محمود کریمیfana-f-llah-shod-ghaseme-soleyamni.mp3
زمان:
حجم:
4.2M
عراق و شام از او ایمن
نشد تسلیم اهریمن
پیام نور بر اهل وفا دارد سلیمانی
برادر برادر برادر استقامت شیوهی مردان حق باشد
که ثابت کرد شور کربلا دارد سلیمانی
33.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
◾️حالا قلم به واژهی مادر کشیدهای
◾️تقدیم به همهی شهدای مقاومت
12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹کودکان غزه اکنون نامشان را روی بدن خود مینویسند تا در صورت کشتهشدن توسط نامشان شناخته شوند.
جیم
🔹کودکان غزه اکنون نامشان را روی بدن خود مینویسند تا در صورت کشتهشدن توسط نامشان شناخته شوند.
این خبری است که از اتفاق خواندمش.
کودکان غزه برای شناخته شدن نام خود را روی بدن ...
چیزی که توجه مرا جلب کرد آنچه که ما مظلومیت این بچهها مینامیمش نبود.
یاد دست حاج قاسم افتادم.
چرا این بچهها فکر میکنند تنها عضوی که از آنها میماند دست آنهاست؟
دست چرا میماند؟ و نشان شناختن آدمها میشود؟ و مثل اثر انگشت منحصر بفرد میشود ؟
دست آدمهای امروز از کار افتاده است.
دست، پرندهی فکر ما یا بقول شاعران مرغ دل است که ناگاه بسوی کسی پر میکشد و خبر از درونمان میدهد.
این بچهها (وقتی که بچههای ما خیره به صفحههای بازیاند) در انس با مرگ و یا باصطلاح جانبازی دست دراز کردهاند بسوی مرگ و دست خود را که منحصر به آنهاست جا میگذارند.
اینها دست دارند و ما بیدستیم.
ماها دست نداریم و هر چه در چنته ماست میدانیم که از خالی بودن دستمان است که سفت چسبیدهایم.
و اینکه عاجزیم از (دست دادن) به کسی و یا از (از دست دادن) کسی این است که دست نداریم.
ما اهل بازی نیستیم و فوتبال هم که بازی میکنیم از بس که میترسیم هیچگاه خوب بازی نمیکنیم.
وقتی بچههایمان باشوق دست در خاک میکنند تا کاردستی بسازند نگرانیم که به باکتری و یا ویروس مبتلا شوند و مانعشان میشویم و اینگونه بدون اینکه شوق و شوری برایشان بماند بدحالتر و دردناکتر از همه مبتلایان به بیماریها عمر را تمام میکنند.
و مگر مبتلایان امروز فرزندان ما نیستند که نوبت های جدید را به چند ماه عقب انداختهاند؟
آدمی با دست داشتن است که امانت را میگیرد و آنرا حفظ میکند و بهنشان از آن بروی پاها میایستد و با دست کار میکند.
و آنها که بر روی زمین دراز افتادهاند مردهاند و دست ندارند.
دختر فکر بکر من، غنچه لب چو وا کند
از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من گر که شکر شکن شود
کام زمانه را پر از شکر جانفزا کند
بلبل نطق من ز یک نغمه عاشقانه ای
گلشن دهر را پر از زمزمه و نوا کند
خامه مشکسای من گر بنگارد این رقم
صفحه روزگار را مملکت ختا کند
مطرب اگر بدین نمط ساز طرب کند گهی
دائره وجود را جنّت دلگشا کند
شمع فلک بسوزد از آتش غیرت و حسد
شاهد معنی من ار جلوه دلربا کند
وهم به اوجِ قدسِ ناموس اله کی رسد؟
فهمِ که نعتِ بانوی خلوت کبریا کند؟
ناطقه مرا مگر روح قدس کند مدد
تا که ثنای حضرت سیده نسا کند
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه
چشم دل از نظاره در مبدأ و منتهی کند
صورت شاهد ازل معنی حسن لم یزل
وهم چگونه وصف آیینه حق نما کند
مطلع نور ایزدی مبدأ فیض سرمدی
جلوه او حکایت از خاتم انبیا کند
بسمله صحیفه فضل و کمال معرفت
بلکه گهی تجلّی از نقطه تحت «با» کند
دائره شهود را نقطه مُلتَقی بود
بلکه سزد که دعوی لو کشِفَ الغطا کند
حامل سرّ مستمر حافظ غیب مستتر
دانش او احاطه بر دانش ماسوی کند
عین معارف و حکم بحر مکارم و کرم
گاه سخا محیط را قطره بی بها کند
لیله قدر اولیا، نور نهار اصفیا
صبح جمال او طلوع از افق عُلا کند
بَضعه سید بشر امّ ائمه غُرَر
کیست جز او که همسری با شه لافتی کند؟
وحی نبوّتش نسب، جود و فتوّتش حسب
قصّه ای از مروّتش سوره «هل اتی» کند
دامن کبریای او دسترس خیال نی
پایه قدر او بسی پایه به زیر پا کند
لوح قدر به دست او کلک قضا به شست او
تا که مشیت الهیه چه اقتضا کند
در جبروت، حکمران، در ملکوت، قهرمان
در نشئات کن فکان حکم به ما تشا کند
عصمت او حجاب او عفت او نقاب او،
سرّ قدم حدیث از آن ستر و از آن حیا کند
نفخه قدس بوی او جذبه انس خوی او
منطق او خبر ز «لا ینطق عن هوی» کند
قبله خلق، روی او، کعبه عشق کوی او
چشم امید سوی او تا به که اعتنا کند
بهر کنیزیش بود زهره کمینه مشتری
چشمه خور شود اگر چشم سوی سُها کند
مفتقرا متاب رو از در او بهیچ سو
زانکه مس وجود را فضّه او طلا کند
شاعر: آیتالله غروی اصفهانی
3.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید بازی کودکان فلسطینی!
