eitaa logo
『استوره ‌ے‌ مقاومت』
432 دنبال‌کننده
11هزار عکس
5هزار ویدیو
102 فایل
〖﷽〗 مافࢪزندان‌مڪتبےهستیم‌ڪہ‌ازدشمن امان‌نامه‌نمےگیࢪیم...!😎✌🏿✨' ‌ ‌ اطلاعات‌ڪانال راه‌ارتباطے @jihadmughniyah https://harfeto.timefriend.net/16911467292156 رفاقت‌تـا‌شهادت!🕊:)
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 استوری اینستاگرام فاطمه سلیمانی فرزند شهید حاج قاسم سلیمانی کوچیک که بودم وابستگیم به بابا انقدر زیاد بود که بعضی روزها اگر تهران بود ، می‌رفتن دفتر کارشون من رو با خودشون می‌بردن توی اون دفتر یه اتاق کوچیک بود با یه جا رختی و سجاده و یخچال خیلی کوچک جلسه‌های بابا (حاج قاسم) که طولانی می‌شد به من می‌گفت برو تو اون اتاق و استراحت کن ، توی یخچال آب و آبمیوه و شکلات تافی بود از همون تافی‌ها که پوستشون رنگی رنگی بود و وسطشون شکلات ، ساعت‌ها توی همون اتاق می‌نشستم تا جلسه بابا تموم بشه و برم پیشش از توی یخچال چنتا تافی می‌خوردم و آبمیوه و آب ، وقتی جلسه بابا تموم می‌شد سریع با کاغذ و خودکار میومد تو اتاق می‌پریدم بغلش منو می‌شوند روی پاهاش ، می‌گفت : بابا چیا خوردی ؟ هرچی خوردی بگو تا بنویسم :) دونه به دونه بهش می‌گفتم حتی آب معدنی و شکلات ، موقع رفتن دستمو که می‌گرفت تو راه کاغذ رو به یه نفر می‌داد و می‌گفت : بده به حسابداری ، دختر من این چیزا رو استفاده کرد ، بگو پولشو حساب کنن یا از حقوقم کم کنن. اونوقت چه جوری ما ۸/۵ میلیارد پول مردم با این کشور که بابام جونشو براشون داد می‌تونیم از سفره مردم برداریم  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
از هادی بہ همه خواهـران... حجابتـان را مثل حجـاب حضرت زهرا(س) رعایت کنید نه مثل حجاب های امروز.. چون این حجـاب هـا؛ بوی حضرت زهـرا (س) نمی‌دهد.   ┈┈┈•┈┈••✾•✨•✾••┈┈•┈┈┈
『استوره ‌ے‌ مقاومت』
🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 #رمان #دمشق_شهرِ_عشق #پارت‌_سی‌_و‌یکم 📚 مصطفی در حرم حضرت سکینه (علیهاالسلام) بود و
🥀🥀🥀🥀 🥀🥀🥀 🥀🥀 🥀 📚 آینه چشمان سیدحسن را حریری از اشک پوشانده و دیگر برای نجاتم التماس می‌کرد :«ما اهل داریا هستیم!» و باز هم حرفش را باور نکردند که به رویم خنجر کشید. تپش‌های قلب ابوالفضل و مصطفی را در سینه‌ام حس می‌کردم و این خنجر قرار بود قاتل من باشد که قلبم از تپش افتاد و جریان خون در رگ‌هایم بند آمد. 📚 مادر مصطفی کمرش به زمین چسبیده و می‌شنیدم با آخرین نفسش زیر لب ذکری می‌خواند، سیدحسن سینه‌اش را به زمین فشار می‌داد بلکه قدری بدنش را تکان دهد و از شدت درد دوباره در زمین فرو می‌رفت. قاتلم قدمی به سمتم آمد، خنجرش را روبروی دهانم گرفت و عربده کشید :«زبونت رو در بیار ببینم لالی یا نه؟» 📚 تمام استخوان‌های تنم می‌لرزید، بدنم به کلی سُست شده بود و خنجرش به نزدیکی لب‌هایم رسیده بود که زیر پایم خالی شد و با پهلو زمین خوردم. دیگر حسی به بدنم نمانده بود، انگار سختی جان کندن را تجربه می‌کردم و می‌شنیدم سیدحسن برای نجاتم مردانه گریه می‌کند :«کاریش نداشته باشید، اون لاله! ترسیده!» و هنوز التماسش به آخر نرسیده، به سمتش حمله کرد. 