباد کنند. کاخها و باغها ساخت.
🔸هرچه مردم نگریستند دیدند که بر خلاف شاهان پیشین او را به دنیا و تاجوتخت کاری نیست.
🔹چون سال تمام شد روزی وزیران به او گفتند:
امروز رسمی است که باید برای صید به دریا برویم.
🔸مرد داستان را فهمید، آماده شد و با شوق به کشتی نشست، او را به دریا بردند و در آن جزیره رها کردند و بازگشتند.
🔹غلامان در آن جزیره او را یافتند و با عزت به سلطنتی دیگر بردند.
💢 امروز که فرصت ساختن دنیای دیگر و آخرتمان را داریم، تلاش کنیم و فردای زندگی خود را بهشتی بسازیم.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔅 #پندانه
✍ بخت دزد مسجد با نماز شب باز شد
🔹حاکمی هر شب در تخت خود به آینده دخترش میاندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد تا مناسب او باشد.
🔸در یکی از شبها وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه به مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و نماز شب را بر خواب ترجیح دهد.
🔹از قضا آن شب دزدی قصد داشت از آن مسجد دزدی کند.
🔸پس قبلاز وزیر و سربازانش به آنجا رسید. در را بسته یافت و از دیوار مسجد بالا رفت و داخل مسجد شد.
🔹هنگامی که بهدنبال اشیای بهدردبخور میگشت وزیر و سربازانش داخل شدند و دزد صدای در را شنید که باز شد. راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نمازخواندن مشغول کرد.
🔸سربازان داخل شدند و او را در حال نماز دیدند.
🔹وزیر گفت:
سبحانالله! چه شوقی دارد این جوان برای نماز.
🔸دزد از شدت ترس هر نماز را که تمام میکرد نماز دیگری را شروع میکرد.
🔹تا اینکه وزیر دستور داد که سربازان مراقب باشند، نمازش که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند.
🔸اینگونه شد که وزیر، جوان را نزد حاکم برد.
🔹حاکم که تعریف دعاها و نمازهای جوان را از وزیر شنید، به او گفت:
تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و میخواستم دامادم باشد. اکنون دخترم را به ازدواج تو درمیآورم و تو امیر این مملکت خواهی بود.
🔸جوان که این را شنید بهتزده شد و آنچه دیده و شنیده بود را باور نمیکرد.
🔹سرش را از خجالت پایین آورد و با خود گفت:
خدایا مرا امیر گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم درآوردی، فقط با نماز شبی که از ترس آن را خواندم! اگر این نماز از سر صداقت و خوف تو بود چه به من میدادی و هدیهات چه بود.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
✨﷽✨
#پندانه
✍️ ذهنت را از افکار غلط رها کن
🔹ﺑﻮﻣﯿﺎﻥ آﻓﺮﯾﻘﺎ، ﺭﻭﯼ ﺗﻨﻪ ﺩﺭﺧﺖ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎﯾﯽ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﮔﺮﺩﻭ ﻣﯽﮔﺬﺍﺭﻧﺪ!
🔸ﻣﯿﻤﻮﻥﻫﺎ ﺑﻪ ﻫﻮﺍﯼ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﮔﺮﺩﻭ، ﺩﺳﺖ ﺭﺍ ﺩﺍﺧﻞ ﺍﯾﻦ ﺣﻔﺮﻩﻫﺎ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻭﻗﺘﯽ ﮔﺮﺩﻭ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﺸﺖ ﻣﯽﮔﯿﺮﻧﺪ، ﺩﯾﮕﺮ ﻧﻤﯽﺗﻮﺍﻧﻨﺪ ﺩﺳﺖ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺑﯿﺎﻭﺭﻧﺪ.
🔹ﻣﯿﻤﻮﻥ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ ﺟﯿﻎ ﻣﯽﺯﻧﺪ ﻭ ﺑﺎﻻﻭﭘﺎﯾﯿﻦ ﻣﯽﭘﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﺑﻪ ﻓﮑﺮﺵ ﻧﻤﯽﺭﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺮﺍﯼ ﺭﻫﺎﯾﯽ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺩﺍﻡ ﺁﺯﺍﺩ ﺷﻮﺩ ﻭ ﻧﻬﺎﯾﺘﺎً ﺷﮑﺎﺭ ﺷﮑﺎﺭﭼﯿﺎﻥ ﻣﯽﺷﻮﺩ!
