فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زندگی کوتاه است
و هر ثانیهی آن، بسیار با ارزش
هر روز زیباست🌹
و این نگرش ماست که آن را خوب یا بد میکند.🌷
🌷 به زیبایی امروز لبخند بزنید
و از کوتاهی زندگی نهایت استفاده را ببرید...🌷
روز زیباتون بخیر🌷
سالها غافل ز دلداریم و دل هشیار نیست
چشممان باز است و اما لحظه ای بیدار نیست
روز و شب هر دم صدایت میزنیم و ای دریغ
مدعیان بی شمار اما چو حُر بسیار نیست
#امام_زمان #
🔹کسب وکارهایی که هنوز شناسه یکتا نگرفته اند فقط تا ۲۵ اردیبهشت فرصت دارند تا برای تبدیل مجوزهای قدیمی و کاغذی به شناسه های یکتا اقدام نمایند.
🔸برای دریافت مجوز الکترونیکی فقط کافیه ۳ کد (شماره سریال کارت ملی، کد صنفی و کد پستی محل کسب) در درگاه ملی مجوزها به نشانی : mojavez.ir وارد کنید، به سرعت، رایگان و غیرحضوری مجوز الکترونیکی (شناسه یکتا) دریافت کنید.
جوشیروان؛مهدفرهنگ وادب
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷 ✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_سی_ام 💠 خبر کوتاه بود و خاطره خمپاره دقایقی قبل را دوباره د
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
✍️ #تنها_میان_داعش
#قسمت_سی_و_یکم
💠 تمام تن و بدنم در هم شکست، وحشتزده چرخیدم و از آنچه دیدم سقف اتاق بر سرم کوبیده شد. عدنان کنار دیوار روی زمین نشسته بود، یک دستش از شانه غرق خون و با دست دیگرش اسلحه را سمتم نشانه رفته بود.
صورت سبزه و لاغرش در تاریکی اتاق از شدت عرق برق میزد و با چشمانی #شیطانی به رویم میخندید. دیگر نه کابوسی بود که امید بیداری بکشم و نه حیدری که نجاتم دهد، خارج از شهر در این دشت با عدنان در یک خانه گرفتار شده و صدایم به کسی نمیرسید.
💠 پاهایم سُست شده بود و فقط میخواستم فرار کنم که با همان سُستی به سمت در دویدم و رگبار #گلوله جیغم را در گلو خفه کرد.
مسیرم را تا مقابل در به گلوله بست تا جرأت نکنم قدمی دیگر بردارم و من از وحشت فقط جیغ میزدم. دوباره گلنگدن را کشید، اسلحه را به سمتم گرفت و با صدایی خفه #تهدیدم کرد :«یه بار دیگه جیغ بزنی میکُشمت!»
💠 از نگاه نحسش نجاست میچکید و میدیدم برای تصاحبم لَهلَه میزند که نفسم بند آمد. قدمهایم را روی زمین عقب میکشیدم تا فرار کنم و در این #زندان راه فراری نبود که پشتم به دیوار خورد و قلبم از تپش افتاد.
از درماندگیام لذت میبرد و رمقی برای حرکت نداشت که تکیه به دیوار به #اشکم خندید و طعنه زد :«خیلی برا نجات پسرعموت عجله داشتی! فکر نمیکردم انقدر زود برسی!»
💠 با همان دست زخمیاش به زحمت موبایل حیدر را از جیبش درآورد و سادگیام را به رخم کشید :«با #غنیمت پسرعموت کاری کردم که خودت بیای پیشم!»
پشتم به دیوار مانده و دیگر نفسی برایم نمانده بود که لیز خوردم و روی زمین زانو زدم. میدید تمام تنم از #ترس میلرزد و حتی صدای به هم خوردن دندانهایم را میشنید که با صدای بلند خندید و اشکم را به ریشخند گرفت :«پس پسرعموت کجاست بیاد نجاتت بده؟»
💠 به هوای حضور حیدر اینهمه وحشت را تحمل کرده بودم و حالا در دهان این #بعثی بودم که نگاهم از پا در آمد و او با خندهای چندشآور خبر داد :«زیادی اومدی جلو! دیگه تا خط #داعش راهی نیس!»
همانطور که روی زمین بود، بدن کثیفش را کمی جلوتر کشید و میدیدم میخواهد به سمتم بیاید که رعشه گرفتم، حتی گردن و گلویم طوری میلرزید که نفسم به زحمت بالا میآمد و دیگر بین من و #مرگ فاصلهای نبود.
💠 دسته اسلحه را روی زمین عصا میکرد تا بتواند خودش را جلو بکشد و دوباره به سمتم نشانه میرفت تا تکان نخورم.
همانطور که جلو میآمد، با نگاه #جهنمیاش بدن لرزانم را تماشا میکرد و چشمش به ساکم افتاد که سر به سر حال خرابم گذاشت :«واسه پسرعموت چی اوردی؟» و با همان جانی که به تنش نمانده بود، به چنگ آوردن این غنیمت قیمتی مستش کرده بود که دوباره خندید و مسخره کرد :«مگه تو #آمرلی چیزی هم پیدا میشه؟»
💠 صورت تیرهاش از شدت خونریزی زرد شده بود، سفیدی چشمان زشتش به سرخی میزد و نگاه هیزش در صورتم فرو میرفت. دیگر به یک قدمیام رسیده بود، بوی تعفن لباسش حالم را به هم زد و نمیدانستم چرا مرگم نمیرسد که مستقیم نگاهم کرد و حرفی زد که دنیا روی سرم خراب شد :«پسرعموت رو خودم #سر بریدم!»
