🔻عملیات شناختی یعنی این!
🔻داعشی های استریل شده حکومت را گرفته اند، اسراییل تاسیساتشان را نابود کرده
🔻اینها جلوی سرزمین سوخته علامت پیروزی نشان می دهند!
🔹پی نوشت: هیچ ملتی مثل مردم ایران اینقدر عمیق نیست.
🔹سوری ها در سال ۲۰۱۱ هم در بازی عملیات روانی غرب به خیابان ریختند اما تا به خودشان آمدند فهمیدند داعش تا مرز دمشق رسیده، مردها را سر می برد و زنان را به جهاد نکاح می برد!
🔹بشار با حاج قاسم ایستاد و سوریه را برگرداند. حالا دوباره بازی خوردند و این بار متاسفانه روی امنیت را نخواهند دید.
کانال جبهه پایداری استان آذربایجان شرقی
🤏 الکساندر دوگین، نظریه پرداز و مشاور ولادیمیر پوتین: ✅ ایران در منطقه سوریه همه را به جان هم می اند
💢ظهرهوند عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس:نمیتوانیم بگوییم ژئوپلیتیک سوریه را از دست دادهایم
▪ظهره وند: این بازی ۹۰ دقیقه است
▪بهترین تصمیم در مقطع فعلی خروج از سوریه بوده است
▪میتوانیم در سطح بالاتری به سوریه بازگردیم
▪در بحث امنیت موضوع بازگشت سرمایه نیست، بلکه تامین امنیت است، ایران در موضوع داعش با ۳۰ میلیارد دلار، سرمایهگذاری ۵ تریلیون دلاری غرب را بیاثر کرد
▪آنها کارت جدیدی رو کردهاند اما ما میتوانیم بازی را برگردانیم
رهبر معظم و معزز انقلاب: من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت
رهبر انقلاب اسلامی هماکنون در دیدار اقشار مختلف مردم در سخنان پیرامون تحولات اخیر منطقه:
مقاومت این است، جبهه مقاومت این است: هرچه فشار بیاورید محکمتر میشود، هرچه جنایت کنید، پرانگیزهتر میشود. هرچه با آنها بجنگید، گستردهتر میشود و من به شما عرض میکنم به حول قوهی الهی گسترهی مقاومت بیش از گذشته تمام منطقه را فرا خواهد گرفت.
آن تحلیلگرِ نادانِ بیخبر از معنای مقاومت خیال میکند که مقاومت که ضعیف شد، ایران اسلامی هم ضعیف خواهد شد و من عرض میکنم به حول و قوهی الهی، به اذن الله تعالی، ایران قوی مقتدر است و مقتدرتر هم خواهد شد. ۱۴۰۳/۹/۲۱
🔴مواضع محکم رهبر انقلاب و شوکه شدن همه
🔻سخنان و مواضع روز چهارشنبه رهبر انقلاب دارای ابعاد بسیار مهمی است که درکش برای بسیاری شاید در این برهه زمانی سخت باشد. همین مساله باعث شوکه شدن بسیاری از کسانی شد که در طول چند روز گذشته همواره فکر میکردند که کار در سوریه تمام است (دقت کنید، کار در سوریه با کارِ سوریه متفاوت است) و ایران باید کنار کشیده و یا نظارهگر آنچه در منطقه میگذرد باشد یا آنکه واقعیت اشغال دمشق توسط تروریستها را پذیرفته و با آن کنار بیاید. همین موضعگیری شفاف، روشن و دقیق نشان داد که آنهایی که در سطح سیاسی و رسانهای تحلیل میکنند با کسانی که با نگاه راهبردی و ژئوپلتیک دست به تحلیل و ارزیابی میزنند، با هم تفاوت دارند.
🔻من در گزارشی تحلیلی آنچه را که آیتالله خامنهای مورد تاکید قرار دادند، تفسیر و تشریح خواهم کرد و ضرورت دارد همه (به ویژه کسانی که دلشان میسوزد، نگران هستند و دست بر قضا دستی بر آتش و قلم دارند) در تشریح مواضع و رویکرد فرماندهی کل قوا اقدام نمونه و با تشریح و توضیح آنچه که روی داده و آنچه که قرار است روی دهد، هم افکار عمومی را آماده کنند و هم به این مساله بپردازند که ایران نه تنها شکست نخورده، بلکه همانگونه که در تحلیلهای گذشته هم بارها یادآور شدم، باید فرصتسازی کرده و اجازه فرصتسوزی را ندهد. بر همین اساس، باید گفت در سخنان و راهبردهای تعریف شده توسط رهبری، کلان برنامههای ایران برای آینده منطقه هم دیده میشود.
