جیم
🔹 پدر کودک، یوسف عزیز، در نوار غزه، در حال وداع با کودک مظلوم و شهیدش. 🔰 اخبار لحظهای از عملیات #ط
غزه خون بپاست
غزه پیش از این گفتهام :
غزه کربلاست
اینکه جسم او
بر زمین مانده است
چند ماهه است؟
خون او
پاشیده در هواست
خون من
مانده است
بنگی است
راکد است
خون من تیره است گندیده است
مثل چشمان من
ای پدر
خوش بحال چشمهای تو
خوش بحال هوی هوی و های تو
سر بلند کن قدم بزن
نفس بکش در هوای دود
پربکش پرنده باش
چون امام خویش تشنه باش
به آسمان برو
به آسمان بگو
غزه کربلاست
مهر مادری
همچنان بپاست
ما دیدهایم
پاییدهایم
پرستیدهایم
آفتاب را
هر سحر
که فاطمه بر آسمان طلوع میکند
ناممان امید
شعارمان استقامت است
تصاویر دردناک از بمباران بیمارستانی در مرکز غزه
🔹وزارت بهداشت غزه: صدها نفر همچنان زیر آوار بیمارستان المعمدانی در مرکز غزه گرفتارند.
@TasnimNews
جیم
تصاویر دردناک از بمباران بیمارستانی در مرکز غزه 🔹وزارت بهداشت غزه: صدها نفر همچنان زیر آوار بیمارست
بعد ازین وادی استغنا بود
نه درو دعوی و نه معنی بود
میجهد از بینیازی صرصری
میزند بر هم به یک دم کشوری
هفت دریا یک شمر اینجا بود
هفت اخگر یک شرر اینجا بود
هشت جنت نیز اینجا مردهایست
هفت دوزخ همچو یخ افسرده ایست
هست موری را هم اینجا ای عجب
هر نفس صد پیل اجری بی سبب
تا کلاغی را شود پر، حوصله
کس نماند زنده در صد قافله
صد هزاران سبز پوش از غم بسوخت
تا که آدم را چراغی برفروخت
صد هزاران جسم خالی شد ز روح
تا درین حضرت دروگر گشت نوح
صد هزاران پشه در لشگر فتاد
تا براهیم از میان با سرفتاد
صد هزاران طفل سر ببریده گشت
تا کلیم الله صاحب دیده گشت
صد هزاران خلق در زنار شد
تا که عیسی محرم اسرار شد
صد هزاران جان و دل تاراج یافت
تا محمد یک شبی معراج یافت
قدر نه نو دارد اینجا نه کهن
خواه اینجا هیچ کن خواهی مکن
گر جهانی دل کبابی دیدهای
همچنان دانم که خوابی دیدهای
گر درین دریا هزاران جان فتاد
شبنمی در بحر بیپایان فتاد
گر فرو شد صد هزاران سر بخواب
ذرهای با سایهای شد ز آفتاب
گر بریخت افلاک و انجم لخت لخت
در جهان کم گیر برگی از درخت
گر ز ماهی در عدم شد تا به ماه
پای مور لنگ شد در قعر چاه
گر دو عالم شد همه یک بارنیست
در زمین ریگی همان انگار نیست
گر نماند از دیو وز مردم اثر
از سر یک قطره باران در گذر
گر بریخت این جملهٔ تنها به خاک
موی حیوانی اگر نبود چه باک
گر شد اینجا جزو و کل کلی تباه
کم شد از روی زمین یک برگ کاه
گر به یک ره گشت این نه طشت گم
قطرهای در هشت دریا گشت گم
عروسک،بیبی، هانی اینها نیستند
ماشین و گوشی و پنت هاوس لوکس هستند که به محض تماشایشان
خون در روانمان میدود
چشمانمان میدرخشد
و تحریک میشویم تا لختشان را
در آغوش بکشیم
و خدا نکند که مجروح شوند
و خشِ موشکهای مقاومت
بر آنها بیافتد
که خابمان پریشان
چشمانمان گریان
دلمان کباب
و زندگی تیره و تار میشود
ما خادمان حرم امن تکنولوژی هستیم
و داغدار و سیاهپوشِ
خدایی نکرده حِرمانش
بندگان خوب بهشتِ عطا و لقایش
اینها هم که میبینید
چیزی نیستند
غممان نباشد و خدایی نکرده دلمان
برایشان نسوزد
که آنچه هستیم را بر خود نپوشانیم
2.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹دوباره حرمله ها، حنجره ها را نشان گرفته اند ...
🔰 اخبار لحظهای از عملیات طوفان الاقصی در کانال #اخبار_سرزمین 👇👇
🔸 @AkhbareSarzamin
جیم
🔹دوباره حرمله ها، حنجره ها را نشان گرفته اند ... 🔰 اخبار لحظهای از عملیات طوفان الاقصی در کانال #
غزه!
ماه شام تار من!
ماهتاب من!
غزه!
دختر غیور!
گیسویت چقدر خاکی است؟
صورتت چرا کبود؟
چادرت کجاست؟
غزه!
دختر جوان!
سرو من!
استوار من!
ساکتی چرا؟
بایست!
ناز کن! بخند!
اولین و آخرین خبر
کآید از هر دری درون تویی
بازهم
شهر را بهم بریز
غزه!
باز هم بایست
ماه شب های تارم
عزیزم
تصدقت شوم
جان تازه
امیدم
نازنین
بالاخره
شاید
آمدی
جانم
قربانت
من به فدایت
کجا بودی
دیر آمدی
نه
ولی زود هم نبود
نه دیر بود و نه زود
ای عجب
ولی
در حال آمدنی
آه
که چقدر در این شب ها کودکان و فرزندان بسیاری از مادرانشان دور افتادند
شاید داستان تکراری باشد
اما انگار دوباره دارد وقتش می شود
کودکان بسیاری از مادرانشان جدا میشوند
البته این بار با مادرانشان افتاده اند
داغ زیاد است
بگذریم
دلمنمی آید این لحظه را با داغ طی کنم
خاطرِ دلنشین حضورت
ماه شبهای تارم
عزیزترین
بابی انت و امی
به جان افتاده
شب که امید ندارد
آرزو ندارد
من مهیای هیچ چیز نیستم
بگذریم
رها کنیم این همه زیر و بم سخن های این چنینی و آن چنانی را
خبری است
ماه شب های تارم
خوش آمدی
جان دل
ای که به قربانت زمین و زمان
شب ها سرد هستند
ساکت اند
البته جان دلم
هیاهو زیاد است و بود
شایدم نبود
نمی دانم
نمی دانم
نمی دانم
سرد است عزیز دل
می دانی
سرد
اصلا بیا یک بار دیگر دوباره از اول شروع کنیم
ماه شب های تارم
خوش آمدی
و خوش آمد از آمدنت
چشم که می چرانم
می فهمم
نمی بینم
اما میفهمم
آمده ای...
آمده ای؟
آری
آمده ای
خون خواهی مبارک
مجتبی انصاری