eitaa logo
جیم
138 دنبال‌کننده
156 عکس
184 ویدیو
1 فایل
نقطه‌ی‌جیم
مشاهده در ایتا
دانلود
50.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی بیت لاهیا.
جیم
🔹مورد هدف قرار دادن یک ماشین زرهی متعلق به اشغالگران صهیونیست با موشک های ضد زره کورنت در شمال شرقی
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همه‌ی این فیلم‌ها را چندبار و چندبار مثل بهترین برنامه‌ی تلویزیونی می‌بینم. تلویزیون ما البته خانه‌ی بی‌صفایی است که فقط گاهی به ظاهرش می‌رسند تا کسی نگوید این خانه ویرانه شده است. خانه‌ای که جانت با اهالی‌اش پیوندی نداشته باشد هیچ‌گاه فکر سر زدن آن بخاطرت خطور نمی‌کند. و اگر آشنا به آن پا بگذارد دلهره داری که حقش در آنجا ضایع و پایمال ملاحظات و تشریفات آن شود. تصویر حججی را یادتان هست که انگار بهترین کارگردانان و بازیگران عالم جمع شده بودند تا یک نمای کربلایی بسازند و همه‌چیز سر جایش بود! آن فیلم به اصطلاح سینمایی ها در (نمی‌آمد) مگر با آنکه همه غرق نقش خود شوند و همه‌چیز جز نقش خود را از یاد ببرند! تماشاچیان فیلم هم مردمانی که یکسره زندگی‌شان با فیلم پیوند دارد و پایان فیلم می‌تواند پایان زندگی آن‌ها را دگرگون کند
جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همه‌ی این فیلم‌ها را چندبار
غفلت ما از سینما به غفلتمان از حیات تصاویر و صحنه‌ها بر می‌گردند. تصاویر درون قصه‌ها زنده می‌شوند و جان می‌گیرند و راه می‌روند و ما منتظر سرنوشت فرم‌ها می‌نشینیم. کسی که قصه‌ی روزگار را نفهمد مشغول احیای اموات می‌شود و سعی می‌کند تصاویرش را زیر دستگاه اکسیژن زنده نگه دارد. نفس‌های مرده زیر دستگاه نفس نیست کش دادن سرنوشت مرده ای است که همه می‌دانند آینده‌ای در این جهان نخواهد داشت! کش دادن جان کندن است! مثل قصه‌های فیلم سازان ما و مخاطبان به انتظار قصه‌ای که پایانش را می‌دانند نمی‌نشینند و قصه و فیلم هر دو در یاد هیچ‌کسی نیستند تا ماندگار شوند! می‌گویند یاد، یاد ازلی است و هرچه ماندگار است به آن یاد بر می‌گردد! من یادی جز غصه‌ی غربت نمی‌شناسم و هر قصه‌ای می‌خواهد بماند باید در این یاد بماند غریبی به ندای غریبی خود پاسخ بلی داد ولی تاب بلای خود را نیاورد و دل به چیز دیگری بست پس از او دور افتاد و باز بخود آمد و در این به خود آمدن آنقدر آه و ناله کرد تا آنکه باز به او رسید. قصه‌های روزگار همگی به این قصه باز می‌گردند و راز ماندگار بودنشان در این است و اگر ما دل به قصه‌ی دیگری بدهیم و پیوندمان را از آن جدا کنیم بیشتر به تصاویر مرده‌ای می‌مانیم که تقدیرمان مرگ و فراموشی خواهد بود و چنین سرنوشتی را تعداد تغییر نخواهند داد!
جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همه‌ی این فیلم‌ها را چندبار
ما از صحنه‌های راهپیمائی و تظاهرات تصاویر خوب نمی‌گیریم و به آن دل نمی‌بندیم چرا که نمی‌دانیم چقدر مردممان مشتاق هرباره دیدن این تصاویراند! به همین دلیل هم فیلم خوب نمی‌سازیم و آن‌ها را دست کم می‌گیریم و در سالن پخش فیلم با جفنگ‌هایمان سر کارشان می‌گذاریم تا پول بیشتر گیرمان بیاید! و دردا که اگر دردی داشتیم بهتر می‌نوشتیم و می‌ساختیم و از کار خود غافل نمی‌شدیم فیلم‌سازان بزرگ جهان اما از عداد اینان نیستند با آنکه فیلم‌های آن‌ها جهانی شد و فیلم هیچ‌یک از فیلم‌سازان ما نه به گرد سادگی فیلمشان و نه به پیوند عمیق فیلمشان با جان‌ها نمی‌رسند واگرنه جهانی نبودند! و مردمان هم چندین و چند بار به تماشای آن نشسته‌اند سینما قصه می‌خواهد و قصه جایی بیرون از ما نیست! و کسانی که درون قصه‌ای نیستند ناچارند قصه‌ی دیگران را تعریف کنند تا قدری بتوانند از هوای آنها نفس بکشند یا هم به حرف‌های مفت پشت سر این و آن و روزگار می‌افتند! قصه‌ی روزگار پیش چشم ماست اگر آن‌را با توجیه‌ها و بهانه‌جویی هایمان دور از چشم نمی‌انداختیم. قهرمان قصه کسی است که مرد باشد و مردانه پایش بایستد و هرچند مثل مهدی باکری غریب و تنها بیافتد مردانه با غربت و تنهایی اش صفا کند و بماند! اینها اقتدا به چه کسی می‌کنند که اگر همه‌ی جماعت به یکسو بروند آن‌ها باز می‌مانند و سر در چاه زلال گفت و شنود با خود می‌کنند ؟
جیم
این اولین تصویری است که از مجاهدت مردان جنگجوی مقاومت فلسطین گذاشتم. من همه‌ی این فیلم‌ها را چندبار
ماهم همگام با تکبیر مردان مقاومت هنگام اصابت و انفجار تکبیر می‌گوئیم و از جان شاد می‌شویم و گویا آن کار بدست ما ببار نشسته است! راستی قصد من از شروع متن نوشتن درباره سینما نبود آمدم تذکر آوینی به خودمان را باز بنویسم! آوینی می‌گفت پناه دشمن توپ و تانک و بولدوزر هایش است انگار که ماشین‌ها سوار آدم‌ها هستند و آدم هیچ نیست! و با تصویر نشانمان می‌داد که چگونه با انهدام و آتش یک تانک اهالی ابرهه پا به فرار گذاشتند دشمن غاصب اگر ده برابر دشمن بعث دل به تانک ها و آهن قراضه‌هایش نسپرده باشد کمتر از آن دل‌سپرده نیست! ولی ما تانک که می‌زنیم در انتظار الله اکبر نشسته‌ایم! تا ببینیم الله اکبر هایمان با آتش چه می‌کنند ؟ راستی با الله اکبر تا کجا می‌توان رفت؟ خدا بزرگ‌تر است باز هم خدا بزرگ‌تر است خدا را هرچه و هرکجا دیده‌ایم باز بزرگ‌تر است تا بی‌نهایت فقط گفتم باید دید و بود چقدر مرد راه رفتنیم فکر کنید لابلای اوهاممان از خدا حسین‌بن علی میان دو انگشت را باز کند و چیزی را نشانتان دهد بی‌خیال همه‌چیز نمی‌شوید و هرچا داشتید را رها نمی‌کنید و قدم در راه جدیدی نمی‌گذارید؟ خدا بزرگ‌تر است تا آنجا که از او جدا باشی مگر اینکه مثل حسین با او یکی و یگانه شوی تا حیرت
و سخر لکم الفلک لتجری فی البحر بامره
لاشخورها به ما می‌گویند: هشت‌پا😍 بخاطر اینکه سوریه و عراق و لبنان و یمن و ... بخاطر اینکه ما بازو زیاد داریم و کشورمان در وسط منطقه است و ما می‌شویم سر و مغز این دست‌ها! خب حیوانات دارای خصوصیاتی هستند که بعضی‌هایش هنجار و بعضی‌هایش ناهنجار است مثلا می‌گویند مثل اسب نجیب باش و مثل گوسفند پر فایده باش و یا مثل گرگ درنده خو مثل خروس حریص نباش! ولی من نشنیده‌ام بگویند مثل هشت‌پا پربازو نباش خب من بچه که بودم مستند هشت‌پا ها را هم دیده‌ام بلکه خیلی از حیوانات را ولی وسط مستند هشت‌پا ها گریه کرده‌ام (بجانم قسم) چرا؟ خب می‌گویم: هشت‌پای مادر خیلی با عظمت است و تخم‌هایش مثل خوشه‌های انگور از بدنش آویزان می‌شود چند ماه بروی آن‌ها می‌نشیند و پس از زایمان و تولد بچه‌هایش از گرسنگی می‌میرد ... می‌دانستید هشت‌پا به‌جای یک قلب سه تا قلب دارد؟ خون هشت‌پا آبی است و به‌شدت باهوش است و سلاح دفاعی‌اش جوهر است .... و می‌تواند خودش را با محیط تطبیق دهد شبیه گربه ماست اگر دوستش داشته باشید
