🔴 ای حسین (ع) به فریاد ما برس...
شیعه از اسلام محمد (ص) و علی (ع) پیروی می کردند و می کنند, نه اسلام آلوده به انواع جهل, انحراف, تحریف, ارتجاع و...یا سازش با کسانی که می خواهند عدالت را به فراموشی سپارند, از اینرو در برابر ستمگران می ایستادند و با استکبار و مستکبران سیاسی و اقتصادی و فرهنگی به مبارزه بر می خاستند, و در مقابل متکاثران و مترفان و فرعون های مسرف سر فرود نمی آوردند, و خود را به قبول تکاثر و ستم و استضعاف اقتصادی تسلیم نمی کردند, و به پرخوری ستمگران مالی و گرسنه ماندن ستمدیدگان رضا نمی دادند, و نمی پذیرفتند که اموال وسیله ای در دست توانگران و ثروتمندان باشد.
یک نمونه از آنچه گفته شد. ایستار صحابی علوی بزرگوار, حبیب بن مظاهر اسدی- شهید عاشورایی معروف- و صحابی بزرگوار جنگنده در رکاب علی (ع) در دو جنگ جمل و صفین - و شهید تواب در خونخواهی عاشورا- سلیمان بن صرد خزاعی است. هنگامی که آن دو به حضرت سیدالشهدا (ع) نامه نوشتند و خواستار آمدن امام از حجاز به عراق ( کوفه) شدند, تا با زمامداری او حق و عدل را استقرار بخشند و باطل و ظلم را از جامعه اسلامی برانند, در آن نامه از سیطره متکاثران بر مردم و بلعیدن اموال مستضعفان درد گزاری فراوان کرده آن را می نکوهند...
این دو بزرگمرد مجاهد, از جمله در نامه خود - خطاب به امام حسین (ع) چنین می نویسند:
« ...وجعل مال الله دولة بین جبابرتها و أغنیائها... یزید, مال خدا ( اموال عمومی) را در اختیار سرمایه داران جبار و توانگران... قرار داده اس» (بحار ج ۴۴،ص۳۳۳)
آری مال خدا چیزی جز مال طبقات مختلف اجتماعی و مستضعفان نیست. و این ایستار قاطع, به نوبه خود, نشان می دهد که پیشینیان انقلابی شیعه در آن اهتمام داشتند که عدالت اقتصادی و معیشتی را اجرا کنند...
📚 کتاب الحیات ، جلد ۶ ، صفحه ۴۰۳.
@jawaher_kalam
#نصائح_الطلاب (۱۸)
استاد جلال الدین همایى در باره آیت الله سید محمدباقر درچه ای مى گوید :
«اگر احیاناً لقمه اى شبهه ناک خورده بود ، بر فور انگشت در گلو مى کرد و همه را بر مى آورد . و این حالت را مخصوصاً خود یک بار به رأى العین دیدم . ماجرا از این قرار بود :
یکى از بازرگانان ثروتمند ، آن بزرگوار را با چند تن از علما و طلاب دعوت کرده بود . سفره اى گسترده بود . از غذاهاى متنوع با انواع تکلّف و تنوق . آن مرحوم به عادت همیشگى مقدار کمى غذا تناول کرد . پس از آن که دست و دهان ها شسته شد ، میزبان قباله اى را مشتمل بر مسأله اى که به فتواى سید حرام بود براى امضا حضور آن مرد روحانى آورد .
وى دانست که آن میهمانى مقدمه اى براى امضا این سند بوده و شبهه رشوه داشته است ، رنگش تغییر کرد و تنش به لرزه افتاد و فرمود :
من به تو چه بدى کرده بودم که این زقوم را به حلق من کردى ؟
چرا این نوشته را پیش از ناهار نیاوردى تا دست به این غذا آلوده نکنم ؟
بس آشفته حال برخاست و دوان دوان به مدرسه آمد ، و کنار باغچه مدرسه مقابل حجره اش نشست ، و با انگشت به حلق فرو کرد و همه را استفراغ کرد ، و پس از آن نفس راحتى کشید».
