🟡 در رسانهها هیچگاه از زنان نخبهای که محجبه هستند، به شما چیزی نمیگویند!
🟢 تصاویر تعدادی از زنان محجبه ایرانی که موفقیتهای علمی کسب کرده اند
💢 لایحهی دوفوریتی و مشکوک دولت برای خلع سلاح ایران/ فشار حداکثری از درون، سه روز پیش از یادداشت ترامپ
🔹دولت پزشکیان در تاریخ ۱۵ بهمن ماه لایحهای دو فوریتی به مجلس ارائه کرده است تا به کنوانسیون محدودیت یا ممنوعیت کاربرد برخی سلاحهای متعارف بپیوندد.
🔹شهرام دبیری معاون پارلمانی پزشکیان هدف از پیوستن به این کنوانسیون را موضوعاتی کلیشهای و بیثمر چون ترویج اقدامات بشردوستانه ایران، گسترش پایبندی به آن و تحرکبخشی به دیپلماسی دفاعی ایران بیان میکند.
🔹این در حالیست که به موجب این کنوانسیون پهپادهای انتحاری نظیر شاهد۱۳۶ که در ردیف «سلاحهای خودمختار» دستهبندی میشوند، باید محدود بشوند و این کنوانسیون تاکنون چندین نشست با موضوع این نوع سلاحها برگزار کرده است.
🔹به نظر میرسد مسئله، گرفتن توان پهپادی جمهوری اسلامی است. در صفحه ۵ گزارش این کنوانسیون در نوامبر ۲۰۲۴ نیز اسرائیل گزارش کرده ایران صدها موشک بالستیک، پهپاد و موشک کروز به سمت آن شلیک کرده است.
🔹حال سوال اینجاست آیا میان یادداشت ریاستجمهوری ترامپ که بر مقابله با «سلاحهای متعارف» ایران تصریح میکند، با لایحه الحاق ایران به این کنوانسیون ارتباطی وجود دارد؟
🔹نکته جالبتر آن که دولت پزشکیان این لایحه را سه روز پیش از امضای یادداشت فشار حداکثری به ایران توسط ترامپ تقدیم مجلس کرده است؛ یعنی عدهای در داخل پیش از ترامپ قصد داشته و دارند ایران را خلع سلاح کنند.
🔹در همین باره روز گذشته کوچکزاده نماینده مجلس اعتراض میکند که به علت دو فوریتی بودن این طرح، نمایندگان حتی فرصت مطالعه آن را نیز ندارند.
🔹درست زمانی که رژیم صهیونیستی تمرکزش را بر روی ایران گذاشته و ترامپ تهدید به حمله نظامی میکند و باکو و استانبول شاخ و شانه میکشند، دولتیها به جای پرداختن به مسائل معیشتی مردم، در یک خیانت آشکار لایحه محدودیت سیستم دفاعی ایران را آن هم به صورت دو فوریت به مجلس میدهند.
8.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛑قابل توجه اونایی که فک میکنن حق با پزشکیانه
و قانون حجاب نباید ابلاغ بشه
رهبری از قبل تکلیف پزشکیان، قالیباف و امثال ایشون رو در رابطه با ابلاغ قانون حجاب مشخص کرده
پس شک تو ابلاغ این قانون جایی نداره
آقای قالیباف قانون حجاب را سریعا و بدون معطلی ابلاغ کنید
تمام
@tanzsiasat
تحلیل حقوقی و استراتژیک لایحه الحاق ایران به کنوانسیون CCW
مقدمه
بر اساس تحلیلهای حقوقی و مستندات بینالمللی منتشر شده، لایحه الحاق ایران به کنوانسیون «سلاحهای متعارف خاص» (CCW) در چارچوب لایحه دو فوریتی، علاوه بر نقض اصول دفاع ملی، پیامی مبهم و نشاندهنده اظهار ضعف از سوی نظام سیاسی کشور است. این اقدام، در پی روندهایی مشابه پروژههای خلع سلاح به سبک لیبی و همراه با پیامهای فشاردهنده از سوی مقامات خارجی مانند نامههای ارسالی رئیسجمهور سابق آمریکا، به گونهای عمل میکند که دشمنان منطقهای را به اقدام و حتی به استفاده از ابزارهای نظامی تشویق میکند.
