فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ 🎬 #استاد_شجاعی
💢چطور آدمای باتقوا که هرگز فکرش هم نمیکنیم ؛
ممکنه به گناهان کبیره مبتلا بشن؟
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
#شهید_عبدالکریم_پرهیزگار
نهمین شهید شهرستان جهرم متولد 22 مردادماه سال 65 در یکی از روستاهای جهرم
شهید پرهیزگار در حین خدمت مقدس پاسداری، چندین مرحله با اعزام به شرق کشور و شهرستان سراوان برای مقابله با اشرار شرق کشور حضور فعال داشت.
از این شهید یک فرزند چهار ساله به نام امیرعلی و فرزند چند روزه ای به نام محمد کریم که به تازگی به دنیا آمده به یادگار مانده است.
#روحمان_با_یادش_شاد
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
✅طنزجبهہ😍👇
دستور بود هیچ کس بالای ٨٠ کیلومتر *سرعت🚖، حق ندارد رانندگی*کند😓!*
یک شب داشتم میآمدم كه یکی کنار جاده🛣، دست تکان داد
نگه داشتم😉
#سوار كه شد،🙂
گاز دادم و راه افتادم
من با
😍سرعت میراندم و با هم حرف میزديم!😍
گفت: میگن #فرمانده لشکرتون دستور داده تند نرید!🙄😒 راست میگن؟!🤔
گفتم: #فرمانده گفته😊! زدم دنده چهار و ادامه دادم: اینم به سلامتی #فرمانده باحالمان!!!😄
مسیرمان تا نزدیکی واحد ما، یکی بود؛ پیاده که شد، دیدم خیلی تحویلش میگيرند!!😟
پرسيدم: کی هستی تو مگه؟!🤔
گفت: *همون که به افتخارش زدی دنده چهار...* 😶😰😨😱😂
#فرمانده_مهدےباکرے❣
#هدیه_به_روح_بزرگوار_شهید_صلوات🌹
Y#عاشقانه_های_زیبا☺️
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🕊🌹🔹
🌹
🔹
#کتاب_دختر_شینا🌹🕊
#خاطرات : بانو قدم خیر محمدی کنعانی🌹🍃
#همسر سردار شهید حاج ستار ابراهیمی هریژ🌷🕊
#نویسنده :بانو بهناز ضرابی..
فصل نهم..( قسمت ۲)🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊
نمی دانم چطور خوابم برد اما یادم هست تا صبح خواب های آشفته و ناجور می دیدم. صبح زود بعد از نماز، صبحانه نخورده پدر شوهرم آماده رفتن شد. مادر شوهرم هم چادرش را برداشت و دنبالش دوید. دیگر نمی توانستم تاب بیاورم. چادرم را سر کردم و گفتم: من هم می آیم. پدر شوهرم با عصبانیت گفت: نه نمی شود. تو کجا می خواهی بیایی؟! ما کار داریم تو بمان خانه پیش بچه هایت. گریه ام گرفت می نالیدم و می گفتم: تو را به خدا راستش را بگویی. چه بلایی سر صمد آمده؟! من که می دانم صمد طوری شده راستش را بگویید. پدر شوهر دوباره گفت: تو برو به مهمان هایت برس. الان از خواب بیدار می شوند، صبحانه می خواهند. زار زار گریه می کردم و به پهنای صورتم اشک می ریختم، گفتم: شیرین جان هست اگر مرا نبرید خودم همین الان می روم دادگاه انقلاب. این راکه گفتم پدر شوهرم کوتاه آمد. مادر شوهرم هم دلش برایم سوخت و گفت: ما هم درست و حسابی خبر نداریم. می گویند صمد زخمی شده و الان بیمارستان است.