🔸ﺍﻓﮑﺎﺭ و باورهای غلطی که بدون فکر قبولش کردهایم، ﮔﺮﺩﻭﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﺍﮔﺮ ﺁنها ﺭﺍ ﺭﻫﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﺁﺯﺍﺩ ﻣﯽﺷﻮیم.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
🔅#پندانه
✍ گوهر وجودت را کشف کن
🔹مردی تاجر در حیاط قصرش انواع مختلف درختان و گیاهان و گلها را کاشته و باغ بسیار زیبایی را به وجود آورده بود.
🔸هر روز بزرگترین سرگرمی و تفریح او گردش در باغ و لذتبردن از گل و گیاهان آن بود.
🔹تا اینکه یک روز به سفر رفت. در بازگشت، در اولین فرصت به دیدن باغش رفت اما با دیدن آنجا، سر جایش خشکش زد. تمام درختان و گیاهان در حال خشکشدن بودند.
🔸رو به درخت صنوبر که پیشازاین بسیار سرسبز بود، کرد و از اوپرسید:
چه اتفاقی افتاده است؟
🔹درخت به او پاسخ داد:
من به درخت سیب نگاه کردم و با خودم گفتم من هرگز نمیتوانم مثل او چنین میوههای زیبایی بار بیاورم و با این فکر چنان احساس نارحتی کردم که شروع به خشکشدن کردم.
🔸مرد بازرگان به نزدیک درخت سیب رفت، اما او نیز خشک شده بود! علت را پرسید و درخت سیب پاسخ داد:
با نگاه به گل سرخ و احساس بوی خوش آن، به خودم گفتم من هرگز چنین بوی خوشی از خود متصاعد نخواهم کرد و با این فکر شروع به خشکشدن کردم.
🔹از آنجایی که بوته یک گل سرخ نیز خشک شده بود، علت آن پرسیده شد، او چنین پاسخ داد:
من حسرت درخت افرا را خوردم، چراکه من در پاییز نمیتوانم گل بدهم. پس از خودم ناامید شدم و آهی بلند کشیدم. همین که این فکر به ذهنم خطور کرد، شروع به خشکشدن کردم.
🔸مرد در ادامه گردش خود در باغ متوجه گل بسیار زیبایی شد که در گوشهای از باغ روییده بود.
🔹علت شادابیاش را جویا شد. گل چنین پاسخ داد:
ابتدا من هم شروع به خشکشدن کردم، چراکه هرگز عظمت درخت صنوبر را که در تمام طول سال سرسبزی خود را حفظ میکرد نداشتم، و از لطافت و خوشبویی گل سرخ نیز برخوردار نبودم.
🔸با خودم گفتم: اگر مرد تاجر که اینقدر ثروتمند، قدرتمند و عاقل است و این باغ به این زیبایی را پرورش داده است میخواست چیز دیگری جای من پرورش دهد، حتماً این کار را میکرد.
🔹بنابراین اگر او مرا پرورش داده است، حتماً میخواسته که من وجود داشته باشم. از آن لحظه به بعد تصمیم گرفتم تا آنجا که میتوانم زیباترین موجود باشم.
💢 اگر هستید یعنی بهترین آفرینندهها در وجود شما گوهری نهاده است. بهجای اینکه به دیگران بیندیشید و حسرت بخورید و دائم خودتان را با آنها مقایسه کنید به آن گوهر فکر کنید.
🔰 هرگز دو نکته فراموشتان نشود:
🔺اول اینکه خدا کار بیهوده نمیکند پس در خلقت و وجود شخص شما حکمتی عظیم نهفته است.
🔺دوم اینکه اگر آن را بیابید اشرف مخلوقاتید.
کانال امام جواد علیه السلام 👇
لطفاً با ذکر صلوات عضو شوید
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
#پندانه
🔴هر روزت را خوب زندگی کن
✍️شخصی از عالمی پرسید:
برای خوب بودن کدام روز بهتر است؟
عالم فرمود:
یک روز قبل از مرگ.
شخص حیران شد و گفت:
ولی مرگ را هیچکس نمیداند!
عالم فرمود:
پس هر روز زندگی را روزِ آخر فکر کن و خوب باش
شاید فردایی نباشد.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️
#پندانه
✅از چشم خدا افتادهایم یا خیر؟
✍یکی از علما میگفت اگر میخواهی ببینی از چشم خدا افتادهای یا نه، یک راه بیشتر ندارد...
هروقت دیدی گناه میکنی و بعد غصه میخوری، بدان که از چشم خدا نیفتادهای.
اما اگر گناه میکنی و میگویی: مهم نیست؛ بترس که خط دورت کشیده شده باشد.
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
با ذکر #صلوات عضو کانال شوید 👇🏼
http://eitaa.com/joinchat/2390163461Cfba74f2ff2
🔴 #نــــــــشر حداکثری ☝️