۱. تحلیل حقوقی لایحه الحاق به کنوانسیون CCW
کنوانسیون CCW بهعنوان چارچوبی بینالمللی جهت تنظیم کاربرد برخی تسلیحات متعارف، هرچند بهطور مستقیم فناوریهای نوین مانند پهپادهای خودمختار (مانند شاهد ۱۳۶) را در بندهای خود هدف قرار نمیدهد، اما در جلسات و مذاکرات آن، موضوع تسلیحات خودمختار به عنوان یکی از مباحث مهم مطرح شده است. در این میان، لایحه الحاق ایران با ذکر بندهایی مانند بندهای ۳ و ۷، محدودیتهای قانونی را برای استفاده از فناوریهای پیشرفته نظامی تعیین میکند. از منظر حقوق بینالملل، چنین اظهار ضعفی مبنای پذیرش محدودیتها بدون ارائه تضمینهای دفاعی کافی را فراهم آورده و میتواند زمینه سوءتفاهمهای بینالمللی و اعمال فشارهای اقتصادی و نظامی بیشتر علیه کشور را فراهم کند.
۲. پیامهای فشاردهنده و امضای نامههای خارجی
در سخنان و نامههای ارسالی مقامات خارجی، به ویژه در مباحث مطرح شده توسط رئیسجمهور سابق آمریکا، تاکید بر عدم پذیرش ایران از دستیابی به فناوریهای نوین نظامی و هستهای به وضوح ابراز شده است. این پیامها با بیانی صریح مبنی بر «عدم اجازه داشتن برای کسب تسلیحات نوین» همراه بوده و به عنوان ابزاری برای مشروعیتبخشی به اعمال فشارهای بینالمللی، از جمله تحریمهای اقتصادی و حتی تهدیدهای نظامی، به کار گرفته شدهاند.
۳. اظهارات مستند مقامات اسرائیلی
در بستر تحولات منطقهای، مقامات ارشد اسرائیلی به صورت مستند اظهار داشتهاند:
> "ایران باید از توسعه و بهرهبرداری از هرگونه فناوری پیشرفته نظامی صرف نظر کند؛ در غیر این صورت، ما مجبور خواهیم شد با تمامی ابزارهای موجود اقدام کنیم."
این اظهارات، که با مستندات دقیق همراه هستند، نشاندهنده نگرانی عمیق اسرائیل از تهدیدات ناشی از توان نظامی ایران است. از منظر حقوق بینالملل و امنیت منطقهای، این بیانیهها به وضوح بیان میکنند که هرگونه اظهار ضعف و پذیرش محدودیتهای قانونی بدون تضمینهای دفاعی، دشمن را به جرات و اقدام نظامی تشویق میکند.
نتیجهگیری
ترکیب این سه محور – پروژههای خلع سلاح به سبک لیبی، پیامهای فشاردهنده خارجی و اظهارات مستند مقامات اسرائیلی – به وضوح نشان میدهد که لایحه الحاق ایران به کنوانسیون CCW، به جای تقویت امنیت ملی، نقطه ضعفی در برابر تهدیدات خارجی ایجاد میکند. این اظهار ضعف، به دشمنان استراتژیک کشور مجوز میدهد تا از آن به عنوان مبنایی برای اعمال فشارهای بیشتر، تحریمهای شدیدتر و حتی اقدامات نظامی بهره ببرند.
🖋 حجتالاسلام مجتهدزاده (شیخ قمی)
علی هاشم: ایرانی ها موافق تصاعد نبرد در لبنان بودند اما سید حسن مخالف بود شهید حاج عبدالقادر (ابراهیم عقیل) نیز عقیده داشته که این شیوه جنگیدن خطر دارد و یا باید کلا نبرد را کنار گذاشت و یا وارد جنگ همه جانبه شویم.