@jawaher_kalam
.
إنا لله و إنا إليه راجعون
حجت الاسلام والمسلمین حاج شیخ غلامحسین جیواد خسروشاهی -از روحانیون برجسته خسروشاه -- آذربایجان شرقی- به دیار باقی شتافت .
@jawaher_kalam
.
يا نَفْسُ من بعدِ الحسينِ هُوني ..
وبعدَهُ لاَ كُنْتِ أنْ تَكوني
هذا حسينٌ واردُ المَنونِ ..
وتَشْربينَ بارِدَ المَعينِ
تاللهِ ما هذا فِعالُ دِيني ..
ولا فِعَالُ صَادِقِ اليقينِ
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبَا الْفَضْلِ الْعَبّاسَ
يابْنَ اَميرِ الْمُؤْمِنينَ
@jawaher_kalam
.
یاد
حجت الاسلام والمسلمین عابد زاهد مرحوم
شیخ محمدجواد رهنما گلپایگانی گرامی باد .
شادی روحش صلوات
@jawaher_kalam
#تاسوعای_حسینی_تسلیت_باد
در کلاس عاشقی عباس غوغا می کند
در دل هر عاشقی عباس مأوا می کند
هر کسی خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضاء می کند
فرا رسیدن ایام غم بار و جانسوز تاسوعا و عاشورا و شهادت سالار شهیدان و سرور آزادگان امام حسین (ع) و یاران با وفایش بر امام عصر (عج) و مسلمانان و شیفتگان آن حضرت تسلیت و تعزیت باد.
عباس من، من نمی خواهم تو را تنها بگذارم ولی آن ها می خواهند ما را از هم جدا کنند، عباس من تا تو زنده ای و می توانی حفاظ من شوی قلبم را به قلب تو گره می زنم بدان که تا آخرین لحظه دست از تو بر نمی دارم .
او آرام آرام با عباس نجوا می کرد ، ولی تیرها بود که از هر سو به سمت مشک روان شد ، و بالاخره تیری به هدف خورد و قلب مشک و عباس را به هم دوخت . آب خنک مشک بر تن گرم عباس جاری شد ؟ و قطره قطره بر زمین ریخت . عضلات و زانوهای عباس سرمای آب را احساس کردند و آنگاه بودکه سوزش دست های قطع شده بر جان عباس شعله ور شد .
تن رشادت و مردانگی از روی زین اسب بر زمین افتاد ، و صدای عباس در تمامی دشت پیچید ؟ و برای اولین بار از گلوی عباس این صوت شنیده شد که :
” برادرم برادرت را دریاب “.
حسین که در تمامی آن لحظات چشمانش لحظه ای از عباس دور نشده بود به چشم خود دید که چگونه کاخ عظیم صلابت از اسب بر زمین افتاد . حسین به اسب خود نهیبی زد و به سوی برادر تاخت. سواران سیاهی که برای مثله کردن عباس و برای فرو نشاندن همه ی خشم خود از حسادتی که نسبت به عباس داشتند به دور او جمع شده بودند با صدای فریاد حسین به خود لرزیدند و بی اختیار به عقب کشیدند .
حسین به بالای سر عباس رسید ، چشمان حسین به چشمان غرق خون عباس که دیگر نمی دید افتاد باز هم آرامشی خاموش برتن عباس مستولی شد. بریده بریده کلماتی بر لبانش جاری شد که این آخرین سخنانی بود که هستی از زبان عباس می شنید .
” آقای من! مرا به خیمه ها مبر . از دیدن روی بچه ها شرم دارم، نمی دانم به لبان تشنه ی آن ها چه پاسخی بدهم، مرا به خیمه ها مبر ، نمی خواهم چشم زینب و بچه ها بر جسم پاره ی من بیفتد، نمی خواهم شمع امید در آن ها بمیرد. شرمنده ام که برای اولین بار فرمان تو را به درستی به انجام نرساندم و نتوانستم آب بیاورم، مرا ببخش که در این بی کسی تو را تنها می گذارم ” .