🔻من با برخی از دوستان مطلع که صحبت میکردم، از بیان این سطح از آمادگی و اعتماد به نفس نزد رهبر انقلاب دچار تعجیب و حیرت شده بودند. اما خدا میداند بنده نه تنها تعجب نکردم، بلکه انتظار برخی مواضع صریحتر و محکمتر را در مورد کشورهای همسایه داشتم که ایشان مراعات کرده و در این موارد اظهارنظری نکردند. در هر صورت، تکلیف همه امروز مشخص و روشن است، جنگ در سوریه تازه شروع شده و آنهایی که دنبال گفتوگو و صحبت با تروریستهای چندملیتی هستند باید بدانند که رهبر کشور به صراحت تایید و تاکید کردند که چنین اتفاقی روی نخواهد داد. ایران تجربه گرانسنگ و مهمی در سطح منطقهای برای مدیریت چنین چالشهایی دارد که از آن استفاده خواهد کرد.
🔻اما فارغ از داخل، صحبتها و مواضع رهبر انقلاب برای طرفهایی که در سوریه دست به اشغالگری زده و در امور آن مداخله کردهاند نیز پیامهای روشن و شفافی داشت؛ چه برای ترکیهی اردوغان که تروریستهای چندملیتی ترکتبار را تجهیز و روانه این کشور کرد و چه برای رژیم اشغالگر صهیونیستی که امروز در مناطق جنوبی سوریه دست به اشغالگری زده و چه برای ترورسیتهای امریکایی که در بخشهای شرقی و شمالی سوریه پایگاه نظامی دارند و فکر میکنند برای همیشه میتوانند در این مناطق بمانند؛ موضع محکم و اساسی رهبری نشان داد که ایران برای به چالش کشیدن همه آنها طرح و برنامه دارد و چه بسا که این برنامهها از همین الان هم آغاز شده باشند.
🔻بزرگترین طرفی که بدون شک از موضع صریح وشفاف ایران گرخیده و ترسیده، اردوغان است. او که تا پیش از سخنان رهبر ایران فکر میکرد کار در سوریه تمام است و داشت برای آینده سوریه طرح و برنامه میریخت و از بازسازی آن میگفت، حالا متوجه شده رقیب منطقهایش با این تُرکتازی قرار نیست جا بزند، بلکه فرصتهایی را در این اقدام تروریستها دیده و افقی را ترسیم کرده که به سادگی میتواند آنچه را اردوغان با صدها میلیارد دلار هزینه در طول 14 سال به دست آورد، با کمترین هزینه و در مدتزمان بسیار کمتری بازپس بگیرد. سوریه شاید برای ترکیه به عنوان یک حیات خلوت باشد، اما برای ایران عمق راهبردی به شمار میرود و از همین رو مشخص است که ایران نمیتواند بیخیال تحولات این کشور شود.
✍ کریم جعفری
.
❇️ آخرین مرحله مدارا (۱)
#سید_محمدعماد_اعرابی
«با دشمنان مدارا» عنوان اصلی روزنامه سازندگی در چهارشنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۳ بود که با حروفی درشت در بالای صفحه اول این رسانه وابسته به حزب غربگرای کارگزاران سازندگی نقش بسته بود. آنها با این تیتر به استقبال نحوه ارتباط و مواجهه با اروپا و آمریکا رفته و با شادمانی خاصی نوشته بودند: «مسعود پزشکیان از ابتدای روزی که وارد گود انتخابات ریاستجمهوری شد، روابط با جهان را بر مبنای شعر معروف و مشهور حافظ ایرانیان پایهگذاری کرد: «آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است، با دوستان مروت با دشمنان مدارا» و اکنون ۱۰۰ روز پس از انتخابات نیز تاکید میکند که همچنان بر آن سخن هست و امروز پیشتر از دیروز به اهمیت این سخن رسیده است». «شعرگویی» بهجای «واقعبینی» در تحلیل روابط خارجی، روال مرسوم جریانهای غربگرا در ایران بوده است که البته نمیشود همیشه آن را به حساب «سادهلوحی» گذاشت.