📚 پاهای نحسش را دو طرف شانه سیدحسن کوبید و خنجری که برای من کشیده بود، از پشتِ سر، روی گردنش فشار داد و تنها چند لحظه کشید تا سرش را از تنش جدا کرد و بی‌آنکه ناله‌ای بزند، مظلومانه جان داد. دیگر صدای مادر مصطفی هم نمی‌آمد و به گمانم او هم از وحشت آنچه دیده بود، از هوش رفته بود. خون پاک سیدحسن کنار پیکرش می‌رفت، سرش در چنگ آن حرامی مانده و همچنان رو به من نعره می‌زد :«حرف می‌زنی یا سر تو هم ببرم؟» 📚 دیگر سیدحسن نبود تا خودش را فدای من کند و من روی زمین در آغوش مرگ خوابیده بودم که آن یکی کنارش آمد و نهیب زد :«جمع کن بریم، الان ارتش می‌رسه!» سپس با تحقیر سراپای لرزانم را برانداز کرد و طعنه زد :«این اگه زبون داشت تا حالا صد بار به حرف اومده بود!» با همان دست خونی و خنجر به دست، دوباره موبایل را به سمتش گرفت و فریاد کشید :«خود کافرشه!» و او می‌خواست زودتر از این خیابان بروند که با صدایی عصبی پاسخ داد :«این عکس خیلی تاره، از کجا مطمئنی خودشه؟» 📚 و دیگری هم موافق رفتن بود که موبایل را از دست او کشید و همانطور که به سمت ماشین‌شان می‌رفت، صدا بلند کرد :«ابوجعده خودش کدوم گوری قایم شده که ما براش جاسوس بگیریم! بیاید بریم تا نرسیدن!» و به خدا حس کردم اعجاز کسی آن‌ها را از کشتن من منصرف کرد که یک گام مانده به مرگ، رهایم کردند و رفتند. ماشین‌شان از دیدم ناپدید شد و تازه دیدم سر سیدحسن را هم با خود برده‌اند که قلبم پاره شد و از اعماق جانم ضجه زدم. 📚 کاسه چشمانم از گریه پُر شده و به سختی می‌دیدم مادر مصطفی دوباره خودش را روی زمین به سمتم می‌کشد. هنوز نفسی برایش مانده و می‌خواست دست من را بگیرد که پیکر بی‌جانم را از زمین کندم و خودم را بالای سرش رساندم. سرش را در آغوشم گرفتم و تازه دیدم تمام شال سبزش از گریه خیس شده و هنوز بدنش می‌لرزید. یک چشمش به پیکر بی‌سر سیدحسن مانده و یک چشمش به امانتی که به بهای سالم ماندنش سیدحسن قربانی شد که دستانم را می‌بوسید و زیر لب برایم نوحه می‌خواند. 📚 هنوز قلبم از تپش نیفتاده و نه تنها قلبم که تمام رگ‌های بدنم از وحشت می‌لرزید. مصیبت مظلومیت سیدحسن آتشم زده و از نفسم به جای ناله خاکستر بلند می‌شد که صدای توقف اتومبیلی تنم را لرزاند. اگر دوباره به سراغم آمده بودند دیگر زنده رهایم نمی‌کردند که دست مادر مصطفی را کشیدم و با گریه التماسش کردم :«بلند شید، باید بریم!» که قامتی مقابل پای‌مان زانو زد. 📚 مصطفی بود با صورتی که دیگر رنگی برایش نمانده و چشمانی که از وحشت رنگ خون شده بود. صورتش رو به ما و چشمانش به تن غرق خون سیدحسن مانده بود و برای نخستین بار اشکش را دیدم. مادرش مثل اینکه جانی دوباره گرفته باشد، رو به پسرش ضجه می‌زد و من باور نمی‌کردم دوباره چشمان روشنش را ببینم که تیغ گریه گلویم را برید و از چشمانم به جای اشک، خون پاشید. 