#ایران_امام_رضا
🔰یا امام هشتم من را ببخش!
🔸 یا ضامن آهو و ای امام غریبان
من هم با اینکه مجاورم اما غریبم
با اینکه مشهدی ام اما غریبم
سالهاست که نه به زیارتت آمده ام و نه احساس کرده ام که محتاج درگاهت هستم اما سه روز قبل که دو پیرزن روستایی همراه با دخترشان و کوله پشتی هایی که با خود مواد غذایی شان را در طول سفر همراه داشتند را دیدم دلم گرفت این همه راه از روستاهای بجنورد با پای پیاده و تاول زده را پیموده بودند برای چه؟
و من روسیاه هر روز از چهاراه فرامرز عباسی میتوانستم نگاهت کنم و سلامی عرض کنم.
خاک بر سر من که دینم را به دنیا فروختم و از ائمه غافل شدم. خانواده من همه مذهبی اما من در طول دوران دانشگاه از این بیزار شدم.
یا امام هشتم من را ببخش.
آمدم ای شاه جوابم بده
خطا امانی ز گناهم بده
🔸 به روایت آقای مرادی راد
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰 روایت دلدادگی من و امام علی ابن موسی الرضا (ع)
🔸 درست در ایام کرونا بود از لرستان مشرف شدیم به ضریح مطهر... همیشه دوست داشتم یک نشانه ای از آقا بگیرم که ته دلم قرص باشه ... برگشتیم رودهن خونه اقوام خیلی تب داشتم حالم خوب نبود خوابیدم توی یک اتاقی شب یه آقای بلند قامت با ریش های جوگندمی و با لباس عربی سفید نشسته بود روبروی باب الجواد بلند شد و اومد سمت من یک فنجان چای و خرما بمن داد گفت..خیلی خسته ای بخور تا حالت خوب شه .... مجذوب آقا شده بودم که از خواب پریدم و شروع به گریه کردم خانومم گفت چی شده گفتم بلاخره آقا خودشو بهم نشون داد... همون چیزی که میخواستم ... دیگه اثری از کرونا نبود... خوب خوب شدم ... الهی دورت بگردم امام رئوف ...
🔸 به روایت آقای عزیزی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
17.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰 پناه
🔸 به روایت خانم جلالی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: نماسخن
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
Super Effect Record5965fb7ec08c283d4319b7196aed2214.mp3
زمان:
حجم:
2.31M
#ایران_امام_رضا
🔰 دلتنگی حال و هوای حرم
🔸 به روایت خانم بهلول
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: پادپخش
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰 شهادت امام حسن مجتبی (ع)
مرغ دلم به عشق شما پرکشیده است
تا آسمان کرببلا یتان پریده است
من آمدهام برای شما نوکری کنم
من را خدا برای همین آفریده است.
🔸 به روایت آقای خبری
🔹محور روایت: خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات و...
🔹قالب روایت: عکس نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰 یک نیم نگاه
🔸 حال و هوای عجیبی داشتم. سردرگم بودم، آخر هم شهر خودمان موکب داشتیم و اینکه هر سال با خانوادهام به پیادهروی آقا سید مرتضی میرفتیم. 15 کیلومتر با شهر ما فاصله داشت. خانوادهام طبق معمول قصد رفتن به پیادهروی را داشتند، و من هم دلم پیش موکب خودمان که اولین بار در شهرستان برگزار میکردیم بود، و هم پیاده روی. خلاصه صبح شد، طبق وعدمون که ساعت 6 بود حاضر شدم، و راهی موکب...
موکب خیلی زیبا شده بود، آخر شب قبلش با بچهها تا ساعت 11 شب تزئین میکردیم. خیلی باشکوه بود موکبهای دیگه هم بودند، که دوستان خودمان مسئول پذیرایی آن بودند خلاصه چادرم را به دور کمرم بستم و سر دیگ حلیم نشستم با نام یا حسین شروع کردم به هم زدن دیگ. هنوز هم دلم زبانه میکشید برای اینکه نتوانستم به پیاده روی بروم، با خودم گفتم اینجا و آنجا ندارد نوکری بابا حسینم را میکنم، موکب ما خیلی شلوغ بود، و تند تند ظرفها را پر میکردم.
یک خانم مسن بود وقتی ظرف را به او دادم از ته دل گفت: اجرتان با آقا امام حسین؛ به خودم آمدم و گفتم واقعاً دیگر چه میخواهی، از این دعا زیباتر.
بنرها را جمع کردیم، و با بچهها نشستیم آنها هم از پیادهروی میگفتند، که یک نفر پیشنهاد داد بیایید همه با هم برویم. همه با خوشحالی قبول کردند و راهی شدیم. تو راه با خودم گفتم: امام حسین حواسش به همه نوکراش هست، بعضی وقتا یک نیم نگاه کل زندگی آدم را عوض میکند.