«ابراهیم یزدی» به عنوان وزیر خارجه ایران در بهار 1358 نیز احتمالا همین «شعر» را در دستور کار خود قرار داده بود. او سپتامبر1979(تابستان 1358) در حاشیه اجلاس ششم جنبش عدمتعهدها در هاوانا با رویکرد «مداراگونه» درخواست ملاقات با «صدام حسین» را داد تا راهحلی برای پایان مناقشات مرزی دو کشور پیدا کند. آقای یزدی پیشنهادهایی سخاوتمندانه و فراتر از تصورات مقامات عراقی به آنها داد تا جایی که این امتیازها حتی برایشان غیرمنتظره و ناباورانه بود. «صلاح عمر العلی» نماینده وقت عراق در سازمان ملل در توصیف تعجبش از پیشنهادهای ابراهیم یزدی میگوید: «پیشنهادهایی که به صدام میداد به صورت غیرمعقولی مناسب بود.» در کنار عوامل سیاسی و نظامی دیگر، فروتنی بیش از حد یزدی در مقابل شخصیت سلطهجو و زورگویی مانند صدام، او را در تصمیمش برای حمله به ایران مصممتر کرد. صدام پیشنهادهای دستودلبازانه وزیر خارجه وقت ایران را بهحساب ضعف و ناتوانی ایران گذاشت و بلافاصله پس از جلسه، «صلاح عمرالعلی» را با خود به حیاط محل اقامتشان برد و به او گفت: «الان فرصتی تاریخی [برای حمله به ایران] در اختیار داریم؛ خودت را به عنوان نماینده عراق در سازمان ملل آماده کن! من میخواهم بروم و به آنها ضربهای بزنم که همه کره زمین صدایش را بشنوند.» آن روز هم «با دشمنان مدارا» جواب نداد و ایران هزینه سنگینی پرداخت کرد تا دیکتاتور عراق را از تصمیم احمقانهاش پشیمان کند.
«محمد خاتمی» هم همین «شعر» را سرلوحه کارش قرار داده بود و وقتی روی کار آمد از «گفتوگوی تمدنها» حرف میزد؛ البته آن زمان تقریبا واضح به نظر میرسید که منظور دولت غربگرای وقت ایران، بیشتر گفتوگوی با آمریکا است. آنها به آرزویشان رسیدند و توانستند به بهانه حادثه ۱۱ سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان؛ با دولت آمریکا گفتوگو و همکاری کنند. همکاری آنها با طرف آمریکایی فراتر از حد انتظار دیپلماتهای آمریکایی بود تا جایی که «رایان کراکر» (مسئول وقت پرونده افغانستان در وزارت خارجه آمریکا) از اینکه دید دیپلمات ارشد ایرانی نسخه اصلی آرایش دقیق نیروهای مسلح در افغانستان را برای تسهیل حمله آمریکا، سخاوتمندانه به او هدیه داد؛ حیرت کرد! کمتر از پنج ماه بعد اما «جورج بوش» رئیسجمهور وقت آمریکا در گزارش سالیانه خود به کنگره، ایران را در کنار عراق (صدام) و کره شمالی به عنوان «محور شرارت» نام برد و به حمله نظامی تهدید کرد.
همان زمان بود که با شروع پرونده هستهای ایران نیز اتفاق مشابهی افتاد. دولت غربگرای اصلاحات یک بار دیگر سیاست خارجیاش را براساس شعر «با دشمنان مدارا» تنظیم و هدف از آغاز مذاکرات هستهای را «تعامل با جهان با درایت و حوصله و با اولویت رفع اتهامات و دفع خطر» عنوان کرد. ناگفته پیدا بود منظور آنها از جهان، ۳ کشور اروپایی به همراه آمریکا است. «حسن روحانی» هدایت مذاکرات را برعهده گرفت و میگفت: «ما با سعه صدر تعلیق را بپذیریم تا پرونده ما در آژانس بسته شود، گرچه اینکار دو سال هم بهطول بینجامد، در عوض برای همیشه راحت میشویم.» اما پس از دو سال مدارا و تعلیق داوطلبانه کلیه فعالیتهای هستهای ایران از ۱۳۸۲ تا ۱۳۸۴؛ محمد خاتمی و حسن روحانی در حالی پرونده هستهای ایران را به دولت بعد تحویل دادند که شورای حکامِ آژانس ۶ قطعنامه علیه ایران صادر کرده و پرونده ایران را به شورای امنیت سازمان ملل متحد فرستاده بود تا زمینه تحریمهای بینالمللی علیه ایران فراهم شود.
ادامه دارد
.
❇️ آخرین مرحله مدارا (۲)
حسن روحانی خودش درباره نتیجه مدارای آنروزها نوشت: «متأسفانه، در مقابل اگر نگوییم هیچ، ایران مابهازای بسیار اندکی دریافت کرد و بارها اقدامات اعتمادساز خود را افزایش داد و تنها در عوض آن، با قولهای انجام نشده و درخواستهای بیشتر روبهرو شد.» «با دشمنان مدارا» آن زمان هم جواب نداد و دولتی که با شعار «گفتوگوی تمدنها» آغاز به کار کرده بود با «تهدید ایران به حمله نظامی از طرف آمریکا» و «قطعنامههای ضدایرانی آژانس به پیشنهاد اروپا» کارش را به اتمام رساند.