📚 نگاهش بین صورت رنگ پریده من و مادرش سرگردان شده و ندیده تصور می‌کرد چه دیده‌ایم که تمام وجودش در هم شکست. صدای تیراندازی شنیده می‌شد و هرلحظه ممکن بود تروریست دیگری برسد که با همان حال شکسته سوارمان کرد، نمی‌دانم پیکر سیدحسن را چطور به تنهایی در صندوق ماشین قرار داد و می‌دیدم روح از تنش رفته که جگرم برای اینهمه تنهایی‌اش آتش گرفت... ✍️نویسنده:  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴شهادت مامور نیروی انتظامی در خمین توسط سارقان مسلح احشام 🔹 بامداد امروز در پی اعلام درگیری مأموران انتظامی شهرستان خمین با سارقان مسلح احشام، ستوان‌یکم مرتضی براتی مأمور کلانتری ۱۲ این شهرستان به درجه رفیع شهادت نائل و سه نفر دیگر از مأموران وظیفه نیز مجروح شدند.  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💛🖇 _________________ میشه‌لات‌بالاشهر‌تهرون‌باشی ولی‌شهید‌هم‌بشی‌‌ کافیه‌خودت‌بخوای... 🔸طرح‌جدید ‌شهیدمجیدقربانخانی❤️ 💰هزینه‌استفاده‌: 🔉قرائت‌دعای‌فرج 😍به‌نیابت‌ازشهید ''بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم'' 👤الہے‌عظم‌البلاء...  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❤️🖇 _______________ وَ حَسُنَ أُوْلئِکَ رَفِیقاً دارد دلِ ما از تو تمناے نگاهے، محروم مگردانـ دلِ ما را، ڪھ روا نیستـ  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
🕊🖇 ____________________ بدون اینکه کلمه ای تذکر بدهد ، سر اذان که میشد آستینها را بالا میزد ، هر کس پیشش بود فرقی نداشت. تا صدای تکبیر می آمد آستینهایش بالا می رفت. یک عذرخواهی کوچک می کرد و می رفت نمازش را می خواند. شهید دکتر مجید شهریاری  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
◾️♥️🌱 _______________________ آتش‌به‌اختیاریعنےبه‌اختیار , غـم‌ورنج‌مـردم‌را‌به‌دل‌خـریدن غصھ‌ۍمردم‌ر‌اخوردن(:"  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋بــسم رب المهدی 🦋 هـیچكس بہ مـن نگفٺ قسمٺ چہاردهم نـویسنـده؛حـسـن محـمودۍ 🍃هـیچڪس بہ مـن نگفٺ کہ مےشـود بہ شـما هـدیہ داد و شـما ڕا خـوشـحـاݪ ڪرد... 🌸اگـر بہ مـن مےگفتند کہ سہ بـار《 قـل هـوالله احـد》 ثـۅاب یك خـٺم قـرآن دارد ، مـن از هـمین نـوجـوانے بعد از هـر نـمازم، یك ختم قـرآن بہ شـما اهـدا مے کردم ٺا هـر رۆز عـزیز ٺر از دیرۅز بـاشم و یك قـدم نـزدیکٺر از رۆز قـبڵ. 🍃هـدیہ مـن نـاقـابݪ اسٺ، ولے احـسان شـما در مقـابݪ هدیہ مـن این قـابڵیٺ را دارد کہ مـرا بہ عـزٺ بندگے و خدمٺ شـما برساند. 🌸احـسان از طـرف کـریمترین انـسان روۍ زمین، زنـدگۍ مـرا زیـر ۆ رۅ می ڪند، اگر از نـوجوانے اهـل احـسان و اهدای هدیہ بہ شما باشم. 🍃بـپذیر از مـن ۅجۅد ناقابݪم ، رکۆع و سجڊه اۍ بہ جاۍ آورد و آن را دڕ قـاݪب دسٺہ گلے هـمراه چنـد صݪوات بہ وجـود نازنینٺ اهدا کند. 🌸 کـاش گـڵ هاۍ زیادۍ نثـار آن وجـود کنم تا در نتیجہ احسـان، بوۍ گڵ نـرگس را استشمام کنم.  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
