عماد!
شخصیت پیچیده یک افسانه!
عماد!
سروی به قامت یک کوه
عماد!
وحشت دشمنان، مرد سایه ها، شبح حزب الله
بازهم عماد!
رویای شیرین آزادی خواهان...
#عماد_مغنیه
#حاج_رضوان
#مریم_امیری_نژاد✍🌱
@jihadmughniyeh_ir
ام البنین
نه فقط به معنای مادر پسران بلکه
ام البنین یعنی ابراهیمی که اسماعیل هایش را در راه خدا قربانی کرد...
ام البنین یعنی سرور زنان داغ دیده
زنانی که جگر گوشه هایشان یک به یک برای دفاع از خدا به میدان رفتند و رجز خوانی کردند مقابل دشمن
یعنی مربی شیر مردانی که از هیچ چیز به غیر از خدا نمیترسند
ام البنین یعنی اسوه از خود گذشتگی وایثار...
آن هنگام که عباس شربت شهادت را نوشید، برسر زنان میگفت حسین فاطمه کجاست...
یعنی مادر یتیمان
آری مادر مادرانی که یتیم شدند
که نبود شیرانشان آنهارا یتیم کرد
ام البنین اسوه صبر و استقامت
سخنوری جسور و شجاع
ام البنین نه تنها پسران بلکه حالا دخترانی تربیت میکند، که در آینده میشوند زنان سرسپرده زینبی
او یاد میدهد به دخترانش شهادت، عاشقانه ترین غم انگیز دنیا را ...
او یاد داد چگونه به دختران، که چگونه بند پوتین مرد هایشان را ببندند
که چگونه قوای دل مردانشان باشند
مبادا که مردان لحظه ای شک کنند یا بند دلشان پاره شود و نروند...
به دختران یاد میدهد درنبود مردانشان چگونه از خود دفاع کنند و خون آنهارا پاس بدارند
که چگونه همدم داغ دیدیگان باشند
که دل از حسادت های بی مورد زنانه بکنند...
ام البنین، مربی جامعه ای شهید پرور است...
#ام_البنین
#مریم_امیری_نژاد ✍🌱
از تو نوشتن برایم سخت است
قلمم کور شده انگار
از کدام در تو را توصیف کنم
تو راچه بخوانم؟
تو که مهربانی هایت عمیق است
تو که آغوشت به خلسه میکشاند مرا
پژواک صدایت، تکه ای از وجود من است در همه جهان ها
انگار
از هزاران سال پیش
من صدایت را میشنیدم
با پژواکش در فضا بازی میکردم
با نوک انگشتانم صدایت را نوازش میکردم
هوای صدایت خنک است در هجوم حرارت تابستان
و شب ها
صدای تو عطر گل های بنفش شب بو که از دیوار کوچه ها آویزان اند را میدهد
روحم را مرهم میگذارد
سرم را آرام روی پاهایت میگذارم
پس از گذراندن موج تنش های روز مره
عجیب به مذاقم می نشیند
و جسم خسته ام را تسکین میدهم با دستان مهربانت
چه کسی محبوب تر از تو؟
من میبینم
میبینم درازای روز را که برای من با زندگی جدال داری
و نه از روی وظیفه بلکه از روی کششی قلبی
مارا میپروری
آنطور که باید...
شاید بتوان گفت تکه از وجود خدا هستی
که به خانه های سرد و ساکت گرما و رنگ میپاشی
که تنها همراه شبانه من هستی
و اشک های گاه و بی گاهم را میبوسی
و پا به پای گریه هایم چشم هایت میبارند
و آغوشت که ماوای دل زخمی من است
آغوشت به وسعت کهکشانهاست
و به مهربانی هایی که فقط منسوب به خودت است
و من بی توجه به گذر زمان قد میکشم
و تو...