🔸 به روایت خانم شبان
🔹محور روایت: زیارت
🔹قالب روایت: عکس نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
@jet8i
#ایران_امام_رضا
🔰امام رئوفمان آقا امام رضا (ع)
🔸 من با اینکه میدانم پیادهروی به شهر مشهد مقدس چه حال و هوایی دارد متاسفانه تا به حال توفیق پیدا نکردهام که راهی این سفر زیارتی مهم شوم.
در ایام شهادت امام رئوف(ع) که به قول خودمون خراسانیها، چهل و هشتم که اشاره به هشت روز بعد از اربعین حسینی و رحلت پیامبر اکرم(ص) دارد، از اقصی نقاط کشور عزیزمان ایران با پای پیاده راهی این سفر پربار و معنوی میشوند.
بعد از زیارت آقاجانم حسین(ع) زیارت امام رضا (ع) خیلی دلچسب است.
امسال هم همانند سالهای پیشین از روستای ما و تمامی روستاهای همجوار کاروانهای زیارتی با پای پیاده به راه افتادند تا در ایام شهادت امام(ع) در جوار بارگاه ایشان باشند.
نمیدانم این چه عشقی است که میلیونها انسان را یکجا گرد هم میآورد میلیونها در عراق و میلیونها در مشهد از ایران و عراق و پاکستان و ترکمنستان و افغانستان و دهها کشور دیگر...
از موضوع اصلی دور نشویم، موضوع ما روایت این جریان است امروزه جنگها رو در رو و تن به تن نیست زیرا جنگها از راه دور و از راه روانی و جنگ نرم اتفاق میافتد. وظیفه اصلی ما در این راه رسانهای کردن اتحاد مسلمانان است و بس.
ان شاءالله که این راه پربار باشد و اتحاد مسلمانان روز به روز استوارتر از قبل باشد
🔸 به روایت آقای لزگی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰عاشقانی به مهمانی معشوقی مِهربان
🔸 حرم با صفای علی بن موسی الرضا در مشهد مقدس درمانی برای درماندگان، معبدی برای عبادت کنندگان و آهن ربایی است که مومنان را به خود جذب میکند.
همه مردم ایران چه کوچک باشند و چه بزرگ، چه پیر باشند و چه جوان، چه مرد باشند و چه زن و با هر مذهبی خود را خادم و نوکر امام مهربانیها یعنی امام رضا(ع) میدانند.
امامی که تنفس هوای حرمش شفا دهنده دردهای لاعلاج است و بس.
وقتی به حرمت میروم، از دست صیاد روزگار آهو صفت میدوم و خود را به آغوشی میاندازم، مهربانتر از آغوش مادر و از آنجا بوی خدا میآید، بوی علی، بوی زهرا، بوی حسن و بوی سیب و بوی حبیبم حسین؛ که آنجا فرشته صفتی به جسم خالیم روحی تازه بخشد؛ که کوله بار دردهایم را لحظهای بر زمین بگذارم و نفسی تازه کنم.
دستت را میگذاری روی مرزیترین نقطه وجودت یک حس گمشده آهسته شروع میکند به جوانه زدن…
سلام میکنی چشمت مست تماشای گنبد طلا میشود… بو میکشی تا ریههایت پر شود از عطر حضور نگاه مهربان امام رضا و احساس تازگی اندیشههای خسته ات را فرا میگیرد… زیر لب زمزمه میکنی یا ضامن آهو یا غریب الغربا حواست به من هست؟ دلت را جا گذاشتی در حرم و گرهاش زدی به ضریح امام رضا(ع)…
🔸 به روایت آقای قرایی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
🔻 شما نیز روایت خودتان را برایمان ارسال کنید:
https://jet8.ir
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰رئوف مثل رضا
🔸سارُق چارُقم خالی است اما اشک چشمانم جاری...
از کودکی غرق در رؤیای تو هستم...
به یاد ندارم کسی را با دستان خالی رها کرده باشید، رُخ آئینه دارتان، تسکین دل بی قرار من است و یقین دارم که مرا نیز رها نمیکنید.
