🌺🕊🌺🕊🌺🕊🌺🕊
🕊🌺🕊🌺🕊🌺
🌺🕊🌺🕊
🕊🌺
'بسمربمہدےزهرا ۜ ..♥️🌱'
#رویای_من
#فصل_دوم
#پارت_81
با سارا تو حیاط، روی تخت نشسته بودیم...سارا هم نگران امیرعلی بود و هنوز نرفته بود خونشون...همونطور که سیب پوست میگرفتم رو به سارا گفتم: میدونی چی برام عجیبه!
_نه والا چی؟
_اینکه تو نمیخوای به امیرعلی بگی چرا دیر میای خونه؟
_نه برای چی بگم...وقتی میدونم این روز ها خیلی سرش شلوغه و کار زیاد داره..
_اگر بخواد بعد از عروسیتون هم همینجوری دیر وقت بیاد تو ناراحت نمیشی؟
_میدونی امیرعلی همون روز خواستگاری بهم گفت که کارش سخته و خیلی شب ها ممکنه خونه نیاد یا اینکه ماموریت های طولانی داشته باشه...منم همه این هارو شنیدم و قبول کردم...الان دیگه نباید زیر حرفم بزنم که!
همون لحظه که داشتیم صحبت میکردیم کلید توی قفل در حیاط چرخید و در باز شد...سر هر دومون به سمت در چرخید...امیرعلی با چهره خسته و کوفته وارد شد و در رو بست...هر دو سلامی کردیم...امیر نگاه کوتاهی بهم کرد و لبخند تلخی زد..
سارا گفت: امیرعلی من میخوام برم خونه...میتونی منو ببری؟
امیر سوییچ ماشین رو کف دست سارا انداخت و گفت: من خستهام...بگو امیررضا ببردِت..
بعد هم راهش رو به سمت داخل کج کرد و رفت...سارا شونهای بالا انداخت و باشهای گفت..
*
فردا مراسم سالگرد کمیل بود و کلی کار داشتم...سریع کارهام رو ردیف کردم...امیررضا سارا رو به خونشون رسوند و برگشت...همه خوابیده بودن...میخواستم بخوابم که دیدم برق حیاط روشنه...از پنجره آشپزخونه نگاهی به حیاط انداختم...امیرعلی روی پله نشسته بود و سرش رو بین دوتا دستاش گرفته بود...خواستم برم پیشش که یهو دستی روی شونهام نشست...جیغ خفهای کشیدم و برگشتم..
بابا که پشت سرم وایساده بود، آروم گفت: حالش خوب نیست...عملیات داشتن، یکی از همکاراش شهید شده..
نگاه نگرانی به امیر کردم و باشهای گفتم...به اتاقم رفتم و خوابیدم..
*
مراسم سالگرد کمیل خدا رو شکر به خوبی برگزار شد...جمعیت زیادی هم اومده بودن...از دوست و فامیل و آشنا و همکار تا هم محلهای ها و همسایه ها...بچه های دانشگاه هم همگی اومده بودن...بعد از تموم شدن مراسم استاد صداقت صدام کرد...به سمتش رفتم و سلام کردم..
_خوب هستین استاد...راضی به زحمتتون نبودم..
_خواهش میکنم...خانم حسینی یه چیزی میخواستم بهتون بگم!
_بفرمایید در خدمتم!؟
_هر چند اینجا جاش نیست ولی دیگه فرصت زیادی نمونده و گفتم شاید تا اون موقع دیگه نتونم ببینمتون. از طرف تیم علوم پزشکی یکی از بیمارستان های تبریز برامون یه نامه فرستادن...چند نفر رو میخواستن برای یه دوره آموزشی حرفهای که حتما هم از دانشجوهای ممتاز باشه...منم شما رو معرفی کردم و گفتم اگر راضی باشید و بتونید یه یکی دوهفته ای با چند تا از بچه های دیگه برید تبریز...موقعیت خیلی خوبیه...پیشرفت فوق العادهای هم براتون داره...از طرفی هم امتیاز درسی براتون ثبت میشه...حالا هر طور راحت هستید اگر میپذیرید من اسمتون رو بدم...چون تا فردا فرصت داشتم اسم هارو رد کنم، اینجا بهتون گفتم!