کمتر از ۱۰ سال بعد وقتی حسن روحانی در انتخابات ۱۳۹۲ به پیروزی رسید دوباره سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران را بر اساس شعر «با دشمنان مدارا» پایهریزی کرد. روحانی از «تعامل با دنیا» سخن گفت و البته باز هم مشخص بود دنیای کوچک او تنها شامل آمریکا و ۳ کشور اروپایی میشود. روند «مدارا» در ۸ سال دولت حسن روحانی اینطور گذشت: دو سال مذاکره برای حصول توافق، سپس سه سال مذاکره برای اجرای توافق و سه سال پایانی نیز صرف مذاکره برای احیای توافق شد. در همان ۸ سال مذاکره، شهید سلیمانی فرمانده اسطورهای سپاه قدس توسط آمریکا ترور شد، شهید فخریزاده دانشمند برجسته علوم دفاعی و هستهای توسط اسرائیل به شهادت رسید و تأسیسات هستهای ایران بارها هدف حمله یا خرابکاری قرار گرفت. ۸ سال مدارا و مذاکره با دشمن نتوانست عملا هیچ تحریمی را لغو کند آن هم در حالی که ایران بخش قابل توجهی از صنعت هستهای خود را متوقف و حتی قسمتی از آن را تخریب کرده بود. نامه «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه وقت ایران به «فدریکا موگرینی»، نماینده اتحادیه اروپا مورخ ۱۲ شهریور ۱۳۹۵ (2 ستامبر 2016) گویای همین وضعیت است. آن طور که آقای ظریف در نامه خود نوشته است آمریکا و متحدان اروپاییاش علاوهبر نقض عهد و عدم «تعلیق» تحریمهای متعهد شده در برجام به اعمال تحریمهای جدیدی روی آوردند که حتی پیش از برجام نیز سابقه نداشت! حسن روحانی اما هر قدر که با آمریکا و ۳ کشور اروپایی مدارا میکرد و دهان به خنده میگشود در برابر منتقدان دلسوز ایرانیاش ابرو گره میکرد و ناسزا میگفت تا نشان دهد علاوهبر
«با دشمنان مدارا»؛ «با دوستان عداوت» را هم در سرلوحه کار خود دارد.
مدارا با دشمن در همین چند ماه ابتدای دولت چهاردهم نتایج عبرتآموزی داشته است. پس از ترور شهید «اسماعیل هنیه» که برای شرکت در مراسم تحلیف رئیسجمهور ایران به تهران آمده بود؛ دولت دلخوش به وعده اروپا و آمریکا، با دشمن مدارا کرد و پاسخ به این جنایت را به تعویق انداخت اما نتیجه چیزی جز ترور دبیرکل حزبالله لبنان شهید «سید حسن نصرالله» نبود. آقای پزشکیان خودش اولین عبرت را از این واقعه گرفت و یک روز پس از شهادت سید مقاومت، گفت: «ادعاهای سران آمریکا و کشورهای اروپایی که در ازای عدم پاسخ ایران به ترور شهید هنیه وعده آتشبس میدادند، تماما دروغ بود و فرصت دادن به چنین جنایتکارانی صرفا آنها را در ارتکاب به جنایات بیشتر جریتر خواهد کرد.» اما ظاهرا حلقه اطرافیان رئیسجمهور باعث ایجاد خطای محاسباتی دیگری در ایشان شد. دولت خُلف وعده اروپا و آمریکا را دید اما باز هم به دنبال وعده آنها و مذاکره با آنها دوید. این بار نتیجه اعمال تحریمهای جدید از جمله تحریم شرکت کشتیرانی جمهوری اسلامی و هواپیمایی ایرانایر از سوی اروپا و قطعنامه ضدایرانی آژانس به پیشنهاد سه کشور اروپایی بود. مدتی بعد معاون راهبردی رئیسجمهور طی یادداشتی برای نشریه آمریکایی فارنافرز به دولت آمریکا پیشنهاد مذاکرات هستهای و فراهستهای داد اما کمتر از ۲۴ ساعت بعد وزارت خزانهداری آمریکا تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کرد.
مدارا با دشمن این بار هم مثل تجربیات تاریخی دهههای گذشته چیزی جز خسارات برای ایران به ارمغان نخواهد آورد. جریان غربگرا در پس این شعر و شعارها، مؤلفههای داخلی قدرت را تضعیف میکند و گام به گام مسیر پیشروی دشمن را هموار میسازد. این روزها اخبار سوریه در صدر اخبار منطقه و حتی جهان قرار دارد؛ چهبسا آنجا نیز طی ماههای گذشته کسانی نسخه غربگرایان را تجویز کرده باشند؛ «با دشمنان مدارا» در سوریه تا مرحله آخر اجرا شد و به سقوط ۱۱ روزه دمشق رسید.