اصلا میدانی چيست؟
شاید بتوانم مفهوم را جور دیگری برسانم
آری
من گاهی شب ها کابوس از دست دادن تو را میبینم
وبلند میشوم و سیل آسا اشک میریزم
فکر از دست دادنت بغضی در گلویم میکارد که این بغض برگلویم سنگینی میکند و سینه ام را میفشارد و چنگ می اندازد و قلبم را مچاله میکند
من حتی از فکر کردنِ به نبودنت میترسم
میترسم شب های سیاهم را چگونه به صبح برسانم
بی تو بار کل جهان بر دوشم می نشیند
من دیگر نمیخواهم در این باره بگویم
آرام به انگشتانت دقت میکنم
و مهربانی را میکاوم در آنها
من مست عطر نگاهت میشوم
من از چشمهایت مینوشم
عشق را
زندگی را
مهربانی را
و تمام حالات مطلوب دنیا را
یک کلام،
اینجا برای از تو نوشتن هوا کم است...
من به مهربانی هایت ایمان آوردم
و تو را میپرستم
و لبخند تو دین من شد
به اندازه تمام زحماتت عشق تو را در قبلم ذخیره کردم...
کلمات ناتوان اند برای کامل کردن جمله هایم
زبان در وصف نمیگنجد...
هر روز روز توست
و حالا
روزت مبارک:)
#مریم_امیری_نژاد ✍🌱
@jihadmughniyeh_ir
بسم رب شهدا و الصدیقین
از سنین جوانی روحیه ای جهادی داشت
آشوب های داخلی لبنان را کمی آرام کرد
سپس به حزب الله پیوست و در راه آرمانهای جامعه ای اسلامی جنگید
جنگید با باطل
جنگید با ظلم و مظلوم کشی
تا قبل از شهادت کسی اورا نمیشناخت بغیر از نزدیکان
جوانی خوش سیما با چهره ای شرقی و مهربان که شجاعت و دلیری در چشمانش موج میزد و همان چشمان تشنه صلح و امنیت بود
آنقدر کارش درست بود که توانست ۲۳سال بزرگترین سرویس امنیتی جهان را به سخره بگیرد و آن را بازیچه کند
و در این ۲۳سال اعضای همان بزرگترین سرویس جاسوسی نتوانستند اورا شناسایی کنند همین بود که اورا «شبح حزب الله خواندند»
او همان «عماد مغنیه» بود
همانی که دشمنان جرات رو به رو شدنش را نداشتند
و از سر ترس اورا به دست های آتش سپردند
اما نمیدانستند آتش اصلی را به جان خودشان انداختند
نمی دانستند آرزوی هرشب عماد شهادت بود
آنها درک نکردند که آتش، عماد را نوازش کرد و او را نسوزاند
نمیدانستند که از خونش هزاران شیرمرد برمیخیزد
و خون عماد آزادی خواهانی پرورید که حالا جهان را فتح کرده اند
او یکی از برجسته ترین شخصیت های خاورمیانه است
که با ایده ای نو و جوان توانست معنای حقوق بشر را عوض کند
و تمام قواعد بازی خونخواران را بهم بریزد
او آزادی را برای مردمان به طور ملموسی به ارمغان آورد
رنگ آرامش بر آبیِ مدیترانه پاشید
و نشاط و بالندگی را به درختان سرزمینش هدیه داد
او به پسران یاد داد در راه آرمان و عقیده بجنگند و از کشته شدن نترسند
زیرا که دشمنان پس از کشتار آنان خود را به دست کابوسی به مراتب هولناک تر میسپارند...
و حالا تمام عماد را در یک عبارت میتوان خلاصه کرد: :«آرمانخواه جهان اسلام»
والسلام
✍#مریم_امیری_نژاد✍
@jihadmughniyeh_ir
یا جوادالائمه
ای که نامت نماد جود و بخشش و عطا ست
ای سخاوتمند ترینِ خاندان نجیب و محترم آسمانها روی زمین
یا سیدنا و مولانا
ای آقا و مولای من!