احساس کردم #حنجرهام بریده شد که نفسهایم به خسخس افتاد و دیگر نه نفس که جانم از گلو بالا آمد. اسلحه را رو به صورتم گرفت و خواست دست زخمیاش را به سمتم بلند کند که از درد سرشانه صورتش در هم رفت و عربده کشید.
💠 چشمان ریزش را روی هم فشار میداد و کابوس سر بریده حیدر دوباره در برابر چشمانم جان گرفته بود که دستم را داخل ساک بردم. من با حیدر عهد بسته بودم #مقاوم باشم، ولی دیگر حیدری در میان نبود و باید اسیر هوس این بعثی میشدم که نارنجک را با دستم لمس کردم.
عباس برای چنین روزی این #نارنجک را به من سپرد و ضامنش را نشانم داده بود که صدای انفجاری تنم را تکان داد. عدنان وحشتزده روی کمرش چرخید تا ببیند چه خبر شده و من از فرصت پیش آمده نارنجک را از ساک بیرون کشیدم.
💠 انگار باران #خمپاره و گلوله بر سر منطقه میبارید که زمین زیر پایمان میجوشید و در و دیوار خانه به شدت میلرزید. عدنان مسیرِ آمده را دوباره روی زمین خزید تا خودش را به در برساند و ببیند چه خبر شده و باز در هر قدم به سمتم میچرخید و با اسلحه تهدیدم میکرد تکان نخورم.
چشمان پریشان عباس یادم آمد، لحن نگران حیدر و دلشورههای عمو، #غیرتشان برای من میتپید و حالا همه #شهید شده بودند که انگشتم به سمت ضامن نارنجک رفت و زیر لب اشهدم را خواندم...
#ادامه_دارد
✍️نویسنده: #فاطمه_ولی_نژاد
🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷🌺🇮🇷
⬅️ پیش ثبتنام اینترنتی توزیع لاستیک به زودی
دبیرکل اتاق اصناف:
🔹️با راه اندازی سامانه پیش ثبت نام توزیع اینترنتی لاستیک خودرو و افزایش عرضه برخی اندازه های پرمصرف، این بازار به زودی به ثبات و آرامش خواهد رسید.
🔹️مردم قبل از مراجعه به فروشگاهها برای خرید لاستیک به قیمت مصوب میتوانند اطلاعات خود را در سامانه تخصیص تایر ثبت کنند و در فروشگاه با ارئه کد به فروشنده کالای خود را دریافت کنند.
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 چگونه مجوز کاغذی را الکترونیکی (شناسه یکتا) کنیم؟
🔹مطابق قانون همه کسب وکارها باید مجوز خود را الکترونیکی کنند و از 1403 کسب وکارهایی که شناسه یکتا نداشته باشند، به لحاظ قانونی فاقد مجوز محسوب می شوند.
🔹همچنین تمامی خدمات دولتی از ابتدای سال آینده فقط با داشتن مجوز الکترونیکی (شناسه یکتا) ارائه میشود.
🔹برای دریافت مجوز الکترونیکی فقط کافیه وارد درگاه ملی مجوزها به نشانی mojavez.ir شوید و با ورود فقط سه کد (شماره سریال کارت ملی، شناسه/کد مجوز و کد پستی محل کسب) به صورت رایگان و غیرحضوری مجوز الکترونیکی دریافت کنید.
⭕️ کانال درگاه ملی مجوزهای کشور
@mojavez_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تا حالا پیشی ماهی دیده بودین😁
❣#سلام_امام_زمانم❣
اَلسَّلاَمُ عَلَي بَقِيَّهِ اللَّهِ فِي بِلاَدِهِ وَ حُجَّتِهِ عَلَي عِبَادِهِ الْمُنْتَهِي إلَيْهِ مَوَارِيثُ الأَْنْبِيَاءِ وَ لَدَيْهِ مَوْجُودٌ آثَارُ الأَْصْفِيَاءِ، اَلْمُؤْتَمَنِ عَلَي السِّرِّ وَ الْوَلِيِّ لِلْأَمْرِ
💎سلام بر باقي مانده خدا در كشورهايش و حجّت او بر بندگانش، آنكه ميراث پيامبران به او رسيده، و آثار برگزيدگان نزد او سپرده است. آن امين بر راز، و ولي امر.
📚فرازی از زیارت نامه حضرت مهدی(عج)
🌹🍃🌹🍃
📌 * تغییرات جدید در سقف تراکنشهای غیرحضوری!*
بانک مرکزی با هدف تسهیل امور مالی برای هموطنان عزیز، سقف تراکنشهای مجاز در پرداختهای غیرحضوری را افزایش داد.
⚡️⚡️ *تغییرات* ⚡️⚡️
🔹افزایش سقف برداشت روزانه به *۲ میلیارد ریال*
🔸افزایش سقف برداشت ماهانه به *۱۰ میلیارد ریال*
🔹افزایش حداکثر مبلغ هر تراکنش خرید با استفاده از کارتهای بانکی به *۲ میلیارد ریال*
🔸افزایش مجموع تراکنشهای روزانه با تمام کارتهای بانکی به *۲ میلیارد ریال*
🔹الزام به ارائه اسناد مثبته و دلایل تراکنش برای مبالغ بالاتر از *۴ میلیارد ریال