10.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ شهروندان عرب: 📍با این خیانتی که از سران عرب می‌بینیم همان بهتر که ایران کشورهای خلیج فارس را بمباران کند... 🆔 @Kavoshmedia
جیم
✅ شهروندان عرب: 📍با این خیانتی که از سران عرب می‌بینیم همان بهتر که ایران کشورهای خلیج فارس را بمبا
صدای محزون و دردناک مردم داغ‌دیده جهان اسلام را بشنوید ! صداهایی که هر لحظه ممکن است قطع شوند و عنان کار را به بغض و اشک چشم بسپارند این صداهای نحیف و خسته که لرزه بر اندام می‌افکند و جانتان را پر از درد می‌کند و آنقدر شما را محجوب و با حیا می‌کند که خودتان را قایم کنید و غریب‌وار یا دیوانه‌وار گریه کنید خداروشکر در جهانی هستم که صداها در آن محزون و ملتهب‌اند آنقدر که می‌خواهند از نزاری دق کنند و از درد بمیرند ! خداروشکر که در تاریخی هستم که مظلومیت و خستگی را ببار می‌نشاند و صدای طوفان‌های فهمیده‌اش آنقدر بلند است و مثل باد آنقدر پیاپی و نرم می‌وزد که بدن‌های باد کرده مصنوعی بی‌ریشه را و صداهای سرخوش الکی بلند را از جا می‌کند و گم و گورش می‌کند
🎐 | | | 🔳ح) مسئوليت اين خون ها با من است ◻️يك وقتي پس از عمليات طريق القدس بخشي از فرماندهان به‌دليل تعداد زياد شهدا دچار ترديد شدند؛ آقامحسن فرماندهان را جمع كرد و خدمت امام برد و امام در آنجا فرمودند كه مسئوليت اين خون ها با من است، ولي شما خوشحال باشيد كه نام شما بر لوح محفوظ نگاشته شده است. البته بايد اضافه كرد كه مگر مي شود نام شهدا بر لوح محفوظ نوشته شود ولي نام مادران و خانواده هاي شهدا بر اين لوح نوشته نشود؟ (سخنان حاج‌قاسم در يادواره 1100شهيد شهرستان ملاير) 🎐 نشر دهید و همراه ما باشید 🏷 @maktabehajghassem | مکتب حاج قاسم
4.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سبحان‌الله (جمیل صبر تو بوده‌ ست) گفت [ پنهانی ] به زمزمه در گوشم پیر کنعانی
گفت پیغامبر علی را کای علی شیر حقی پهلوان پردلی لیک بر شیری مکن هم اعتمید اندر آ در سایهٔ نخل امید اندر آ در سایهٔ آن عاقلی کش نداند برد از ره ناقلی ظل او اندر زمین چون کوه قاف روح او سیمرغ بس عالی‌طواف گر بگویم تا قیامت نعت او هیچ آن را مقطع و غایت مجو در بشر روپوش کردست آفتاب فهم کن والله اعلم بالصواب یا علی از جملهٔ طاعات راه بر گزین تو سایهٔ خاص اله هر کسی در طاعتی بگریختند خویشتن را مَخلصی انگیختند تو برو در سایهٔ عاقل گریز تا رهی زان دشمن پنهان‌ستیز از همه طاعات اینت بهترست سبق یابی بر هر آن سابق که هست چون گرفتت پیر هین تسلیم شو همچو موسی زیر حکم خضر رو صبر کن بر کار خضری بی نفاق تا نگوید خضر رو هذا فراق گرچه کشتی بشکند تو دم مزن گرچه طفلی را کشد تو مو مکن دست او را حق چو دست خویش خواند تا ید الله فوق ایدیهم براند دست حق میراندش زنده‌ش کند زنده چه بود جان پاینده‌ش کند هرکه تنها نادرا این ره برید هم به عون همت پیران رسید دست پیر از غایبان کوتاه نیست دست او جز قبضه الله نیست غایبان را چون چنین خلعت دهند حاضران از غایبان لا شک به‌اند غایبان را چون نواله می‌دهند پیش مهمان تا چه نعمتها نهند کو کسی کو پیش شه بندد کمر تا کسی کو هست بیرون سوی در چون گزیدی پیر نازک‌دل مباش سست و ریزیده چو آب و گل مباش ور بهر زخمی تو پر کینه شوی پس کجا بی‌صیقل آیینه شوی