حقیقت این است که ما بعد از شهادت سیدحسن نصرالله با مجموعهای از گزارههای ناصادق مواجه شدیم. مشخصاً یکی از مهمترینها این بود که برای مثال عدم واکنش ایران عامل شهادت سیدحسن بود این در حالی است که اساسا سوال این است که اجرای وعده صادق ۲ در آن زمان آیا با کیفیت انجام شده ممکن بود؟ و اگر عملیاتی مانند وعده صادق ۱ اجرا میشد چه ثمراتی برای ما داشت؟ چه، پس از وعده صادق ۲ شاهد سنگین ترین بمباران بیروت و شهادت هاشم صفی الدین به عنوان دبیر کل حزبالله بودیم نه فقط ایشان که اسرائیل با تصور و علم حضور سردار قاآنی، آن حجم بمب را بر سر محل ریخت. تصوری که درست نبود. اما باید یکسری مسئله را در خود حزبالله جستجو کرد. شاید برخی نقطه شروع فروپاشی بازدارندگی حزبالله را پاسخ به ترور شهید صالح العاروری بدانند اما در واقع شروع دومینو، پاسخ ضعیف حزبالله به شهادت حاج ابوطالب و حاج ابونعمه بود. حزبالله در جنوب دو لشکر نصر و عزیز را به عنوان نوک پیکان داشت. وقتی فرمانده لشکر نصر(قطاع شرق) ترور شد، پاسخ حزبالله شلیک ۱۱۲ راکت به اراضی اشغالی و جولان در جبهه شرقی بود. یک هفته بعد، فرمانده جناح غربی حزبالله یعنی حاج ابونعمه نیز ترور شد و پاسخ حزبالله واو به واو شلیک ۱۰۰ راکت به قطاع شرقی بود! این دو، فرماندههای آینده حزبالله بودند. وقتی دو فرمانده لشکر رزمی شما که بار حملات ۸ ماه گذشته بر دوش آنها بوده را میگیرند طبیعی است که هدف بعدی مشخص باشد. فرماندهی حزبالله اما به تشدید مرحلهای در زمان و مکان دلخواه خود علاقه داشت. البته در همان زمان نیز کمابیش این استراتژی، عقلانی به نظر میرسید زیرا هدف حزب، حفاظت از لبنان بود. پس از عملیات اربعین نیز دیدیم که سید شهید ما فرمودند اکنون کشور میتواند نفس بکشد. این نشان میدهد که برای شخص سید هیچ چیز مهم تر از عدم ورود لبنان و منطقه به جنگی جدید نبود. سوال این است، تهران چه میکرد؟ حقایقی وجود دارد که ما میتوانیم در دوره فعلی به آن بپردازیم. مهمترین نکته این است که آیا حزبالله یا هر نیروی مقاومت، غلام حلقه به گوش ماست؟ پاسخ، منفی است. نقش مشورتی ما همیشه بوده و هست. سرلشکر شهید محمدرضا زاهدی مخالف خرید پیجرها بودند. سردار شهید عباس نیلفروشان در کنار یکی از دستگاههای ما از تاکیدکنندگان بر تشدید تنش از جبهه لبنان بودند(اشاره به فیلم بالا) البته من منکر این نیستم که برخی در کشور ما نیز مخالف تشدید بودند. غلطترین کار البته این است که در یک وضعیت پسینی به مثابه علامههای دهر بنشینیم و بگوییم چرا قبلا اینگونه شد یا نشد. اگر در شرایط قرار میگرفتیم شاید تصمیمات کلی حزبالله نیز منطقی بود اما همان زمان نیز مشخص بود که حزبالله دارد بر اساس یک محاسبه غلط جلو میرود و آن این است که تصور میکند که اسرائیل جنگ گسترده نمیخواهد. من شاهد بودم که چگونه پس از آن ۲۴ ساعت تلخ شهادت همزمان شهید حاج فواد شکر و دکتر هنیه، تحلیلگران نزدیک به حزبالله میگفتند که ما باید وارد جنگی شویم تا از جنگ بزرگتر جلوگیری کنیم اما سه روز قبل از عملیات اربعین همان عزیزان میگفتند ما نباید بهانه تشدید به دشمن دهیم! درس گرفتن از اشتباهات، کلید هر پیروزی است. ایستادن در یک گوشه خارج از گود و گفتن لنگش کن هم دردی را دوا نمیکند. حال میگویند بر فرض که اینگونه شد، چرا ایران اقدامی نکرد و به آنها کمکی نکرد؟ باز هم مشخص است. سیدحسن تاکید داشت که اگر ما در خطر موجودیتی هم قرار گرفتیم ایران نباید وارد درگیری مستقیم شود. دلایل ایشان مشخص و منطقی بود و هست. بعد از شهادت ایشان چه؟ پاسخ روشنتر است. ما بهترین فرماندهان خود را در دل خطر راهی بیروت کردیم زمانی که دشمن غدار مختصات هر نیرو یا فرمانده مقاومت را مییافت بیدرنگ ضربه میزد(سطح هم برای آنها مهم نبود و همانطور که گفته شد رسما برای ترور فرماندهی نیروی قدس اقدام کردند) جمعی از خبرهترین فرماندهان ما در حال هدایت جنگ بودند؛ اپراتورهای سامانههای موشکی، پهپادی و ... حزب عملا از چرخه خارج بودند یا به دلیل عملیات پیجری، یا بمباران محل و شهادت. افرادی هم که بودند روحیهشان در پایینترین حد بود حال چه کسانی با چه سلاحهایی و زیر نظر چه افرادی روزانه عمق اراضی اشغالی را هدف قرار میدادند؟ باید عادلانه، با چشم باز و در نظر گرفتن همه رخدادها مسائل را بررسی کنیم و درس بگیریم. هدف مبرا ساختن خودمان از خطا و انداختن تقصیرات بر گردن حزبالله است؟ ابداً زیرا چنین گزارهای منطقی نیست اما باید با چشم باز دید.