این را که شنیدم پاهایم سست شد. اینکه چطور سوار ماشین شدیم و به بیمارستان رسیدیم را به خاطر ندارم توی بیمارستان با چشم دنبال جنازه صمد می گشتم که دیدم تیمور دوید جلوی راهمان و چیزی در گوش پدرش گفت و با هم راه افتادند طرف بخش. من و مادر شوهرم هم دنبالشان می دویدم. تیمور داشت ریز ریز جریان و اتفاقاتی را که افتاده بود برای پدرش تعریف می کرد و ما هم می شنیدیم که دیروز صمد و یکی از همکارانش چند تا منافق را دستگیر می کنند یکی از منافق ها زن بوده صمد و دوستش به خاطر حفظ شئونات اسلامی زن را بازجویی بدنی نمی کنند و می گویند: راستش را بگو اسلحه داری؟ زن قسم می خورد اسلحه همراهم نیست. صمد و همکارش هم آن ها را سوار ماشین می کنند تا به دادگاه ببرند. بین راه، زن یک دفعه ضامن نارنجکش را می کشد و می اندازد وسط ماشین. آقای مسگریان، دوست صمد در دم شهید، اما صمد زخمی می شود.
جلوی در بخش که رسیدیم، تیمور به نگهبانی که جلوی در نشسته بود گفت: می خواهیم آقای ابراهیمی را ببینیم. نگهبان مخالفت کرد و گفت: ایشان ممنوع الملاقات هستند. دست خودم نبود. شروع کردم به گریه و التماس کردن. در همین موقع، پرستاری از راه رسید. وقتی فهمید همسر صمد هستم دلش سوخت و گفت: فقط تو می توانی بروی تو. بیشتر از دو سه دقیقه نشود زود برگرد.
پاهایم رمق راه رفتن نداشت جلو در ایستادم و دستم را از چهارچوب در گرفتم که زمین نیفتم با چشم تمام تخت ها را از نظر گذارندم. صمد در آن اتاق نبود. قبلم داشت از حرکت می ایستاد. نفسم بالا نمی آمد پس صمد من کجاست؟! چه بلایی سرش آمده؟!
یک دفعه چشمم افتاده به آقای یادگاری یکی از دوستان صمد روی تخت کنار پنجره خوابیده بود او مرا هم دید گفت: سلام خانم ابراهیمی. آقای ابراهیمی اینجا خوابیده اند و اشاره کرد به تخت کناری. باورم نمی شد یعنی آن مردی که روی تخت خوابیده بود صمد بود. چقدر لاغر و زرد و ضعیف شده بود.گونه هایش تو رفته بود و استخوان های زیر چشم هایش بیرون زده بود. جلوتر رفتم یک لحظه ترس برم داشت پاهای زردش که از ملحفه بیرون مانده بود لاغر و خشک شده بود با خودم فکر کردم نکند خدای نکرده...
رفتم کنارش ایستادم متوجه ام شد. به آرامی چشم هایش را باز کرد و به سختی گفت: بچه ها کجا هستند/! بغض راه گلویم را بسته بود. به سختی می توانستم حرف بزنم اما به هرجان کندنی بود گفتم: پیش خواهرم هستند. حالشان خوب است تو خوبی؟ نتوانست جوابم را بدهد. سرش را نشانه تایید تکان داد و چشم هایش بست. این شد تمام حرفی که بین من و او زده شد.
#یازهرا...🌹🍃
🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃
#ادامه_دارد...
#یـــــازیــــــــنــــــــبــــــــ...🌹🍃
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
تنبلی 57.mp3
14.85M
#استاد_شجاعی 🎤
در رفع دلخوریها، کینهها و اختلافات خودتان یا دیگران، تنبلی و تأخیر نکنید ...
سعی کنید در کمترین زمان ممکن ؛
قلب خود و دیگران را از آتش رها کنید.
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه
ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | چرا #صندوق_توسعه_ملی کم اثر شد؟
🔺️ مروری بر بیانات اخیر رهبر انقلاب در دیدار فعالان اقتصادی. ۹۸/۸/۲۸
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
#ڪلام_شهید
این دنیا با تمامی زیبایی ها و انسان های خوب و نیکوی آن محل گذراست...
