eitaa logo
تلنگر بیداری دانشگاهیان بیدار
587 دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
5.2هزار ویدیو
521 فایل
جبهه اتحاد دانشگاهیان بصیر ایران
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبه‌ات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...» 🔸 مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید «غلامعلی پیچک» آمد. دستی به شانه‌ام زد و گفت: «حاج علی، مکه می‌روی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟» خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمی‌توانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم می‌خواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...» ✍ به روایت خود شهید 🔹سهمیه مکه برای شهید پیچک بود که آن را به علی (شهید موحد دانش) داد. ایشان وقتی می‌خواست عازم حج شود، همچنان از کار تبلیغات و کار برای اسلام غافل نبود. لذا با توجه به مصنوعی بودن دستش از این موضوع حداکثر استفاده را کرد و مقدار زیادی عکس و پوستر انقلابی را داخل آن جاسازی کرد، طوری که تا خود عربستان هیچکس متوجه این قضیه نشده بود. 🔸 آن جا که می‌رسند، در یکی از به اصطلاح کمپ‌ها که وارد می‌شود می‌بیند عکس «فهد» نصب شده است. با زیرکی آن عکس را می‌کند و عکسی را که همراه خود برده بود به جای آن نصب می‌کند. 🔹مأمورین سعودی که این قضیه را می‌بینند علیرضا را برای بازجویی می‌برند اما چیزی از وی نمی‌توانند پیدا کنند. عکس فهد را دوباره روی دیوار می‌زنند و می‌روند. بر می‌گردند و می‌بینند عکس فهد باز پایین آورده شده پوستر دیگری به جای آن نصب شده است. عصبانی می‌شوند که علیرضا این پوسترها را از کجا می‌آورد، باز هم متوجه دست مصنوعی علیرضا نمی‌شوند تا اینکه بالاخره رهایش می‌کنند. همین کار را مکرر ادامه می‌دهد. 🔸به دوستانش گفته بود: «این دست مصنوعی ما بیشتر از دست واقعی درخدمت اسلام قرار گرفته است.» 🌷 http://eitaa.com/joinchat/2590638082Cd5b472439f