🔸 چادرت مظهر ارادت زهراست 🌷 شهدا چفیه بستند تا بسیجی وار ، علی گونه و غیورانه بجنگند. من نیز می پوشم تا زهرایی زندگی و‌ با نفسم بجنگم! 🌷آن ها هنگامه ی بمباران شیمیایی ،چفیه هاشان را جلوی صورت می گرفتند تا نفس هایشان”آلوده شیمیایی” نشود، من چادر می پوشم تا از”نفس ها و نگاه های آلوده” دور بمانم! 🌸 زینتی برای مردان و زنان می باشد تا ارزش های انسانی آن ها حفظ و عفت و حیا در وجودشان پررنگتر شود. 🌸 حجاب پیوند محکمی با ” حیا ” دارد؛ هرچه حیا بیشتر باشد حجاب نیز محکم تر و استوار تر خواهد بود. 🌸و هرچه کم رنگ تر، حجاب نیز کم تر و کم تر خواهد شد تا بر روح و شخصیت انسان نیز تاثیر خود را نمایان کند. 🌸 چادر و ، پله ایست برای صعود به سمت یکتا معشوق عالم 📝 ریحانه هنرور  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
گاهے چه دلگرفته می شوی ازخدا🌸 گاهے از حڪمتش ناراضے گاهے شاڪر وخوشحال گاهے مشکوک...گاهے مجذوب گاهے نزدیڪ و گاهے دور... خدا همان خداست ڪاش ما🍃 اینقدرگاهے به گاهے نمی شدیم  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوبی را آرزو میکنم🦋✨ برای آنهایی که🦋✨ با تمام بدیهایی که دیدند🦋✨ یاد نگرفتند بد باشند🦋✨  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
🍉🍎🍉 مرا یلدا ترین 🍉 یلداست آن شب ✨ که در آن سینه ای را غم نباشد 💔 در آن یلدا 🍉 حراج چشم یاران ❤️محبت باشد و ماتم نباشد... یلدا پیشاپیش مبارک 🍉  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. ✍ سوم شخص ناظر 🔴‏می پرسند چرا ‎اروپا اعدام ‎زم را محکوم کرد اما ترور ‎شهید فخری زاده را محکوم نکرد؟پاسخ روشن است در ماجرای زم سرباز آنان از بین رفت اما فخری زاده سرباز انقلاب اسلامی بود که اروپا در شهادتش شریک است.اگر محکوم کنند ممکن است صهیونیست ها دم خروس اروپا در این ماجرا را بیرون دهند ✍ عبدالله گنجی 🌹انسانیت هنوز زنده است👌  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
احترام به پدر و مادر.mp3
1.76M
🔸 با دعای پدر و مادر به همه جا میرسی 📕 روایتی از آیت الله  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah
💢 به جای سرزنش مداوم خودتان، اشتباهتان را در مقابل کودک بپذیرید و راه حل ارائه دهید. وقتی والدین اشتباهی انجام می دهند و خود را زیر حملات انتقاد می برند و مدام خود را سرزنش میکنند، کودکان نتیجه می گیرند که وقتی که مرتکب اشتباه می‌شوند راه شایسته این است که چنین رفتاری با خود داشته باشند. ❌ "باز کلیدو فراموش کردم نمیدونم چمه این چه کاری بود که کردم چه کار اشتباهی مرتکب شدم" ✅ "اخ چه بد شد کاشکی کلید رو فراموش نمی کردم این دومین باره چه کار باید بکنم تا دیگه چنین اتفاقی نیفته؟ فهمیدم میدم یه کلید دیگه از روش بسازم و جایی قایمش می کنم" با مهربان بودن با خودمان به کودکانمان می آموزیم که نسبت به خود مهربان باشند.  🦋͟⃟̑⸙꯭꯭ꦿ@jihadmughniyah ࿐ ╰━═🏴━⊰🍃🕊🍃⊱━🏴═━ 🖤 https://eitaa.com/jihadmughniyah