به دنبال این جملات شیر بیشه های علی خاموش شد ، و چشم جوانمردی برای همیشه بر روی زمین بسته شد، حسین صدای شکستن استخوان های کمر خود را شنید ، و با بغض تمام رو به سوی برادر گفت :
کمرم را شکستی برادر ! و آن گاه بود که فریاد عباس حسین در تمامی جهان پیچید تا جایی که خداوند نیز به همراه حسین، عباس گفت .
خورشید دیگر نتوانست گرمای آن چشمان را در روی زمین ببیند ، و از شدت غم چشم های خود را بر روی زمین بست ، و همه دیدند که آسمان در سوگ عباس چگونه به قنوت ایستاد.
دست های آسمان قنوت بست تا ملائک تن تکه تکه شده ی عباس را جمع کنند. زمین از شدت حزن جامه ی سیاه بر تن پوشید و فرات، آن قدر از این ماتم گریست که چشم هایش رو به خشکی گذاشت ، و زمان در حسرت دوباره نگاه آتشین این دو برادر تا ابد سوخت .
@jawaher_kalam
.
در آستانه ۱۲ محرم
سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله آخوند ملّآ علی اکبر حاج شریفی خوانساری، شرح حال ودیوان ایشان به نام《 شوق دل》، وشرح حال و گزیده اشعار ومعرفی آثار فرزند عالمشان مرحوم آیت الله ادیب خوانساری به نام《 آرزوی وصال》باتدوین نواده عالمشان توسط انتشارات میراث ماندگار قم ( مجتمع ناشران) منتشر شد.
@jawaher_kalam
.
در آستانه ۱۲ محرم
سالگرد ارتحال مرحوم آیت الله آخوند ملّآ علی اکبر حاج شریفی خوانساری، شرح حال ودیوان ایشان به نام《 شوق دل》، وشرح حال و گزیده اشعار ومعرفی آثار فرزند عالمشان مرحوم آیت الله ادیب خوانساری به نام《 آرزوی وصال》باتدوین نواده عالمشان توسط انتشارات میراث ماندگار قم ( مجتمع ناشران) منتشر شد.
@jawaher_kalam
هدایت شده از مرکز اسناد حوزه و روحانیت
◾️اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبدِالله الْحُسَيْن◾️
▪️در دشت بلا که خاک از خون تَر بود
یک باغ پر از شکوفهٔ پرپر بود▪️
▪️جانسوزترین مصیبت عاشورا
از شیر گرفتن علیاصغر بود▪️
🏴 فرا رسیدن تاسوعا و عاشورا حسینی را بر شیعیان جهان تسلیت عرض می کنیم.
کانال رسمی "مرکز اسناد حوزه و روحانیت"
🆔 @MarkazAsnad_Hawzah
#لحظات_ماندگار
عکس اختصاصی وارثون از ضریح مطهر و منور قمر منیر بنی هاشم حضرت ابوالفضل العباس (سلاماللهعلیه)
دعاگوی تمام دوستان در حرم مطهر حضرتش هستیم.
@jawaher_kalam
.
بر سر نعش گل ام بنین غوغا شد
همه گفتند: حسین بن علی تنها شد
تا که حیرت زده در دشت دو دستت دیدم
گفتم از یوسف من یک اثری پیدا شد
▪️فرا رسیدن تاسوعای حسینی تسلیت باد😭
@jawaher_kalam
#روز_نهم_محرم (روز تاسوعا)
تاسوعا ، روز آمادگی برای شهادت
تاسوعا یعنی روز نهم محرم و یک روز مانده به عاشوراست. در فاصله میان رسیدن شمر در روز نهم تا روز دهم حوادثی اتفاق افتاد که می توانیم آن را آمادگی روانی برای شهادت بخوانیم. در اینجا پنج حادثه که در خلال تاسوعا و شب عاشورا گذشت یادآوری می کنیم تا نقش روانی تاسوعا در آمادگی برای شهادت روشن شود.
در کربلا تا روز نهم محرم خبری از جنگ نبود. سپاهیان دشمن مانع حرکت آن حضرت به کوفه شده بودند ، و اصرار می کردند که ایشان با یزید بیعت کند و امام هم نمی پذیرفت.