ای آقای بسیار! مگر نه اینکه شما بیش از هر کس حال دلم را میدانید؟ پس تمام مرا در آغوش بگیرید. کیست که نداند آغوش شما لبریز خداست. دامان شما راه اجابت دعاست. چشمان شما پناه و التجاء است. آقاجان شاید که مرا دیوانه بخوانند؛ اما راستش را بخواهید در همین واگن قطار، بوی بهشت را میشنوم. حَرمت را می بینم، صدای همهمهی مردم در رواق به گوشم می رسد، دیدگانم میجوشند و صدایم بغض آلود است، نامتان را با اشک مینویسم! اشک روضههای شما و پدرانتان نمک سفرههای ماست. اصلا سِرّ کار همین گریههاست و مگر نه اینکه همین اشک، زنگار دلهای غبار گرفتۀ از معاصی را میزداید. دل غبار گرفتهام را دریاب؛ جز لطف و کرم بی منت شما امیدی ندارم! گویند که مجنون در فراق لیلی، بر ریگ بیابان نامش را مشق میکرد. بادیه نشینی پرسید این چه حالت است؟ مجنون گفت حال که کام او برایم میسر نیست، با نام او عشق بازی میکنم. حال من نیز بی شباهت به مجنون نیست. سالهاست که روز و شب نامتان را مشق میکنم تا یادتان در این دل رمیده و حیران زنده بماند. آقای رئوفم شاید روزی خود را فراموش کنم اما شما را هرگز! جانم میگوید که تو تمام منی، شریک غم اهل عالمی، کعبهی اولاد آدمی، برای همۀ عالم تو محرمی! مضجع تو، مرکز توحید عالم است؛ مطاف ملائکه آسمان ها است؛ مکان حضور توجهات الهى است؛ محلت ذکر است؛ مرجع مهر است ؛ مصرع عشق است ؛ برزن سرّ است. مخلص کلام، حرم تو قلب تپندۀ ما است. دلم شیشهای از عطر حرم، یک پیاله آب سقاخانه، کمی نبات تبرکی و مقداری غذای حضرتی میخواهد. آری خودت میدانی که همه چیز بهانه است. دلم تنها تو را میخواهد. آغوشت، نگاهت، دستان پر از مهرت. هرگز شوق پروانه بودن را از بالهای شکستهام نگیر. به روشنی حرم امنتان قسم، آن ضریح طلایی تنها پناهی است که میتوانم به امیدش پرهای سوختهام را راهی مشهد الرضا کنم. ای آشنای خفته در خاک طوس. ای غریب غریبان و دستگیر ضعیفان. آغوش مهرتان را بگشایید که این سائل درمانده با قلبی محزون، جسمی شکسته و روحی خسته به سویتان میاید. سلام من بر شمایی که عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم هستید.
🔸به روایت آقای یوسفی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
fb1c31102c1f31829375b458197b608e.mp3
زمان:
حجم:
4.47M
#ایران_امام_رضا
🔰امامِ مهمان نواز
🔸 به روایت خانم معمار
🔹محور روایت: خدمت در میزبانی، مواکب، پخت و توزیع نذورات
🔹قالب روایت: پادپخش
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
#ایران_امام_رضا
🔰متن نوشته ای از پیاده روی
🔸چند روزی بود که دوستام حرف از رفتن و بستن کوله پشتی و خرید چفیه های رنگی و انتخاب کفش راحتی میزدن
منم هوایی شدم دلم میخواست که همراهشون برم، نمی دونم چرا برای رفتن و برای زخم شدن پاهام و برای خسته شدن توی راه اونقدر شوق و ذوق داشتم!
به خانواده که گفتم مخالفت هاشون کمی نا آرامم کرد، هنگامی که پدرم گریه هایم را دید برای رفتن به این سفر مخالفتی نکرد و از زیر قرآن راهی ام کرد؛ روز اول که پیاده روی میکردم خستگی تمام وجودم رو فراگرفته بود به موکب که می رسیدم نفسی که تازه میکردم با خودم میگفتم: یا امام رضا من فقط برای یه حاجت آمدم من فقط یه آرزو دارم دست خالی منو برنگردونی!
باز به راهم ادامه میدادم با پاهای زخم شده و پر از تاول زده و آبله زده ک هرقدم را ک برمی داشتم توان قدم بدی را نداشتم ولی با تمام سختی و خستگی راه و شدت خاکی شدن چادرم باخودم میگفتم:«من فقط برای گرفتن یه حاجت تحمل میکنم؛من تک تک قدم هایم رو نذر آمدن مهدی فاطمه کرده ام فدای سر مهدی فاطمه که چادرم پر از خاک شده،فدای سر مهدی فاطمه که پاهایم زخم شده و توان راه رفتن نداره من تحمل میکنم
فدای مهدی فاطمه که آفتاب به چشمانم میزد سختی را که پشت سر گذراندم بعد از چند روز پیاده روی هنگامی که وارد صحن شدم یک دفعه تمام خستگی از وجودم مانند کبوتران آقا پر زد و اشک ذوق بعد از پیاده روی صورت خاک آلوده من را شست.
🔸 به روایت خانم نظامی مقدم
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: متن نوشته
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir
9.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#ایران_امام_رضا
🔰ایرانِ امام رضا
🔸 به روایت خانم کیومرثی
🔹محور روایت: حال و هوای زائران پیاده، زیارت، دلتنگیها
🔹قالب روایت: نماسخن
#روایت_ایرانِ_امام_رضا
#روایت
#لیگ_جت
@jet8ir