تو را به حق تمام خوبان و مقربان عالم
به حق مقامت نزد خدا
کمی از مهربانی هایت را به ما ببخش و روزی مان کن
دلهایمان باران لازم است،انقدر کدر شده که به ندرت از آسمان سیگنال میگیرد
سیم روحمان دچار اتصالی شده
جرقه میزند هی
و آتش می افکند بر جانمان
کمی آرامش را در زنگی هایمان به ما ببخش
امام مهربانم:)
تو که از کرم و آقایی برای ما کم نمیگذاری
من مطمئنم اینبار هم دست رد به سینه ما نمیزنی
خودمانیم ها
حال دلهامان اورژانسی شده
کمی خدا میخواهد دلهای خسته مان
و اکنون ماییم که به اهل آسمان و زمین افتخار میکنیم و از تو اینگونه میگوییم پیش آنها:«کز کرم و بخشش او روشن و بخشنده شدم...»
میلاد با سر سعادت امام جواد علیه السلام بر تمام شیعیان جهان تبریک و تهنیت باد🎉🎊🎀
#مریم_امیری_نژاد🌱📚🖊
از بودنت عطر آسمان را استشمام میکنم آری!چشمانت رسواکردکه از تبار آسمانیان هستی
#مریم_امیری_نژاد ✍🌱
@jihadmughniyeh_ir
جانِ دلم!
دلتنگی را نمیشود جار زد
دلتنگی را نمیتوان درمیان گذاشت👨🦯
برای دلتنگی ها نمیشود دو گوش سالم و یک دهان بسته پیداکرد
دلتنگی را شاید فقط میتوان با نگاه به صورتت از دل زدود🌻
دلتنگ بودن در این شهر، غربت است💔
دلتنگی را گاهی باید با فنجانی قهوه و فشار بغض از گلو رد کرد
شاید بتوانم دلتنگی را از گوشه ترین قسمت چشمم روی گونه ام بچکانم😢💔
شاید بتوانم با حرف زدن با چشمانت فراموشش کنم👩🦯🌱
و خیال تورا در آغوش بگیرم
نمیدانم زندانی بودن را تجربه کردی یا نه
به ظاهر تلخ میزند
اما بستگی دارد
به زندان و زندانبان
راستش
در سیاهچاله چشمانت مدتیست زندانی شدم🥺
تبعید شده ام به آغوشت
و مهر و معرفت تو زندان بان دل خاک گرفته من است
خیال سبز تو🪴
روشن ترین نقطه زندگی من✨✨
از تو میرسم به همان جایی که خیالم از همه دلمشغولی هایم اسوده شده
و در رگ های زندگی من
معرفت تو جریان دارد
همانند امواج طراوت در ساقه ترد یک گیاه سبز🌱
مهربانی هایت طاقچه به غبار نشسته دلم را سامان میدهد
و معرفتت روی طاقچه دلم آینه میگذارد
تا خدارا
تا تورا
تا خودم را
بشناسم
و هزاران بار
عشق بورزم به یزدان پاک❤️
و شکر کنمش🤲
که فانوس وجود تورا در مسیر خاموش زندگی ام روشن کرد🌟🌻
#مریم_امیری_نژاد
#جهاد_مغنیه
#مریم_نوشت
@jihadmughniyeh_ir
اقرا بسم ربک الذی خلق...
نجوا از درون غار میآید
توده های نور غار را تبدیل به عمق آسمان کرده
ثانیه های وصل شدن به معبود
آه چه شیرین است
مثل نوشیدن ظرفی عسل
مثل بوییدن عطر گلی
پیمبری چه به او می آید!
کسی که نجات داد مکه را
از ظلم
از جهل
از دختر کشی
از قبیله گرایی
از تعصب و خرافات و بت پرستی
محمد
آن منجی زمان
پادشاه جهان اسلام شد
هنگامی که در غار
اولین آیه های قرآن بر او نازل شد
و خداوند شایسته دانست
که بهتر و لایق تر از محمد کسی برای اجرای دین نیست!
و هنوز هم
آرمان و عقیده محمد
در فرهنگ ها جاریست
و خوشا آنان که پیامبری چون محمد را دارد
محمدی که بر انگیخته شد از انسانی برگزیده به پیامبری که متصل است به علم مطلق و بینهایت الهی💫
#مریم_امیری_نژاد ✍🌱
@jihadmughniyeh_ir