چند لحظهای فکر کردم...استاد حمید صداقت یکی از بهترین استاد هایی بود که تا به حال دیده بودم...مرد نجیب و شریفی بود و همهی بچه های کلاس عاشق تدریسش بودن...یه استاد بی نظیر بود...همیشه سر کلاس با شوخ طبعی و بگو بخند درس رو پیش میبرد تا بچه ها خسته نشن...من بهش اعتماد داشتم و مطمئن بودم حرفی که میزنه به صلاح منه و قطعا باعث پیشرفت من میشه...بنابراین با اطمینان گفتم: بله استاد اسم من رو هم بدید...حتما از این فرصت طلایی استفاده میکنم..
استاد از خوشحالی لبخندی زد...چون عجله داشت زود خداحافظی کرد و رفت...خواستم به سمت امیررضا برم که دیدم ماهان کنارش وایساده و با هم دیگه صحبت میکنند...صرف نظر کردم و به سمت جمعیت رفتم.....
#بهقلمسعیدهیدیآزمایی
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🎊»
ادب ڪنید، ڪہ از ره، أبا ألادب آمد
شمایلِ علوے، حیدرے نسب آمد
#استوری
#ولادتحضرتابوالفضل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🎊»
ادب ڪنید، ڪہ از ره، أبا ألادب آمد
شمایلِ علوے، حیدرے نسب آمد
#استوری
#ولادتحضرتابوالفضل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«♥️🎊»
ادب ڪنید، ڪہ از ره، أبا ألادب آمد
شمایلِ علوے، حیدرے نسب آمد
#استوری
#ولادتحضرتابوالفضل
☀️ زیارتنامه حضرت عباس علیه السلام
🌺 اَلسّلامُ عَلیک أیهَا الْعَبْدُ الصّالِحُ الْمُطِیعُ للّه وَ لِرَسُولِهِ وَ لاَِمِیرِالْمُؤمِنِینَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَینِ ؛ اَلسَّلامُ عَلَیک وَرَحْمَةُ اللّه وَ بَرَکاتُهُ وَ مَغْفِرَتُهُ وَ رِضْوَانُهُ وَ عَلی رُوحِک وَ بَدَنِک .
أَشْهَدُ وَاُشْهِدُ اللّه أنَّک مَضَیتَ عَلَی مَا مَضَی بِهِ الْبَدْرِیونَ وَالُْمجاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّه الْمُناصِحُونَ لَهُ فِی جِهَادِ أعْدَائِهِ الْمُبَالِغُونَ فِی نُصْرَةِ أوْلِیائهِ الذَّابُّونَ عَنْ أحِبَّائِهِ فَجزَاک اللّه أفْضَلَ الْجَزَاءِ وَأکثَرَ الْجَزَاءِ وَاَوْفَرَ الْجَزَاءِ وَأوْفَی جَزَاءِ أحَدٍ مِمَّنْ وَفَی بِبَیعَتِهِ وَاسْتَجَابَ لَهُ دَعْوَتَهُ وَأطَاعَ وُلاةَ أمْرِهِ أشْهَدُ أنَّک قَدْ بَالَغْتَ فِی النّصِیحَةِ وَأعْطَیتَ غَایةَ الَْمجْهُودِ فَبَعَثَک اللّه فِی الشُّهَداءِ وَجَعَلَ رُوحَک مَعَ أَروَاحِ السُّعَدَاءِ وَأعْطَاک مِنْ جِنَانِهِ أفسَحَهَا مَنْزِلاً وَأفْضَلَهَا غُرَفاً وَرَفَعَ ذِکرَک فِی عِلِّیینَ وَحَشَرَک مَعَ النَّبِیینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصّالِحِینَ وَحَسُنَ أُولَئِک رَفِیقاً أشْهَدُ أنّک لَمْ تَهِنْ ولَمْ تَنْکلْ وَأنَّک مَضَیتَ عَلَی بَصِیرَةٍ مِنْ أمْرِک مُقْتَدِیاً بِالصّالِحِینَ وَمُتَّبِعاً لِلنَّبِیینَ فَجَمَعَ اللّه بَینَنَا وَبَینَک وَبَینَ رَسُولِهِ وأولِیائِهِ فِی مَنَازِلِ الُمخْبِتِینَ فَاِنّهُ أرْحَمَُ الرّاحِمِینَ .