#شهید_رسول_خلیلی
#خاطرات_شهدا
🔅 شاگرد مغازهی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: "میخوایم بریم سفر. تو شب بیا خونهمون بخواب." بد زمستونی بود. سرد بود. زود خوابیدم.
ساعت حدود دو بود که در زدن. فکر کردم خیالاتی شدم. در رو که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه اومدن. آنقدر خسته بودن که نرسیده خوابشون برد.
هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله میکرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده...
#شهید_مهدی_زینالدین
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عصبانیت «مسیح علینژاد» از افشای هویتش در شبکه تلویزیونی ترکیه👆😐
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴آویزان کردن جنازه از تیر چراغ راهنمایی در بغداد!!
⏪جنایت در بغداد توسط نیروهای غربگرا و حامی عربستان سعودی
♦️ توضیحات فرماندهی نیروهای مسلح عراق درباره حادثه دلخراش بغداد: شخصی که در «میدان الوثبه» اعدام و به تیر برق آویزان شد، «هیثم علی اسماعیل» نام دارد که پس از درگیری لفظی با برخی از حاضران در تظاهرات، کشته شد.
♦️این جوان ۱۶ ساله از معترضانی که در نزدیکی خانهاش تجمع کرده بودند، خواسته بود آنجا را ترک کنند. مشاجره لفظی به درگیری منجر شد و او چند تیرهوایی شلیک کرد و همین امر موجب شد تا معترضان، منزلش را با کوکتل مولوتوف به آتش بکشند. سپس بر شمار معترضان افزوده شد و آنها پس از یورش به منزل و لخت کردن او، وی را کشتند و به تیربرق آویزان کردند.
♦️و این است نتیجه #نفوذ غرب و عربستان در راهپیمایی ضدفساد مردم عراق!
#الموت_آل_سعود_
#الموت_آمریکا
#الموت_لاسرائیل_
💑
💓 #سبک_زندگی_شهدایی
#جان_دل_هادی😍
وقتایی که ناراحت بودم یا اینکه حوصلم سر میرفت و سرش غر میزدم...
میگفت:
"جااان دل هادے ...؟😍
چیه فاطمه.؟❤
چند هفته بیشتر از شهادتش نگذشته بود یه شـب که خیلی دلم گرفته بود...💔
فقط اشک میریختم و ناله میزدم...😭
دلم داشت میترکید از بغض و دلتنگی قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتن...✍😭
از دل تنگم گفتم❤
#جانا_ز_فراق_تو_این_محنت_جان_تا_کی💔
#دل_در_غم_عشق_تو_رسوای_جهان_تا_کی💔
از عذاب نبودنش و عشقم نوشتم براش...💕️
نوشتم "هادی...❤😭😭
فقط یه بار....
فقط یه باره دیگه بگو جااان دل هادی..."😭
نامه رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم...
بعد شهادتش بهترین خوابی بود که میتونستم ازش ببینم...😍
دیدمش…❤
با محبت و عشق درست مثه اون وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد..☺
️ #مـن_صدایش_زدم_و_گفٺ_عزيـزم_جانـم💕
#با_هـمـين_یک_کلمه_قلـب_مـرا_ريخت_بهم💕
صداش زدم و بهترین جوابی بود که میشد بشنوم...
"جاااان دل هادی...؟💕
چیه فاطمه…؟❤
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟
تو جات پیش خودمه شفاعت شده ای...💑
(همسر شهید هادی شجاع)
#همسران_شهدا_از_همه_خلق_خدا_عاشق_ترند💘
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🔰 #مسافر_کربلا
🌅 #نماز رو همیشه شمرده شمرده و با دقت می خوند.
بهمون می گفت: اشکال کار ما اینه که برای همه وقت می گذاریم، جز برای خدا
🔸نمازمون رو سریع می خونیم و فکر می کنیم زرنگی کردیم، اما یادمون میره اونی که به وقت ها برکت میده، فقط خود خداست.