🔹سوال خبرنگار فلسطینی از کودکان غزه: چه بازی دارین انجام میدین؟
🔹کودکان: شهید بازی!
@TasnimNews
چهرهات چقدر
پخته است
زیر آفتابِ بیدریغ
چشمهای تو
خیره بر کدام منظره
اینچنین مانده منتظر ؟
اویس من!
نشسته بر کدام قرن
فکرتِ نگاه تو؟ چنین عمیق
تیز تر ز خنجری که بر میانه بستهای
خوشا بحال شانهای
که روی آن نشستهای!
به دست خود گرفتهای چه رایتی!
طلوع کردهای و روز را بشارتی!
قیام را نشانهای!
تو ایستادهای و میروی
که روی شانهی مقاومت نشستهای ...
طلوع کردهای و روی شانهی پیمبری نشستهای
هنوز مشت را گره نکرده
شیعهی علی!
زدی و نیش مار شوم و نحس را شکستهای
مسافر کدام لحظهای؟
چقدر ساکتی!
کجا رسیدهای؟
خوشا مناظری که دیدهای!
خوشا زیارتی که رفتهای!
راستی نگفتیام چه دیدهای؟
اویس من!
رسول را ؟ که اینچنین
سوار بر قطار لحظههای ناب گشتهای!
جهان مباد دشمنت که ذوالفقار گشتهای
7.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابِرین .....
و شمارا میآزماییم با چیزی از ترس و گرسنگی و یا نقصی از مال و جان و ثمرات و تو صابرین را بشارت ده
جیم
ولنبلونکم بشیء من الخوف والجوع ونقص من الاموال والانفس والثمرات وبشر الصابِرین ..... و شمارا میآزم
لایسمعون فیها لغوا و لا تاثیما الا قیلا سلاما سلاما
آیات، بشارت او را دادهاند.
او دارد قصهی خودش را از زبان قرآن میخواند یا شاید هم قرآن قصهی زندگی او را از زبان خودش برای ما تعریف کرده!
او در متن آیات قرار گرفته و حالا این کلمات برایش پرمعنیترین بلکه همهچیزاند.
آزمایشِ بلا و جزای صبر و انتظار و رضایت.
مگر در زندگیاش چیزی جز اینها هم میبینیم؟ او با این کلمات برای خودش خانهای ساخته و در آن قرار گرفته و با آن زندگی میکند. این کلماتاند که زندگی او را گرم و روشن میکنند!
قرآنش نیازی به تفسیر و تأویل ندارد و با قرائتش ماهم آیات را میبینیم و تصدیقشان میکنیم.
در وسط خاکستر بلاست. گویی ابراهیم از میانهی آتش بدر آمده که اینچنین آرام و مطمئن است یا هم اسماعیلی است که تن به ذبح عظیم داده است.
همهچیزش را بخشیده و از اینکه جایی در کلمات خدا گنجانده شده جان میگیرد!
طوری قرآن میخواند که گویی قرآن دوباره بر او نازل شده است.
در حالیکه ما سقف و پناه و هزار امکانات مهیا میکنیم تا کمی از زندگی راضی باشیم و در فرار از بلا قرآن میخوانیم و با تک تک کلماتش بیگانهایم و پس از چند دقیقهی پوچ تلاوتش آرزومندیم لااقل از ثواب آن در قیامتی که باورش نداریم بهرهمند شویم
او آشنای تک تک این کلمات است
بسم الله الرحمن الرحیم
🔹جنایت با دستان بسته🔹
۱- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند که دستان خدا بسته است.(مائده/۶۴)
این جملهای در کنار جملهها نیست این بیانگر ذات یهود است. و صد البته ما میان یهودیان و کلیمیان فرق قائلیم .* عرفان یهودی یعنی کابالا برای تفصیل این جمله و تبیین آن به وجود آمده است.