اَلسّلامُ عَلیک یا أبَاالْفَضْلِ الْعَبّاسَ بْنَ أمِیرِالمُؤمِنِینَ ؛ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ سَیدالْوَصِیینَ اَلسّلامُ عَلیک یابْنَ أوَّلِ الْقَومِ إسْلاماً وَأقْدَمِهِمْ إیمَاناً وَأقْوَمِهِمْ بِدِینِ اللّه وَأحْوَطِهِمْ عَلَی الاْسْلامِ أشْهَدُ لَقَدْ نَصَحْتَ للّه وَلِرَسُولِهِ وَلاَِخِیک فَنِعْمَ الاْءخُ الْمُواسِی فَلَعَنَ اللّه اُمَّةً قَتَلَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً ظلَمَتْک وَلَعَنَ اللّه اُمَّةً اسْتَحَلَّتْ مِنْک الَْمحارِمَ وَانْتَهَکتْ حُرْمَةَ الاِْسلامِ فَنِعْمَ الصّابِرُ الُْمجاهِدُ الُْمحَامِی النّاصِرُ وَالاْءخُ الدّافِعُ عَنْ أخِیهِ الُْمجِیبُ اِلی طَاعَةِ رَبِّهِ الرّاغِبُ فِیما زَهِدَ فِیهِ غَیرُهُ مِنَ الثَّوابِ الْجَزِیلِ وَالثَّناء الْجَمِیلِ وَاَلْحَقَک اللّه بِدَرجَةِ آبائِک فِی جَنّاتِ النَّعِیمِ .
اَللّهُمَّ إنّی تَعَرّضْتُ لِزِیارَةِ أوْلِیائِک رَغْبَةً فِی ثَوابِک وَرَجاءً لِمَغْفِرَتِک وَجَزِیلِ اِحْسَانِک فَأسْألُک أنْ تُصَلّی عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرِینَ وأنْ تَجْعَلَ رِزْقِی بِهِمْ دَارّاً وَعَیشِی بِهِمْ قَارّاً وَزِیارَتِی بِهِمْ مَقْبُولَةً وَحَیاتِی بِهِمْ طَیبَةً وأدرِجْنِی إدْراجَ الْمُکرَمِینَ واجْعَلْنِی مِمَّنْ ینْقَلِبُ مِنْ زِیارَةِ مَشَاهِدِ أحِبّائِک مُفْلِحاً مُنْجِحاً قَدِ اسْتَوْجَبَ غُفْرَانَ الذُّنُوبِ وَسَتْرَ الْعُیوبِ وکشْفَ الْکرُوبِ اِنَّک أهْلُ التّقْوی وأهْلُ الْمَغفِرَةِ 🌺
(التماس دعای فرج)
#میلاد_حضرت_عباس
#میلاد_امام_حسین
#زیارتنامه_شهدا
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ، فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم .
#شادیروحشهداصلوات
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
صبح را با نفس گرم شما آغاز کنم
این همانیست که از کل جهان میخواهم ...
💚صبحتون معطر به شهدا💚
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
❣#سلام_اقا❣
"انتظـــــــــار ...مثلِ بارانِ بهاری
سَر زده از راه بِرِس بِبار بر ما
ما همه تشنه ی حضورت هستیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج💚
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
امام على عليه السلام:
ما عَفا عَنِ الذَّنبِ مَن قَرَّعَ بِهِ
كسى كه به واسطه گناه كسى را سرزنش كند، گذشت نكرده است
غررالحكم حدیث9567
#حدیث
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
سورهی نساء و نور را سرمشقِ
زندگیِ خود قرار دهید
محرم و نامحرم را مقید باشید،
زیـنب وار عمل کنید،
که حجاب و پاکدامنیِ شما
کوبندهتر از خونِ شهیدان است!
#حجاب
#چادرانه
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』
#تلنگر💠
💎ما هر روز عمرمون رو امتحان میشیم که خدا رو در اولویت قرار میدیم یا نه؟
💎 هر کسی که خدارو انتخاب اولش قرار بده و همه چیز رو بر اساس رضایت و محبّت خدا تعیین کنه ، مؤمنه...🌹
🌺 اگه کسی ایمانش درست باشه ، از اون لحظهی حساس که شیطان میخواد بیاد و همه چیز رو بگیره ، به سلامت عبور خواهد کرد.
مواظب شاه راه های قلبتون چشم👀 گوش👂 دهان👄 و زبان👅 باشید که با گناه🔥سیاه و لکه دارش نکنید...
اگه قلبتون سیاه و لکه دار بشه پذیرفتن حق براتون مشکل میشه
قلبتون رو با گناه نکردن و قرآن خوندن به نور ایمان روشن کنید...
°`🌿-🕊
『 @jihadmughniyeh_ir 』