🌷 #شهید_علیرضا_کریمی
📚برگرفته از کتاب "مسافر کربلا"
اثر گروه فرهنگی #شهید_ابراهیم_هادی
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
#سلام_امام_زمانم
نبودن تو ...
فقط نبودن تو نیست
نبودن خیلی چیزهاست
کلاه روی سرمان نمی ایستد
شعر نمی چسبد
پول در جیبمان دوام نمی آورد
نمک از نان رفته ... خنکی از آب
ما بی تو فقیر شده ایم...
#امام_زمان
#مرا_جزء_313_سربازت_قرار_بده_آقا_جان_
#زمینه_سازظهورباشیم
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
قلب_8.mp3
2.57M
#روانشناسی_قلب8
🎧آنچه خواهید شنید؛ 👇
❣همه ارزش یک انسان؛
در قلب او خلاصه می شود!
قلبهای بزرگ...سالم ترند!
و بهشت وسیع تری دارند☺️
تا دیر نشده، قلبت را بساز👇
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه
ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
🌼 خصوصیات اخلاقی شهید 🌼
🍂 #صـبـحها_زودتـر از سـایـریـن به #مسجـدمحل میرفت و در آنجا با حالتی #خاشعـانه و #خاضعـانه مشغول به خواندن #نمـاز_شـب می شد و
🍁در #اڪثر_اوقات سعی میڪرد ڪه #باوضـو باشد.
🍂محمد به نمـاز خیلے مقید بود.
🍁همسرش مے گوید :
#نمـاز_براے_محمد_تمام_اعتقـادش_بود.
نماز واجب ، نماز جمعه و نماز شب ،
شـاهـدان هر روز عبادت محمد هستند.
🍂محمد خیلے #غیـرت داشت. همیشه به من #احتـرام مے گذاشت و مرا #تشویق می ڪرد تا با #حجاب_ڪامل اسلامے بیرون بروم.
🍁او مے گفت درست است که با #مـانتو و #روسـرے هم #حجـاب وجود دارد ولی #چادر_ حجاب_ ڪاملتری_ است. او حتی در #آخرین_ خداحافظی هم ما را به #حجاب اسلامی سفارش مے کرد و گفت ؛ خودت و #دخترم همیشه حجاب اسلامی (چادر) داشته باشید.
🍂همین ڪه #رفت تا حریم اهل بیت علیهم السلام شڪسته نشود و بدون #مدافع نماند ، نشانه #غیرت و جوانمردیش بود.
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمد_زهره_وند
#یادش_با_صلوات✨
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹
💢 #لاله_های_زینبی
🌴در ۱۳ فروردین سال ۱۳۶۵ چشم به جهان گشود.او ڪہ از تڪاوران سپاه اراڪ بود، داوطلبانه برای دفاع از حرم اهل بیت (ع) به سوریه رهسپار شد و در نهم آبان ماه ۱۳۹۴ توسط تروریست های تڪفیری بہ شهادت رسید. وی چهارمین شهید مدافع حرم از استان مرڪزی است.
💐پیڪر مطهرش بعد از گذشت بیش از دو ماه از شهادتش پنجشنبه ۱۷ دیماه ۹۴ بر دوش مردم شهرستان اراڪ تشییع شده و در گلزار شهدای این شهر به خاڪ سپرده شد.
☘از این شهید والامقام یڪ دختر ۱۸
ماهه به نام ریحانه به یادگار مانده است.
🥀#پاسدار_مدافع_حـرم
#شهید_محمد_زهره_وند
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
حاج #حسین_یکتا:
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آن قدر بدوی تا به آن برسی. ا
گر بنشینی تا بیاید، همه السابقون میشوند، میروند و تو جا میمانی...