در روز نهم – یعنی تاسوعا - شمر وارد کربلا شد و نامه ابن زیاد را به عمر بن سعد داد که دستور جنگ بود. در ابتدا ابن سعد رغبتی به این کار نداشت ، اما حاضر نشد که کنار بکشد. به این جنگ راضی شد و خود را بدبخت کرد.
1 - شما چهار نفر در امانید
شمر که دید ابن سعد آماده جنگ است به نزدیک لشگر امام حسین علیه السلام رفت و فرزندان ام البنین علیها السلام را که مادرشان هم قبیله با او بود صدا زد و گفت: شما در امانید به همراه برادر خود حسین نجنگید ، و از او کنار بکشید.
آنها نپذیرفتند و پاسخی دندان شکن به او دادند و شمر با حالت خشم به لشگرگاه خود بازگشت.
2 - فرصتی برای عبادت
ابن سعد با شعار «ای لشگرهای خدا سوار شوید و به بهشت بشارت دهید» لشگر خود را به سمت اصحاب امام حسین علیه السلام روانه کرد. حضرت سید الشهداء علیه السلام، عباس علیه السلام را با بیست نفر به سوی آنها فرستاد تا بپرسند خبر چیست. آنها خبر از جنگ دادند. حضرت عباس علیه السلام سریعا برای کسب تکلیف پیش امام حسین برگشت و در این مدت بقیه گروه او لشگر دشمن را موعظه مى نمودند. امام حسین علیه السلام از ایشان مهلتى خواست و فرمود: امشب را صبر كنند و نبرد را به فردا موکول کنند كه امشب قدرى نماز و دعا و استغفار كنم، زیرا خدا مى داند كه من نماز و تلاوت قرآن و كثرت دعا و استغفار را دوست مى دارم.
3 - امشب همگی بروید و در کربلا نمانید
امام سجاد علیه السلام فرمودند: من در آن وقت مریض بودم، با آن حال نزدیك شدم و شنیدم كه پدرم به اصحاب خود گفت: ثنا مى كنم خداوند خود را به نیكوتر ثناها، و حمد مى كنم او را بر سختی و آسانی، اى پروردگار من، سپاس مى گزارم تو را بر این كه ما را به تشریف نبوّت تكریم فرمودى، و قرآن را تعلیم ما نمودى، و ما را در دین دانا كردى، و ما را گوش شنوا و دیده بینا و دل دانا عطا كردى، پس ما را از شكرگزاران خود قرار ده.
امّا بعد، همانا من اصحابى باوفاتر و بهتر از اصحاب خود نمى دانم، و اهل بیتى از اهل بیت خود نیكوتر ندانم، خداوند شما را جزاى خیر دهد بدانید که به همه شما اجازه می دهم که بروید و هیچ ایرادی هم نیست اكنون پرده شب شما را فرو گرفته است به کمک این تاریکی از اینجا بروید. چون آن جناب سخن را به اینجا رسانید.
حضرت عباس علیه السلام گفت: براى چه این كار كنیم؟ آیا براى آن كه بعد از تو زندگى كنیم؟ خداوند هرگز نگذارد كه ما این كار ناشایسته را دیدار كنیم.
بقیه یاران نیز هر یک به زبان خود و با عبارتهای محکم و زیبا درباره جانفشانی در راه او را که با جان و دل انتخاب کرده بودند سخن گفتند. سپس آن حضرت همگی را دعای خیر فرمود.
4 - آماده شدن خواهر برای مصائب بزرگ
از امام سجاد علیه السلام نقل شده که در آن شب عمّه ام زینب علیها السلام پرستارى من مى كرد كه شنیدم پدرم این اشعار را قرائت مى فرمود:
یا دهر أفّ لك من خلیل
كم لك بالإشراق و الأصیل
به سبب این اشعار گریه در گلوى من گرفت ولی بر آن صبر نمودم ، اما عمّه ام نتوانست خود را نگهدار ...
@jawaher_kalam