این نگاه که خداوند دیگر در اداره عالم نقشی ندارد و آسمان و زمین را در ۶ روز خلق کرد و روز هفتم به استراحت پرداخت و امور را به قوم برگزیده سپرده است، هویت صهیونیسم برآمده از دل یهود را ساخته است.
البته اینکه در عصر ما اسرائیل به وجود میآید و پر و بال میگیرد و در دنیای اسلام مانند غدهای سرطانی ریشه می دواند، اگرچه ریشه در تاریخ یهود دارد و هر چند سعی شده است تمام اتفاقات پیرامون آن باتلمود و تورات و آیین کابالا و... تبیین شود ، اما محصول تمدن غرب است.
در عالم غرب، انسانی به دنیا آمد که روحش استیلاطلبی و آرمانش ساخت بهشت زمینی ( شداد ) و برنامهاش تسخیر عالم طبیعت و شیوهاش به کنار نهادن دین و خدا از اداره امور (سکولاریسم)* و ثمره سیاسی اش استعمار و استثمار هر آنچه غیر غرب است، میباشد.
این ویژگی تاریخی تمدن غرب است که مجال نژادپرستی صهیونیسم را فراهم میکند. این تلاقی تاریخی یهود و غرب مولد انسانی است که خدا را دست بسته و خود را مطلق العنان میپندارد. البته در اینکه گفتیم مولد انسان مسامحه بسیار است.
🖊 رسول صادقیان
جیم
بسم الله الرحمن الرحیم 🔹جنایت با دستان بسته🔹 ۱- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیا
.
۲- و قالت الیهود یدالله مغلوله و یهودیان گفتند دستان خدا بسته است و پنداشتند خود آزادند .اما خداوند آنان را به مکر خود گرفتار ساخت. آنان با فریب و نیرنگ و بعدها با زور و قتل و غارت و کشتار فلسطین را اشغال کردند:
« وَقَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلِلّهِ الْمَكْرُ جَمِيعًا يَعْلَمُ مَا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ وَسَيَعْلَمُ الْكُفَّارُ لِمَنْ عُقْبَى الدَّارِ»
و البته كساني كه پيش از آنان بودند مكرها كردند، ولي (سودي نكرد زيرا) همه تدبيرها و مكرها براي خداست ، او مي داند كه هر كس چه كسب مي كند وكفار بزودي خواهند دانست كه سراي آخرت از آن كيست . رعد۴۲
یهودیان مکر کردند اما نمیدانستند که همه مکرها از آن خداست و نتیجه مکرشان را خواهند دید. ایشان سرمست از اینکه دستان خدا بسته است، دستان خود را برای هر جنایتی باز دیدند و مکر خدا بود که آنان را در این جهل خود رها کرد تا آنچه در طول هزاران سال پنهان داشتهاند، آشکار نمایند.
یهودیان روزگاری به امرخدا و با عصای حضرت موسی علیه السلام از دریا عبور داده شدند و از چنگال فرعون رهایی یافتند، وقتی به سرزمین فلسطین رسیدند، آن هنگام که ولی خدا از آنان خواست تا شهری که جباران در آن ساکن بودند را فتح نمایند، گفتند : ای موسی تو و خدایت بروید جباران را شکست دهید و ما اینجا نشستگانیم! اما در این عصر این قوم عنود نه به امر خدا، که به فرمان شیطان و نه با عصای موسی که با مدد کشتی انگلیسی و موشک و سلاح آمریکایی دریاها را شکافتند و جبارانه و فرعون منشانه فلسطین را اشغال نمودند و بدین ترتیب اسرائیل به وجود آمد. تا میدانی شود که هر جنایتی که از دستشان برآمد انجام دهند و این گونه پنداشتند که به ارض موعود رسیدهاند. اما این ارض موعود سرزمین وعده حتمی خدا برای رسوا کردن ستمکاران گردید.
امروز پیش چشمان همه درنده خویی نورچشمی دنیای مدرن آشکار شده است. همانگونه که در کربلا ذات پلید بنی امیه آشکار شد و در نهایت اسلام اصیل از دست بوزینگان بر فراز منبر پیامبر صلی الله علیه و آله نجات یافت. این مکر خداست برای آنان که میپندارند خداوند دست بسته است و ایشان آزاد.
🖊 رسول صادقیان