1_146049215.mp3
16.02M
#خودسازی
#بسیار_عالی
🎙 به روایت حاج #حسین_یکتا
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه
ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
🔰 #شهید_شاخص_سال۹۸
🌸🍃مشغول انجام کارهای روزانه بودم که یکی از رفقا تماس گرفت و گفت یکی که خیلی دوستش داری چند دقیقه دیگه پایین ساختمون منتظرته! آماده شدم و اومدم پایین. یه ماشین با شیشه های دودی در انتظارم بود! داخل ماشین دیده نمی شد! در ماشین رو كه باز کردم، از ديدن راننده هم ذوق زده شدم و هم تعجب كردم! #جهاد پشت فرمون نشسته بود!
🌸🍃راه افتاديم... در کوچه پس کوچه های ضاحیه رسیدیم به دفتر کار یکی از دوستان. نماز رو خوندیم و نشستیم به صحبت. حرفامون حسابی گل انداخته بود و از هر دری سخنی به میان می اومد... بحث رسید به #حاج_قاسم!
🌸🍃ایامی بود که عکسهای حاجی در جبهه های ضد داعش، در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد، و جهاد نگران #جان حاج قاسم بود... بهش گفتم انگار حاج قاسم دلش خیلی برای بابات تنگ شده! خندید و گفت همینطوره!
🌸🍃گفت داریم برای مراسم سالگرد حاج رضوان برنامه ریزی می کنیم. میشه حاج #میثم_مطیعی رو دعوت کنی به عنوان مداح مراسم بیاد بیروت؟ گفتم چشم، إن شاء الله به حاج میثم میگم.
🌸🍃می گفت میخوام امسال مراسم رو #متفاوت برگزار کنیم... بله، مراسم خیلی متفاوت برگزار شد... چون پيش از رسيدن به سالگرد حاج عماد، جهاد هم به پدرش ملحق شده بود...
#شهید_جهاد_مغنیه🌷
#دوست_شهیدم
#محمد_جواد_عطوی_
#سردار_حفظکم_الله_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
💔💔
*دلنوشته...💔
دلم نشستن درکنارشهدا میخواد 😭
دلم نگاهشان را میخواد😭😭
زمینگیر شده ام سنگینی گناهان زمین گیرم کرده😭
شهدا چشم بر دنیا وزرق وبرقش بستن
ماندن دردنیا برایشان سخت بود وبیقرار رفتن وپرکشیدن
منم خسته شده ام از دنیا اما این بیقراری کجا وآن بیقراری شهداکجا
دلم آن بیقراری شهدا را میخواد😭
دلم شهادت میخواد اما نگاه به نامه اعمالم که می اندازم شهادت میشود آرزویی محال😭😭
ای شهیدان گاهی نگاهی💔*
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
*🍃[• #شهیدان_زنده_اند •]
♡• امروز اگه به من بگید
بزرگترین امتحانی که داریم
میشیم چیه؟ من میگم بچهها یه
امتحان بیشتر نمیشیم!
و اون یه امتحان چیه؟
ولایت پذیری از آقا.
شهدا تمرین کردن ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در آقا روحالله(ره)، ما باید تمرین کنیم ولایت پذیری امام مهدی(ع) رو در حضرت آقا..
این دفعه دیگه با چون و چرا سوراخ میشه! که چرا آقا نمیگه؟! چرا آقا یه کاری نمیکنه؟! اگه آقا یه کاری میکرد. از همینجا لایهی اوزونِ ولایتیِ ما سوراخ میشه! از چراها سوراخ میشه. ♡•
[ حاج حسین یکتا ]
شھید اند،امـا زنده😌👇*
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 شروع هفته مون را پُر برکت کنیم
🌸با صلوات بر حضرت محمد (ص) و
خاندان مطهرش🌸
✨ 🌸الّلهُمَّ
✨🌸صلّ
✨ 🌸علْی
✨ 🌸محَمَّد
✨ 🌸وآلَ
✨ 🌸محَمَّدٍ
✨ 🌸وعَجِّل
✨🌸 فرَجَهُم
╭━━⊰❀🇮🇷❀⊱━━╮
﷽کانال شهیدجهادمغنیه ده هفتادی﷽.
╭─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╮
@jihadmughniyah 🕊
╰─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─╯